تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

موفقيت چيست وراز موفقيتها كدام است ؟چرا همواره از انسان‏هاى خوشبخت مى‏پرسند: راز موفقيت شما چيست؟


بعضى از صاحب نظران معتقدند موفقيت مثلثى طلايى دارد مثلثى كه سه ضلع آن عبارتند از: 1. نظم و آرامش 2. برنامه ريزى و دقت 3. سرعت عمل و زمان‏شناسى پرموديترا مى‏نويسد: 1 «حتى يك سازمان موفق امتداد سايه يك مدير موفق است.» در حقيقت هر انسانى ناخداى كشتى زندگى خويش است و زمانى موفق خواهد بود كه خوب بينديشد، خوب حركت كند، خوب با تغييرات سازگار شود، خوب برنامه‏ريزى و خوب عمل كند. ويلمام جيمز مى‏نويسد: «بزرگ‏ترين كشف نسل ما اين است كه انسان مى‏تواند با تغيير دادن نگرش خود زندگى‏اش را تغيير دهد.» ما امروزه اغلب در شرايط شتاب هستيم و سعى داريم مسائل را حل كنيم اما در واقع بر شدت آن‏ها مى‏افزاييم. از آن جا كه همه چيز را مسأله مهم مى‏دانيم، از يك درام به سراغ درام ديگر مى‏رويم و بعد از مدتى به تدريج باور مى‏كنيم كه همه چيز مسأله بزرگى است. به اين مهم توجه نمى‏كنيم كه طرز برخورد ما با مسائل روى چگونگى حل آن‏ها تأثير مى‏گذارد. ما بايد بياموزيم كه با مسائل راحت‏تر برخورد كنيم. اگر اين نكته را بياموزيم، مسائلى كه حل ناشدنى به نظر مى‏رسند راحت‏تر و بى‏اهميت‏تر به نظر خواهند رسيد و حتى مسائل بزرگ‏تر و به راستى استرس‏آميز به قدر سابق انسان را ناراحت نمى‏كنند. خوشبختانه به گونه‏اى ديگر نيز مى‏توان با زندگى روبه رو گشت روشى ملايم‏تر كه زندگى را ساده‏تر و اشخاص را سازگارتر مى‏سازد. لازمه اين زندگى راحت‏تر و ملايم‏تر اين است كه عادت‏هاى كهنه را با واكنش‏هاى جديد عوض كنيم. عادات جديدتر سبب مى‏شوند زندگى رضايت بخش‏تر و سرشارترى داشته باشيم. سه ركن ضرورى: برخى از صاحب نظران، مانند «گواين»، معتقدند سه عنصر يا ركن ضرورى در درون ما وجود دارد كه در هر وضعيتى، تجسم خلاقيت و موفقيت را رقم مى‏زنند. اين عناصر عبارتند از: 1. آرزوها آرزوها و خواستن مقدمه باور است و بايد از دل و جان باشد. انسانى كه آرزوهاى معقول دارد، به مرحله آفرينش دست خواهد يافت. منظور از آرزو احساس روشن و نيرومند است نه خواستن از سر اعتياد و حرص و تملك. گاه، در خصوص بعضى مسائل، از خود بپرسيد: «آيا حقيقتاً از صميم قلب مى‏خواهم اين هدف محقق شود؟» آرزوها موتور حركتند. اين موتور، موتورهاى ذهنى را به تكاپو و توقف‏ها را به تلاطم در مى‏آورد. هر چه آرزوها معقول‏تر باشند، درجه تحققشان بالاتر مى‏رود. 2. باور ايمان انتظارى مطمئن است هر چه بيش‏تر به هدف برگزيده خود و امكان حصول آن اعتقاد داشته باشيد يقين بيش‏ترى احساس خواهيد كرد. همواره از خود بپرسيد: آيا باور قلبى دارم كه اين هدف مى‏تواند وجود داشته باشد؟ آيا باورم اين است كه حصول و تحقق آن براى من ممكن است؟ وقتى باورمندى به موفقيت بالا باشد، انسان از مواهب زير برخوردار مى‏گردد: الف) نوع نگاهش به زندگى مثبت مى‏شود. ب) حركت، فعاليت و تلاش خود را با برنامه ريزى توأم مى‏كند. ج) در تكرار شكست‏هاى جزئى حل نمى‏شود. د) همواره براى توفيقات بيش‏تر فعاليت مى‏كند. چنانچه آدمى اميال و آرزوهاى خود را مرده تلقى كند و خود را در كل عالم بى‏ستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت نمى‏رسد و همواره در باور منفى غوطه‏ور خواهد شد. برخى از اشخاص فرياد مى‏زنند «من در انتظار بدترين حوادث هستم» يا فرياد مى‏زنند و باور دارند كه: «باز هم بدترين‏ها در راه است.» بديهى است انسان همان گونه مى‏زيد كه باور دارد. قبول شكست پياپى و ايمان به اضمحلال وجود و عدم انديشه در مراحل موفقيت آدمى را بى‏خاصيت مى‏كند و انسان در تخريب خود تسليم مى‏شود. اين افراد عملًا بدترين و غير منتظره‏ترين حوادث را به خود مى‏خوانند. بنابراين، بايد در آغاز انديشه خود را دگرگون كنند. وقتى فرد عادت كند پيوسته باخت‏ها، شكست‏ها، فقدان‏ها، كينه‏ها، دشمنى‏ها و اتفاقات ناگوار را پيشاپيش خود فراخواند ديگر به سمت موفقيت‏ها و كاميابى‏ها و خوشبختى‏ها و بركات جهت نمى‏يابد. پس كارى كنيد تا موفقيت را به مرحله باور برسانيد و چيزى بپنداريد كه شما منتظرش هستيد زيرا ايمان فعال، شعور نيمه هوشيار را تخريب مى‏كند. باورهاى مثبت عامل هدايتگر انسان به سمت موفقيت است و انسان موفقيت جو موفقيت ساز مى‏شود. گويا دستانى نامرئى به سمت او دراز مى‏شوند تا وى را يارى دهند. چنين انسانى، داراى نظم، برنامه ريزى و فرصت‏شناسى مى‏شود. باورهاى منفى نيز به اندازه باورهاى مثبت قدرت دارند اما تأثير منفى مى‏گذارند. گاه يك باور منفى يقينى تركش‏هاى خود را در سرتاسر زندگى يك فرد رها مى‏سازد. نبايد فراموش كرد كه باور داشتن به چيزى سبب مى‏شود آن چيز تجلى كند. قانون تداركات قانون تداركات مى‏گويد: اولًا، انسان نياز دارد برنامه‏هاى كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت داشته باشد. ثانياً، انسان بايد و حتماًبراى روز مبادا تداركات منطقى و معقول داشته باشد اما اگر شما خود را براى چيزى كه از آن مى‏ترسيد يا به آن احتياج نداريد، آماده كنيد، همان را به سوى خود جذب خواهيد كرد. حضرت داوود مى‏فرمايد: «معمولًا آن چه مى‏ترسيم بر سرمان خواهد آمد.» ما عموماً در اطرافمان مى‏شنويم: «من بايد پولى براى هنگام بيمارى كنار گذارم.» بدين ترتيب، به طور مصمم فرد، بيمارى خود را تدارك مى‏بيند. گروهى مى‏گويند: «من براى روزهاى سخت پولى كنار مى‏گذارم.» اين افراد درباره روزهاى سخت و بى‏چيزى به مرحله باور و شايد يقين رسيده‏اند و به طور حتم روزهاى سخت خواهند داشت چون منتظر لحظه بسيار ناگوارند. البته انبارهاى غله هر فرد بايد پر باشد و از حساب مالى مطمئن و ارزشمند بهره برد ولى بايد آگاه بود و درست پيش رفت. موفقيت‏هايى كه به خاطر ترس آرزو شود، نوعى شكست پنهان يا ترس وحشتناك از