تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
در جواب قسمت اوّل سؤال لازم به توضيح است هر هدف و مقصدي كه انسان در زندگيش در پيش بگيرد، از شائبة نقص و محدوديت مبرّا نيست و پاسخگوي فطرت بينهايت طلب او نخواهد بود. مگر همان هدفي كه خداوند براي خلقت انسان در نظر گرفته است که عبارت است از پيوند با خدا و به كمال قربي رسيدن، زيرا يکي از حقايق انكارناپذير دربارة انسان اين است كه شعاع اميال فطري او به سوي بينهايت امتداد دارد و هيچ كدام از آنها اقتضاي محدوديت و توقف در مرتبه معيني را ندارد، بلكه همگي، انسان را به سوي بينهايت سوق ميدهند. بينهايت بودن خواستهاي فطري انسان حتي از نظر فيلسوفان غير الهي نيز قابل انكار نيست. بلكه اين خصيصه از مهمترين اختلافات اساسي انسان و حيوان به شمار ميرود. از اين رو مدام در تلاش و تكاپوي بيوقفه است و هرگز به كمال محدود، راضي و قانع نميشود، اميال فطري انسان با اين كه به امور مختلفي تعلق ميگيرند، سرانجام همة آنها به هم پيوند ميخورند و ارضاء كامل و نهايي آنها در يك چيز خلاصه ميشود و آن ارتباط با سرچشمة علم و قدرت و كمال است و اين جز در ساية پيوند با آستان الهي و تقرب و نزديكي به خدا امكان پذير نيست. بنابراين تنها راه منحصر به فرد براي كمال حقيقي و سعادت ابدي همان هدف مدنظر خداوند در خلقت انسان است. امّا در مورد اين كه آيا انسان بايد همين هدف را داشته باشد و مكلف به حركت به سوي اين كمال است يا نه؟ بايد گفت که انسان اگر چه تكويناً آزاد آفريده شده است: انّا هديناه السبيل امّا شاكراً و امّا كفوراًَ ما راه را به او (انسان)نشان داديم خواه شاكر باشد ( و پذيرا گردد) يا ناسپاس. ولي تشريعاً موظف است كه دين حق را كه تنها راه كمال حقيقي انسان است بپذيرد، بنابراين انسان در زندگي، مكلف است هدفش را همان هدفي قرار دهد كه مورد نظر خداوند است. و عقل و شرع و نقل بر اين گفته گواهند. امّا دلایل عقلی: 1. عقل حكم ميكند اگر مقصد و هدف چيزي هرگز محقق نشود به وجود آمدن آن بيهوده است و اگر بشر به طي نمودن هدف از خلقت و تلاش براي رسيدن به آن مكلف نباشد آن هدف هرگز محقق نخواهد شد مگر براي عدة بسيار كمي آن هم به صورت اتفاقي. و اگر بشر به هدف از خلقت نرسد و آن هدف محقق نشود، خلقتش بيهوده ميشود و اين نقض غرض است و باطل. 2. انسان فطرتاً خواهان كمال حقيقي است و آن چه را فطرت، طلب ميكند بايد انسان در پي آن باشد. بنابراين براي ارضاء فطرت خدادادي لازم است انسان در پي كمال حقيقي باشد. 3. از آن جا كه خداوند، خالق انسان است و بر خير و شر انسان احاطه دارد و از اين جهت كاملترين و بهترين راه را فقط او ميتواند براي سعادت انسان ترسيم نمايد بنابراين تنها هدف عالي و كامل، همان هدفي است كه خدا براي انسان در نظر گرفته است و بقيه اهداف، ناقص و محدود هستند و عقل حكم ميكند که هدف عالي و تمام بر هدف ناقص رجحان دارد. بنابراين هدف انسان بايد همان هدف حقيقي باشد. 4. عقل حكم ميكند كه هر مخلوقي بايد مطيع خالق خود باشد و معلول بايد تابع علتش و كمال هر موجودي در اين است كه بر اساس نظام تكويني خويش حركت كند. بنابراين انسان كه مخلوق و معلول خداست بايد در عمل، عبد و مطيع او باشد. و عبد و مطيع خدا بودن همان راه رسيدن به كمال حقيقي و هدف از خلقت است. و امّا دليل نقلي: 1. مهمترين كمالي كه در قرآن مطرح است عبوديت انسان براي خداست، زيرا قرآن كريم هم معراج انسان را بر اساس عبوديت ميداند سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي... و هم نزول وحي و كتاب