تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه
مطلبی که در سوال مطرح شده شامل شبهات زیر می شود: مشکلات اجتماع ناشی از عدم مدیریت شریعت و قوانین اسلام در مدیریت اجتماعی می باشد. آیین زرتشت مادر ادیان الهی و دین اسلام مولود و یا لا اقل تأثیر پذیر از این آیین است. برخی از جوانان و بعضا مشایخ اسلامی با ادعای اتحاد در جامعه اسلامی توهین به صحابه و به خصوص عمر را وجه المصالحه قرار داده و بر پایه گاتهای زرتشت و نکات خاص از اسلام خصوصا آیات رحمت اسلام التقاطی به وجود آورده و آن را عین اسلام می دانند. و محبت ایرانیان به اهل بیت (ع) را یکی از پایه های این آیین قرار داده اند و با این شگرد که زرتشت وعده ای ظهور مسیح و محمد مصطفی (ص) را داده است این آیین را در میان مردم تبلیغ میکنند. در رابطه با مسئله اول باید گفته شود که قضاوت در باره ادیان مختلف و اثبات کمال و نقص آنها زمانی قابل قبول است که نسبت به آموزههای آن اطلاعات لازم وجود داشته و بدون آن نمی توان شبهه و اشکال را بر آنها وارد کرده و یا بهتر بودن دینی را بر دین دیگر نتیجه گرفت. مقدمة لازم است که برخی از مطالب برای رفع شبهاتی که در سوال مطرح شده است بیان گردد و آن اینکه انسان به حکم عقل نباید خود و دیگران را فریب دهد بلکه وظیفه دارد که خود را از هر نوع مهلکهی مادی و معنوی نجات داده و برای این هدف مسیری را طی نماید که او را سالم به ساحل نجات برساند. تردیدی در این نیست که جوامع بشری در دو بعد زندگی معنوی و مادی نیاز مند به تعالیم و قانون سالم و جامع میباشند. قدرت و توان فکری و بدنی بشر فقط در حوزه تولید و چگونگی مصرف کاربرد دارد و میتواند برای این امور قوانین و علوم مفیدی را در فرا روی بشر قرار دهد. ولی این سنخ علوم و قانونها در رشد و تکامل انسانی کمترین نقشی را نمیتواند بازی کند، زیرا خوب بودن انسان و به عبارت علمیتر کمال انسانی بهتر خوردن و بهتر اشامیدن و بهتر زیستن و بهتر داشتن و امثال آنها نمیباشد بلکه این کمال و خوب بودن اگر کمال و خوب بودن حساب شود به همین امور تعلق دارد نه به خود انسان. پس معیار و ملاک کمال و رشد انسان از حوزه مادیات خارج میباشد و باید آن را در حوزه معنویات جستجو نمود. معنویاتی که باعث خوب گردیدن و رشد انسانی یک انسان میشود در دو بخش اعتقادات قلبی و درونی و عملکرد خارجی منحصر است. به این معنا که معیار خوب بودن انسان داشتن عقاید سالم و مطابق واقع و عاری از خرافات و آموزه های غیر عقلانی و عملکرد معقول و عقلایی و عاری از ظلم و لغو و لهو میباشد. چیزی که این عقاید و عملکرد را برای بشر میتواند عرضه کند دین و شریعتی است که خالق انسانها آن را برای بندگانش توسط پیامبران فرستاده است. دین مبین اسلام در قالب قرآن کریم و احادیث معصومین(ص) بهترین و کامل ترین قوانین زندگی را برای بشر اهداء کرده است که فراتر از محصولات فکری بشر می باشد. در این مقاله مجالی حتی به صورت فهرست وار برای بیان آنها نمی باشد. علاقه مندان به کتابهای فقهی که از کوچکترین نیاز انسان در مسائل مختلف زندگی فروگزار نشده است ارجاع می دهیم و در اینجا فقط به ذکر چند مورد از آیات قرآن کریم بسنده می کنیم: 1. وجوب احترام و اطاعت والدین حتی اگر کافر باشند(اسراء/23). 2. انسان دوستی و لزوم رعایت حقوق بشر و مساوی دانستن کشتن یک نفر با کشتن همه مردم و زنده گردانیدن یک انسان با زنده نمودن همه مردم(مائده/32). 3. ممنوعیت و حرمت تمسخر و تحقیر اقوام و دیگران و عیبجویی و گذاشتن القاب زشت بر یکدیگر(حجرات/11). 