شكست بزرگ است. موفقيت را به خاطر توفيق و براى اعتماد به نفس و به خاطر باورمندى خويش آرزو كنيد. نيچه مى‏گويد: انسان چگونه‏اى است كه مى‏تواند با هر چرايى بسازد. به شرطى كه باور داشته باشد. 3. پذيرش آدمى بايد مشتاق پذيرفتن و داشتن چيزى باشد كه جوياى آن است. گاه بى‏آن كه هدفى را بخواهيم، دنبال مى‏كنيم تنها به اين دليل كه از فرايند دنبال كردن يك امر يا رويداد لذت مى‏بريم. همواره بايد از خود پرسيد: «آيا به راستى مى‏خواهم اين را به طور كامل داشته باشم؟» مجموع سه ركن آرزو، باور و پذيرش را نيت مى‏ناميم. بايد به خاطر سپرد: الف) هر گاه نيت فرد براى آفريدن چيزى كامل شود، مرزهاى موجود را در هم مى‏شكند. ب) هر گاه فرد سراپا طلب و آرزو باشد و اعتقاد كامل داشته باشد، براى انجام هر كارى توانايى دارد به قول دكتر شريعتى وقتى عشق فرمان مى‏دهد، محال سر تسليم فرود مى‏آورد. ج) هر گاه كاملًا مشتاق و باورمند به سمت كارى حركت كرديد، آن را انجام شده تلقى كنيد. در روايات داريم: «الاعمال بالنيات كارها با نيت‏ها تحقق مى‏يابند.» د) هر گاه نيت شما روشن‏تر و نيرومندتر باشد، تجسّم خلّاق شما سريع‏تر و آسان‏تر به ثمر خواهد رسيد. تمرين پالايشگرى يكى از تمرينات معروفى كه روان شناسان بر آن تأكيد مى‏ورزند، پالايش افكار است كه آغاز راه برنامه ريزى موفقيت به شمار مى‏آيد زيرا: قدرتمندترين كارى كه براى عوض كردن دنيا مى‏توانيد انجام دهيد، عوض كردن اعتقاداتتان درباره ماهيت زندگى و مردم و واقعيات، تبديل اين باور به اعتقادات مثبت‏تر و عمل طبق آن است. پس اگر در رسيدن به هدفى دچار مشكل هستيد و خود را ناموفق مى‏پنداريد يا احساس مى‏كنيد در درونتان مقاومتى وجود دارد كه نمى‏گذارد به هدف برسيد، تمرين پالايشگرى زير را انجام دهيد: يك صفحه كاغذ برداريد و بالاى آن بنويسيد: افكار زير علت ناتوانى من در رسيدن به هدف است. آن گاه آن چه به ذهنتان مى‏آيد فهرست كنيد. مدت زمان طولانى به هر جمله فكر نكنيد و زيادى آن را جدى نگيريد. فوراً حدود 20 يا 30 مورد را- حتى اگر احمقانه و بچگانه مى‏نمايد- بنويسيد براى مثال مى‏توانيد موارد زير را يادداشت كنيد: 1. خيلى تنبل هستم. 2. خودم را كوچك‏تر از تصور ديگران مى‏بينم. 3. پول كافى ندارم. 4. قبلًا امتحان كرده‏ام و اثر نكرده است. 5. مادرم گفته نمى‏توانم. 6. نمى‏خواهم. 7. خيلى سخت است. 8. مى‏ترسم. 9. شاد نيستم. 10. در دنيا و اين آسمان يك ستاره ندارم. 11. بدبخت‏ترين آدمم. اكنون چند دقيقه آرام بنشينيد و ببينيد كدام يك از مواردى كه نوشته‏ايد به راستى حقيقت دارند و تا چه اندازه به آن‏ها اعتقاد داريد. بدين ترتيب، در مى‏يابيد چه نوع محدوديت‏هايى را بر خود و جهانتان تحميل كرده‏ايد. هر گاه احساس كرديد بسيارى از اين موارد وهمى‏اند، فهرست را پاره كنيد و دور بيندازيد. اين نشان مى‏دهد: الف) مواردى كه نوشتيد نبايد در زندگيتان اقتدار داشته