وضعیت‌سنجی آسیب‌های اجتماعی جامعه ایران  /

تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

مسائل اجتماعی به چالشها و گره های اجتماعی موجود در هر کشور گفته می شود. درک و شناخت این مسائل، نقش مهمی در تصمیم‌سازی و تصمیم گیری های سیاسی دارد. بسیاری از مسائل اجتماعی هستند که ظرفیت تبدیل به تهدید اجتماعی و حتی تهدید سیاسی را دارند و می توانند مشکلات جدی برای نظام سیاسی به وجود آورند؛ از این رو، یک کارشناس مسائل سیاسی نمی تواند و نباید به مسائل اجتماعی جامعه خود بی توجه باشد.


مسائل اجتماعی به چالشها و گره های اجتماعی موجود در هر کشور گفته می شود. درک و شناخت این مسائل، نقش مهمی در تصمیم‌سازی و تصمیم گیری های سیاسی دارد. بسیاری از مسائل اجتماعی هستند که ظرفیت تبدیل به تهدید اجتماعی و حتی تهدید سیاسی را دارند و می توانند مشکلات جدی برای نظام سیاسی به وجود آورند؛ از این رو، یک کارشناس مسائل سیاسی نمی تواند و نباید به مسائل اجتماعی جامعه خود بی توجه باشد. در مورد مسائل اجتماعی ایران، ریشه های شکل گیری، ماهیت، میزان و درجه اثرگذاری آن‌ها، جامعه‌شناسان مختلف با گرایش های گوناگون و گاه مباحث صرفاً نظری اظهار نظر کرده‌اند و استخراج یک چشم انداز روشن از این دیدگاه‌های متنوع چندان ساده نیست؛ اما توجه به دیدگاه های آن دسته از کارشناسان اجتماعی که از نزدیک با واقعیت های جامعه ایران درگیر هستند و مسائل و آسیب های جامعه را لمس کرده اند، به درک بهتر مسائل اجتماعی ایران کمک می کند و فوایدی بیشتر از مباحث اجتماعی صرفاً نظری دارد. برای این کار با دکتر بهرام بیات جانشین معاونت اجتماعی ناجا، دکتر عبدالرضا امیری مدیرکل افکار عمومی معاونت اجتماعی ناجا و آقای سید محمد حسینی مدیر کل اداره کل مطالعات اجتماعی معاونت اجتماعی ناجاگفتگوکرده ایم که متن ذیل حاصل این گفت‌وگو است. سؤال: زمینه‌ها و عوامل شکل گیری آسیب های اجتماعی در جامعه ایران را تشریح کنید؟ دکتر بهرام بیات: معمولاً آسیب‌پذیری‌های اجتماعی را باید در قالب کج‌کارکردی‌های بخش‌های مختلف نظام تعریف و تفسیر کنیم؛ چون در اینجا از منظر الگوی مدیریتی مسئله را بررسی می کنیم، بهتر است از منظر کج¬کارکردی‌های نظام، مسئله را بررسی کرد. پیش‌فرض این است که بخش‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نظام بتوانند وظایف خود را خوب انجام دهند؛ یعنی نیازهای جامعه را برآورده کنند. اگر این نیاز به صورت نسبی برآورده شد، می‌توان گفت بخش‌های مختلف نظام، کارکرد مثبت دارند و چون نیازها برطرف می‌شود، اصولاً زمینه کج‌کارکردی‌ها به وجود نمی‌‌آید. از این منظر، آسیب‌های اجتماعی به آن بخش‌هایی از نظام اجتماعی برمی‌گردد که نمی‌توانند وظایف خود را انجام دهند؛ مثلاً فراهم نکردن شغل برای متقاضیان کار، خود سبب می‌شود تا عده‌ای از آن‌ها به فساد روی آورند. یک جامعه‌شناس غربی می‌گوید