تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
یکی از واژههایی که امروز در ادبیات و فرهنگ سیاسی استفاده میشود، «مردمسالاری دینی» است. کسانی که از این واژه استفاده میکنند در صدد القای چنین تفکری هستند که حکومت ایران، از نوع حکومت مردمسالاری دینی است. اما بعضی دیگر میگویند نظام حاکم بر این کشور، یک نظام استبدادی و دیکتاتوری است و مردم سالاری ادعایی بیش نیست. برای تبیین این نکته که نظام حاکم در جمهوری اسلامی، یک نظام مردمسالاری است نه دیکتاتوری، بایست خصوصیات نظام مردمسالاری را ذکر کرده و اثبات کنیم که جمهوری اسلامی به واقع دارای یک چنین نظامی است. تطبیق نظام مردمسالاری بر نظام فعلی جمهوری اسلامی واضح و روشن است که دو نظام مردمسالاری و استبدادی یا دیکتاتوری دو نظام کاملاً متضاد هستند و هیچ وجه مشترکی ندارند. فرقی ندارد که مردمسالاری پسوند دینی داشته باشد یا نداشته باشد. حال اگر ما نشان دهیم که ویژگیهای نظام مردمسالاری بر حکومت جمهوری اسلامی منطبق است، خود به خود روشن خواهد شد که این نظام استبدادی نیست. برای رسیدن به این نکته باید شناختی مختصر دربارهی مردمسالاری داشته باشیم تا در قضاوت دچار اشتباه نشویم. تعریف مردمسالاری تعریف لغوی: آنچه که در زبان فارسی تحت عنوان «مردمسالاری» خوانده میشود، ترجمهی انگلیسی واژهی «دموکراسی» است که از کلمهی «دموکراسیا» گرفته شده است. ریشهی این کلمه از دو واژهی یونانی «دموس» به معنای مردم و «کراتوس» به معنای حکومت کردن است که در قرن شانزدهم وارد زبان انگلیسی شده است.[1] بنابراین دموکراسی در لغت، به معنای حکومت مردم است. تعریف اصطلاحی نظامهای سیاسی بر اساس میزان نقش مردم در حکومت به «فرد سالاری»، «الیگارشی» و «دموکراسی» تقسیم میشوند. در حکومت نوع اول، تمامی شؤون حکومت، از جمله قانون گذاری، قضاوت و اجرا به دست شخص شاه است و تمام امکانات و اعضای جامعه نیز در خدمت او میباشند. در حکومت نوع دوم، اهرمهای قدرت در دست طبقهی اشراف است. حکومتی که در آن عده کمی زمام امور را به دست داشته و با استبداد تمام، تنها منافع خود را دنبال میکنند. اما نوع سوم که دموکراسی نام دارد، دارای تعاریف متعددی است. اما در میان همهی آنها تعریفی که با اقبال عمومی همراه است، تعریف زیر میباشد: در اندیشهی دینی، مردم در کارآمدی نظام نقش به سزایی دارند، از این رو حضرت علی(علیهالسلام) تا زمانی که رضایت مردم را به دست نیاورد، حاضر نشد حکومت را به دست گیرد. گواه بر این ادعا وصیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به علی(علیهالسلام) است: «ای فرزند ابوطالب؛ ولایت بر امت من از آن توست. پس اگر از روی رضایت و رغبت حکومت تو را پذیرفتند، ولایت را به دست بگیر؛ ولی اگر در پذیرش حکومت تو اختلاف کردند، آنها را به خودشان واگذار» «دموکراسی حکومت مردم بر مردم به وسیلهی نمایندگان مردم است.»