کلام /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

درباره اسماء الحسناي خدا كه در دعاي شب عرفه ذكر شده‌اند، توضيحي کوتاه بدهيد.


بحث اسماء حسناي الهي يکي از مباحث مهم و مطرح شده در قرآن و ادعيه و روايات مي باشد که در عرفان هم به بحث هايي در اين باره پرداخته شده است. در آيات قرآني در 4 آيه بحث اسماي حسناي الهي مطرح شده است. و در روايات هم، ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ خود را به عنوان اسماء حسناي الهي معرفي نموده اند. در حديثي امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «نحن و الله الأسماء الحسني؛ به خدا قسم ما اسمايء حسناي الهي هستيم». پس مي توان گفت اسماء حسناي الهي فراتر از الفاظ هستند بلکه يک حقيقت عيني و خارجي هستند. اما اين اسم هايي که در ادعيه مخصوصاً در دعاي شب عرفه آمده گوشه اي از اسماء و صفات الهي است. زيرا اسماء و صفات الهي نامحدود و داراي مراتب هستند، بلکه مي توان گفت هر صفت نيکي که شايستگي پروردگار را دارد در بالاترين درجه اش در خداوند وجود دارد و خداوند همان طور که مبرّا و منزّه از همه نقص ها و بدي ها است دارنده و دهنده همه خوبي ها و کمالات است. اما نکته حائز اهميت اين است که آيا راهي براي رسيدن و کسب معرفت به اين اسماء الهي وجود دارد يا خير؟ آنچه مسلم است اين است که الفاظ نمي تواند بيانگر تمام حقيقت اين اسماء باشد، بلکه حقيقت اين اوصاف نزد پروردگار است و اوست که به هر کس که بخواهد به مقدار قابليتي که دارد از اين اسماء مي دهند. بنابراين هدف اصلي انسان بايد کسب اين لياقت و استعداد باشد، چرا که مقصد و هدف اصلي انبياء الهي هم نشان دادن راه به دست آوردن اين لياقت و استعداد بود و خود آن حضرات و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ به عنوان انسان کامل، مظهر اسماء حسناي الهي بوده اند. در واقع بايد گفت زندگي الهي و انساني ما در گرو کسب معرفت به اين اسماء الهي است به طوري که بدون اين معرفت در گمراهي و ضلالت هستيم. بنابراين بايد گفت تمام باورهاي فکري و اعتقادي ما و همچنين وظايف کرداري و عمل ما از شناخت اين اسامي و صفات الهي سرچشمه مي گيرد. مخصوصاً در دعا که انسان بايد مخاطب خود را بشناسد و در هر حال هر مقدار شناخت و معرفت بيشتري داشته باشيم دعاي مستجاب تر و حقيقي تري خواهيم داشت. و مهم ترين راه کسب اين معرفت عمل به دستورات شرع و در پي آن تهذيب و تزکيه نفس از پليدي ها و حجاب هايي است که مانع شکوفايي حقيقت آن اسماء در وجود انسان مي شود. حال با ذکر اين مقدمه وارد بحث درباره اسماء حسناي الهي در دعاي شب عرفه مي شويم و مختصري درباره هر کدام توضيح مي دهيم. دعاي شب عرفه، يکي از ادعيه اي است که داراي مضامين بسيار بلند عرفاني است و در آن اسماء حسناي الهي ذکر شده است که به ترتيب شماره به بررسي مختصر هر کدام مي پردازيم: 1. شاهد: خداوند شاهد است يعني هيچ چيزي بر ذات اقدس الهي مخفي نيست. حقيقت شهادت عبارت است از کشف و رفع حجاب بين شاهد و آن چه مشهود اوست. و احضار شاهد آن مشهود را و احاطه شاهد بر مشهود شاهد و شهيد يعني گواه حاضر و بيننده بسيار دقيق و موشکاف. ناظر و مشاهده کننده همه چيز و جزئي ترين امور مخفي براي او آشکار و روشن است. خدا شاهد هر نجوي و بيننده و خواننده هر فکري است که ما مي کنيم. 2. موضع کل شکوي: يعني هر کسي هر مشکل و گرفتاري دارد مرجع و محل حلّ آن خداوند است همه امور به خدا بر مي گردد. 3. عالم کل خفيّة: خداوند به هر نهاني عالم است. عالم يعني بسيار دانا، هميشه