الهي را بر مدار عبوديت وي ياد ميفرمايد: الحمدلله الذي انزل علي عبده الكتاب و لم يجعل له عوجا حمد مخصوص خدايي است كه اين كتاب (آسماني) را بر بنده (برگزيده)اش نازل كرد و هيچ گونه كژي در آن قرار نداد. و اين عبوديت، مورد امر الهي قرار گرفته و انسان مكلف به آن است چنان كه در سوره يس ميفرمايد: و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم؛ و مرا بپرستيد كه اين راه مستقيم است. 2. طبق آيات شريفة قرآن، ملك و ملكوت جهان و انسان و آسمانها و زمين و هر آن چه كه در آنهاست به دست خداوند است تبارك الذي بيده الملك و هو علي كل شيء قدير پربركت و زوال ناپذير است كسي كه حكومت جهان هستي به دست اوست و او بر هر چيزي تواناست. و نيز همة موجودات كوچك و بزرگ عبد خداوند و مطيع و منقاد و مسبّح و خاضع و ساجد اويند. افغير دين الله يبغون و له اسلم من في السموات و الارض... آيا آنها غير از آيين خدا ميطلبند و تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند در برابر او تسليمند و نيز و لله يسجد من في السموات و الارض طوعاً و كرهاً و ظلالهم بالغدوّ و الاصال تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند ـ از روي اطاعت يا اكراه ـ و همچنين سايههايشان هر صبح و عصر براي خدا سجده ميكنند. بنابراين لازم است انسان براي رسيدن به كمال و سعادت در زندگي فردي و اجتماعي خود عبد خداوند باشد و تنها قانون كامل و سعادتآور كه همان قانون الهي است را بپذيرد. حاصل آن كه بر اساس دلائل عقلي و نقلي انسان مكلف است هدف خود را در زندگي همان هدف مورد نظر خداوند قرار دهد. امّا در مورد اين كه سرنوشت كساني كه به دلائل مختلف به هدف اصلي نايل نشوند چيست؟ بايد گفت انسان، وقتي به كمال ميرسد كه در راه صحيح حركت كند و آن چه براي كمالش مفيد است جذب كند و آن چه در اين مسير براي او زيان آور است دفع نمايد. حال به هدف اصلي و كمال نرسيدن يا به علت جهل به حق است يا به علت عدم پذيرش حق و يا عدم عمل به آن است و اگر شخصي در اين زمينه مقصر باشد و عناد ورزيده باشد بايد عقوبت شود و مورد عفو قرار نميگيرد ولي اگر مقصر نباشد مورد عفو و رحمت الهي قرار ميگيرد. علامه طباطبايي (ره) در اين زمينه ميفرمايد: «خداوند جهل به دين و هر گونه ممنوعيتي از اقامة شعائر ديني را به عنوان ظلم معرفي ميكند كه مشمول عذاب الهي ميگردد ولي مستضعفين را از اين قسمت استثناء نموده و عذر آنان را به دليل مستضعف بودن ميپذيرد. و مستضعف به شخصي گفته ميشود كه به حق رهبري نشده و در عين حال از كساني است كه اگر حق برايش واضح گردد از آن پيروي خواهد كرد ولي بر اثر عوامل مختلفي حق براي او مخفي مانده است و اين دربارة كساني صدق ميكند كه در سرزمينی گرفتار شدهاند كه در آن جا بر اثر نبودن دانشمند مطلع بر تفاصيل معارف، راهي براي تلقّي و فراگرفتن معلومات ديني ندارند و نيز دربارة كساني كه بر اثر شكنجههاي طاقت فرسا نتوانند به مقتضاي معارف ديني عمل كنند و در عين حال به واسطة ضعف فكري يا بيماري يا ناتواني بدني يا فقر مالي و امثال آن قدرت هجرت به سرزمين هاي اسلامي را ندارند، صادق ميآيد و نيز دربارة كساني كه ذهنشان به راه حق و حقيقت نائل نشده صدق مي کند. حكما و فلاسفة اسلام در اين باره مي گويند كساني كه عناد ورزيدهاند و هدف مورد نظر خدا را دنبال ننمودهاند معاقب و معذب خواهند بود، ولي كساني كه عناد نورزيدهاند بلكه در پيگيري هدف الهي از خلقت، عذر داشتهاند مورد عفو و رحمت الهي قرار ميگيرند. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.