موعود منتظَر؛ باور همه ادیان و مذاهب  /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

موعود منتظَر؛ باور همه ادیان و مذاهب در همه قرون و اعصار آرزوی یک مصلح بزرگ جهان در دل‌های خداپرستان وجود داشته است و باور به موعود، پیشینه‌ای درازتر و دامنه‌ای گسترده‌‌تر از اسلام دارد. مسئله مهدویت، انتظار مصلح کل و موعود منتظر، از ویژگی‌های دین اسلام نیست، بلکه همه ادیان و مذاهب آن را پذیرفته‌اند، تنها اختلاف موجود بین آن‌ها در نام‌گذاری است.


موعود منتظَر؛ باور همه ادیان و مذاهب در همه قرون و اعصار آرزوی یک مصلح بزرگ جهان در دل‌های خداپرستان وجود داشته است و باور به موعود، پیشینه‌ای درازتر و دامنه‌ای گسترده‌‌تر از اسلام دارد. مسئله مهدویت، انتظار مصلح کل و موعود منتظر، از ویژگی‌های دین اسلام نیست، بلکه همه ادیان و مذاهب آن را پذیرفته‌اند، تنها اختلاف موجود بین آن‌ها در نام‌گذاری است. پیامبران الهی، که هر یک از آن‌ها مصلح دوران خود بوده‌اند، از ظهور کسی خبر داده‌اند که جهان را به تسخیر خود در می‌آورد، بر همه کره زمین حکم‌رانی خواهد کرد و گستره عدالتش اقطار زمین را فرا می‌گیرد. این باور، تنها جنبه الهی و دینی ندارد، بلکه افزون بر آن، بارقه‌ای است برای خواسته‌ها و آروزهای همه انسان‌ها، با کیش‌ها و آیین‌های مختلف. نیز می‌توان گفت: این امر بازده الهام فطری مردمی است که با اختلاف در مذهب و عقیده، دریافته‌اند برای انسانیت، روز موعودی خواهود بود که با فرا رسیدنش، هدف نهای و مقصد بزرگ رسالت‌های آسلمانی انسانی تحقق می‌یابد، هرچند مسیر آن در طول تاریخ، پرفراز و نشیب و پرتگاه است. و هرچند به دنبال رنج‌های خانمان‌سوز و جانکاه به وجود می‌آید، ولی امری مسلم و اجتناب‌ناپذیر است. انتظار چنین آینده‌ای، ویژه انسان‌های مؤمن به غیب نیست، بلکه دیگران نیز به گونه‌ای به آن باور دارند. برای مثال، در ماتریالیسم دیالکتیک که تاریخ را براساس تضادها تفسیر می‌کند، روزی مطرح است که همه تضادها از بین رفته و سازش و آشتی حکم‌‌فرما می‌شود. صاحب دارالسلام از علامه مجلسی نقل کرده: جمیع طوایف امم از بنی‌آدم، به ویژه اهل کتاب ـ یهودیان، نصرانیان و مجوسان ـ کافران حربی، مرتاضان هندی، اهل خطا (چین)، بربر، براهمه، حکما، دانایان، اهل نجوم و همه فرقه‌های اسلامی، به وجود شریف آن صاحب الامم و جامع‌الکلم قائل‌اند، مگر اندکی از نصرانیان و فرقه‌ای از فرنگیان، که در خصوصیات آن اختلاف کرده‌اند. * نام موعود با رمز و اشاره در قرآن و دیگر کتاب‌های دینی آمده است نام موعود بر رمز و اشاره در قرآن و دیگر کتاب‌های دینی آمده است. برای مثال، در قرآن «نجم»، «عصر» و «فجر» است؛ در صحف ابراهیم «حاشر»، در زبور «مفیق»، در تورات «ماشع»، در انجیل «مسیح الزمان»، در کتاب زمزم «سروش» و «ایزد» است؛ و در برخی کتاب‌های مجوسی «بهرام»؛ و در هزارنامه هندان «لندبطاوا» نام دارد. شیخ بهایی در کشکول خود می‌گوید: «فارسیان او را ایزدشناس و ایزدنشان یا راهنما و خداشناس و برهان و برهان‌الله گویند.» آری، ظهور عزیز یهودیان، بازگشت مسیح ترسایان و