شیعه و غلو /

تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه

چرا به شیعیان غالی یا رافضی میگفتند. اینان چه اعتقاداتی داشتند؟


پاسخ اجمالی:رافضی به معنای رها کننده است و در ابتدا به کسی گفته می شد که با حکومت وقت مخالفت کند و چون شیعیان خلافت بعضی خلفا را رها کردند، این نام را برای آنان استفاده کردند ولی انگیزه اصلی به کارگیری این لقب طعنه زدن به شیعیان به عنوان رها کنندگان دین است و بهانه ای گردیده بود برای ظلم کردن به آنان. امّا غالی یعنی کسی که در مورد اهل بیت(ع) غلوّ می کند و آنها را تا مرتبه ی خدایی بالا می برد؛ مثل آن نوحه خوان ملعونی که تعابیر کفر آمیزی چون «لا اله الّا زهرا» و امثال آن را بر زبان نحسش می آورد. مصداق بارز غالی فرقه ی ضالّه ی علی اللّهی هستند که خودشان را اهل حقّ می خوانند. برخی از فرقه های صوفیّه هم از مصادیق غالی اند. فرقه ی ضالّه ی بابیّت و بهائیّت نیز اهل غلوّ می باشند. پاسخ تفصیلی:1. «رافضه» از ماده «رفض» به معنای ترک کردن و رها کردن است، چنان چه در مقابیس اللغة آمده: (رفضتُ الشیء أی ترکته) یعنی فلان شیء را رفض کردم یعنی آن را ترک کردم. و در ادامه گفته: به کسانی که با امیران و حاکمان خود مخالفت می کردند، روافض گفته می شد.([1])این واژه در ابتدا، همان طور که در معنای لغوی گفته شد، به کسانی که با حکومت وقت مخالفت می کردند، اطلاق می شده است، چنانکه معاویه این لفظ را بر مروان و عده ای دیگر که پس از جنگ جمل نزد او آمده بودند به کار برده و در نامه خود به عمروعاص نوشته است: «وقد سقط الینا مروان بن الحکم فی رافضة اهل البصرة»([2])؛ مروان با گروهی از رافضه (کسانی که با علی(علیه السلام) مخالفت می کردند) نزد ما آمد. و این که بعدها به شیعیان رافضه گفته شد به این دلیل بود که شیعیان را به خروج از دین و ترک آن متهم می کردند. و آنان را مخالف و ترک کننده خلفا می دانستند.اما بعد از آن این اصطلاح در مورد شیعیان به دو صورت به کار رفته است:الف) گاهی این واژه به همه فرقه های شیعه اطلاق شده، چنان که اسفرایینی، امامیه را یکی از فرقه های رافضه دانسته و دو فرقه دیگر را کیسانیه و زیدیه بر شمرده است.([3])ب) و گاهی این واژه به فرقه خاصی از شیعه (امامیه) اطلاق شده چنان که ابوالحسن اشعری گفته است: «دومین گروه از شیعه، رافضیان یا امامیه اند»([4])به هر حال با مطالعه در تاریخ متوجه می شویم که بعضی از اهل سنت از این اصطلاح به عنوان حربه برای تضعیف و به انزوا کشیدن شیعه استفاده کرده اند، چرا که از این طریق آنها را به رها کردن و ترک دین و خروج از اسلام متهم می کنند و وقتی شیعیان با چنین برخوردی از طرف اهل سنت مواجه می شدند نزد ائمه(علیهم السلام)می رفتند و از این وضع شکایت می کردند و ائمه(علیهم السلام) با درایت این مشکل را به نحو مطلوبی حل می کردند. در روایتی آمده که یکی از یاران امام صادق(علیه السلام) به ایشان عرض کرد: مردم به ما لقبی می دهند که کمر ما را شکسته و قلب های ما را پژمرده کرده است و حاکمان به بهانه این لقب خون ما را مباح می دانند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: آیا منظورت لقب «رافضه» است، عرض کرد: آری، امام(علیه السلام) او را دلداری داد و به او فرمود: اندوهگین مباش که گروه خاصی از اصحاب موسی (که فرعون را رها کردند) به این نام، نامیده شدند... آری شما بدی را رها کردید ولی آنان خوبی را»([5])حال جای بسی تعجب است که محبان اهل بیت(علیهم السلام) به خروج از دین متهم می شوند، اهل بیتی که مردن همراه با محبت آنان، مردن در اوج و کمال ایمان است (من مات علی حب آل محمد مات مؤمناً متکمل الایمان)([6]) و شافعی چه نیکو سروده:ان کان رفضاً حب آل محمد***فلیشهد الثقلان انی رافضی([7])یعنی اگر محبت نسبت به اهل بیت رفض است پس زمین و آسمان شهادت دهند که من رافضی هستم.پی نوشت ها:[1]- محمد بن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل کلمه رفض.[2]- نصر بن مزاحم: وقعه صفین (مؤسسة العربیة الحدیثه) ص 24 و شبیه این عبارت در: انساب الاشراف: بلاذری (دارالفکر، بیروت) ج 3، ص 72 .[3]- اسفرایینی: التبصیر فی الدین، تحقیق از کمال یوسف الحوت (عالم الکتب، چاپ اول، 1403 هـ ) ص 27 .[4]- ابوالحسن اشعری: مقالات الاسلامیین (مکتبة العصریة) ج 1، ص 88 .[5]- کلینی: کافی (دارالاضواء، چاپ سوم، 1405) ج 8، ص 28 .[6]- دیوان شافعی (دار احیاء التراث العربی، چاپ چهارم، 1402 هـ ) ص 55. و ابن عساکر: تاریخ دمشق (تحقیق علی شیری، دارالفکر) ج 9، ص 20 .