4. نهی شدید از غیبت و تجسس(حجرات/12). 5. نفی قوم گرایی و انحصار کرامت انسانی در تقوا(حجرات/13). 6. نهی از تعدی و ظلم در جنگ با دشمنان دینی و نظامی(توبه/19). 7. لزوم سخن گفتن نیکو با مردم(بقره/83). 8. انفاق و رعایت حقوق ایتام و فقرا و مساکین و در ماندگان در کنار والدین(بقره/215). 9. دادن لقب نیکوکار به کسی که از بهترین و دوست داشتنیترین مال خود به خویشاوندان و یتیمان و مساکین و در راه ماندگان و گدایان و زندانیان میبخشد(بقره/177). 10. فرمان به احسان نمودن به والدین و خویشاوندان و یتیمان و مساکین و همسایگان بیگانه و همسفر و رهگذران(نساء/36). 11. امر براجرای و اقامه عدالت فردی و اجتماعی و شهادت دادن بر علیه خود (نساء/135و مائده/8). 12. دعوت به راستگویی(توبه/119). 13. امر به تعاون و همکاری در کارهای نیک و تقوی و نهی از همکاری در گناه و تجاوز(مائده/2) 14. حرمت و نکوهش اختلاس و زر اندوزی(توبه/34). 15. امر به خوردن از خوردنیهای پاک و حلال(بقره/168). 16. نهی از خوردن مال یکدیگر به باطل(نساء/29و161) 17. ممنوعیت کم فروشی(اعراف/85، هود/85، شعراء/183ومطففین/1-2). 18. حرمت قمار و خوردن چیز های پلید و نجس مثل خون و شراب و...(مائده/90). 19. نهی از خوردن مال یتیم(نساء/2و10، اسراء/34). 20. وجوب وفای به عهد و پیمان(اسراء/34، بقره/27و177، رعد/25). 21. امر به عدالت اجتماعی و احسان و بخشش به خویشاوندان و نهی از فحشا ومنکرات(نحل/90) 22. وجوب رعایت عفت و پاکدامنی(نور/30و31، مؤمنون/ ا-6). 23. ممنوعیت پیروی از گمان و ظن(حجرات/12و اسراء/36). 24. امر به انفاق و کمک به فقراء و مستمندان(بقره/270-274و195). 25. نهی از منت گذاشتن در هنگام صدقه دادن(بقره/264). 25. جنگ و جهاد برای نجات بیچارگان و مستضعفین از ظلم ظالمان(نساء/75). 26. فرمان به امانت داری و قضاوت عادلانه(نساء/58، مؤمنون/8). 27. نهی از ایجاد فتنه و فساد در زمین(بقره/191، اعراف/56). 28. دعوت به صبر و تقوا در برابر آزار و اذیت دشمنان(آل عمران/186). 29. دعوت به فروتنی و ملایمت دربرابر برخورد جاهلان(فرقان/63). 30. وجوب جواب سلام به بهترین وجه(نساء/86) ووو... ملاحظه میشود که این فرامین و دستورات قرآنی کاملا در راستای رعایت حقوق بشر و انسان دوستی و احقاق کرامت انسانی و مدیریت جامعه انسانی القا شده اند. حالا این کسانی که ادعا میکنند که اسلام عاری از آموزه های مدیریتی اجتماع می باشد، غیر از شعار گفتار نیک ، کردار نیک و پندار نیک زرتشت چه چیزی را از آیین زرتشت میتواند به مردم در این حوزههای بی شمار اجتماعی مبنی بر نیازهای مادی و معنوی عرضه کند؟ اگر امروز جوامع اسلامی دچار مشکلات اجتماعی ، اقتصادی، و اخلاقی هستند اینها همگی ناشی از عدم پایبندی اکثریت مسلمانان به این قوانین آسمانی می باشد نه اینکه قوانین اسلام ناقص و ناکار آمد می باشد. افزون بر اینها باو جود اینکه دین زرتشت از یک هزارم قوانین ارزشمند اسلامی برخوردار نمی باشد، و بر فرض این که این آیین در ایران و یا هر جای دیگر حاکمیت پیدا کند، دلیلی نداریم که پیروان این آیین می توانند جامعه را با آموزه های دین زرتشت به صورت سالم و بدون هیچ عیب و نقصی مدیریت خواهند نمود بلکه تاریخ خلاف آن را ثابت می کند؛ زیرا در دوره ساسانيان كه دين زرتشتي دين رسمي و مورد حمايت دولت بود، مردم بر طبق همین دین به طبقات مختلفي تقسيم شده بودند كه هيچ يك نميتوانست از طبقه خود به طبقه بالاتر برود. و اصول و نظامات طبقاتي به