رجعت بهرام زرتشتیان، در ظهور آخرین وصی الهی، یعنی حجت حق، مهدی موعود (ع) تحقق خواهد یافت، و انتظار همه دین‌ها و انسان‌ها با آمدن امام زمان‌(عج) به پایان می‌رسد. در کتاب دیباچه‌ای بر رهبری آمده است: دارمس ته‌تر، خاورشناس فرانسوی قرن نوزدهم می‌نویسد: اعتقاد من منجی بزرگ برای این است که توده در برابر غم و اندوه زمان، دوست دارد تخم امیدی برای آینده بکارد. اقوامی که در اثر آرزوها و آمال ملی، معذب و تحت فشار هستند، همیشه امیدشان بر برآمدن طالع جدید است. البته می‌دانید که اقوام «سلت» انگلستان چندین قرن در انتظار «آرثور» زیستند که بنا به گفته آنان در جزیر آوالون آرمیده بود. اهالی صربستان منتظر ظهور «مارکوکیرالیویچ» هستند که بنا بر اعتقاد آنان، خداوند در شدت جنگ، او را به غاری فرستاده و هنوز در آن غار به خواب رفته است. ویکتور هوگو، «فردریک باربروس» را به شما فرانسویان شناسانده است؛ و به خاطر دارید که در 1870 میلادی، شعرای آلمان به شادی فریاد می‌زدند که: باربروس بیدار شده و درخت پژمرده، مجداً طراوت یافته است. و به پندار ایرانیان (زرتشتیان)، وقتی که در آخر الزمان مار ضحاک، که مظهر اهریمن است و سابقاً فریدون او را در کوه دماوند مغلول کرده بود، زنجیره‌ها را بشکند و فاتح و پیروز در دنیا سیر کند- چنان‌که به عقیده عیسویان، «آنتی کریست» و به گفتار مسلمانان، «دجال» -، کرزاسپه از خواب بیدار خواهد شد و ا را به یک ضربت گرز، هلاک خواهد کرد. صادق هدایت و حسن قائمیان در کتاب ظهور و علائم ظهور می‌نویسند: «موضوع ظهور و علائم ظهور موضوعی است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیت خاصی است،‌و در همه مذاهب مشترک است و آرزوی مشترک همه معتقدین به مذاهب بزرگ را تشکیل می‌دهد، آرزوی ظهور یک مصلح بزرگ جهانی... صرف‌نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل می‌دهد، هر فرد علاقه‌مند به سرنوشت بشریت و طالب تکامل معنوی ان، وقتی از همه سو ناامید می‌شود و می‌بیند که با وجود این همه ترقیات فکری و علمی شگفت‌انگیز، باز متأسفانه بشریت غافل و بی‌خبر، روز به روز خود را بیشتر به سوی فساد و تباهی می‌کشاند و بیشتر از خداوند بزرگ دوری می‌جوید، بزرگ می‌شود و از او برای رفع ظلم و فساد یاری می‌جوید. * در همه قرون و اعصار آرزوی یک مصلح بزرگ جهان در دل‌های خداپرستان وجود داشته است از این‌رو در همه قرون و اعصار آرزوی یک مصلح بزرگ جهان در دل‌های خداپرستان وجود داشته است و این آرزو تنها در میان پیروان مذهب‌های بزرگ مانند زرتشتی، یهودی، مسیحی و مسلمان سابقه ندارد، بلکه آثار آن را در افسانه‌های یونان، در افسانه‌های میترا در ایران، در کتاب‌های قدیم چینیان و در عقاید هندیان و در بین اهالی اسکاندیناوی و حتی در میان مصریان قدیم و بومیان وحشی مکزیک و نظایر آن‌ها نیز می‌توان یافت. اعتقاد به وجود یک قائم که در آخر دنیا باید به نحوی خارق عادت و معجزه‌آسا ظهور کند، و دنیا را پس از آن‌که پر از ظلم و جور شده از عدل و داد پر نماید و پایه ایمان را مستحکم سازد، در اغلب مذاهب حتی در مصر قدیم نیز وجود