دين پژوهي /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

آيا اخلاق نسبي وتابع سليقه و قرارداد است ، يا مطلق ؟ اگر نسبي نيست پس چرا دروغ‌گفتن در مواردي خوب مي‌شود ؟


براي پاسخ لازم است ابتدا معناي نسبي بودن يا مطلق بودن احكام اخلاقي را تبيين ‎نماييم:منظور از نسبي بودن احكام اخلاقي آن است كه حكم اخلاقي براي يك موضوع، نسبت به شرايط و قيود خاصي كه آن موضوع در واقع پيدا مي‎كند،‌ متفاوت و تغييرپذير است.[1] به بيان ديگر نسبي‎گرايي اخلاقي يعني اينكه بپذيريم اعتبار همة احكام اخلاقي شرايطي دارد و اين احكام با نظر به همان شرايط معتبرند. به طوري كه اگر آن شرايط را از هر گزاره اخلاقي حذف كنيم، گزاره متناقض با آن نيز مي‎تواند ـ در شرايطي ديگر ـ قابل قبول باشد. مثلاً به نظر برخي از نسبيت‎گرايان اخلاقي، حكم اخلاقي «حجاب براي زن خوب است» تنها براي جامعه خاصي اعتبار دارد؛ پس مي‎توان پذيرفت كه گزاره «حجاب براي زنان خوب نيست» نيز ـ براي جامعه ديگرـ همين قدر معتبر باشد.طبق اين بيان هيچ حكم اخلاقي، ثابت و واقعي نيست؛ يعني حكم ارتباطي با واقعيات ندارد تا در همه يا برخي از شرايط واقعي ثابت باشد. بلكه با هر قيد و شرطي قابل تغيير است و لذا شيوه معقول و معتبري براي موجّه دانستن يك حكم يا نظام اخلاقي در مقابل ديگري وجود ندارد در نتيجه ممكن است دو حكم اصلي متعارض اعتبار يكساني داشته باشند.[2]در مقابل منظور از اطلاق اين است كه احكام اخلاقي تابع شرايط و قيود و وابسته به سليقه و قرارداد افراد نيستند بلكه تابع شرايط واقعي خودشان هستند.[3] مثلاً اگر عدالت خوب است در تمام اعصار و براي همة انسانها و در همة‌ جوامع بشري خوب است. نه اينكه عدالت، تنها براي فردي خاص يا جامعه‎اي معين، يا در زماني محدود خوب باشد. از ظاهر عبارات مكاتب اخلاقي قدما بر مي‎آيد كه احكام اخلاقي را مطلق مي‎دانستند، مثلاً سقراط كه به يك معنا مؤسس مكتب سعادت‎گرايي در اخلاق است بر اين باور بود كه فضايل اخلاقي، كه شرط لازم و كافي براي دست‎يابي به سعادت هستند.[4] اموري ثابت و غير قابل تغييرند. هر چند آدميان به دليل برخورداري از شرايط زماني و مكاني مختلف، داراي تفاوت‎هاي ظاهري‎اند،‌ امّا طبيعتي يكسان و ثابت دارند و لازمة اين طبيعت پايدار، اين است كه نيازها و انگيزه‎هاي ثابتي نيز داشته باشند. بنابراين فضايل اخلاقي، هميشه ثابت و تغيير ناپذيرند.[5]در ميان متاخرين نيز، بيش از همه كانت از آموزة‌ مطلق‎گرايي در اخلاق دفاع كرده است، به عقيدة‌ او ارزش‎هاي اخلاقي مطلقند و در هيچ شرايطي تغيير نكرده و هيچ استثنايي را هم بر نمي‎تابند. خوبي افعالي مانند راست‎گويي و وفاي به عهد همگاني، همه جايي و همه زماني است.[6]طبق مباني اسلامي نيز، تمامي احكام اخلاقي، به اين معنا مطلقند: يعني احكام واقعي اخلاق تابع سليقه و قرارداد افراد نيستند و با تغيير شرائط و قراردادها نيز تغيير نمي‎كنند. گزاره‎هايي مانند «عدل خوب است» «ظلم بد است» «عبادت خدا پسنديده است» و... هميشه ثابتند و با تغيير شرايط و سليقه‎ها قابل تغيير نيستند. حال اگر كسي بگويد شما دربارة قضيه «راست گويي خوب است» چه مي‎گوييد آيا اين حكم، مطلق است؟ يعني هميشه، در همه‎جا و تحت هر نوع شرايطي، محمول «خوب» براي فعل «راست گويي» صادق است؛ اگرچه آن راست‎گويي موجب قتل انسان بي‎گناهي باشد؟در پاسخ به اين سوال بايد بگوييم در چنين مواردي كه راست گويي موجب فسادهاي اجتماعي نظير كشته شدن افراد بي‎گناه مي‎شود، دو عنوان دارد: يكي راست گفتن و ديگري عامل قتل بودن؛ از آن جهت كه راست‎گويي است خوب است و از آن جهت كه عامل قتل انسان يا انسان‎هاي بي‎گناهي مي‎شود، بد است از آن‎جا كه حسن و قبح داراي مراتب شديد و ضعيف است وقتي هر دو عنوان نيك و بد در يك عملي جمع شوند بايد برآيند آن دو را محاسبه نمود. چنانچه مرتبه حسن آن عمل با مرتبة قبحش مساوي باشد، در اين صورت آن دو تعارض كرده و هيچ كدام فعليت پيدا نمي‎كند و آن عمل نه ممدوح است و نه مذموم. و امّا اگر مرتبة حسن آن قوي‎تر و شديد‎تر از قبحش باشد. آن عمل خوب و ممدوح است و اگر مقدار قبحش قوي‎تر باشد، آن فعل بد و نكوهيده تلقي مي‎شود. بنابراين با توجه به اين پاسخ، راست‎گويي هميشه خوب است و استثنايي ندارد، هر چند گاهي خوبي آن مقهور و محكوم خوبي بزرگ‎تر و شديد‎تري مي‎شود و چون جمع هر دو خوبي، غير ممكن است لذا به حكم عقل، خوبي بزرگ‎تر و قوي‎تر را گرفته و از خوبي ضعيفت‎تر و خفيف‎تر صرف‎نظر مي‎كنيم.[7]اينک با روشن شدن نسبيت يا اطلاق احكام اخلاقي،‌ بايد گفت از نظر مباني اسلامي، احكام اخلاقي مطلقند و تابع سليقه و قرارداد و شرايط نيست . دروغ‌گفتن هميشه و تحت هر شرايطي بد است هر چند گاهي قبح آن مقهور خوبي شديدتري مي‌شود و چون جمع هر دو ممکن نيست به حکم عقل، خوبي قوي‌تر را گرفته و از قبح خفيف صرف‌نظر مي‌کنيم . معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1ـ بنياد اخلاق، مجتبي مصباح، قم، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام(ره)، 1382.2ـ فلسفه اخلاق، محمد تقي مصباح يزدي، تقرير احمد حسين شريفي، قم، انتشارات مؤسسه امام خميني.3ـ فلسفه اخلاق، سيد محمد رضا مدرسي، چاپ اول، تهران، انتشارت سروش، 1371. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image