شديدترين وجهي در آن اجرا ميشد. مسعودي در مروجالذهب مينويسد: «اردشير بن بابك سرسلسلة ساسانيان مردم را هفت طبقه قرار داد». و البته اين قانون اجتماعي از سوي متوليان دين زرتشت يعني موبدان به شدت حمايت ميشد و حتي در مورد آتشكدهها هم مورد اجرا گذاشته ميشد و آتشكدهاي به شاهان و شاهزادگان اختصاص داده ميشد و آتشكده ديگر براي موبدان تعيين ميگشت و آن ديگري به مردم عادي اختصاص مييافت و بدين ترتيب نظام طبقاتي حتي در مسائل مذهبي هم رعايت ميشد. و همه اينها ريشه در نژادپرستي و به تعبيري خونپرستي داشت زيرا زرتشتيان دوره ساساني اهميت زيادي به پاكي خون خاندانها ميدادند. حالا که در زمان اقتدار این آیین وضعیت مدیریتی و اجتماعی مردم اینگونه بود امروز داعیه داران این آیین با کدام دلیل و برهان می خواهند ثابت کنند که آیین زرتشت می تواند مشکلات اجتماعی مردم را رفع کرده و کرامت انسانی آنان را تامین کند. افزون بر اینها دركتاب اوستا كه كتاب ديني زرتشتيان به شمار ميآيد احكامي بيان شده كه نه تنها غيرعقلايي است بلكه گاهي انجام دادن آنها محال است و امكان وقوعي ندارد. به طور مثال درباره زني كه بچه مرده به دنيا بياورد چنين حكم داده شده كه آن زن بايد به نقطهاي دوردست برده شده و دور از آب و آتش نگهداري شود و تنها بعد از خوردن چندين جام «گُميز» (پيشاب گاو نر) آميخته با خاكستر ميتواند شير بنوشد ولي باز حق نوشيدن آب را تا چندين روز ندارد. همچنين در ونديداد آمده است اگر كسي سگ آبي را بكشد بايد «ده هزار تازيانه با اسپهه ـ اشترا، ده هزار تازيانه با سرو شوچرن بدو بزنند و بايد اَشَوَنانه و پرهيزگارانه ده هزار بسته هيزم سخت و خشك و پاك را چون تاواني به روان سگ آبي به آتش اهورامزادا بياورد...» و البته حكم به اين جا ختم نميشود بلكه بايد ده هزار مار، ده هزار سنگ پشت، ده هزار قورباغه، ده هزار مورچه، ده هزار كرم خاكي، ده هزار مگس و... را بكشد و خانه و زميني را به روان سگ آبي داده هيجده استبل ويران شده را بازسازي و هيجده سگ را از ناپاكيها پاك كرده، هيجده مرد را طعام دهد و ... تا گناه او بخشيده شود. در نتیجه می توان گفت که آیین زرتشت افزون بر انحرافات اعتقادی و نیز برخی از اجکام عملی از قبيل ازدواج با محارم و كفارههاي سنگين غير عقلايي ميتوان با جزم گفت كه دين زرتشت نميتواند مؤمنين به خود را از حيث اعتقادي و رفتاري سعادتمند سازد. اما در باره مسئله دوم باید گفت که اصلا آسمانی بودن دین زرتشت قابل اثبات نمی باشد تا چه رسد که این آیین، مادر دین مبین اسلام باشد. بلکه اصلا شخصیت خود زرتشت به آن حدی از ابهام مبتلا است که گروهي از محققان و نويسندگان در تاريخي بودن شخصيت وي شك و ترديد دارند و شخصيت او را نيز مانند جمعي از بزرگان و قهرمانان ادوار باستاني، افسانهاي دانستهاند هرچند برخی از محققان و دانشمندان معتقدند كه زرتشت وجود تاريخي داشته و مولود افسانه و يا زائيدة ساساني نيست. در مورد تاريخ پيدايش زرتشت اختلاف آراء و روايات تاريخي به قدري شديد است كه اصلاً نميشود بين آنها جمع كرد اين اقوال از 600 سال قبل از ميلاد مسيح تا 6000 سال پيش از ميلاد دور ميزند. امّا بر اساس نظرية مشهور، وي در سال 660 قبل از ميلاد به دنيا آمد و در 630 قبل از ميلاد (در سن 30 سالگي) به پيامبري مبعوث شد. وي در سال 583 ق. م در سن 77 سالگي در آتشكدهاي در بلخ (افغانستان) توسط لشكر قومي مهاجم به شهادت رسيد. در مورد شخصيت حقوقي زردشت اقوال ضد و نقيض وجود دارد. يكي از محققين معاصر بعد از