داشته است. این عقیده یکی از آرزوهای مهم و دیرین بشر است و عجیب نخواهد بود اگر می‌بینیم در هر زمان انسان امیدوار به آینده بهتری بوده است، انسان نه تنها می‌خواهد امید زندگی جاودان در ماورای دنیای مادی به خود بدهد، بلکه مایل است منشأ کارهایی معجزه‌آسا و خارق‌ عادت نیز واقع شود، آرا و عقاید و تعصب‌های خود را به وسیله دخالت قوای زمینی و آسمانی مستحکم و به دیگران مدلل و ثابت بکند، عامل عمده این عقیده ایمان است. و در عهدین به موعود جهان اشارات، بلکه به صراحت تصریح شده است. مثلاً: انجیل متی (باب23): پس اگر کسی شما را گوید که اینک مسیح در این‌جاست یا در آن‌جاست باور نمایید، زیرا مسیحیان دروغ و پیغمبران کاذب خواهند برخاست. (باب26) پس هرگاه شما را گویند ک اینک در صحراست بیرون مروید یا آن‌که در خلوت‌خانه است باور ننمایید. (باب27) زیرا که چون برق که از مشرق بیرون می‌آید و تا مغرب ظاهر می‌گردد، آمدن فرزند انسان نیز چنین خواهد بود. (باب30) در آن وقت علامت فرزند انسان بر فلک ظاهر خواهد شد و خواهند دید فرزند انسان را بر ابرهای آسمان که می‌آید با قدرت و جلال عظیم، (باب31) و فرشته‌های خود را خواهد فرستاد با صور بلند آواز و آن‌ها برگزیدگانش را جمع خواهند نمود از اطراف اربعه از اقصای فلک یا به طرف دیگر. باب 24-42. (باب9) شریران منقطع می‌شوند، اما متوکلان به خدا و ارث زمین خواهند شد. (باب18) خداوند روزهای صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود (باب32) متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد، اما ملعونان وی منقطع خواهند شد. (باب29) صدیقان وارث زمین شده ابداً در آن ساکن خواهند شد. کتاب اشعیاء نبی: گرگ و بره با هم خواهند چرید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد. (باب 65) کتاب اشعیاء نبی: گرگ با بره سکونت خواهند داشت، پلنگ با بزغاله خواهد خوابید،‌و گوساله و شیر و پرواری با هم، و طفل کوچک آن‌ها را خواهد راند، و گاو با خرس خواهد چرید و بچه‌های آن‌ها با هم خواهند خوابید. (باب 11) کتاب اشعیاء: کیست که کسی را از مشرق برانگیخت که عدالت او را نزد پای‌های وی می‌خواند، امت‌ها را به وی تسلیم می‌کند و او را بر پادشاهان مسلط می‌گرداند و ایشان را مثل غبار به شمشیر وی و مثل کاه که پراکنده می‌گردد به کمان وی تسلیم خواهد نمود، ایشان را تعقیب نموده به راهی که با پای‌های خود نرفته بود به سلامتی خواهد گذشت. (باب41) کتاب اشعیاء: آن‌گاه هر که در یهودیه باشد به کوهستان بگریزد، و هرکه بر بام باشد به جهت برداشتن چیزی از خانه به زیر نیاید، و هرکه در مزرعه است به جهت برداشتن رخت خود برنگردد، زیرا که در آن زمان چنان مصیبت عظیمی ظاهر می‌شود که از ابتدای عالم تاکنون نشده و نخواهد شد. (باب 2) انجیل متّی: و در آن زنان بسیاری لغزش خورده یکدیگر را تسلیم کنند و از یکدیگر نفرت گیرند، و بسا انبیای کذبه (دروغ‌گو) ظاهر شده بسیاری را گمراه کنند و به جهت افزونی گناه محبت بسیاری سرد شود. (باب 24). دین، به ویژه اسلام، در عین حال که به این احساس روحی همگانی استواری می‌بخشد، با