کلام /

تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه

کیفیت علم غیب امام ـ علیه السلام ـ چگونه است؟ به عبارت دیگر آیا علم امام ـ علیه السلام ـ فعلی است و او در همه حال از این آگاهی برخوردار است و یا آن که علم وی منوط به اراده و خواست او می باشد، بدین معنا که در حالت عادی هم چون دیگران است؛ ولی این امتیاز را دارد که اگر بعضی امور یا هر امری را ـ بنابر اختلاف نظری که درباره وسعت علم امام ـ علیه السلام ـ است ـ بخواهد بداند، خداوند او را آگاه می کند؟


از موضوعات مربوط به علم غیب امام ـ علیه السلام ـ که اندیشمندان بسیاری را به خود مشغول داشته و رازش برای بسیاری کسان هم چنان پوشیده مانده است، فعلی یا ارادی بودن ـ و به تعبیر دیگر مطلق یا مشروط بودن ـ این گونه آگاهی است. بررسی اين مسأله، نیازمند توضیح برخی اصطلاحات و واژه هاست که مختصراً از نظر می گذرانیم: الف) علم فعلی: مقصود از علم فعلی در این جا وضوح و انکشاف بالفعل معلومات نزد عالم است. به این معنا که شخصی همواره و در همه حال از چنین علمی برخوردار بوده و نیازی به تأمل، توجه، اراده و امثال این ها ندارد. بنابر این علم فعلی (بالفعل) در برابر علم ارادی (بالقوه) است نه علم فعلی در مقابل علم انفعالی که در مورد ذات حق تعالی مطرح شده و منشأ فیضان در خارج است. ب) علم ارادی: مقصود از علم ارادی، علمی است که منوط به خواست و اراده شخص باشد که در برابر علم فعلی به کار می رود. درباره کیفیت علم غیب امام ـ علیه السلام ـ دو نظریه مطرح است که دلایل و شواهد هر یک در پي می آید. نکته قابل ذکر آن است که تمامی علما و اندیشمندان بر بالفعل بودن دانش غیبی امام ـ علیه السلام ـ در بعد تشریع اتفاق نظر دارند، چرا که به عقیده آن ها این علوم لازمه مقام امامت و ضروري آن است و امام باید همیشه و در همه حال از چنین علمی برخوردار باشد. بنابر این اختلاف نظر در این مسأله بر سر علوم غیبی فراتر از بعد تشریع است که آیا اطلاع امام ـ علیه السلام ـ از آن ها فعلی است یا ارادی؟ 1ـ علم وابسته به مشیت و اراده: این دیدگاه، که برخی آن را نظریه مشهور شیعه دانسته اند، آگاهی معصومان ـ علیهم السلام ـ را از امور غیبی به خواست و اراده آنان پیوند می زند. بدین سان می توان دانش غیبی را به نامه ای در بسته همانند دانست که برای آگهی از محتوا، باید در نامه را گشود. ناگفته پیداست که این خواستن و دانستن، وابسته به وجود مصلحت و گره خورده با حکمت است و چه بسا امام یا پیامبر نخواهد و در نتیجه نداند؛ اما همواره آن چه حجت پروردگار را از دیگران جدا می سازد و او را در جایگاهی برتر از همه می نشاند، این است که اگر او بخواهد از چیزی آگاه شود، می تواند. پیروان این نظریه برای اثبات مدعای خویش، به روایاتی از این دست تمسک جسته اند: الف) دسته اي از احادیث که صریحاً آگاهی معصومان را وابسته به خواست و اراده آنان می داند. ب) روایاتی که درباره علم امام ـ علیه السلام ـ تعبیر «قبض» و «بسط» به کار برده است. ج) دسته اي از احادیث که از افزایش تدریجی علوم ائمه ـ علیهم السلام ـ سخن می گوید. د) روایاتی که خاستگاه علوم غیبی ائمه ـ علیهم السلام ـ را اموری هم چون الهام و القای روح القدس می داند. هـ) سیره عملی امامان ـ علیهم السلام ـ که در موارد متعددی از علم به برخی امور اظهار بی اطلاعی کرده اند. تمامی این موارد شاهد و گواهی است بر این که بندگان برگزیده الهی همیشه و در همه حال از دانش غیبی بالفعل برخوردار نبوده، بلکه