برای اینکه افراد بتوانند به جامعه پیوند بخورند، چند مسئله یعنی تعهد، ایمان و سرمایه‌گذاری باید وجود داشته باشد. این جامعه شناس، موضوعی را به نام مشغولیت طرح می‌کند؛ یعنی معتقد است یک نظام اجتماعی باید برای تمامی افراد خود برنامه آموزشی مثبت داشته باشد و آن‌ها را به کار گیرد. این درس هایی است که آموزه‌های دینی اسلام نیز به فراوانی توصیه می‌کنند که برای تمامی لحظه‌های خود به لحاظ فردی و اجتماعی برنامه داشته باشید. این جامعه‌شناس می‌گوید: اگر نظام اجتماعی برای افراد خود برنامه و کار مثبت داشت، می‌تواند جامعه را مدیریت کند؛ اما اگر نتوانست این کار را انجام دهد، این افراد، کار دست نظام می‌دهند. در جامعه ما بسیاری از افراد طبقه بالا هستند که نیازی به حقوق ماهانه هم ندارند؛ اما چون برای آن‌ها مشغولیتی ایجاد نکرده‌ایم و به کار گرفته نشده‌اند، تا ساعت 4 بعد از ظهر در منزل استراحت می‌کنند و ساعت 4 بعد از ظهر اگر این قشر، بدون اینکه عمل خلافی انجام دهند فقط در خیابان ظاهر شوند، اولین معضل بزرگ، ترافیک خواهد بود این در حالی است که این قشر، با برخورداری از انواع تغذیه خوب و ظاهر شدن با انواع لباس‌ها و رنگ‌های متنوع، بمبی از نیازهای جنسی هستند که جامعه را با مشکل جدی مواجه می‌کنند. از طرف دیگر، بخش زیادی از افرادی که بیکار هستند و نظام نتوانسته آن‌ها را مشغول کند، جزء طبقه پایین و فقیر جامعه هستند که حتی نمی‌توانند نیازهای روزانه خود را تأمین کنند. این افراد آهسته‌آهسته از اعمال خلاف کوچک مانند سی‌دی‌فروشی و کارچاق‌کنی شروع می‌کنند تا به جرایم بزرگ همچون قاچاق مواد مخدر، کلاه‌برداری، حضور در شرکت‌های هرمی و... می‌رسند. دکتر عبدالرضا امیری: آسیب‌های اجتماعی امروزه با تغییرات زیادی روبه‌رو شده است. سه ابزار ماهواره، اینترنت و تلفن همراه نقش زیادی در شکل‌گیری این آسیب‌های اجتماعی جدید دارند. یعنی ابتدا یک‌سری آسیب‌ها در حوزه مجازی به‌وجود می‌آیند و بعد، این آسیب‌ها وارد جامعه می‌شوند. در حال حاضر فرهنگ ما بر اثر تحولات فرهنگ جهانی در حال تغییر است؛ اما نکته مهمی که وجود دارد، چگونگی این اثرپذیری است. معمولاً هنگام ورود تغییرات جدید به یک کشور، در شوک اولیه، آثاری را بر آن کشور می‌گذارد؛ اما در مورد جامعه ما باید گفت بعد از این شوک و آثار اولیه که در ظاهر خیلی نمود دارند، با توجه به غنای فرهنگ اسلامی و ایرانی ما، جامعه ایران در آن فرهنگ جهانی جذب نمی‌شود؛ بلکه آن فرهنگ را جذب خود کرده و اصالت اسلامی و ایرانی خود را حفظ می‌کند. به‌هرحال، تغییرات فرهنگ جهانی خواه‌ناخواه وارد کشور می‌شوند؛ اما کار اصلی در اینجا تقویت مدیریت فرهنگی کشور است تا این تغییرات فرهنگ جهانی، در فرهنگ ما مستحیل شوند. سؤال: در حال حاضر، مهم‌ترین آسیب¬های اجتماعی جامعه ایران چیست و جامعه ما از لحاظ این آسیب¬ها در چه وضعیتی قرار دارد؟ دکتر بیات: بحران هویت، یکی از مسائل و مشکلات ماست که در سطوح مختلف وجود دارد. بحران هویت‌یابی در سنین 11 تا 16 سالگی در مدارس کشور جدی است. نظام آموزش و پرورش کشور، برنامه مهمی برای تربیت این نسل ندارد. از طرف دیگر، تفکیک نظام آموزشی به دولتی و غیردولتی، سبب شده تا مؤلفه پرورش و تربیت به‌شدت زیر سؤال رود. مدارس غیردولتی برای باسواد کردن دانش‌آموزان، تنها به منافع اقتصادی خود فکر می‌کنند و مدارس دولتی هم هر دو بعد آموزش و پرورش را جدی نمی‌گیرند. در جامعه نیز ثبت‌نام دانش‌آموز در مدارس غیردولتی برای خانواده به یک پرستیژ و ارزش تبدیل شده است؛ یعنی در حوزه آموزش و پرورش، ارزش‌های مادی جایگزین ارزش‌های معنوی و اسلامی شده است. از طرف دیگر، در خانواده‌ها تفاهم منطقی بین والدین و فرزندان کم‌رنگ شده و این مسئله گسست نسلی یا حداقل، تفاوت نسلی را افزایش داده است. همه این موارد، بحران هویت را افزایش می‌دهند و زمانی که فرد دچار بحران هویت شد، یعنی مبنای ایستادن و قرار گرفتن او در جامعه نامعین بود، نمی‌تواند در جهت کمال و پیشرفت حرکت کند. شکل‌گیری این بحران هویت طی چندین دهه رخ داده است؛ بنابراین اصلاح آن‌هم زمان زیادی را می‌طلبد. یکی دیگر از معضلات اساسی و مبنایی در شکل‌گیری آسیب‌های اجتماعی، اختلال در جامعه‌پذیری یا فرهنگ‌پذیری است. جامعه‌پذیری فرایندی است که از طریق آن، ارزش‌ها را به نسل جدید منتقل می‌کنیم و در نسل جدید نهادینه می‌شود. ما در فرایند جامعه‌پذیری موفق عمل نکرده‌ایم؛ چون همواره به جای مصونیت‌بخشی، ممنوعیت‌بخشی و محدودیت‌بخشی را دنبال کرده‌ایم. یعنی تلاش کرده‌ایم دسترسی فرد را به ابزارهایی که تالی فساد هستند، همانند ماهواره، اینترنت و... محدود و ممنوع کنیم. این محدودیت سبب دو مشکل می‌شود: اول اینکه محدودیت، گرایش ناآگاه در فرد ایجاد می‌کند و دوم اینکه حتی با هزینه‌های کلان هم نمی‌توان آن را عملیاتی کرد؛ اما اگر می‌توانستیم جامعه‌پذیری درستی انجام دهیم و با موفقیت، ارزش‌های خود را به نسل جدید منتقل کنیم، مشکلات خیلی کمتر می‌شد. مقوله اساسی دیگر اینکه ما به تغییرات اجتماعی توجه نکرده‌ایم؛ مثلاً اینکه نسل قدیم به موسیقی سنتی گرایش داشت، یعنی اینکه حوصله داشت که یک تراک موسیقی سنتی را که 35 دقیقه طول می‌کشد، گوش کند؛ در حالی‌که نسل جدید، نسل ریموتی است، یعنی در 35 دقیقه حداقل 15 تراک را باید گوش کند و حوصله 35 دقیقه معطلی را ندارد. بنابراین نمی‌توان موسیقی سنتی را برای این نسل توصیه کرد. نمی‌شود ماشین با سرعت 180 کیلومتر را سوار شد؛ اما موسیقی‌ای را گوش کرد که 35 دقیقه طول می‌کشد تا یک تراک آن خوانده شود. تغییر مهم دیگر در شهرهای بزرگ اینکه، قبلاً ساعت 8 شب اکثر مردم به خانه‌های خود برگشته بودند؛ اما امروزه در این شهرها ساعت 3 بعد از ظهر با 3 نیمه‌شب فرقی ندارد. نکته مهم اینکه بخش رسمی، آموزشی و اداری