تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

آیا مسلمانان می توانند با غیر مسلمانان ( اهل کتاب) ازدواج نمایند؟


در مساله نکاح دائم با اهل کتاب چند قول هست ولی مشهور تر عدم جواز نکاح است. درآیه 221 سوره بقره می فرماید: «وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ» و با زنان مشرک ازدواج مکنید مگر آنکه ایمان آرند و همانا کنیزکی با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است هر چند از (حسن و جمال) او به شگفت آیید، و زن به مشرکان مدهید مگر آنکه ایمان آرند و همانا بنده مؤمن بسی بهتر از آزاد مشرک است هر چند از (مال و حسن) او به شگفت آیید. مشرکان (شما را از راه جهل) به آتش خوانند و خدا از راه لطف و مرحمت به بهشت و مغفرت دعوت کند و خداوند برای مردم آیات خویش بیان فرماید، باشد که هشیار و متذکر گردند. از یک جهت دلیل منع ازدواج با مشرکان همانطور که در این عبارت از آیه آمده است نهی در " لا تنکحوا المشرکات" به دلیل عنوان مشرک نیست بلکه به دلیل فقدان ایمان است( لا تنکحوا...... حتّی یومنّ) و یا در ادامه میفرماید: " وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ........ وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ" پس در درجه اول بحث ایمان است که چون غیر مسلمان فاقد آن است از ازدواج با وی منع شده است. و در نهایت می فرماید: " أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ" ... در تمام این غایات و مناط حکم، مشرک و کافر( اهل کتاب) مساوی هستند. و تنقیح مناط یکی از اصول پذیرفته شده و مسلم استنباط احکام شرعی است. مثل اینکه روایت بگوید" الخمر حرام لأنّه مسکر" شراب حرام است چون مسکر است، همه فقها می گویند چون مناط اسکار است پس هر مسکری باید حرام باشد. در مشرک هم به دلیل عدم ایمان، نکاح را حرام کرده است و این در کافر هم وجود دارد. علاوه بر این خود قرآن نیز در آیات متعددی یهود و نصاری را مشرک معرفی کرده است از جمله : «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (1) بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم. «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ» (2) آنان که قائل به خدایی مسیح پسر مریم شدند محققاً کافر گشتند، در حالی که خود مسیح گفت: ای بنی اسرائیل، خدایی را که آفریننده من و شماست بپرستید، که هر کس به خدا شرک آرد خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد، و ستمکاران را هیچ کس یاری نخواهد کرد. «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (3) علماء و راهبان خود را (از نادانی) به مقام ربوبیت شناخته و خدا را نشناختند و نیز مسیح پسر مریم را (که متولد از مادر معین و حادث و مخلوق خداست) به الوهیت گرفتند در صورتی که مأمور نبودند جز آنکه خدای یکتایی را پرستش کنند که جز او خدایی نیست، که منزه و برتر از آن است که با او شریک قرار می‌دهند. عنصر مشترک در همه این آیات، نهی اهل کتاب از شرک است و این خود بهترین دلیل است که اهل کتاب مشرکند و گرنه نهی از شرک لغو خواهد بود. در روایات نیز شرک اهل کتاب به صراحت بیان شده است از جمله: 1.«سلیمان بن بریده» از پدرش روایت کرده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) هرگاه فرمانده لشکری نصب میکرد به او می فرمود: " ... هر گاه با دشمنانی مشرک مواجه شدی، آنها را در قبول سه چیز مخیّر بگذار، هر یک از این سه چیز را پذیرفتند تو نیز از آنها بپذیر و دست از آنها بدار. اول آنها را به اسلام بخوان...اگر نپذیرفتند از آنها بخواه که جزیه بپردازند، اگر پذیرفتند بپذیر و از آنها دست بدار..." (4) طبق این روایت حضرت اجازه داده است که فرماندهانش از مشرکین جزیه بگیرند در حالی که میدانیم جواز اخذ جزیه مختص اهل کتاب است بنابراین منظور از مشرکین در این روایت همان اهل کتاب است. 2. امام صادق از امام باقر (علیهم السلام) نقل می کند که حضرت علی ( علیه السلام) فرمود: جنگ بر دو نوع است اول جنگ با مشرکین که رها نمی شوند تا اسلام آورند یا در حال خواری جزیه پرداخت کنند... (5) در این روایت نیز اهل کتاب مشرک خوانده شده اند، چرا که جزیه جز از اهل کتاب پذیرفته نیست. روایاتی نیز وجود دارند که بر حرمت ازدواج با اهل کتاب دلالت دارند از جمله: 1 . موثقه حسن بن جهم: امام رضا( علیه السلام) به من فرمود: ای ابا محمد نظرت درباره مردی که زنی مسلمان دارد و با زن نصرانی ازدواج می کند چیست؟ عرض کردم: فدایت شوم در حضور شما نظر من چه ارزشی دارد؟ حضرت فرمود: بگو، از گفتار تو نظر من هم به دست می آید. گفتم: ازدواج با زن نصرانی جایز نیست؛ چه مرد، زن مسلمان داشته باشد چه نداشته باشد. فرمود: چرا؟ گفتم: به دلیل آیه شریفه : " و با زنان مشرک ازدواج نکنید تا ایمان آورند". فرمود: پس درباره این آیه چه می گویی: " و ازدواج با زنان پاکدامن اهل کتاب بر شما حلال است". گفتم: آیه :" و بازنان مشرک ازدواج نکنید" این آیه را نسخ کرده است. حضرت تبسمی کرد و ساکت شد.(6) سند این روایت موثق و دلالتش بر حرمت واضح است و با توجه به این که حضرت فرموده: " نظر من از گفته تو به دست می آید" سکوتش دلیل بر صحت این قول است. 2.خبر زراره از امام باقر(علیه السلام): امام باقر(علیه السلام) فرمود: ازدواج با اهل کتاب سزاوار نیست. گفتم: فدایت شوم در کجا تحریم شده است؟ فرمود: به وسیله آیه: " و به پیوند زنان کافر پایبند نباشید" (7) از سوی دیگر برخی احکام تعبدی هستند اینها احکامى است که همه از علم الهى و حکمت سرچشمه گرفته، و با اصل عدل و قسط اسلامى کاملا هماهنگ است، و توجه به این حقیقت که منشأ همه احکام، خداوند است بزرگترین ضمانت اجرایى براى این احکام محسوب می شود پس دانستن علت این که چرا این حکم صادر شده بد نیست ولی برای این که ما انگیزه پیدا کنیم به این دستور عمل کنیم لازم نیست علتش را کشف کنیم بلکه همین مقدار که می دانیم چنین حکمی از سوی خدایی است که به همه چیز عالم است و تمام کارهای او بر اساس علم و حکمت است و از هر کسی هم به بندگانش مهربان تر است برای ما که خود را بنده او می دانیم کافی است و بنده باید بدون چون و چرا فرمان مولای خود را اجرا کند. شاید بعضی از دستورات خدا صرفا برای امتحان بندگی ما باشد تا روشن شود چه کسی بهتر بندگی می کند و معلوم شود اگر کسی علت حکمی برایش روشن نبود آیا باز هم چون امر خدا است به آن عمل می کند یا نه فقط احکام را به خاطر مصالحی که عایدش می شود رعایت می کند. بندگی همان چیزی است که قرآن بر آن شدیدا پا فشاری می کند و آن را همان صراط مستقیم معرفی می نماید. «وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ» (8) درباره ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان نیز نظر همه مراجع این است که زن مسلمان نمی تواند با مرد غیر مسلمان ازدواج کند؛ خواه آن مرد کافر کتابی باشد یا غیر کتابی و خواه ازدواج موقت باشد یا دائم.(9) اما درباره ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان اقوال مراجع مختلف است و اینگونه نیست که ازدواج مرد مسلمان با زن غیر مسلمان مطلقا جایز باشد: آیات عظام امام و سیستانی: اگر آن زن کافر غیر کتابی است، ازدواج دائم با او حرام است. بنابر احتیاط واجب، ازدواج دائم با زن کتابی نیز جایز نیست.(10) آیات عظام بهجت، خامنه ای و فاضل: مرد مسلمان نمی تواند با زن کافر ازدواج دائم کند، خواه کافر کتابی باشد یا غیر کتابی. (11) آیات عظام تبریزی و وحید: ازدواج دائم با زن کافر غیر کتابی حرام است؛ ولی با زن کتابی جایز است؛ هرچند احتیاط مستحب آن است که با آنها هم ازدواج نکند.(12) آیات عظام صافی و نوری: ازدواج دائم با زن کافر غیر کتابی حرام است؛ ولی با زن کتابی- در صورتی که ازدواج با زن مسلمان ممکن باشد- بنا بر احتیاط واجب جایز نیست.(13) آیت الله مکارم: ازدواج دائم با زن کافر، بنا بر احتیاط واجب جایز نیست( خواه کتابی باشد یا غیر کتابی). (14) .

كانون گفتگوی قرآنی

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/27



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image