[2] حکومت مردم بر مردم را میتوان در زمینههای زیر تفسیر کرد که در جمهوری اسلامی به خوبی اجرا میشود: 1-کار آمدی نظام؛ 2- گزینش مسؤولان سیاسی؛ 3- قانونگذاری؛ 4- نظارت مستمر بر کارکرد متولیان قدرت. کار آمدی نظام در اندیشهی دینی، مردم در کارآمدی نظام نقش به سزایی دارند، از این رو حضرت علی(علیهالسلام) تا زمانی که رضایت مردم را به دست نیاورد، حاضر نشد حکومت را به دست گیرد. گواه بر این ادعا وصیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) به علی(علیهالسلام) است: «ای فرزند ابوطالب؛ ولایت بر امت من از آن توست. پس اگر از روی رضایت و رغبت حکومت تو را پذیرفتند، ولایت را به دست بگیر؛ ولی اگر در پذیرش حکومت تو اختلاف کردند، آنها را به خودشان واگذار»[3] خود حضرت علی(علیهالسلام) در زمانی که مردم برای بیعت خدمت آن حضرت رسیدند، چنین فرمود: «بدانید اگر تقاضای شما را قبول کنم، آنچه را که خود میدانم عمل خواهم کرد و اگر مرا رها کنید و کس دیگر را انتخاب کنید، من هم مانند شما حتی بهتر از شما از او اطاعت خواهم کرد ... ای مردم؛ حکومت مربوط به خود شماست و هیچ کس غیر از آن که شما انتخاب کردهاید، حقی در آن ندارد»[4] و از آنجا که جمهوری اسلامی مبتنی بر اسلام است؛ در نتیجه کار آمدی این نظام مبتنی بر خواست مردم است. گزینش مسؤولان سیاسی اگر مسؤولان سیاسی عبارتاند از عناوینی مانند، رهبری، ریاست جمهوری، نمایندگان مجلس و نمایندگان شوراها، معلوم و واضح است که تمامی این شخصیتها در نظام جمهوری اسلامی توسط مردم انتخاب میشوند چنانچه در سطور بالا به آنها اشاره کردیم. قانون گذاری پر واضح است که مجلس که مهمترین جایگاه قانونی در نظام جمهوری اسلامی است، توسط نمایندگانی اداره میشود که با دخالت مستقیم مردم انتخاب میشوند، پس مردم در این نظام در سمت قانون گذاری نیز دخالت دارند. نظارت بر متولیان قدرت با توجه به عنصر امر به معروف و نهی از منکر که از واجبات بزرگ الهی است و نیز مسألهی نصیحت ائمهی مسلمین که در متون دینی آمده است هر مسلمانی حق دارد در برابر تخلفات مسؤولان سیاسی به پا خیزد و مسؤولان کشوری نه تنها نباید در مقابل این فریضهی الهی بیاستند بلکه باید راههای عملی شدن این فریضه را در جامعه هموار سازند. با توجه به بیانات یاد شده به روشنی معلوم گردید که نظام جمهوری اسلامی کاملاً منطبق بر نظامهای مردمسالاری است و از آنجا که نظام استبدادی درست نقطهی مقابل نظام مردمسالاری است و این دو هرگز قابل جمع با یکدیگر نیستند، در نتیجه نظام جمهوری اسلامی با دارا بودن ویژگیهای نظام مردمسالاری، هرگز استبدادی نخواهد بود. به طور خلاصه آن که از مجموعهی ادله به دست میآید که نظام جمهوری اسلامی جز با نظام مردمسالار قابل توجیه و تطبیق نبوده و کسانی که این نظام مقدس را نظام استبدادی میدانند یا اطلاعات جامعی در این زمینه نداشته یا نسبت به این نظام کینه توزی و غرض ورزی دارند.(*) پینوشتها: [1]. حمزه علی وحیدی منش، مردم سالاری دینی و دموکراسی لیبرالی، ص 17 [2]. همان، ص 20 [3]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 30، ص 14 [4]. حمزه علی وحیدی منش، مردم سالاری دینی و دموکراسی لیبرالی، صص 223 - 224 * حجت الاسلام مجید بابایی؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه اندیشه سیاسی/برهان /۱۳۹۰/۱۲/۲۲
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.