باشند. ب) ايمان به هدف فراسوى باورهاى غلط است. ج) حقيقت وجود خود و توان شما بسيار فراتر از وضع موجود است. باورهاى موفقيت اگر بعد از تمرين پالايشگرى آرام بنشينيد و بياساييد و چند عبارت تأكيدى مثبت و باز و سازنده را جانشين باورهاى بسته و منقبض و محدود كننده خود سازيد، گامى بلند به سمت موفقيت برخواهيد داشت و در حقيقت به سمت برنامه ريزى موفقيت پنجره‏اى خواهيد گشود. عبارات تأكيدى زير در اين زمينه سودمند است: اكنون همه گذشته را به طور كامل رها مى‏كنم. من آزادم اكنون هر گونه اعتقاد منفى و محدود كننده را نابود مى‏كنم. اين گونه باورها بر من اقتدارى ندارند. اكنون همه را مى‏بخشم و رها مى‏كنم. من مى‏توانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم. اكنون هر چه احساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور مى‏ريزم. من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژى‏ام. من از موفقيت لبريزم. من همنام بعضى پيامبرانم. نام ديگر من مانند نام دانيال پيامبر است زيرا دانيال يعنى «خدا نگهدار من است.» من خود را موفق مى‏دانم. همه موانعى كه بر سر راه بيان كامل و كامروايى زندگى من وجود دارند، بر خواهم داشت. دنيا بسيار زيبا و دوست داشتنى است. كائنات از وفور نعمت لبريز است و همواره خدا روزى رسان است. همه را عفو مى‏كنم و مى‏بخشم. من از خوبى و نيكى و خدمت و توفيق آكنده‏ام. من خدا را به روشنى ستارگان در دل زيباى شبانه آسمان احساس مى‏كنم. من با خدا هستم و خدا با من است. پس من تماماً موفقيت هستم. تجسم موفقيت تجسم موفقيت تنها يك فن يا تلقين نيست مقامى از دل آگاهى است كه از خزانه غيب صادر مى‏شود اما شرايطى دارد. نخستين شرط آن نيّت است كه با سه عنصر «آرزو، باور و پذيرش» تعريف شد. در پرتو تجسم موفقيت، انسان به جايگاهى رفيع نائل مى‏شود و در مى‏يابد كه خود آفريدگار بى‏وقفه عالم خويش است. تجسم موفقيت و ايمان به آن سبب مى‏شود ميان ما و خدا جدايى يا فاصله‏اى احساس نكنيم. ما تجلى خدا هستيم و همه هستى در وجود ما است، ما در باطن خود صاحب همه چيز هستيم. تجلى از طريق تجسم موفقيت يعنى فرايند دريافت و ادراك اين حقيقت و مرئى ساختن قدرت الاهى وجودمان در عرصه‏هاى زندگى. جالب اين كه همه ما در ژرفاى دل خود از غايت برتر خويش باخبريم. همه ما مى‏دانيم در وجود ما قدرت‏هايى نهفته است كه اگر به كار افتد، جهان ما دگرگون مى‏شود. بسيارى از ما سال‏ها است با موتورهاى خاموش و بدون برنامه و خطى زندگى كرده‏ايم، در حالى كه 90 درصد ما مى‏دانيم قدرت‏هاى زيادى در درون ما به وديعه گذاشته شده است. اين داستان شايد براى بسيارى از ما به شيوه‏هاى گوناگون روى داده است. يكى از دوستان تعريف مى‏كرد: روزى يك كش محكم پول را به دست گرفته بودم تا با انگشتان دو نيم كنم. ابتدا آن را دور دو انگشت سبابه پيچاندم و با دو دست كشيدم اما پاره نشد. سپس با چهار