ادیان و مذاهب /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا مسلمانان از تمام افراد بشر بهترند آیا برخی از مسلمانان دیکتاتور و آدم‌کش می تواند از اديسون یا گراهام بل و... که بشريت مديون و مرهون اختراع آنان است بهتر باشد؟


همه افراد انسان از جهت اینکه انسان می باشند و از عقل و اندیشه برخوردار هستند، با هم یکسان اند و در این حوزه نسبت به همدیگر برتری ندارند. چیزی که امتیاز و فرق را در میان افراد بشر به وجود می آورد درستی اعتقادات و کمالات عملی می باشد. یعنی هر انسانی که اعتقاد او حق و از عمل صالح برخوردار باشد بر کسانی که از این دو معیار خالی باشد بهتر است. خداوند در قرآن کریم برتری و سعادت مندی انسان و نجات او را از خسران بر این دو ملاک مبتنی نموده می فرماید: إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْر ٍ* اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر؛ به راستی که آدمى در خسران است‏ مگر آنها كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند و يكديگر را به حق و صبر سفارش كردند.» بنابراین می توان افراد بشر را از این جهت بر چهار نوع تقسیم نمود. نوع اول افراد و انساهای هستند که هم ایمان و اعتقاد او حق است و هم عمل او درست و صالح می باشد. البته این افراد ممکن است از حیث درجات عمل و ایمان در مراتب مختلفی قرار داشته باشند. نوع دوم کسانی هستند که نه ایمان و اعتقاد او حق است و نه هیچ عملی صالحی در کارنامه خود دارد. نوع سوم کسانی هستند که در ظاهر ایمان و اعتقاد او درست و برحق باشد اما پرونده زندگی اش از عمل صالح خالی است بلکه تعمدا مرتکب کارهای خلاف و غیر انسانی می شود. نوع چهارم کسانی هستند که اعتقاد و ایمان او باطل اما در عمل ممکن است کارهای مفید و صالح را برای بشر انجام دهد و حتی رفتار اخلاقی نیکو و شایسته داشته باشد. با توجه به این انواع، افراد انسان از دو جهت قابل مقایسه می باشد. یکی از جهت عمل و رفتار و دیگری از جهت اعتقاد و دین. روشن است نوع اول انسانها در قله ای از برتری قرار دارند و لذا انواع دیگر با این نوع قابل مقایسه نمی باشند و نوع دوم به علت اینکه در پست ترین مرتبه قرار داشته که هم اعتقاد و هم عمل او باطل است نیز از جریان مقایسه خارج می گردد. اما دو نوع دیگر را می توان با هم مقایسه نمود و نتیجه گرفت که از میان آنها کدام یک برتری دارد. البته کسانی که در ظاهر از دین حق پیروی نموده اما عمل و رفتارش باطل و غیر انسانی باشد می توان گفت که اصلا ایمان او به درد نمی خورد نه مایه نجات خودش است و نه کسی دیگری را می تواند نجات دهد. بنابراین کسی که از اعتقاد درستی برخوردار نمی باشد اما با عمل خود مایه خدمت به دیگران می شود و در مسائل دنیایی بشر موجب امنیت و آسایش انسانها می گردد بهتر از کسی است که ایمان او هیچ دردی را دوا نمی کند. پس این سخن که تمام مسلمانان بدون استثنا از تمام غیر مسلمانان بدون استثنا بهتر است قابل قبول نیست بلکه ممکن است در میان غیر مسلمانان افرادی وجود داشته باشند که برتر از مسلمانانی باشند که عمل غیر صالح انجام می دهند و هیچ دردی نه از خود و نه از دیگران دوا نمی توانند. اما ادیسون و گراهام بل و کسانی دیگری که با اختراعات و اکتشافات خود مایه خدمت به بشر شده اند اگر واقعا از نظر اعتقادی مشکل داشته باشند و با اتمام حجت الهی برای آنان باز هم حقیقت را نپذیرفته باشند، معلوم است که از نجات ابدی برخوردار نخواهند بود و بر طبق آیه شریفه از خاسران به شمار خواهند آمد. ولی این افراد فقط این امتیاز را دارند که از هوش و استعداد خود استفاده نموده و با اختراعات خود در امور مادی مایه خدمت گردیده اند اما از نظر معنوی و اعتقادی که آثار آن در دار عقبی به تمام و کمال ظاهر خواهد شد کوچکترین خدمتی برای بشر نکرده اند بلکه گاهی ممکن است اختراعات آنان زمینه های انحراف اعتقادی و اخلاقی را به مرور زمان آماده کرده باشند. و لذا هیچ توقعی نمی رود که گفته شود این افراد از رستگاران اند مگر اینکه حجت الهی بر آنان تمام نشده باشد و به دنبال حق بوده ولی به آن دسترسی نداشته اند که در این صورت از مستضعفین به شمار می آیند و قطعا خداوند با آنان به عدل رفتار خواهد نمود. افزون بر اعتقاد سالم پاکی ، اخلاص، صداقت، شجاعت، و امثال این سجایای انسانی از معیار های خوب بودن انسان به شمار می آیند. بنابراین امثال ادیسون و گراهام بل هرچند اختراعات و اکتشافات شان برای جامعه بشری ارزشمند می باشند لکن برای اینکه بدانیم آنان انسانهای والا و خوب هستند، باید معیار های خوب بودن را در آنها بیابیم. نتیجه این می شود که آن کسی از همه بهتر است که خودش از نظر انسانیت به قله از هدایت و کمال رسیده باشد و نیز باعث هدایت و موجب سعادت ابدی و به کمال رساندن دیگران گردد. و همین طور با این معیار مراتب پایینتر خوب بودن به دست می آید. و اختراع و اکتشاف و امثال اینها از معیارهای خوب بودن انسان به شمار نمی آید و لذا ممکن است کسی اختراع بسیار بزرگی انجام دهد ولی در عین حال بدترین انسان باشد. اما در خصوص مقایسه مخترعین و مکتشفین با مسلمانان بد کار و ظالم نیز باید به این معیار ها توجه شود. اگر در کارنامه این شخصیت ها اثری از خدمت به بشر و سجایای اخلاقی مشاهده نشود معلوم است که نمی توانند از مکتشفین و مخترعین بهتر باشند. اما اینکه ما دین را کج فهمیده ایم یا نه سزاوار است گفته شود که در دین الهی هیچ نقصی وجود ندارد و اینکه ادیسون توانسته برق را کشف کند و یا گراهام بل توانسته تلفن اختراع کند دلیل بر این نمی شود که دین اسلام مشکل دارد و باعث تباهی بشریت می شود چه اینکه امروز اختراعات و اکتشافات از قبیل اتم و مواد شیمیایی و امثال اینها که بمبهای شیمایی و اتمی برای کشتن انسانها از آنها ساخته می شوند باعث تباهی مردم شده اند. نوبل با کشف داینمو می خواست برای بشر خدمت کند اما زمانی که دید از آن برای کشتن مردم استفاده می شود از کار خود اظهار پشیمانی کرد. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image