[7]- همان.2. غلو در لغت گذشتن از حد و خارج شدن از حد اعتدال است (تصحیح الاعتقاد، شیخ مفید، ص 109). در اصطلاح عبارت است از این که انسانی خواه ائمه(ع) یا پیامبران یا افراد دیگر را از مقام مخلوق و بنده بودن بالاتر برده و قائل به مشارکت آنها با خداوند در الوهیت، معبودیت، خالقیت و رازقیت شویم یا این که معتقد به چیزی شویم که ملازم با یکی از اینها است مثل حلول روح خدا در اینها و یا این که خداوند بعد از خلق اینها امر خلق را به آنها تفویض کرده یا این که آنها نمرده و به آسمان عروج کرده اند.علامه مجلسی مظاهر غلو را در اعتقاد به امور زیر شمرده:الف) الوهیت پیامبر و ائمه(ع)؛ب ) در معبودیت یا خالقیت و رازقیت شریک خدایند؛ج ) حلول خداوند در آنها یا اتحاد خداوند با آنان؛د ) آنان بدون وحی و الهام الهی از غیب آگاهند؛ه ) اعتقاد به نبوت درباره ائمه طاهرین(ع)؛و ) تناسخ ارواح ائمه در بدن های یکدیگر؛ز ) با معرفت آنان اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی لازم نیست (بحارالانوار، ج 25، ص 346). غالی کسی است که به معنای اصطلاحی و لغوی که در بالا ذکر شد معتقد باشد. مثل فرقه نصیریه که قائل بودند علی بن ابی طالب خداست یا الوهیت در او حلول کرده [فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی، ص 326] و یا مثل فرقه منصوریه که معتقدند امام باقر(ع) به آسمان عروج کرد. یا مثل فرقه جناحیه که معتقد بودند روح خدا حلول در آدم و پیامبران بعد از او کرد تا به عبدالله ابن معاویه رسید. و فرقه هایی چون تشبیه، حلاجیه، غرابیه، حماریه و... [الفرق بین الفرق، عبدالقاهر بغدادی، ص 230 به بعد] که خوشبختانه همه منقرض شده اند. تنها فرقه هایی مانند اهل حق (علی اللهی) دروزیه به صورت پراکنده در بعضی کشورها پیروانی دارند.ذکر این نکته لازم است که نوعا اصطلاح غالی بر افرادی که ائمه و پیامبران را از مقامشان بالاتر ببرند اطلاق می شود ولی گاهی به کسانی که افراد غیر معصوم را هم از حد عبد و مخلوق بودن بالاتر ببرند اطلاق غالی می شود. مثل فرقه دروزیه که درباره الحاکم بامرالله (متوفای 411 ه) که از خلفا بود قائل شدند به آسمان رفته و دوباره باز خواهد گشت [فرق و مذاهب کلامی، ص 318] و یا مثل فرقه منصوریه که بیانش گذشت.موضع اهل البیت و فقها درباره غلات:امامان شیعه به شدیدترین وجه غلو را مردود دانسته و غالیان را نکوهش و تکفیر کرده اند. علامه مجلسی حدود 100 روایت از ائمه در این باره در کتاب بحارالانوار ذکر نموده از جمله:امام علی(ع) فرمود: «اللهم انی بریء من الغلاه کبرائه عیسی بن مریم من النصاری؛ خداوندا من از غلات بیزاری می جویم همانگونه که عیسی بن مریم از نصارا بیزاری جست» (بحارالانوار، ج 25، ص 365). امام صادق(ع) فرمود: «بر جوانان خود از خطر غلات برحذر باشید مبادا عقیده آنان را تباه سازند»و در حدیث دیگر حتی از معاشرت و همنشینی با آنها نهی فرموده است (بحارالانوار، ص 296). حکم غلات از نظر فقها:فقها می فرمایند اگر غلو به نحوی باشد که به یکی از اقسام توحید ضرر بزند غالی کافر است، لذا تاریخ نویسان این گروه را تحت فرق مسلمانان ذکر نمی کنند بلکه می گویند فرقی که منسوب به اسلام هستند و از مسلمانان نیستند (الفرق بین الفرق، ص 230).و کلام شیخ مفید که می فرماید: اعتقاد ما درباره غلات این است که کافرند و بدتر از یهود و نصارا و مجوس و... و دیگر فرقه های گمراه می باشند[الاعتقادات فی دین الامامیه، ص 71] ناظر به همین گروه است.اما اگر اعتقاد آنها مستقیما به توحید ضرر نزند گرچه ملازم با آن است لکن خود شخص به این ملازمه آگاه نیست یا مطلبی درباره ائمه بگوید که دلیلی بر آن نداریم بلکه دلیل بر نفی اش داریم مثل نبوت ائمه(ع) اینها موجب کفر نمی شود. چنانچه میرزا علی تبریزی در شرح عروه می فرماید: به طور کلی غلوی که به توحید در خالقیت و ربوبیت تکوینی و تشریعی و توحید در الوهیت و عبودیت ضرر نزند هر چند مردود است اما موجب کفر نمی شود (التنقیح فی شرح عروه الوثقی، ج 2، ص 73، میرزا علی غروی تبریزی).جهت تحقیق بیشتر در این زمینه می توانید به آثار ذیل مراجعه فرمایید:- فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی؛- الفرق بین الفرق، عبدالقادر بغدادی اسفرائینی؛- ترجمه بدایه المعارف الهیه فی عقاید الامامیه، ج 2، آیت الله سید محسن خرازی، ترجمه مرتضی متقی نژاد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image