تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه
از نظر ما هم پیامبر و هم امامان اهل بیت (ع) از عصمت برخوردارند و آنچه در قرآن وجود دارد هرگز نافی عصمت آنحضرت نیست . اما در رابطه با مساله مثله کردن کشته های قریش ابتدابه جریان تاریخی و روائی پرسش فوق سری میزنیم.دربرخی روایات میخوانیم که در جنگ احد وقتی وضع دردناک شهادت عمویش حمزه بن عبدالمطلب رادیدکه دشمن به کشتن اوقناعت نکرده بلکه سینه و پهلوی اورابا قساوت تمام دریده و کبد و یا قلب و جگر اورا بیرون کشیده است و گوش و بینی اورا قطع نموده بسیارمنقلب و عصبانی شد و فرمود:خدایا حمدازآن توست و شکایت به تو می آورم و تو در برابرآنچه میبینم یارومددکار مائی. سپس فرمود:اگرمن برآنها چیره شوم آنهارا مثله می کنم آنهارا مثله می کنم آنهارا مثله می کنم.(تفسیرنمونه مکارم شیرازی دارالکتاب السلامیه 1370ج11ص458)درروایت دیگری نیز این مساله به گونه های دیگر نقل شده است .همچنین در برخی از آنها این مطلب به پیامبر ودر برخی دیگر به مسلمانان نسبت داده شده است .بنابر این:اولا. اصل این نسبت به پیامبر اکر(ص)ثابت نیست و روایات موجود هم دارای تشتت مضمونی است و هم اعتبار سندی ندارد.ثانیا قرآن چنین مطلبی را گزارش نکرده است , بلکه صرفا دستور العملهایی را صادر کرده است که هرگز رفتاری مغایر آنها از پیامبر دیده نشده است.ثالثا. تحقیقات جدید در قرآن پژوهی از طریق سیر نزولی قرآن، نشان می دهد که:
«سوره نحل از سوره های مکی و در ترتیب مصحف ابن عباس در ردیف شماره 70 قرار دارد و جنگ احد در سال چهارم هجرت اتفاق افتاد؛ بنابراین آیات فوق مربوط به آن است که هرگز تجاوز نکنند و آنها را بر شکیبایی تشویق کرد.» (عبدالکریم بهجت پور، همگام با وحی، نخستین تفسیر جامع شیعی به ترتیب نزول قرآن، ج 1، ص 58، قم: سبط النبی(ع
P>بنابراین این آیات هیچ ربطی به جنگ احد ندارد و مسئله مثله کردن در شأن نزول این آیه در جنگ احد، افسانه ای بیش نیست.
رابعا: این سخنان هرگز با خوی کریمانه پیامبر و آنچه قرآن از آن حضرت به عنوان اسوه در مکارم اخلاقی ذکر می کند سازگاری ندارد.شاید تصور شود که اخلاق عالیه پیامبر مربوط به شرایط عادی بوده است و ربطی به میدان جنگ ندارد. در این باره باید گفت یکی از برجسته ترین اوضاع نشانگر اخلاق نبوی (ص)همان میادین نبرد است . در اینجا بخش کوچکی از اخلاقیات جنگی پیامبر را از مقاله صلح و جنگ در اسلام نقل می کنیم تا ببینیم اساسا چنان نسبتهایی با چنین شخصیتی تا چه اندازه همخوانی دارد.اخلاق جنگی پیامبر(ص)عفو و گذشت پیامبر(ص) و رفتار اخلاقی و عاطفی آن حضرت در جنگ با سرسختترین دشمنان کینهتوزش، چنان است که همه را به شگفتی وامیدارد. آنچه در ذیل میآید نمونههایی از این دست میباشد:1. در جنگ حنین نه فقط اکثریت را بخشید و اموال و اسیرانشان را برگرداند، بلکه مالک بن عوف رهبر هوازن را نیز عفو کرد و صد شتر به او داد و بعد از اینکه مالک اسلام آورد، پیامبر(ص) او را به رهبری مسلمانان هوازن (و بنیسعد) که به نوشته ابنهشام شش هزار نفر بودند، گمارد؛ و بنیسعد را به دلیل اینکه از حلیمه سعدیه در کودکی شیر خورده بود، بخشید.332. در فتح مکه برخی از مسلمانان مانند سعد بن عباده در برابر کینهتوزیهای 21 ساله قریش