تأکید فراوان این عقیده را نیز تقویت نموده و به آن، جهت می‌دهد. اسلام می‌گوید: زمین همان‌گونه که از ظلم و بی‌داد پر می‌شود، از عدالت و دادگری آکنده خواهد گشت. معنای این سخن آن است که اسلام به این احساس، ارزش عینی بخشیده و جهت‌ فکری باورمندان به این عقیده را به سوی آیمان به آینده راه، متوجه می‌سازد. برای مثال، قرآن کریم در بیش از 120 آیه به این موضوع مهم و حیاتی، تصریح و تلویح دارد و آشکارا اعلام کرده که اراده الهی به این امر تعلق گرفته است: «وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا» و نیز فرموده:‌ «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»؛ حکومت شیطان و پیروانش، رو به زوال و نیستی می‌رود، و در نهایت حکومت به وارثان حقیقی زمین که همان مستضعفان و بندگان صالح هستند، خواهد رسید. خلقی که در انتظار ظهور مصلح به سر می‌برند، باید خود صالح باشند. اینان همان شیعیان مهدی‌اند که پیش از ظهور، به آن بزرگوار اقتدا می‌کنند. پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: طوبی لمن أدرک قائم أهل بیتی و هو مقْتدٍ به قبل قیامه؛ چه خوش است حال کسانی که قائم اهل بیتم را درک، و به او پیش از قیامش اقتدا می کنند! در ذیل این آیه، از امام باقر (ع) روایت شده است: «هم اصحاب المهدی فی آخر الزمان»؛ به منظور از (عبادی الصالحون)، اصحاب مهدی (ع) که مهدی یاران او هستند. با کمی دقت، روشن می‌شود سنت الهی از بدو آفرینش چنین بوده است و همه کتاب‌های آسمانی از آن به عنوان جریانی حتمی و مسلم یاد کرده‌اند، زیرا خداوند آن را لازم شمرده و ناموس خلقت را بر این منوال مقرر فرموده است که صالحان پیرو مصلح، زمین را به ارث برده و مالک و حاکم آن شوند. هم‌چنین مراد (الذکر) در آیه شریفه، کتب الهی است؛ چنان‌که امام ششم (ع) فرموده است: «الکتب کلها ذکر الله». * هدف بنیادین از پیدایش موعود، اصلاح مفسده‌ها، زنده کردن دین اسلام، دادگری و رفع بیداد از گیتی است هدف بنیادین از پیدایش موعود منتظر، اصلاح مفسده‌ها، زنده کردن دین اسلام، دادگری و رفع بی‌داد از گیتی است. باید به این نکته توجه داشت که استثمار ملت‌های ضعیف و جهان سوم از سوی مستکبران، پدیده نوپیدای قرن نوزدهم و بیستم نیست، بلکه خون دلی را که مظلومان جهان از ستم‌گران جرعه‌جرعه می‌آشامند، از نخستین روزهای پیدایش نسل آدم وجود داشته است. هنگامی که به تاریخ مراجعه و به ثمره رفتار انسان‌ها نگاه شود، معلوم می‌گردد که از نخستین روزهای آفرینش انسان، وضع چنین بوده است. بهترین سند برای گفتار ما قرآن مجید است. کلام الهی برای ما از پیدایش قابیل در مقابل هابیل، نمرود در برابر ابراهیم، فرعون ستیزه‌گر در برابر موسی، بخت‌النصر مقابل یحیی بن زکریا، یهودیان عنود حق‌پوش، حق‌کش و لجوج در برابر مسیح و ایستادگی کفار قریش به رهبری ابولهب، ابوجهل و ابوسفیان در مقابل پیامبر اسلام (ص) سخن می‌گوید. این جریان در همه دوره‌های تاریخ بوده و هست. * باور به موعود، پیشینه‌ای درازتر و دامنه‌ای گسترده‌‌تر از اسلام دارد باور به موعود، پیشینه‌ای درازتر و دامنه‌ای