ازدواج و شخصیت انسان-آثار ازدواج-تأثیرات ازدواج /

تخمین زمان مطالعه: 4 دقیقه

ازدواج چه تغییری در شخصیت انسان دارد؟


هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می کند جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است یا برای جبران نواقص و تأمین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده می شود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کند. شخصیت انسان پس از ازدواج به یک شخصیت مسؤولیت پذیر و اجتماعی تبدیل می شود زیرا در پرتو ازدواج و زندگی مشترک خود را شدیدا مسؤول حفظ همسر و تأمین وسایل زندگی و تربیت فرزندان آینده تلقی می کند و تمام هوش، ابتکار و استعدادهای خود را به کار می گیرد. به عبارت دیگر، احساس مسؤولیت اجتماعی در او شکل می گیرد و بسیاری از شایستگی ها و توانمندی های نهفته در درونش را شکوفا می سازد. بنابراین ازدواج را می توان مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل می شود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابسته اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل می کنند. مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تأمین می شود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است. این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج می فرماید: از آیات و نشانه های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد تا در کنار آنها آرامش بیابید (روم، آیه21). بنابراین همسر موجب آرامش و امنیت خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا می گیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین می برد و او را به آرامش روحی می رساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت می انجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب و پریشانی شان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. از دیگر ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد؛ زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان های خداپرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده می شود و در سعادت دنیا و آخرت آنها مؤثر است به همین جهت معصومان(ع) تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج دانسته اند. در واقع زوج ها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود می آورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است. وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده می انجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت می کند. با ازدواج انسان از لاک خود فردی خارج می شود و هر مقدار که انس زوجین به یکدیگر بیشتر باشد، یک قدم از خود فردی خارج شده اند. در انسان نوعی کمال روحی وجود دارد که جز در مدرسه خانواده در هیچ مدرسه ای به دست نمی آید. پس ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است. بعد از ازدواج وقتی می خواهیم کار کنیم، برای من تنها نیست، آن «من» تبدیل به «ما» می شود. به طوری که انسان آن قدر به سرنوشت خانواده علاقمند است که به سرنوشت شخص خودش و خود رنج می برد تا آنها در آسایش باشند. برای آگاهی بیشتر ر.ک: تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، ص 244.J}ازدواج نتایج گوناگون روحى و روانى بر فرد دارد و به انسان کمال و هویتى نوین و مستقل مى بخشد و براى فعالیت هاى اجتماعى واقتصادى نیز پخته تر مى سازد. یکى از ره آوردهاى بسیار ارزشمند ازدواج، بازداشتن فرد از آلودگى ها و مفاسد جنسى و در مجراى ارضاى صحیح قراردادن آن و بهداشت نسل است. این رهنمود ماهیت واقع نگر و رئالیستى دین مبین اسلام در برخورد با نیازهاى طبیعى بشر و آثار زیانبار سرکوب یا رهاسازىغریزه جنسى را به نمایش مى گذارد. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image