این امر منوط به خواست و اراده آن هاست. گفتنی است که برخی از اندیشمندان شیعه و سنی، به جای تعبیر «اراده» واژه هایی هم چون «خطور» و «التفات» را به کار گرفته اند؛ بدین معنا که معصومان برای رسیدن به آگاهی به چیزی بیش از «توجه» نیازمند نیستند. هم چنین گاه در این باره تعبیر «خواست و مشیت الهی» به کار می رود. که تفاوتی چندان در مقصود به بار نمی آورد: زیرا پیامبران و امامان به مرتبه ای رسیده اند که خواست آنان با مشیت خداوند پیوند می خورد و جز آن چه او می خواهد، نمی خواهند. کسانی که از این دیدگاه جانب داری می کنند، از احادیثی که ناظر به علم فعلی و مطلق امام ـ علیه السلام ـ است، تفسیری متفاوت ارائه داده و بر این باورند که برای مثال آگاهی از حوادث گذشته و آینده ـ که در سخنان ائمه بسیار آمده است ـ به معنای آن نیست که خبر همه این حوادث بالفعل نزد معصومان حاضر است؛ بلکه بدین معناست که ایشان می توانند دیوار زمان و مکان را در نوردند و هر لحظه که اراده کنند از گذشته و آینده آگاهی یابند. 2ـ علم فعلی و مطلق: در مقابل دیدگاه نخست، برخی از علما و بزرگان دین بر این باورند که بندگان برگزیده الهی، همواره از همه امور مربوط به گذشته، حال و آینده آگاهند و چیزی از رویدادهای جهان بر آنان پوشیده نمی ماند. از نظر این گروه احادیث فراوانی که ناظر به آگاهی امام از «علم ما کان و ما یکون» می باشد و گستره علم غیب امام ـ علیه السلام ـ را بیان می دارد، تنها بر اساس این دیدگاه معنایی روشن می یابد، از منظر این گروه مقصود روایاتی که آگاهی امام را وابسته به خواست او می دانند، نه این است که امام گاهی از اوقات نمی خواهد و در نتیجه نمی داند، بلکه این خواستن و دانستن همیشگی است. این دیدگاه غالباً از سوی فلاسفه و عرفا مطرح شده و برای اثبات و تبیین آن به مبانی فلسفی و عرفانی خویش تمسک می جویند، در این میان فیلسوف الهی و حکیم ربانی، صدر المتألهین شیرازی، با توجه به مشرب خاص خود که آمیخته ای از برهان و عرفان است ـ به بررسی این مسأله پرداخته است به عقیده وی انبیا و اولیا صاحب نفوس قدسیه اند و صاحب چنین نفسی به خاطر شدت نورانیت و تمامیت استعداد، جهانی عقلي است که همه موجودات عقلی و معانی در درون او موجودند بر این اساس، نفس پاک نبی و ولی به علت صفاء باطن اگر بخواهد از غیب خبر دهد، درون خویش را مشاهده نموده و خبر از غیب عالم می دهد. چرا که هر آن چه در عالم عقل به وجود عقلی موجود است در درون آن نفس قدسیه نیز به وجود عقلی موجود است، بدون کم و زیاد بدین ترتیب حقایق عالم پیوسته و در همه حال برای ایشان محقق است و هیچ راز ناگشودنی برای آن ها باقی نمی ماند. این نحوه تبیین، با دیدگاه عرفا در این زمینه تناسب دارد از منظر عرفا نیز، از آن جا که امام، انسان کامل و خلیفه الله و مظهر اسم جامع الله است، نسخه عالم کبیر بوده که تمام نسخه ها و کتب عالم در درون او جمع است و او بالفعل از حقایق مطّلع است. با بررسی در دیدگاه و ارزیابی آن ها، به نظر می رسد، ارائه نظری واحد و رأیی ثابت در این زمینه دشوار است، چرا که اوّلاً در لسان روایات گاه تعارضاتی دیده می شود که همین امر منجر به اختلاف نظر میان علما شده است. ثانیاً حقیقت وجودی و منزلت شهودی امام ـ علیه السلام ـ که صاحب مقام ولایت کلیه الهیه می باشد، امری نیست که با عقول بشری بتوان به معرفت آن نایل آمد. امّا با این وجود، شاید بتوان طریق جمعی میان روایات به ظاهر متعارض بیان نموده و نظری واحد در این