آگاه، داناي همه چيز و عين مطلق دانايي، علم خدا عين ذات اوست. و علم خدا بدون کم و کاستي و بدون تغيير و ازلي و ابدي مي باشد و ژرفاي خالق عليم از فهم و درک محدود آدمي فراتر است. آيات بسياري در قرآن کريم حاوي اسم عالم يا يکي از مشتقّات آن از ريشه علم مي باشد. امام خميني(ره) مي فرمايد: «علم خدا به اشياء علم حضوري است و معناي علم حضوري آن است که معلوم با وجود خود در نزد عالم حاضر باشد نه با مفهوم و ماهيت پس آن چه از اشياء در محضر حق تعالي حاضرند حقيقت وجود ايشان است. علم حق به وجود تعلق مي گيرد و کاشف از وجود است و وجود در همه جا مساوي و مساوق با خير و کمال است». 4. منتهي کلّ حاجت: خداوند به عنوان اين که خير و کمال مطلق است و قادر و توانا بر برآوردن نيازهاي همه مخلوقات است لذا نهايت هر حاجتي مي باشد و همه حوائج به سوي خدا مي باشد. 5. مبتدئاً بالنعم علي العباد: سرچشمه همه نعمت ها از خداوند است و اوست که به بندگان نعمت هايي داده که بسياري از آن نعمت ها براي ما شناخته شده نيست. بسياري از نعمت ها را خدا در بدن انسان قرار داده که ما از آنها بي خبريم و اوست که آغازگر نعمت ها بر بندگان است. 6. کريم: يعني تام بودن چيزي به حسب مرتبه اي که دارد. و اين براي غير خدا هم به عنوان صفت آمده است. مثل رسولٌ کريم و زوج کريم و کتاب کريم و... و چون خدا در الوهيت ذاتاً و فعلاً تمام است به او کريم مي گويند. 7. جواد: يعني بسيار بخشنده عطاي خدا بهترين عطا مي باشد. زيرا بي منت و بلاعوض عطا مي کند. قبل از خواستن عطا مي کند و عطايش دائمي است. 8. غافر: چون خدا گناهان را مي بخشد به او غافر مي گويند. خدا غفّار الذنوب است. تنها موجود مقتدر و شايسته و بزرگواري که در صورت توبه بنده هر گونه گناه و بي توجهي و سرکشي و حيوان صفتي را مي بخشد. پناهگاه تمام رانده شدگان نادم و طاغيان بي پناه و انسان هاي درمانده از گناه مي باشد. 9. سبّوح: بسيار مهربان و منزّه از هر گونه آلودگي و ناخالصي و ترکيب سبحان، پاکيزه و بي غلّ و غش اشاره است به اوج صافي صفا، شفافيت و زلالي محض و درخشاني فوق تصور. فساد و تباهي در او راه ندارد و عمل ناروا و ناشايست از ساحت مقدسش به دور است. و فروتني بيش از حدّ نوابغ و نخبگان و تسليم بودن در برابر خالق عليم و حکيم و... و اظهار عجز و ناتواني نمودن نشانه اين پاکي است. 10. قُدّوس: قدّوس مشتقّ از قدس است به معناي طهارت. غزالي مي گويد: قدوس يعني خدا منزه است از هر صفتي از اوصاف کمال که مردم آن را گمان مي کنند چرا که خلق بر خويشتن مي نگرند و صفات خويش را مي شناسند و صفات کمال و نقصان را بدان مي سنجند. از جمله صفات کمالي براي خلق، علم و قدرت و... است. و نهايت تسبيح خلق براي خدا، توصيف کردن خداست به اين صفات. در حالي که خدا منزّه است از اوصاف کمالي خلق بلکه از هر صفتي که بنده بتواند آن را تصوّر نمايد. علامه ابن فناري، قدّوس را به معني منزه دانستن خدا از هر گونه صفت نکوهيده مثل دروغ و... معني نموده است. و ديگران قدّوس را اين گونه معني کرده اند، طاهر است از محدوديت صفات و متّصف به صفات است به نحو کمال قدّوس يعني در نهايت کمال و پاکي و صفا، خدا قدوس است يعني ذات کامل پاکيزه و به دور از هر گونه آلودگي است. يعني بسيار پاکيزه و مطلق پاکي و پاک کننده انسان از شرک و گناه و انحراف. 11. وهّاب: چون خدا عطايش بدون عوض است و اين يک امر ذاتي براي خداست. به او وهّاب مي گويند. يعني بسيار بخشنده نعمت ها به بندگان. 12. رازق: چون رزق همه موجودات را خدا مي دهد به او رازق مي گويند. 