فریاد انتقام سر داده و شعار دادند امروز روز انتقام است ولی چون پیامبر این سخن را بشنید، فرمود بانگ برآورید: امروز روز رحمت و بخشش است. سپس در برابر چشمان وحشتزده مردم مکه و سران جنگافروز فرمود: بروید همه آزاد هستید و هیچ نگرانی برای شما وجود ندارد.3. حضرتش محروم کردن از آب آشامیدنی و مسموم کردن آن را هرگز روا نمیداشت. در جنگ خیبر وقتی به او پیشنهاد شد که راه آب را به قلعه یهودیان ببندد یا آب آشامیدنی آنها را مسموم کند، به شدت مخالفت کرد و انتشار سم در شهر دشمنان و به طور کلی در همه جا را نهی کرد.344. اسود راعی چوپان یهودیان بود، او هنگام محاصره خیبر مسلمان شد و همراه با گله گوسفندان یهودیان خیبر نزد مسلمانان آمد و به آنان پناهنده شد. پیامبر(ص) فرمود: گوسفندان امانت یهود پیش شماست، هر چند در حال جنگیم، ولی باید آنها برگردانده شوند، این عمل را پیامبر(ص) در برابر صدها سرباز گرسنه از میان سپاهیان خود انجام داد.355. در جنگ خندق پس از مرگ عمرو بن عبدود به دست حضرت علی(ع)، نوفل بن عبدالله36 سردار دیگر مشرکان، به خندق پرت شد و ابوسفیان از ترس تلافی پیامبر(ص) و مثله شدن جسد او به جای جسد حمزه(ع)، مبلغ 10 هزار دینار یا درهم، برای پیامبر فرستاد تا جسد او را برگرداند. اما پیامبر(ص) هم پول و هم جسد را برگرداند و فرمود: ما پول مرده نمیخوریم.37 6. پیامبر(ص) به هنگام جنگ میفرمود: لا تقتلوا امراة ولا ولیدا و لا شیخا ولا تحرقوا نخیلا ولا زرعا38 زنان و کودکان و پیران را نکشید و درختان خرما و زراعتها را آتش نزنید. از سفارشات آن حضرت است که صومعهنشینان (عبادتکنندگان خدا) و فرستادگان و گروگانها را نکشید و هر کس در خانه را به روی خود ببندد در امان است.7. در جنگ احد پس از پیروزی مقدماتی، بر اثر بیاحتیاطی گروهی، پیامبر(ص) دچار شبیخون غافلگیرانه خالد بن ولید شد. در این کارزار دندان مبارکش با سنگ دشمن شکسته شد و صورتش مجروح و پر خون و ساقهایش به علت سقوط در چاهی که در سر راهش کنده بودند، شکسته و مجروح شد. ولی وقتی به او گفتند درباره ستمگران قریش و دشمنان اسلام نفرین کند، فرمود: انی لم ابعث لعانا ولکن بعثت داعیا و رحمة؛ من بدگوی و نفرینکننده مبعوث نشدهام، بلکه به عنوان دعوتکننده و هدایتگر و صاحب رحمت برانگیخته شدهام، سپس دست به آسمان بلند کرد و گفت: اللهم اهد قومی فانهم لا یعلمون؛39 خدایا این قوم را هدایت کن زیرا کوتهنظر و نادانند. او هر بار به دشمنان خود مهلت میداد و برایشان دعا میکرد که هدایت شوند!8. در جنگ ذاتالرقاع پیامبر(ص) زیر درختی نشسته بود که سیل میان او و یارانش فاصله انداخت. مشرکی او را تنها دید. با خود گفت: الان او را میکشم او آهسته بالای سر پیامبر(ص) آمد و شمشیر کشید و مغرورانه گفت: چه کسی تو را نجات میدهد؟ حضرت فرمود: خدای من و تو. ناگاه او از اسبش به زمین افتاد. پیامبر شمشیر او را گرفت و فرمود: چه کسی تو را از دست من نجات میدهد؟ آن مرد گفت: تو و کرمت! پیامبر(ص) او را رها کرد. مرد مهاجم گفت: به خدا سوگند تو بهتر از من و کریمتر از من هستی.409. پس از فتح خیبر، بلال به ناچار زن اسیری را از راهی که از کنار کشتهها میگذشت، عبور داده بود. پیامبر(ص) با لحن تندی به بلال فرمود: مگر رحم و عاطفه از شما برداشته شده است.4110. در سال هفتم هجری و پیش از فتح مکه، شهر مکه دچار قحطی شد. پیامبر(ص) پانصد دینار طلا فرستاد تا آنرا به وسیله ابوسفیان، سهیل بن عمرو و صفوان که هر سه از دشمنان سرسخت پیامبر(ص) بودند، میان فقرای قریش (برای تهیه آذوقه و نان) تقسیم کنند. سهیل و صفوان نپذیرفتند ولی ابوسفیان پذیرفت و همه را تقسیم کرد.4211. خواهر مرحب یهودی که در خیبر کشته شده بود، پاچه مسموم گوسفندی را نزد پیامبر(ص) آورد. پیامبر(ص) پس از آگاهی از آن توطئه، هم آن زن و هم شخص تحریککننده او را عفو کرد.43 برخی مرگ پیامبر(ص) را چهل روز بعد از این ماجرا نقل کرده و پیامبر(ص) را شهید این ماجرا دانستهاند. امام علی بن ابیطالب(ع) نیز با تأسی از پیامبر(ص) به سربازان خود چنین دستور میدهد: هرگز با دشمن جنگ را نیاغازید؛ مگر آنکه آنان بیاغازند. فراریان را نکشید، بر مجروحان متازید، هتک حرمت و عورت نکنید. از مثله کردن خودداری کنید، وارد خانههای آنان نشوید، به زنان یورش مبرید و کسی را دشنام ندهید.44نتیجه:1) جهاد در اسلام مطلق نیست و شرایط متعددی دارد. بنابراین اگر ظاهر آیاتی از قرآن مانند آیه: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ...؛45 ای پیامبر با کافران و منافقان پیکار نما و بر آنان سختگیر به ظاهر مطلق بنماید به وسیله آیات دیگری چون وَلا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ؛46 و امثال آن مقید میشود. مراجعه به شأن و سبب نزول این آیات نیز نشان میدهد که در رابطه با شرایط خاصی مانند تعرض و تهاجم مشرکین و پیمانشکنی کافران و همدستی آنان با مهاجمان نازل شده و هرگز در صدد بیان قاعدهای کلی و مطلق نیست.2) هیچیک از جنگهای پیامبر در برابر کفار و مشرکان به جهت کفر آنان نبوده و پیامبر اکرم(ص) کسی را صرفاً به جهت کفر و حتی شرک مستحق قتل ندانسته است. شاهد بر این مطلب فراوان است؛ مانند اینکه در روایات از کشتن عدهای از مشرکین و کفار مانند: زنان، اطفال، پیرمردان، صومعهنشینان، بازرگانان، فرستادگان، گروگانها و کسانی که در خانه را به روی خود ببندند، نهی شده است.47 در حالی که اگر ملاک قتل، کفر آنها باشد اینها نیز کافر هستند.48 در روایت است هنگام عبور رسول خدا(ص) نگاه حضرت به جنازه زنی افتاد، فرمود: شایسته نبود با این زن نبرد میشد. از این سخن فهمیده میشود علت تحریم قتل آن زن این است که در صف جنگجویان نبوده گر چه کافر بوده است.493) جهاد برای تحمیل عقیده و اجبار در پذیرش دین در اسلام وجود ندارد، و اساساً پذیرش دین در اسلام اجباری و تحمیلی نیست.4) دین مبین اسلام بیش از هر مرام و آئینی برای حفظ امنیت، صلح، آرامش و همچنین سعادت و نیکبختی انسان اهتمام میورزد؛ از همینرو نبرد را تنها در شرایط ضروری و در صورت ناکارآمدی روشهای مسالمتآمیز و در حداقل مجاز دانسته است. در عین حال صلحی که اسلام به سوی آن فرا میخواند صلح عادلانه و شرافتمندانه است و از سازشکاری همراه با اسارت و زبونی استقبال نمیکند.5) با توجه به اهمیت والایی که اسلام برای حفظ ارزشهای عالیه انسانی قائل است، در سختترین صحنههای کارزار نیز رعایت ارزشها و اصول انسانی را لازم دانسته و نه تنها در مقام نظر و تئوری، بلکه در عمل نیز به زیباترین شکلی آنها را به نمایش گذارده است.