انگشت هر دو دست آن را كشيدم ولى پاره نشد. سپس محكم با تمام انگشتان و كف دست آن را از دو طرف كشيدم اما پاره نشد. چون احساس مى‏كردم كسى مرا نمى‏بيند، پاهاى خود را دراز كردم، يك طرف كش را به انگشت پا قلاب كردم و با دو دست آن را كشيدم ولى پاره نشد. متحير، مأيوس و ورشكسته حلقه كش را بيرون آوردم. برادرم كه مرا زير نظر داشت، فاتحانه به ميدان آمد و گفت: فلانى تو هميشه ناتوانى، اصلًا بى‏عرضه‏اى، اين كش را به يك كودك 6 ساله بده تا با دو انگشت قطع كند و. در يك لحظه غيرتى شدم، نيرويى عجيب در درونم فوران كرد و حلقه كش را با دو انگشت سبابه و با كم‏ترين فشار پاره كردم. راز اين موفقيت آشكار است. انسان براى موفقيت در هر كارى به مثلث باور، ايمان و تلاش نياز دارد. اين جمله معروف ارشميدس، رياضى دان بزرگ يونان، را هرگز نبايد فراموش كنيم: «اهرمى از ايمان و باور به من دهيد، تا من بدون محاسبات رياضى زمين را جابه جا كنم.» ترديدهاى گذشته، ترس‏هاى قديمى، تلقين‏هاى اطرافيان، ترمزهاى فكرى، توقف‏ها و سكون‏هاى كهنه كه اطراف ما را احاطه كرده‏اند، درهاى موفقيت را به روى ما بسته‏اند. قفل‏هاى مذكور را نمى‏توان شكست. اين قفل‏ها بايد گشوده شوند چون گاه شكستن قفل به ساختمان زيباى موفقيت آسيب مى‏رساند. پس بايد كليدها را يافت و قفل‏ها را گشود. كليدهاى موفقيت 1. برنامه ريزى: برنامه‏ريزى براى موفقيت برج مراقبت پيشروى به سمت اهداف است. 2. خودباورى: اساس ايمان خودباورى است. انسان خودباور به توان خويش ايمان دارد و ايمان انتظارى مطمئن است. 3. حركت: خروج از سكون و عدم توقف ضامن موفقيت است اما حركتى كه حساب شده و طبق برنامه باشد. 4. جرأت: عدم هراس و اين پا و آن پا كردن و حتى پذيرش شكست‏ها اساس موفقيت است. 5. خودتشويقى: خود تشويقى به معناى خود شيفتگى نيست. انسان گاه نياز دارد فهرست موفقيت‏هاى خود را تنظيم كند و حتى به بعضى تقدير نامه‏ها و سپاسنامه‏ها چشم بيندازد تا باور كند دوباره مى‏تواند موفقيتى جديد به وجود آورد. انسان براى موفقيت بايد بلند نظر باشد و از بلند پروازى معقول نهراسد. بايد به جاى غرق شدن در نهرهاى كوچك به سمت درياهاى موفقيت حركت كرد از جويبار حقيرى كه به چاله‏اى مى‏ريزد، هيچ كس مرواريد صيد نخواهد كرد. شاهين موفقيت در افق‏ها و بلندى‏ها است و مرواريد توفيق در اقيانوس‏ها. بايد بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهاى بى‏كران بود و باور داشت كه دستان خداوند همواره به سمت انسان‏هاى جوياى موفقيت گشوده است به قول شاعر: ما از خدا گم شده‏ايم او به جست و جو است. منابع 1. جامع الاحاديث شيعه. 2. درى مخفى به روى موفقيت، فلورانس اسكاول شاين، ترجمه شهلا المعى. 3. جادوى مديريت، پرموديترا و ديپاك ماهندرو، ترجمه مهدى قراچه داغى.4. تجسم خلاق، شاگتى گواين، ترجمه گيتى خوشدل. .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image