حقیقت ایمان /

تخمین زمان مطالعه: 10 دقیقه

ایمان از دیدگاه قرآن، عبارت است از: علم و معرفت یقینى توأم با تسلیم و خضوع در برابر حق.


ایمان از دیدگاه قرآن، عبارت است از: علم و معرفت یقینى توأم با تسلیم و خضوع در برابر حق. اما این که ایمان معرفت و علم یقینى است، از این آیه استفاده مى شود که: (إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله ور سوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فى سبیل الله أولئک هم الصادقون(حجرات/ 15) در حقیقت، مؤمنان کسانى اند که به خدا و پیامبر او ایمان آورده و [دیگر] شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده اند. اینانند که راست کردارند. این آیه به روشنى حکایتگر این حقیقت است که اهل ایمان کسانى اند که در ایمان به خدا و رسول تردید و شکى نداشته، و به آنها علم و یقین دارند. این ویژگى با آیات دیگرى که به توصیف مشرکان و کافران (کسانى که ایمان ندارند) پرداخته است، بیشتر تقویت مى شود. به دلیل مجال اندک، تنها به ذکر یک نمونه اکتفا مى شود: (لا إله إلا هو یحیى ویمیت ربکم و رب آبائکم الأولین بل هم فى شک یلعبون(دخان/ 9- 8) خدایى جز او نیست، او زندگى مى بخشد و مى میراند، پروردگار شما و پروردگار پدران شماست ولى نه، آنها [کافران ] که به شک و شبهه خویش سرگرمند. این آیه به روشنى کسانى را که به وحدانیت خداوند ایمان ندارند، فرو رفته در شک و تردید مى خواند و با مقابله ایمان نسبت به کفر، مؤمنان را که ایمان دارند به وحدانیت خداوند و این که تنها اوست که حیات و ممات انسان ها را در اختیار دارد صاحبان علم و معرفت مى شناساند. ایمان عبارت است از معرفت توأم با تسلیم قلبى و خضوع و خشوع دل به خداوند متعال و رسول او و آموزه هایى که به بشریت ارائه کرده اند. ایمان یعنی باوری یا نیرویی معنوی که باعث می شود انسان با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص برای رضای خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهی قرار بگیرد و با آرامش کامل بدور از هر گونه شک و شبهه ای به انجام وظایف فردی و اجتماعی خود همت گمارد و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هراس به خود راه ندهد، علامت ایمان این است که فرد مومن حتی از مرگ در این راه نگرانی ندارد و آن را شهادت در راه خدا می داند و از آن استقبال می کند. ایمان یک روش کامل زندگی بر اساس خدا باوری و معاد باوری است. روش خاص اندیشیدن و عمل کردن و برخورد با دیگران و سلوک الی الله در مقابل روش زندگی کافرانه و مادی که آن هم روشی است برای اندیشه و عمل بر اساس خود محوری و عدم اعتقاد به خدا و معاد و در مقابل روش زندگی ایمانی و خدا محور. با ایمان انسان از فضای کفر و مادیت خارج می شود و وارد فضای ایمان به خدا و معنویت می گردد و طبیعتا باید به قوانین و مقررات این فضا هم پایبندی عملی داشته باشد. حقیقت ایمان آن است که انسان خودش را در جبهه حق و تحت ولایت خداوند بداند و خلافت انسان کامل معصوم را بر خودش و جامعه بپذیرد و تحت فرماندهی ولی و خلیفه خدا در روی زمین، همیشه آماده نبرد بزرگ با دشمنان داخلی( جهاد اکبر) با نفس اماره و دشمنان خارجی (جهاد اصغر) با سلطه گران و ظالمان و کافران باشد و در عرصه این درگیری بتواند از جان و مال و آبروی خویش مایه بگذارد و از هیچ نیروی شیطانی هراس بدل راه ندهد و محکم و استوار، با صدق و اخلاص در راه خدا مبارزه و مقاومت کند و در مقابل سختی ها این راه بردبار و صبور باشد. این صفات و حالات، دورنمایی از یک انسان مومن واقعی است. ما اگر بخواهیم حقیقت ایمان را به درستی و مصداقی درک کنیم باید مومن حقیقی و ویژگی های آن را بررسی کنیم. چرا؟ چون ایمان یک نیروی معنوی بسیار قوی و در عین حال پیچیده است که بدون مطالعه در مظاهر آن شناختنی نیست. ایمان نیرویی است که در مومن ظهور می کند و ما تا مومن که ظرف ظهور ایمان است را به درستی نشناسیم، نمی توانیم به این نیروی معنوی شناخت عمیق پیدا کنیم. البته برخی ویژگی های ایمان در قرآن کریم و روایات اسلامی آمده که برای این منظور قابل استفاده است ولی حقیقت ایمان را باید در فرد مومن واقعی مشاهده کنیم و نوع منش و تفکر و اخلاق انسان مومن است که این نیرو را معرفی می کند. به طور مثال از قرآن کریم می توان استنباط کرد که ایمان امرى اختیارى است به دلیل آن که در آیات بسیار به آن، امر شده است و روشن است که امر به چیزى از سوى حکیم مطلق، دلالت بر مقدور بودن و اختیارى بودن آن چیز دارد نگا: بقره / 41، 91، 186 - نساء / 136 - آل عمران / 179. و در این آیه به اختیارى بودن آن تصریح شده است: «إن هذه تذکرة فمن شاء اتخذ إلى ربه سبیلا» ؛ مزمل، آیه 19. «قطعاً این [آیات ] اندرزى است تا هر که بخواهد به سوى پروردگار خود راهى در پیش گیرد». ایمان در قرآن، گونه اى از معرفت وعلم را داراست، ولى تمام هویت آن، از سنخ علم و معرفت نیست؛ بلکه افزون بر آن، تسلیم و خضوع عملی در برابر حق نیز مى باشدحجرات / 15 - بقره / 42 - توبه / 110. ؛ «إنما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون» ؛ حجرات / 15.«در حقیقت، مؤمنان کسانى اند که به خدا و پیامبر او گرویده و [دیگر ]شک نیاورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده اند. اینانند که راست کردارند». پس اهل ایمان کسانى اند که در ایمان به خدا و رسول تردیدى نداشته، به آنها علم و یقین دارند «ود کثیر من أهل الکتاب لویردونکم من بعد إیمانکم کفارا حسدا من عند أنفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا و اصفحوا حتى یأتی الله بأمره...» ؛ بقره / 109. «بسیارى از اهل کتاب - پس از این که حق بر ایشان آشکار شد - از روى حسدى که در وجودشان بود، آرزو مى کردند که شما را بعد از ایمانتان، کافر گردانند. پس عفو کنید و درگذرید، تا خدا فرمان خویش را بیاورد». این آیه، به روشنى حکایتگر این حقیقت است که بسیارى از اهل کتاب على رغم روشن شدن حق و علم آنها به آن، آرزو دارند تا مؤمنان را هم از روى حسد به گمراهى افکنند. بنابراین، ایمان تنها معرفت و علم نیست؛ بلکه باید در برابر حق خاضع و خاشع و قلباً تسلیم بود. از منظر قرآن، به هر اندازه که معرفت آدمى عمیقتر و خضوع و خشوع و تسلیم قلبى او ژرف تر و مستحکم تر باشد، ایمان هم افزایش مى یابد و هر چه معرفت کم تر و سطحى تر و خضوع قلبى اندک و کم استقامت باشد، ایمان هم کاهش مى یابد. به هر روى، با توجه به درجات دو عنصر اساسى ایمان، یعنى معرفت و تسلیم قلبى، ایمان هم امکان کاهش یا افزایش دارد. نگا: آل عمران / 173 - انفاق، 2 - نساء / 136. در ادامه گفتنی است: اگرچه ایمان امرى قلبى و باطنى است ولى آثار آن را در رفتار و اعمال فرد مى توان مشاهده کرد براى نمونه: - مقدار اهتمام به نماز و تکالیف دینى دیگر، - چگونگى معاشرت با دوستان و خویشان و رسیدگی به نیازمندان جامعه و مشارکت در پیشرفت و تکامل اجتماع. - وضعیت خانوادگى و الگوهاى رفتارى فرد. - تولی و تبری، ولایت پذیری و اهتمام به پیروی از امامان معصوم و در خط و جبهه حق بودن و مبارزه با اهل باطل. این نکته خیلی مهم است. مومن جبهه دارد و تحت ولایت معصوم و نایب معصوم حرکت می کند و این از نشانه های بزرگ اهل ایمان است. - تقوا و عمل گرایی و پرهیز از منکرات و گناهان نشانه اصلی اهل ایمان است. با توجه به این اصول مى توان میزان پایبندى فرد به ایمان را تا حدودى به دست آورد. رسول خدا(ص) فرمود: «هر فرد بر دین دوست و همنشین خود است». ایمان و تقوا عجین یکدیگر: ایمان، صِرف علم و معرفت نیست بلکه علمى است که به زیور تسلیم آراسته شده باشد و توأم با تقوا باشد: (و لما جاءهم کتاب من عندالله