33 ـ ق: حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام، ج1، ص265، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ پنجم،1378.34 ـ عاملی، وسایلالشیعه، باب جهاد، ج11، ق: همان، ص266.35 ـ سیره ابن هشام، ج3، ص344.36 ـ ابن سعد، طبقات، ج1، بحارالانوار، ج20، ص 204.37 ـ بحارالانوار، ج20، ص205.38 ـ وسایلالشیعه، کتاب الجهاد، ج11، ق: همانجا.39 ـ بحارالانوار، ج 21، ص 20، ح 17.40 ـ بحارالانوار، ج20، ص174، باب15، الدرالمنثور، ج2، ص265، ذیل آیه وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ....41 ـ همان، ص26.42 ـ تاریخ یعقوبی، ج1، ص416، ترجمه آیتی.43 ـ همان ص414.44 ـ تذکرة الخواص، ص91.45 ـ توبه/ 73 و تحریم/ 9.46 ـ بقره/ 190.47 ـ طوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد، ص51، طهران: مرکز بحوث الحج و العمره،1406هـ .ق. نیز: قطب الدین راوندی، سعید بن عبدالله، فقه القرآن، ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد، ص118، طهران: مرکز بحوث الحج و العمره،1406هـ .ق و نیز: اسماعیلی، اسماعیل، اصل نخستین در بر خورد با غیر مسلمانان؛ مجله فقه؛ شماره3، سال14، زمستان1376، ص101-102، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.48 ـ اصل نخستین در برخورد با غیر مسلمانان، همانجا.49 ـ ابن تیمیه، رساله القتال، ص125-126ق: حسینی، سید ابراهیم، منع توسل به زور، ص94.با توجه به نکات پیش گفته اولا به جریان تاریخی و روائی پرسش فوق سری میزنیم.دربرخی روایات می خوانیم که در جنگ احد وقتی وضع دردناک شهادت عمویش حمزه بن عبدالمطلب را دیدکه دشمن به کشتن او قناعت نکرده بلکه سینه و پهلوی او را با قساوت تمام دریده و کبد و یا قلب و جگر او را بیرون کشیده است و گوش بینی اورا قطع نموده بسیار منقلب و عصبانی شد و فرمود: «خدا حمد از آن توست و شکایت به تو می آورم و تو در برابر آنچه می بینم یار و مددکارمائی سپس فرمود: « اگر من بر آنها چیره شوم آنها را مثله می کنم آنها را مثله می کنم آنها را مثله می کنم.»(تفسیرنمونه مکارم شیرازی دارالکتاب السلامیه 1370ج11ص458)در روایت دیگری آمده که حضرت فرمود: هیچ جا مثل اینجا(قتل حمزه) عصبانی نشدم اگر خدا مرا بر قریش مسلط کند هفتاد نفر آنها را مثله می کنم.( تفسیر الصافی فیض کاشانی بیروت موسسه الاعلمی مطبوعات بی تا ج3 ص 164)در روایات دیگری آمده که مسلمانان عهد کردند که اگر بر مشرکان دست یابند همین معامله را با کشته های آنها انجام می دهند و آنان به جای یکی، سی نفر از آنها را مثله می کنند.(فروغ ابدیت جعفرسبحانی دارالتبلیغ اسلامی 1351 ج 2 ص 486)و در روایت دیگر آمده که مسلمانان گفتند بیش از هفتاد نفر را مثله می کنیم.(سایت تبیان ج 16 ص 440 به نقل از تفسیرنمونه همان ج 11 ص 458)آنگاه این آیه نازل شد : « هرگاه که خواستید مجازات کنید تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید و اگر شکیبایی پیشه کنید این کار برای شکیبایان بهتر است.» آن گاه پیامبر(ص)فرمود: « صبر می کنیم.»(تفسیرنمونه همان المیزان علامه طباطبایی دارالکتب السلامیه ج 12 ص 405-404)ثانیا نقلهای فوق نشان می دهد که نسبت این جمله به پیامبر(ص) قطعی نیست بلکه هم به مسلمانان نسبت داده شده و هم به پیامبراکرم(ص) و نوعی روایتی است که نسبت را به پیامبر داده از طرق اهل سنت مثل در المنشور و ابی بن کعب و ابی هریره و غیر ان نقل شده است(المیزان همان ص405)که خیلی اعتبارسندی ندارد.در نتیجه باید گفت:1. اصل این نسبت به پیامبراکرم(ص)ثابت نیست و روایت نقل شده بیشتر از طریق اهل سنت است که اعتبار سندی ندارد.2. اگر هم فرضا صحیح باشد فقط در مقام تهدید بوده نه عمل، فوقش ترک اولی انجام داده آن هم به خاطر جنایت بزرگ مشرکان، گناه عملی از حضرت سرنزده است. .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.