13. ديّان: خدا ديّان است يعني جزا دهنده معطي و عاصي است. يعني جزا دهنده و ادا کننده ديون به جاي بندگان، بسيار ادا کننده قرض ها، حسابدار بسيار دقيق در همه چيز و در تمامي شرايط و زمان ها. 14. قادر و قدير: حقيقت قدرت عبارت است از خلق اول به اعتبار احاطه به حدود تمام موجودات. يعني آن چه را بخواهد مطابق مقتضاي حکمت انجام مي دهد، بدون کم و زيادي. لذا صحيح نيست غير خدا به اين کلمه توصيف شود.در توحيد صدوق آمده قدير و قادر هر دو به يک معني است يعني اشياء نمي توانند از او دور باشند و نمي توانند مانند او باشند قدير يعني قادر متعال و مقتدر توانمندي که در اوج هيچ گونه ضعف و درماندگي و ناتواني نيست. تواناي مطلق خدايي است که تماي عالم وجود در برابر قدرتش تسليم هستند. 15. سامع: سامع يعني شنونده، سميع يعني بسيار شنوا، شنواي دقيق هر گونه صوت و صدا و فکر و نيّت و ايماء و اشاره، و شنواي دعاي مردمان. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد کسي که به راستي مي داند خداوند بيننده او را مي بيند و خداوند سميع آن چه را مي گويد مي شنود و خداوند حکيم همه آن چه را شخص از خوبي و بدي انجام مي دهد مي داند. اين توجه شخص را از انجام گناه و بدي باز مي دارد. اسم سميع از اسماي حسناي الهي است که 47 بار در قرآن آمده و جزو صفات ذات خداست چرا که خدا به ذاته شنوا مي باشد. امام علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: خدا شنواست نه با گوش و بيناست نه با چشم. ابن اثير در نهايه مي گويد: سميع آن است که از درک او هيچ مسموعي و لو مخفي هم باشد فوت نشود. و سميع يعني دانا بودن خدا به مسموعات. 16. واحد: از اسماي حاکم بر مظاهر اخروي هنگام قيامت کبري اسم مبارک واحد است. اسم أحد و واحد مضاف است به ذات الهي از جهت اطلاق و ازليت آن. حضرت علي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: خداوند واحد است اما نه واحدي که انسان با آن واحد است. زيرا انسان در حالي که دست و پا و اعضاء و جوارح دارد نمي تواند واحد باشد. خون او با گوشت و رگ و ديگر اجزائش اختلاف دارد. در حالي که خدا در معني واحد است و غير از او کسي واحد نيست. در خدا اختلاف و تفاوت و زيادي و نقصان راه ندارد. ابن عربي هم واحد را مخصوص خدا مي داند اينکه همه سفراي الهي از يک خدا گفته اند و مردم جهان را به سوي يک خداي واحد دعوت کرده اند، دليل بر واحد بودن خداست. در دعاي شب عرفه اسم هاي ديگري از اسماء حسناي الهي وجود دارد که به نحوي تجلي خاصي است براي انبياء الهي مانند اسمي که حضرت موسي(ع) با آن خدا را خواند و يا اسمي که حضرت عيسي(ع) با آن مرده زنده مي کرد يا اسمي که با آن رود نيل براي حضرت موسي(ع) و پيروانش شکافته شد و يا اسمي که حضرت يونس(ع) با آن خدا را خواند و نجات يافت يا اسمي که حضرت داود(ع) با آن خدا را مي خواند و يا اسمي که حضرت ايّوب(ع) با آن خدا را خواند و از گرفتاري ها نجات يافت يا اسمي که با آن به سليمان نبي(ع) سلطنت و ملکيّت داده شد و بسياري از اسم هاي ديگر. اما نکته قابل توجه اين است که ما حقيقت اين اسماء را نمي فهميم و اينگونه نيست که هر کسي به راحتي بتواند به آنها دست پيدا کند. پس مي توان نتيجه گرفت که اسماي حسناي الهي بسيار زياد است. اگر چه در مواردي تعداد آنها ذکر شده است. اما امّهات آنها همان هايي مي باشد که در آيات شريفه قرآن و ادعيه مخصوصاً دعاي جوشن کبير که هزار و يک اسم از اسماي حسناي الهي را دارد، ذکر شده است. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image