کشور، ساعت 2 بعد از ظهر تعطیل می‌شود؛ اما نسلی که نیاز به توجه و آموزش دارد، تازه از ساعت 3 بعد از ظهر بیدار و وارد خیابان‌ها می‌شود. این افراد اصلاً روز می‌خوابند و شب به گشت‌وگذار می‌پردازند؛ بنابراین، اساساً در دو دنیای مجزا زندگی می‌کنیم. بخش رسمی و مسئولان تا ساعت 3 بعد از ظهر و نسل آسیب‌پذیر جامعه از این ساعت تا نیمه‌شب را اشغال می‌کند. از این‌رو بخش رسمی و مسئولان، این نسل را درک نمی‌کنند؛ مثلاً در نظر این نسل، ارتباط نداشتن با جنس مخالف، یک اشکال و ایراد جدی است. در جامعه‌شناسی، اصطلاحی با عنوان «ریزومیک شدن مسائل اجتماعی» مطرح است. این بحث، از زیست‌شناسی وارد علوم اجتماعی شده است؛ به این معنا که یک درخت دارای ریشه‌های عمیقی در خاک است؛ اما در سطح زمین هم رشته‌های بسیار نازکی دارد که دیده نمی‌شوند و بسیار در هم پیچیده هستند. اخیراً کود شیمیایی و قرص‌های مخصوص درختان را پای درخت می‌ریزند و درخت به واسطه این رشته‌های کوچک و در هم پیچیده از این مواد شیمیایی تغذیه می‌کند و دیگر از طریق ریشه‌های اصلی با دنیای زندگی ارتباطی ندارد. بر همین مبنا، امروزه فضای اجتماعی، مبتنی بر این رشته‌ها و تارهای کوچک است. جامعه ریزومیک شده است یعنی نوع نگاه‌ها و مسائل اجتماعی عوض شده است. دیگر تنها فقر عامل آسیب در جامعه نیست؛ بلکه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی که از طرف طبقات بالای جامعه است، نشان‌دهنده عوض شدن نگاه‌ها و گرایش‌های مردم است. این در حالی است که اگر ما مبتنی بر آموزه‌های دینی و نه برداشت ایرانی از دین عمل کنیم، می‌توانیم مشکلات اجتماعی را حل کنیم. امروزه در غرب با رد دیدگاه‌های مسیحی و پوزیتیویستی، به دیدگاهی در زمینه تربیت کودکان رسیده‌اند که مبتنی بر فرمایش پیامبر(ص) است. پیامبر و ائمه معصومین(ع) می‌فرمایند: دوره زندگی فرزندان خود را به سه دوره تقسیم کنید. دوره اول تا هفت سالگی است که فرزند، امیر شماست. یعنی هر کاری خواست، انجام دهد. دوره دوم از هفت‌سالگی تا 14 سالگی است که فرزند، غلام توست؛ یعنی همانند غلام، گوش‌به‌فرمان توست و زمینه پذیرش تربیت و آموزش را دارد. دوره سوم از 14 سالگی به بعد است که فرزند، مشاور و وزیر توست که باید با او مشورت کنی.در حالی که در جامعه کاملاً برعکس عمل می¬شود. کودک تا هفت‌سالگی تحت فشار و اجبار پدر و مادر قرار دارد و چون در این مدت امیری نکرده است تا 14 سالگی هم نمی‌تواند غلامی کند. در 14 سالگی کودک، سرکشی می‌کند و مقوله فرزندسالاری به‌وجود می‌آید و از آن به بعد هم با آن‌ها مشورت نمی‌شود؛ در حالی که در اوضاع امروزی جامعه، فرزندان، بهترین مشاوران ما هستند. عدم توجه به همین مسائل، سبب می‌شود نیازهای جنسی فرزندان نادیده گرفته شود و مشکلات زیادی به‌وجود آید. سن ازدواج افزایش یافته و به 28 سال رسیده؛ اما در مقابل، سن بلوغ جنسی بسیار پایین آمده و