تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه
اوّل باید بدانیم که مقصود از غیب چیست. غیب به چیزهایی گفته میشود که از دسترس حواس انسان خارج است. در برابر «شهادت» که به امور در دسترس آگاهی قوای حسّی ما گفته میشود. با این بیان ، غیب دوگونه است: غیب مطلق و غیب نسبی.
«غیب نسبی» اموری است که به حسب ظاهر ، ما در یک محدودهای نمیتوانیم به آن آگاهی پیدا کنیم؛ امّا در زمان دیگری میتوانیم به آن آگاهی پیدا کنیم. مانند خیلی از اموری که در عالم دنیا وجود دارد و با قوای حسّی میتوانیم به آن آگاهی پیدا کنیم. علوم تجربی از این قبیل است. اگر چه قوانین تجربی نسبت به کسانی که به آن نرسیدهاند مانند غیر عالمان آن علم، غیب به حساب میآید. امّا برای عالمان آن علم، چون از راه تجربه کشف شده و تجربه هم همان حسّ مکرّر است، این امر از امور غیبی به حساب نمیآید و غیب نسبی خواهد بود. امّا بعضی از حقایق و واقعیات هستند که هیچگاه تحت آگاهی حسّی در نمیآیند. انسان هیچگاه به واسطهی تجربه به آن واقعیات نمیرسد. فقط میتوان از راه عقل ـ که این ابزار برای همگان وجود دارد ـ به آن راه پیدا کرد؛ مثل علم به مبدأ عالم، قیامت و علم به وحی الهی و آن حقایقی که به انبیاء ـ علیهم الصّلاة و السّلام ـ نازل میشود. این امور از اموری است که میتوان گفت غیب مطلق است. بنابراین خدای متعال با این تعریف ، «غیب الغیوب» است. یعنی آن حقیقتی است که هیچگاه تحت آگاهی خاصّ انسان در نمیآید و انسان نمیتواند به کنه او راه پیدا کند. او عوالم غیبی را هم ایجاد کرده است؛ مانند عوالم ملائکه و حقایقی که از او ظهور پیدا کرده است. اکنون بحث از اینکه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دارای علم غیب هستند یک مقدار روشن میشود. اوّلاً علم غیب آنها از جانب خدای متعال است، هیچ استقلالی در داشتن علم غیب ندارند و ثانیاً علم غیب داشتن آنها به معنای احاطهی وجودی به ذات اقدس الهی نیست. بنابراین راه دوم برای رسیدن به غیب ، علم شهودی و قلبی است که این علم مختصّ عدّهی خاصّی است. علم اوّل که علم عقلانی باشد مختصّ به انسان خاصی نیست و همگان میتوانند به غیب علم داشته باشند. منتها این علم یک محدودهای دارد و آن علم تصوّری ، تصدیقی و برهانی است و ملاک ایمان و تدیّن انسان به دین الهی نیز همین علم است. منتها ائمّه ـ علیهم السّلام ـ به اذن خدای متعال غیر از این علم، علم قلبی به غیب و همهی حقایق غیبی دارند ولی مأموریت ندارند که از این علوم غیبی خود استفاده کنند. یعنی یک جنبۀ علم غیب به وقایع گذشته و حال و آیندهی این عالم مربوط میشود و جنبۀ دیگر علم غیب مربوط به حقایق ماوراء این عالم است. حضرات ائمّه ـ علیهم السّلام ـ به اذن خدای متعال به هر دو قسم از این اقسام غیب آگاهی دارند و آگاهی آنها هم آگاهی قلبی است؛ ولی مأموریت ندارند از این آگاهیها همواره در امور شخصی استفاده کنند. از حالات افراد، و نیز به واقعیات و قوانینی که در این عالم جاری است نیز آگاهی دارند. گاهی هم از این آگاهیها پردهبرداری کردهاند. بعضی از قوانینی که در این عالم جاری است را با علم غیب خود اظهار کردهاند. ولی هدف آنها و هدف انبیاء ـ علیهم السّلام ـ این نبوده و نیست که ما به واقعیات و قوانین مادّی این عالم از راه خبردهی انبیاء و ائمّه ـ علیهم السّلام ـ برسیم. اگر چه گاهی برای اثبات حقّانیت خود، به نوعی از این وقایع خبر دادهاند. هدف آنها این است که عقلانیت ما در جهت درک حقایق مبدأ ، معاد و دین باشد و در راستای این عقلانیت ، ایمان ما شکل بگیرد و از عالم غیب ـ که خدای متعال و دستورات او باشد ـ تبعیّت کنیم تا به کمالات بالاتر نایل شویم و به قرب الهی برسیم. عصمت امام .
طریق سعادت
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.