خواندن کتاب های عرفان های نوظهور و قدرت تشخیص خواننده /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

مطلب بسیار مهم و در خور دقت که در متن سوال از آن غفلت کرده اید این است که خواننده های کتاب غالبا به عنوان پیش فرض پذیرفته اند کسی قادر به تألیف کتاب است که غیر از مهارت نویسندگی، از دانش بسیار بالا و سودمندی برخوردار است و به عبارت دیگر پذیرفته اند که «تنها دانشمندان می توانند کتاب بنویسند». به همین علت این احتمال را که کجی ها و انحرافات اندیشه ای در لابلای متن وجود داشته باشد نمی دهند. گذشته از این که در موضوع معنویت و عرفان ویژگی دیگری را هم به نویسنده نسبت میدهند و آن هم «وارستگی» است.


مطلب بسیار مهم و در خور دقت که در متن سوال از آن غفلت کرده اید این است که خواننده های کتاب غالبا به عنوان پیش فرض پذیرفته اند کسی قادر به تألیف کتاب است که غیر از مهارت نویسندگی، از دانش بسیار بالا و سودمندی برخوردار است و به عبارت دیگر پذیرفته اند که «تنها دانشمندان می توانند کتاب بنویسند». به همین علت این احتمال را که کجی ها و انحرافات اندیشه ای در لابلای متن وجود داشته باشد نمی دهند. گذشته از این که در موضوع معنویت و عرفان ویژگی دیگری را هم به نویسنده نسبت میدهند و آن هم «وارستگی» است. بسیاری از خوانندگان کتاب معمولا نگاه نقادانه به متن ندارند و تلاشی برای تجزیه و تحلیل انتقادی به خرج نمی دهند. چنین افرادی از آن جا که احتمال تناقض گویی یا احتمال وجود نارسایی در اندیشۀ نویسنده را نمی دهند اگر تناقض و یا کاستی در متن احساس شود، توان ذهنی و فکری خویش را صرف حلَ متن می نمایند و با برداشت مثبت از مفاهیم و اصطلاحات، آن ها را به صورت دیگری فهم کرده و به گمان خویش متن را فهمیده اند. در حالی که آن ها در حقیقت به نویسنده کمک کرده اند که متن به صورت استوار و غیر قابل خدشه در کتاب دیده شود. یکی از علت های این مسئله این است که بسیاری از این افراد، شاکله فکری مستحکمی نداشته و قدرت تفکیک بین مغالطه از برهان منطقی را ندارند و نو بودن را دلیل بر «درستی» دانسته و مأموریت خویش را در فهم متون خلاصه می کنند. این افراد همین قدر که از پس درک واژه ها و گفته های جدید برآیند آن را برای خود یک موفقیت دانسته و از ادامه عملیات فکری که همان حلاجی و تجزیه و تحلیل و تشخیص سره از ناسره است صرف نظر می کنند. کار جایی مشکل تر میشود که نویسنده در متن کتاب به امور مثبت بپردازد؛ مثلا از خدا سخن گفته و از تعالیم باطنی دم بزند و یا خود را مدافع معنویت و حقیقت نشان دهد، مخاطب به چنین شعارهایی دلخوش کرده و همه مطالب کتاب را از همین سنخ پنداشته و بر خوبی حمل می کند. این افراد فراموش می کنند که همیشه احتمال دارد نویسنده (حتی اگر نیت سالم داشته باشد) حق را با امور موهوم بیامیزد و در فهم حقیقت به خطا برود. هیچ گاه نویسنده از اول کتاب تا انتهای آن مطالب سخیف نمی نویسد و به بیان مطالبی که سستی و نادرستی آن محرز است دست نمی زند. اساسا خصلت باطل همیشه این بوده که خود را در ضمن حق عرضه کرده و لباسی از جنس حق به خود می پوشاند تا بتواند خود را منطقی و موجه جلوه دهد. اگر نویسنده ای مانند کوئلیو همه گفته هایش یاوه و بی اساس می بود هیچ کس جذب آثار او نمی شد و اساسا همه نویسنده ها مطالبی نیکو و قابل دفاع در کتاب های خویش آورده اند که از آن جهت قابل تمجید و ستایش اند؛ اما اشکال کار این جاست که خوانندگان کتاب معمولا توان تفکیک بین این محاسن و خطاهای فکری نویسنده را نداشته و همه کتاب را از جنس همان محاسن ارزیابی می کنند و نمره ای که به باید تنها به محاسن کار نویسنده داده شود به کل اندیشه می دهند. بگذریم که محاسن مربوط به اخلاقیات فردی است و ایرادها و انحرافات در حوزۀ نظام معرفتی و فکری نویسنده است که جهان بینی وی را شکل میدهد و مخدوش بودن باورهای بنیادین در یک کتاب با هیچ نقطه قوتی جبران نمیشود. ضمن این که بسیاری از خواننده کتابهای جدید چون اشنایی عمیق با اندیشه اسلامی و معارف دینی ندارند نمی توانند اشکالات اسلامی این کتابها را بفهمند و در حقیقت چون اسلام شناس نیستند قادر نیستند که این محتواها را با ملاک اسلامی بسنجند و غیر اسلامی بودن آن ها را تشخیص دهند. البته گاهی هم مغالطه ها آن قدر پیچیده است که یک خواننده عادی به راحتی نمی تواند اشکال صغرا و کبرایی گزاره ها را بفهمد. نگارنده: شریفی دوست .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image