باره ارائه کرد. اساس این نظر، بر تبیین «مقام نورانیت ائمه ـ علیهم السلام ـ» استوار است. بنا به اخبار فراوانی که به دست ما رسیده است، یکی از مقامات بسیار بلند و عظیم ائمه ـ علیهم السلام ـ مقام نورانیت آن بزرگواران است، حقیقت این مقام برای همه کس مکشوف نیست و نخواهد شد. در تبیین این مقام، آن چه از احادیث بر می آید، این است که نور این چهارده معصوم پاک ـ علیهم السلام ـ قبل از خلقت تمام موجودات آفریده شده است و پس از خلقت این نور، موجودات دیگر بواسطه آن قدم در پهنه هستی گذاشته اند. این مطلب دقیقاً منطبق است با آن چه حکما در مورد اولین موجود مخلوق پس از واجب الوجود گفته اند و از آن به نام «صادر اوّل و عقل اوّل» یاد می کنند که موجودی است بسیط و مجرد تام که هیچ شائبه مادیت در آن نیست و هیچ تفاوتی با واجب الوجود ندارد، جز آن که مخلوق اوست. بر این اساس ذات باری تعالی که مستجمع صفات کمال و نامتناهی است، علة العلل و مفیض وجودات امکانی است و صادر اوّل مطابق روایات و قول تحقیق در فلسفه، وجود نورانی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ می باشد و وجود و خلقت سایر ممکنات، تابع و طفیل وجودات نورانی، آنان است. با این بیان، چون نور پاک و مقدس ذوات معصومین ـ علیهم السلام ـ پس از واجب الوجود، سر سلسله علل و معالیل هستی محسوب می شود، بنابر این نسبت به تمام مخلوقات عالم آفرینش علم حضوری خواهد داشت، چرا که در فلسفه مبرهن شده است که وجود معلول طور و پرتوی از وجود علت است، لذا علت همیشه بر معلول خود احاطه و علم حضوری دارد. پس از آن جا که نور قدسی ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ در سلسله علل متقدم بر عالم طبیعت قرار دارد، از این حیث بر وقایع عالم طبیعت، علم حضوری خواهد داشت. بنابر این می توان گفت که وجود ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ وجودی است دارای مراتب و شؤون مختلف طولی که مرتبه ضعیف آن مرتبه جسمانیت و وجود عنصری و مرتبه اعلی آن، همان مرتبه ای است که در روایات از آن به «نورانیت» تعبیر شده است و به حسب هر یک از این مراتب مختلف، احکام و امور خاصّی به آنان نسبت داده می شود و هرگز این به معنای تناقض و تنافی نیست، چرا که هر یک از این امور ـ اگر چه ظاهراً با یکدیگر ناسازگار به نظر می رسند ـ به لحاظ و حیثیت خاصی است. با ملاحظه همین نکته است که بسیاری از اشکالات و شبهات پیرامون موضوعات مختلف هم چون کیفیت علم امام ـ علیه السلام ـ تا حدی قابل حل است. بر این اساس بالفعل بودن علم امام ـ علیه السلام ـ مربوط به مقام نورانیت ایشان است و بالقوه بودن و وابسته به مشیت و اراده بودن آن، مربوط به مقام عنصری و جسمانی آن بزرگواران. مرحوم علامه طباطبایی از جمله افرادی است که صریحاً به این نکته اشاره کرده با تفاوت میان علم عادی امام ـ علیه السلام ـ که به حسب مقام عنصری ایشان حاصل می شود و علم آن بزرگواران به حسب مقام نورانیت، طریق جمع میان دو دیدگاه در رابطه با کیفیت علم غیب امام ـ علیه السلام ـ را ارائه نموده است: «امام به حسب مقام نورانیت خود کامل ترین انسان عهد خود و مظهر تام اسما و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود به هر سوی توجه کند، حقایق برای وی روشن می شود». البته همان گونه که بیان شد حقیقت این مقام برای همه کس مکشوف نیست و در خود روایات نیز بدین مهم اشاره شده است. و الله اعلم. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image