گسترده‌‌تر از اسلام دارد. پس طبیعی است که مرزهای اسلامی، همه آرزوهایی را که از سپیده‌دم تاریخ این اعتقاد، پیوسته در خویش جای داده، به آن بار فرهنگی پرتوان بخشیده و سرمایه روحی بزرگی برای مستضعفان دنیا به وجود آورده باشد. هم‌چنین، طبیعی است که در برابر افروختن احساس‌های تمامی ستم‌دیده‌ها و شکنجه‌ شده‌های تاریخ، و رهبری آن‌ها به سوی عدل و داد، قدرت‌نمایی کرده، آن‌ها را در خود جای دهد. انتظار به منجی، اختصاص به ملت، قوم و مذهب ویژه‌ای ندارد، بلکه به صورت شوقی عمیق و پایدار، انتظار دیرین بشریت، تکیه‌گاه امید و ساحل نجات برای آینده‌ای دور یا نزدیک. در میان تمام توده‌ها و ملت‌های رشد یافته جهان و به عنوان گم‌شده عرفانی انسان، تجلی کرده است. در آمریکا، مدعیان ظهور مسیح موعود و منجی بزرگ، چه در میان سفیدپوشان مسیحی و چه در میان سرخ‌پوستان غیر مسیحی کم نبوده‌اند. برنارد باربر، جامعه‌شناس آمریکایی که درباره نهضت منجی‌گری و منجی‌پرستی در میان سرخ‌پوستان آمریکا در سال 1941 میلادی، پژوهشی انجام داده است، و این‌ چنین می‌نگارد: در میان قبایل سرخ‌پوست شمال آمریکا، یکی از افسانه‌های اساسی، این عقیده شایع‌ است که روزی «گرد سرخ‌پوستان» ظهور خواهد کرد و آنان را به بهشت زمینی رهنمون خواهد شد... تنها تا پیش از سال 1890 میلادی، افزون بر بیست نوع از این نهضت‌ها در تاریخ آمریکا ثبت شده است. گلد زیهر (1924 - 1850م)، خاورشناس نامی اروپا، که وی را بنیان‌گذار علم اسلام‌شناسی در اروپا می‌شمارند، در سخنرانی‌ها و تحقیقاتش مسئله مهدویت را از نوبررسی کرده و گفته است: مسئله موعود و منجی بزرگ، جنبه‌ عمومی و جهانی دارد، تمام اقوام مختلف برای ظهور یک منجی بزرگ هنگام فشار و مصیبت، چشم‌ امید بسته‌اند. او هم‌چنین بیان می‌دارد: اعتقاد به بازگشت و ظهور منجی موعود، به اسلام اختصاص ندارد پندارهای مشابهی را می‌توان در میان اقوام دیگر، به فراوانی یافت. و نیز می‌گوید: بنابر اعتقاد هندوایسم، «ویشنو»، در حالی که بر اسبی سفید سوار است و شمشیری از شعله‌های آتش به دست دارد، در پایان دوره کنونی جهان - که واپسین ادوار چهارگانه جهان است - به عنوان «کال‌کی» ظاهر خواهد شد و سرزمین آریا را از دست‌ ستم‌گران غاصب، رهایی خواهد بخشید. در میان اقوام مغول تا امروز (1910م) این عقیده شایع است که چنگیزخان، پیش از مرگ خود وعده کرده است در هشت یا نه قرن دیگر، از نو باز در زمین ظاهر خواهد شد و مغولان را از زیر یوغ چینیان نجات خواهد داد. در شرایط مشابه، میان اقوام شرقی و غربی، حتی در میان سرخ‌پوستان آمریکا، پندارهای مشابهی درباره بازگشت یا ظهور منجی موعود پدید آمده است. بعضی، منابع قدیمی‌تری برای اعتقاد به بازگشت و قیام منجی‌ بزرگ یافته‌اند. به عنوان مثال، «پینجز» براساس متن‌های میخی بابلی، نتیجه‌ گرفته است: بابلیان باستان نیز در انتظار بازگشت مجدد شهریار خویش، «سارگون دوم» بوده‌اند، تا شکوه گذشته را تجدید کرده و عظمت از دست رفته را از نو مستقر سازد. صادق هدایت می‌گوید: هرچند مبانی مذاهب سامی هنوز کاملاً برای تاریخ روشن نشده