به 11 سال رسیده است و در یک دوره 15 ساله، برنامه‌ای هم برای فرزندان وجود ندارد و در مورد موضوعاتی نظیر رابطه دختر و پسر که به‌عنوان واقعیت در جامعه اتفاق می‌افتد، برای او هیچ پاسخ و برنامه ای وجود ندارد. از طرف دیگر، مقوله ازدواج در رسم و ابداعات ایرانی وضعیت نابهنجاری پیدا کرده است. مخارج زیاد عروسی از جمله مهم‌ترین مشکلات است درحالی که در منطق اسلام دو نفر می‌توانند در سنین کم، عقد شرعی کنند. بعضی ایراد می‌گیرند که ممکن است با طولانی شدن دوران نامزدی عده‌ای طلاق بگیرند. در پاسخ باید گفت تعداد این افراد محدود است و در مقابل، روابط عده زیادی از جوانان در قالب شرع و دین قرار می‌گیرد. علاوه بر این، میزان طلاق در میان افرادی که دوران نامزدی کوتاهی دارند هم زیاد است؛ اما مخارج زیاد ازدواج در فرهنگ ایرانی سبب می‌شود تا فرد نتواند با یک منبع درآمد زندگی تشکیل دهد و به منابع درآمد به‌ظاهر سهلی مثل شرکت‌های هرمی، قاچاق و... روی آورد. سؤال: این آسیب‌های اجتماعی به‌صورت آماری اکنون در چه حدی قرار دارد؟ دکتر بیات: برخی از این آسیب‌ها به لحاظ آماری قابل بررسی است و برخی را نمی‌توان از لحاظ آماری بررسی کرد. مثلاً قتل را می‌شود به صورت آماری بررسی کرد و الآن کشور ما در این مورد، وضعیت بسیار مطلوبی دارد. یعنی در کشور، قتل به میزان هر 100 هزار نفر 1/2 نفر است؛ اما از نظر اعتیاد در برخی نقاط وضعیت مناسبی نداریم. یعنی در حوزه مقابله با مواد مخدر ناموفق هستیم؛ البته نه اینکه کاری انجام نداده باشیم. اقدامات ایران در مقابله با موادمخدر به‌تنهایی برابر با اقداماتی است که تمام دنیا انجام داده‌ است. نیروی انتظامی هر دو هفته، سه شهید در راه مقابله با موادمخدر تقدیم می‌کند؛ ولی نسبت به آسیب موجود، فاصله زیادی داریم. واقعیت این است که تنها با مبارزه با موادمخدر نمی‌توان آن را از بین برد؛ بلکه باید گرایش به مواد مخدر را از بین برد و این، ریشه در عوامل مختلفی همچون: افسردگی، بحران هویت و... دارد. همچنین گرایش¬های ذاتی فرهنگ جامعه ما همچون: میل به خراباتی بودن و صوفی‌گری و نیز خودشیفتگی که در فرهنگ ایرانی وجود دارد، در تقویت گرایش به موادمخدر مؤثر است. همه این مسائل به این خاطر است که بحران هویت را حل نکرده‌ایم. چون این بحران هویت را درست نکرده‌ایم، شبکه‌هایی مثل «فارسی‌وان» در جامعه ما جا باز می‌کند. ابتدا که فارسی‌وان راه‌اندازی شده بود، کارشناسان فنی ما معتقد بودند این شبکه به لحاظ اینکه ساختار فنی و دوبلاژ ضعیفی دارد، طی چند ماه آینده به حاشیه می‌رود؛ اما بعد متوجه شدیم که اتفاقاً دوبلاژ خیلی ساده، راهبردی است تا مخاطب جمع کند، چون همه افراد و اقشار جامعه، حرف آن را می‌فهمند در حالی که سریال‌های ایرانی با یک ادبیات فلسفی و پیچیده ارائه می‌شود و مخاطب کمی دارد. نکته دیگر اینکه، در سریال‌‌های خارجی دیگر طلاق مطرح نمی‌شود. از