ذكر اقوال مختلف و آراء متضاد ميگويد: علت اين همه تضاد و تناقض در تاريخ زرتشت اين است كه وي تاريخ درستي ندارد و ردپاي اين شخصيت ايراني در تاريخ گم شده است و در هيچ يك از روايات اسلامي و قرآن مجيد و همچنين در كتاب مقدسي چون انجيل و تورات ذكري از شخص زرتشت و كتاب اوستا به ميان نيامده است، بلكه هر جا كه خواستهاند از ديانت كهن ايراني نامي به ميان آورند تنها به لفظ مجوس اكتفا كردهاند. به هر حال در قرآن مجيد هيچ جا سخني از زرتشت و پيامبري او و يا كتاب اوستا كه منسوب به اوست نيامده است. لكن تنها يك بار لفظ «مجوس» در قرآن آمده است و واژة المجوس در زبان عربي به زرتشتيان اطلاق ميشود. اگر به متون مختلف موجود در اديان ابراهيمي و غير ابراهيمي رجوع شود آسماني بودن دين زردشت قابل اثبات نمي باشد و حتي از كتابهاي خود زردشتيان مثل اوستا نيز آسماني بودن اين دين به دست نمي آيد. به هر حال چه اين دين آسماني باشد و چه غير آسماني تاریخ مصرف آن گذشته و یک سلسله افسانه هایی که در کتابهای آن باقی مانده است به دلایلی که گفته شد کمترین نقشی در سعادت دنیوی و معنوی بشر نمیتواند داشته باشد. در باره مسئله سوم توجه به این مطلب ضروری است که دین منسوب به خدای متعال فقط یک دین است و آن دین اسلام است. و دین زرتشت نمی تواند به عنوان دین اسلام چه به صورت مستقل و چه به صورت ممزوج نمودن آن با برخی آموزه های اسلامی به عنوان دین اسلام به خورد جوانان داده شود. زیرا دین اسلام با نبوت خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی(ص) معنا و مفهوم دارد و دین زرتشت به وسیله زرتشت پایه گذاری شده است. اما اگر آن را مخلوط با برخی آموزه های اسلامی کنیم نه تنها این دین التقاطی دین اسلام نیست بلکه از زمره ادیان ابراهیمی و وحیانی خارج شده و در ردیف ادیان ساختهی دست بشر مانند بهائیت، و بودیسم و امثال اینها قرار می گیرد. و از نظر عقل ادياني که ساخته دست و تفکرات بشر است، هيچ گونه صلاحيت هدايت گري و نجات بخشي انسان را ندارد، زيرا اولاً شخص و کسانی که چنین آیینی را اختراع نموده خودش مانند ساير انسان ها، انسان است و از هيچ نوع علم و قدرت فوق بشري برخوردار نمي باشد. ثانياً انسان قدرت و صلاحيت ساختن دين براي بشر را ندارد؛ زيرا او نه به حقيقت انسان آگاهي دارد و نه از مقتضيات فطري و احتياجات دروني و معنوي انسان چيزي مي داند. ثالثاً به حکم عقل عملي، معقول نيست که انسان از ديني پيروي کند که انسان ديگري آن را ساخته و پرداخته باشد. زيرا پيروي از اين گونه آيين در حقيقت پيروي از مؤسس آن است که در واقع از مصاديق عبادت و پرستش او به شمار مي آيد و اين ظلم آشکار است که انساني، انسان ديگر را بپرستد، قرآن کريم در اين زمينه خطاب به اهل کتاب مي گويد: «بگو: اي اهل کتاب بياييد به سوي سخني که ميان ما و شما يکسان است که جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزي را همتاي او قرار ندهيم و بعضي از ما بعضي ديگر را ـ غير از خداي يگانه ـ به خدايي نپذيرد». اما اینکه آنان برخی از صحابه را مورد نکوهش قرار داده و در برابر آن بر محبت اهل بیت(ع) تاکید می ورزند، با این شگرد می خواهند به ویژه احساسات و عاطفه ایرانیان را تحریک کنند تا شاید بتوانند آنان را به سوی اهداف خود که عبارت از گرایش به دین زرتشتی باشد، بکشانند. غافل از اینکه اهل بیت (ع) و محبت آنان و آموزه های ناب و آسمانی آنان در قالب آیین زرتشت نمی گنجد. .
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.