است، اما راجع به موعود در مذاهب عیسی و یهود و مانی و اسلام انتظار نجات دهنده‌ای را دارند که خواهد آمد و همه دنیا را اصلاح خواهد نمود، مع‌هذا در بعضی جرئیات با یکدیگر فرق دارند. مثلاً یهودیان و عیسویان چشم به راه رجعت مسیح می‌باشند در صورتی که در اسلام قائم ظهور می‌کند؛ یعنی امامی که غایب است، به موقع ظاهر می‌شود و دنیا را پس از آن‌که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می‌نماید. یهودیان و عیسویان نجات‌دهنده را مسیح می‌نامند که برگزیده شده (کتاب اشعیاء باب 61) در مذاهب یهود و مسیح و زرتشی قابل از ظهور نجات‌دهنده قوای بدی ظاهر می‌شوند، نزد یهود یأجوج و مأجوج، نزد عیسویان اژدها یا جانور یوحنائی Apocplypse و پیغمبر کذاب، نزد زرتشیان مار ضحاک (که همان Antechriste عیسویان و دجال مسلمانان است). نزد همه سه ملت نجات‌دهنده از دودمان عالی مرتبه خواهد بود، نزد یهودیان و عیسویان از نژاد پادشاه اسرائیل، نزد زرتشتیان سوشیانس پسر زرتش است، و مسلمان مانند عیسویان معتقدند که عیسی باید قوای بدی را منهدم بسازد، و دجال یا پیغمبر کذاب ظهور بکند، ولیکن اسلام همه این وظیفه را به عهده عیسی نمی‌گذارد (چنان‌که در فصل آخر کتاب ملاحظه خواهید فرمود) و کارگشایی به دست امام غایب انجام خواهد گرفت که او نیز از اولاد پیغمبر اسلام (ص)‌(و نسل علی و فاطمه (ع)) است. دنیای متمدن امروز، با شگردهای مدرنیته و عنوان زیبا و فریبنده حقوق بشر، دموکراسی - آن هم به شیوه عراقی‌اش - و خاورمیانه جدید بی‌حزب‌الله و حماس، برای نابودی تروریسم، از ملت‌های محروم و ضعیف، اخاذی کرده، مردمش را به بندگی و بردگی کشانده و خانه و آشیانه آن‌ها را ویران می‌سازد. اگر این روالی که آمریکا و دیگر کشورهای غربی و ثروت‌مند پیش گرفته‌اند ادامه یابد، دیگر از سعادت‌بشری و حیات‌ انسانی، چیزی باقی نخواهد ماند و جامعه بشری به کلی نابود خواهد شد. این وضع اسفناک و رقت‌بار، اندیشمندان شرق و غرب را به تکاپو واداشته، و در اثر ناکارآمدی افکارشان و یا زبونی، چاره‌ای جز تسلیم و پذیرش این همه مشکل، سختی و موج‌های بلاد ندارد؛ گو این‌که فقیران برای جهل، بلا، ذلت و خواری آفریده شده‌اند. عده‌ای نیز راه خلاص و رهایی را عزلت، رهبانیت و کناره‌گیری از جامعه انسانی می‌دانند؛ لیکن برخی دیگر با فکر صحیح و سلیم، به این نتیجه رسیده‌اند که انسان‌ها با بصیرت و آگاهی‌های لازم می‌توانند به سوی مدینه فاضله و زندگی همراه با سعادت حرکت نمایند و این همان اندیشه‌ای است که انبیای الهی (ع)، امت‌های خود را به عاقبتی خوش و زندگی‌ای که در آن هیچ‌گونه استضعاف، ستم و طبقه‌های محروم وجود نخواهد داشت، رهنمون شده‌اند، و اراده تخلف‌ناپذیر الهی و وعده و نوید روح‌بخش و جان‌فزای ربوی نیز بر آن استقرار یافته است: «وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» و ما اراده کردیم بر آن مردمی که در روی زمین به استضعاف کشیده شده‌اند منت گذاریم و آنان را رهبران و وارثان زمین قرار دهیم. انتهای پیام/ک .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image