آنجا که نظام سرمایه‌داری به همه چیز به چشم سود می‌نگرد، در مورد خانواده هم با همین دید نگاه می‌کند. یک زمانی غرب، خانواده را مانعی در راه کسب سود و درآمد بیشتر می‌دید؛ بنابراین، در جهت ریشه‌کن کردن آن تبلیغ کردند و در فیلم‌ها و سریال‌های آن‌ها افراد مثبت، افرادی بودند که طلاق گرفته بودند و نظام خانواده را تا آنجا نابود کردند که در برخی از کشورها 75 درصد خانواده‌ها، زن و مردی بودند که همین‌طور توافقی زندگی می‌کنند، به‌اصطلاح جامعه‌شناسان، زندگی زیر یک سقف. این روند از 1940 تا 2000 اتفاق افتاد. از سال 2000 جامعه‌شناسان آن‌ها گفتند که در عصر ارتباطات و اطلاعات، فرد می‌تواند از درون خانواده هم کار خود را دنبال کند و مثل قبل نیست که مجبور باشد برای کار در کارخانه از خانه بیرون رود. در اینجا فرد در کنار خانواده هم می‌تواند از طریق اینترنت و ارتباط مجازی، کار خود را انجام دهد؛ بنابراین، نظام خانواده در خدمت سرمایه‌داری قرار می‌گیرد. نکته مهم اینکه فردی که در خانه کار خود را انجام می‌دهد، فقط باید با همسر خود ارتباط داشته باشد و اگر با چند نفر دیگر هم رابطه داشته باشد، نمی‌تواند کار کند. از همین‌رو غربی‌ها از سال‌های 1990 رسم والنتاین را دوباره احیا کردند تا نظام خانواده را تقویت کنند. در حالی‌که در کشور ما جوانان یک مفهوم غلطی از این رسم دارند و آن را در راستای ارتباط با جنس مخالف و در نتیجه فروپاشی خانواده به‌کار می‌گیرند. آقای سید محمد حسینی: اداره کل مطالعات و تحقیقات اجتماعی معاونت اجتماعی ناجا سال گذشته از چهار منبع در حوزه آسیب‌های اجتماعی نیازسنجی به عمل آورد؛ یعنی یک برآورد اجتماعی از کل کشور انجام شد، برای این کار پرسشنامه‌ای تهیه شد که فقط مطلعان اجتماعی به آن پاسخ دادند. این افراد، شامل: اساتید دانشگاهی بومی، مسئولان فرهنگی – اجتماعی، معتمدان و بخشی هم از کارشناسان نیروی انتظامی در آن شهرستان بودندکه در مجموع 30 نفر در هر شهرستان می‌شدند. این افراد در دو مقوله آسیب‌های اجتماعی و جرایم به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند. یکی دیگر از منابع علمی، نظرسنجی احساس امنیت از مردم بود. بخش دیگری از منابع، آمار جرایم بود که نیروی انتظامی پرونده‌های آن را دارد. در بخش نظرسنجی از مردم، جامعه آماری 9657 نفر بود که در کلیه مراکز استان‌ها و یک شهر درجه دوم از هر استان انجام شد. برآورد اجتماعی که توسط مطلعان اجتماعی انجام شد، در شهرستان‌های کل کشور بود و تعداد جامعه آماری ما 9104 نفر بودند که یک جامعه آماری بسیار بالا محسوب می شود. نتایج برآمده از این نظرسنجی به این شکل است: مفاسد اخلاقی، در رده اول آسیب‌های اجتماعی قرار داشت. رده دوم، خرید، فروش، حمل و نگهداری مواد مخدر یعنی قاچاق موادمخدر است. رده سوم، سرقت به معنای عام بود. رده چهارم، اعتیاد و مصرف مواد مخدر بود. رده پنجم، نزاع و درگیری؛ رده ششم، اختلافات خانوادگی؛ رده هفتم، بیکاری و رده هشتم، مصرف مشروبات الکلی و جرایم رانندگی بودند.