مصدق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون على الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله على الکافرین(بقره/ 89) و هنگامى که از جانب خداوند کتابى که مؤید آنچه نزد آنان است، بر ایشان آمد، و از دیرباز [در انتظارش ] و بر کسانى که کافر شده بودند پیروزى مى جستند ولى همین که آنچه [اوصافش ] را مى شناختند برایشان آمد، انکارش کردند پس لعنت خدا بر کافران باد. در این آیه، به صراحت بیان شده که على رغم معرفت و حتى آمادگى قبلى براى قبول و پذیرش ایمان، ناگهان کفر ورزیده، از قبول آن سرباز زدند. بنابراین صرف معرفت ایمان نیست بلکه التزام قلبى و تسلیم اعضا و جوارح (تقوا) نیز باید با آن معرفت توأم باشد تا مفهوم ایمان بر آن صدق کند. (و جحدوا بها و استیقنتها أنفسهم ظلما و علوا(نمل/ 14) و با آن که دلهایشان بدان یقین داشت، از روى ظلم و تکبر آن را انکار کردند. این آیه نیز در توصیف فرعونیان به روشنى مى فرماید آنها از روى ستم و برترى جویى به آیات خدا کفر ورزیدند در حالى که در دل به آنها یقین داشتند (پس ظلمهای آنها سبب شد تا از ایمان حقیقی باز بمانند). بنابراین، از دیدگاه قرآن ایمان چیزى بیش از علم است. در ایمان معرفت و علم لازم است ولى این معرفت باید توأم با خضوع و خشیت و تسلیم باشد. بر همین اساس: 1- عمل صالح (ادای حقوق و انجام وظایف دینی) لازمه ایمان مى باشد. به این معنا که عمل از اجزاى مقوّم ایمان نیست ولى پیوسته همراه و نشانه وجود ایمان حقیقى است به طورى که فقدان آن، نشانگر ناخالصى و بى اثر بودن ایمان است.( علامه سید محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 18، ص 851). بنابراین رعایت حق الله، حق الناس و حق النفس که از مصادیق عمل صالح می باشند گرچه جزء اصلی ایمان نمی باشند اما مقوم ایمان بوده و رعایت آنها برای رسیدن به ایمان حقیقی لازم است. 2- ایمان یک فعل اختیارى است. چه بسا کسى یقین به امرى پیدا کند ولى با اختیار و گزینش خود نسبت به آن تسلیم و خضوع قلبى نداشته باشد (کفر بورزد) یا برعکس به آموزه هایى یقین داشته باشد و با اختیار و انتخاب خود نسبت به آنها خاضع و خاشع باشد. قرآن نیز ایمان را با اراده و خواست خود انسان پیوند مى دهد.( نظریه ایمان، صص 291- 581) 3- ایمان قابل افزایش و کاهش است. چرا که تسلیم قلبى قابل شدت و ضعف و کمى و زیادى است و نسبت به افراد متفاوت، گوناگون مى باشد. کسى که قلبش پاک تر است انقیاد و تسلیمش بیشتر است و کسى که درقلبش کدورت هایى از گناه و امثال آن است، خضوع قلبى اش کمتر است. پس ایمان، به اعتبار آن که تسلیم قلبى در آن دخالت دارد و به اعتبار شدت و ضعف تسلیم قلبى، قابل افزایش و کاهش است. (إنما المؤمنون الذین إذا ذکر الله وجلت قلوبهم و إذا تلیت علیهم آیاته زادتهم إیمانا(انفال/ 2) مؤمنان همان کسانى اند که چون خدا یاد شود، دل هایشان بترسد و چون آیات او برآنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید. همچنین به اعتبار این که معرفت نیز مى تواند از اجمال به تفصیل درآید و فهم ما به آموزه ها عمیق تر گردد، ایمان قابل افزایش و کاهش است. 4- ایمان در قلمرو اخلاق است چون عملى اختیارى است- چنانکه گفته شد- و ازاین رو مى توان از انگیزه آن پرسش کرد که مثلًا چرا یک انسان به خدا ایمان مى آورد؟( محمد تقى مصباح یزدى، اخلاق در قرآن) به دلیل مطالب پیش گفته، در تفکر اسلامى و مخصوصاً شیعى، ایمان آبى است که موجب رشد و سرسبزى انسان مى گردد همان حقیقتى که مولوى به زیبایى در اشعار ذیل به آن اشاره کرده است. اى گروه مؤمنان شادى کنید همچو سرو وسوسن آزادى کنید لیک مى گویید هر دم شکر آب بى زبان، چون گلستان خوش خضاب بى زبان گویند سرو و سبزه زار شکر آب و شکر عدل نوبهار .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image