چرا ما به مسیحیت اعتقاد نداریم؟ / ادیان و مذاهب / اهل کتاب / مسیحیت و یهودیت /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا ما به مسیحیت اعتقاد نداریم؟


به نظر می رسد سؤال مقداری مبهم است!! چون اگر منظور از مسیحیت، آئینی باشد، که حضرت عیسی مسیح علیه السلام از طرف خداوند آورده، قطعا مورد اعتقاد کامل ماست؛ و یکی از ارکان اسلام، اعتقاد به نبوت و انبیای گذشته است؛ چنانکه قرآن می فرماید: "و ما این کتاب (=قرآن) را به حق به سوی تو فرو فرستادیم در حالی که تصدیق کننده کتابهای پیشین و حاکم بر آنهاست." [1] و نیز می فرماید: "از  (احکام) دین، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم." [2] علاوه اینکه بخش بزرگی، از قرآن، پیرامون سرگذشت انبیاء گذشته است. و اگر منظور از مسیحیت دینی که امروزه رایج است و معروف است، باشد، در این مورد هم، ما نمی گوئیم، همه دین مسیحیت باطل است، و هیچ سخن حقی در او یافت نمی شود؛ بلکه اعتقاد ما، این است: تمام آنچه در کتب مقدس مسیحیان آمده و تمام اعتقاد مسیحیان نمی تواند صحیح باشد. بلکه بخشی از آن قابل قبول نیست. ادله زیادی برای این مدعاست که ما تنها بخشی از آن را برای شما بیان می کنیم: 1- انجیل متواتر نیست حضرت عیسی (ع) از بنی اسرائیل بود و زبانش عبرانی و در بیت المقدس دعوی نبوت کرد و مردم آنجا هم عبری بودند و به او ایمان نیاوردند مگر اندکی که ما از حال آنها اطلاع نداریم. اما چند تن از مردم بیت المقدس که زبان یونانی می دانستند در شهرهای آسیای صغیر متفرق گشتند و مردم را دعوت بدین حضرت مسیح کردند و کتابهائی بزبان یونانی نوشتند و در آن مطالبی گنجانیدند و بمردم یونان و روم گفتند: عیسی چنین گفت و چنان کرد، آنهایی که حضرت عیسی را دیده بودند و شاهد اعمال و اقوال او بودند و زبان او را می دانستند در فلسطین بودند و حضرت عیسی علیه السلام را به پیغمبری قبول نکردند و آن حکایتهائی که بزبان یونانی نوشته شده است مجعول دانستند و آنها که این کتب و حکایات را قبول کردند مردم دور بودند که نه شهر بیت المقدس را دیدند و نه حضرت مسیح را مشاهده کردند و نه زبان او را می دانستند، و اگر داستانهائی که در انجیل نوشته است دروغ هم بود نه نویسندگان مانع از نوشتن داشتند و نه شنوندگان راهی بتکذیب. چنانکه فرض کنیم حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را عربها طرد می کردند و ایمان نمی آوردند تا از دنیا می رفت و قرآن هم نعوذ بالله در نتیجه ایمان نیاوردن عرب از میان رفته بود و پس از پنجاه سال چند تن عرب بکشور روم رفته و بزبان رومی حکایت هائی از آن حضرت نوشته بودند و به پنجاه وجه مخالف یکدیگر و عربها آن را انکار می کردند و رومیان می پذیرفتند هرگر اطمینان بصحت قول اینها پیدا نمی شد. گوئیم انجیل بعینه همین حال را دارد و متواتر نیست و نویسندگان انجیل نزدیک صد انجیل نوشتند مخالف هم و در میان قومی داستان حضرت مسیح را منتشر کردند که اگر دروغ هم می گفتند هیچ کس نمی دانست دروغ است، بر خلاف احادیث اسلام که عرب خود به آن حضرت ایمان آوردند و کلام او را بزبان خود او در حضور جماعتی نقل کردند که همه آن حضرت را دیده و کلام او را فهمیده بودند و کسی نمی توانست در حضور آنها دروغ بگوید و اگر می گفت بر او انکار می کردند. مثلا در انجیل متی است که چون حضرت مسیح متولد شد چند تن مجوس از مشرق آمدند و پرسیدند آن پادشاه یهود که تازه متولد شد کجاست؟ و ما ستاره او را در مشرق دیدیم، آنها نشان ندادند. ناگاه همان ستاره را دیدند در آسمان حرکت کرد تا بالای آن خانه که حضرت عیسی علیه االسلام در آن خانه بود بایستاد دانستند در آن خانه است یک چنین حکایتی که قطعا مجعول است در انجیل نوشتند و باک از رسوائی نداشتند، برای آنکه بزبان عبری برای اهل بیت المقدس ننوشتند بلکه برای غریبان نوشتند و در غریبی لاف بسیار توان زد، و ما یقین داریم هیچ منجم معتقد نیست با ولادت هر کسی ستاره ای پیدا می شود و بالای سر او حرکت می کند نه مجوس باین معتقد است و نه غیر مجوس. و نیز گوئیم قدمای مسیحیان در کشته شدن حضرت مسیح اختلاف داشتند و در بعضی اناجیل مرقوم بود که اصلا آن حضرت کشته نشد با آنکه اگر کسی در شهری کشته شود از کثرت توجه مردم به این امور مخفی نمی ماند خصوصا بدار آویختن اما چون نویسندگان انجیل برای غربا و بزبان غربا نوشتند و این غربا در بیت المقدس نبودند تا از حقیقت کشته شدن یا نشدن آن حضرت آگاه باشند نویسندگان انجیل بآزادی تمام هر چه مصلحت دانستند نوشتند و باک نداشتند و سیصد سال پس از حضرت مسیح مجلسی تشکیل دادند و علمای نصاری مشورت کردند که چگونه باید اختلاف در این امور را برانداخت رایشان بر این شد که از میان انجیل ها چهار انجیل انتخاب کنند و مطالب آنها را صحیح دانند و ما بقی که حد و حصر نداشت باطل دانند و کشته نشدن آنحضرت در انجیل های مردود قرار گرفت و غیر رسمی شد. [3] 2- دوم اینکه موارد تناقض و تحریف در کتاب انجیل فراوان یافت می شود. برای اطلاع بیشتر به کتابهای راه سعادت، تالیف علامه شعرانی [4] ، اظهار الحق، تالیف فاضل هندی هبة الله بن خلیل الرحمن، و کتاب "قرآن و کتابهای آسمانی دیگر"،  تالیف شهید هاشمی نژاد، مراجعه فرمائید. 3- نکته سوم اینکه بعضی از مبانی اعتقادی مسیحیت با منطق و عقل سازگاری ندارند. مثلا: اینکه معتقدند: خدای پسر، به شکل انسان مجسم شد، گناهان بشر را بر خود می گیرد و با تحمل رنج صلیب، کفاره گناهان می گردد. در انجیل یوحنا چنین می خوانیم: "زیرا خداوند، جهان را، این قدر محبت نمود، که پسر یگانه خود را داد، تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.زیرا خدا پسر خود را در جهان نفرستاد تا بر جهان داوری کند، بلکه تا بوسیله او جهان نجات یابد." [5] برای اطلاع بیشتر به جزوه نگرشی بر ادیان تالیف حجت الاسلام حسین توفیقی بحث تثلیث در مسیحیت مراجعه شود. [6] .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image