نکته مهم اینکه مفاسد اخلاقی که در رده اول آسیب¬های اجتماعی قرار دارد، در تهران، اولویت محسوب نمی¬شود و این نشان‌دهنده اثرگذاری تهاجم فرهنگی و در نتیجه اهمیت ندادن مردم تهران به این آسیب اجتماعی و عادی شدن آن برای مردم تهران است که یک زنگ خطر برای ما به حساب می¬آید. در حالی¬که مقوله فساد اخلاقی در استان های آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، کردستان، زنجان، گیلان، مازندران، گلستان، اصفهان، مرکزی و استان تهران و نه شهر تهران، مشکل درجه یک بوده است. باید توجه داشت که کشور ما یک کشور جوان است و بر اساس تحقیقات انجام شده، عمده مشکلات نیز مربوط به جوانان است؛ یعنی وقتی مفاسد اخلاقی، اعتیاد و خریدوفروش مواد مخدر که اساسی¬ترین آسیب¬های اجتماعی هستند، نشان می¬دهد که جوانان، مشتری اصلی این مسائل هستند و در خانه یا مدرسه به دنبال این موضوع می¬روند. سؤال: با توجه به راهبرد جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمن علیه ایران، تا چه اندازه فرهنگ جامعه ما از این تهدیدات اثرپذیرفته است؟ دکتر امیری: من به این تحولات فرهنگی اثر پذیرفته از فرهنگ غربی خیلی بدبینانه نگاه نمی¬کنم. تهدید یا فرصت بودن یک موضوع، رابطه مستقیم با توان شما دارد. هر مقدار توانمندتر باشیم، می‌توانیم تهدیدات بزرگ را هم تبدیل به فرصت کنیم و بالعکس. با وجود آسیب‌های فرهنگی موجود، جامعه ایران بعد از انقلاب از لحاظ فرهنگی پیشرفت زیادی داشته است. فضای عمومی کشور، فضای ناامیدکننده‌ای نیست. نسل جدید هرچند تفاوت‌هایی با نسل قدیم دارد؛ اما پدیده شکاف نسلی به‌وجود نیامده است. با توجه به بنیه فرهنگی قوی که کشور ما دارد، اگر بتوانیم فرهنگ خودمان را خوب مدیریت کنیم، ‌خطرات فرهنگی، مقطعی است؛ مثلاً شیطان‌پرستی که در ایران وجود دارد با شیطان‌پرستی که در آمریکا وجود دارد، ماهیتاً متفاوت است. شاید در ظاهر تشابهاتی وجود داشته باشد؛ اما در جامعه ما بنیان‌های فرهنگی وجود دارد که این فرد شیطان‌پرست در آن جذب شده و ماهیتی متفاوت با آنچه در غرب وجود دارد، پیدا می‌کند. مثلاً یک فرد شیطان‌پرست با ازدواج کردن کاملاً به درون فرهنگ اسلامی – ایرانی برمی‌گردد و خود را از راه باطل جدا می‌کند؛ بنابراین، بنیان‌های فرهنگی همچون عاشورا، ماه رمضان و... جامعه ما را در مقابل لرزش‌های ناشی از تهاجم فرهنگی به تعادل برمی‌گرداند. نکته مهم اینکه شیطان‌پرستی در غرب در اعتراض به دین مسیحیت و زندگی رایج غرب به وجود آمد و محیط فرهنگی و اجتماعی آنجا ظرفیت به‌وجود آمدن چنین پدیده‌ای را داشت. در حالی که در جامعه ما عده‌ای پیدا شده‌اند و می‌خواهند از درون فرهنگ اسلامی ما شیطان‌پرستی را به‌وجود آورند و این مسئله غیرممکن است؛ بنابراین دچار تناقض می‌شوند. وقتی با بسیاری از جوانان ایرانی که خود را شیطان‌پرست می‌نامند، صحبت می‌کنیم، اصلاً هیچ چیزی برای گفتن ندارند. این افراد، مشکلات دیگری دارند؛ ‌مثلاً فرد از لحاظ سیاسی با نظام، مشکل دارد و برای همین وارد این گروه‌ها می‌شود. جوان شیطان‌پرست ایرانی وقتی در مقابل اماکن مذهبی قرار می‌گیرد، منقلب می‌شود. این افراد حتی در مورد خانواده‌های خود هم غیرت به خرج می‌دهند؛ اما به هر حال شیطان‌پرستی یک پدیده خطرناکی است که ممکن است یک نفر از این گروه چند نفر دیگر را هم جذب کند و همین‌طور گسترش یابد. بعد هم اثراتی مثل دوگانگی شخصیتی را برای فرد به همراه دارد. سؤال: موسیقی زیرزمینی و فیلم‌های زیرزمینی چه وضعیتی در جامعه ما دارد؟ دکتر امیری: هر حکومتی مخالفانی دارد که برای ابراز مخالفت خود به فعالیت‌های پنهانی روی می‌آورند و 80 درصد این گروه‌ها از طرف خارج سازماندهی می‌شوند. سرنخ اغلب این جریان‌ها به آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌رسد؛ مثلاً مشروبات الکلی این گروه‌ها اغلب از عراق وارد می‌شود و قضیه هم به این صورت است که شرکت‌های خارجی، محموله وارداتی را بیمه می‌کنند که اگر محموله فرد را گرفتند، باز هم فرد هیچ ضرری نمی‌کند. سؤال: با توجه به سوء استفاده دشمن از مقوله بدحجابی، این پدیده تا چه اندازه ظرفیت تبدیل شدن به یک تهدید سیاسی را دارد؟ دکتر امیری: در کشور ما افراد و جریان‌های زیادی هستند که می‌خواهند از موضوع بدحجابی یک چالش سیاسی درست کنند؛ اما می‌توان با شناخت گفت که 95 درصد افراد بی‌حجاب، سیاسی نیستند و اغلب انگیزه سیاسی ندارند و بیشتر انگیزه خودنمایی دارند. سؤال: آسیب های اجتماعی چه نقشی در اثرگذاری راهبرد جنگ نرم دشمن علیه نظام اسلامی دارند؟ آقای حسینی: طبق آنچه مقام معظم رهبری می‌فرمایند، جنگ نرم اکنون یک واقعیت است. در اینجا می‌خواهیم بگوییم که آسیب‌های اجتماعی بستر و زمینه‌ساز جنگ نرم هستند. جنگ نرم دارای یک‌سری ویژگی‌ها است، از جمله اینکه به‌‌دنبال تغییر هویت جامعه است. ویژگی دیگر اینکه آرام، ‌تدریجی و زیرپوستی حرکت می‌کند. جنگ نرم نمادساز است؛ یعنی برای جوانان و مردم کشور نمادهایی تعریف می‌کند که چندان هم با فرهنگ اسلامی ما همخوانی ندارد. ویژگی دیگر جنگ نرم، تردیدآفرینی است. تضادآفرینی در مقابل مبانی اعتقادی جامعه، ویژگی دیگر جنگ نرم است؛ اما تأکید اصلی در اینجا بر ویژگی آسیب‌محوری جنگ نرم است. در جامعه ما بستر رشد و نمو آسیب‌های اجتماعی همچون طلاق، فرار دختران، گرایش به ماهواره و... فراهم است و این آسیب‌ها یکی از بسترهای اصلی جنگ نرم است که دشمن برای آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند. (وضعیت‌سنجی آسیب‌های اجتماعی جامعه ایران , گفتگو ازحمزه عالمی چراغعلی کارشناس ارشد سیاسی, سایت بصیرت90/05/29 ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image