تخمین زمان مطالعه: 17 دقیقه
اعمال تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی همواره یکی از ابزارهای غیرقانونی نظام سلطه برای وارد آوردن فشار به نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است، کما اینکه اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از تسخیر لانهی جاسوسی ایالات متحده، آمریکا قانون تحریم نظام جمهوری اسلامی ایران را به اجرا گذاشت و در طول 30 سال گذشته نیز مرتب بر حجم این تحریمها افزوده شد.
با مطرح شدن پروندهی هستهای ایران، از سال 2003م.غرب تلاش بیوقفهای را با استفاده از این ابزار غیرقانونی، برای بحرانسازی در بحث برنامهی هستهای صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران، صورت داده و نتیجهی این تلاش، صدور 6 قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل به صورت مستقیم برضد جمهوری اسلامی بوده است که اولین آنها به سال 2006م. بر میگردد. اما در طول یک ماه گذشته با اعلام تحریمهای جدید مالی و تحریم بانک مرکزی از سوی آمریکا و با اجرای تحریم خرید نفت ایران توسط اتحادیهی اروپا از اول جولای 2012م. این تلاش به همراه جنگ روانی پر دامنه برضد جمهوری اسلامی ایران به اوج خود رسیده است.
کشورهای غربی، اهداف خود از اعمال تهدیدهای چندجانبه برضد جمهوری اسلامی را به عنوان اقدامهایی در راستای تضعیف توان راهبردی ایران میدانند. ناکارآمد نشان دادن نظام اسلامی، القای شکاف میان مردم و حاکمیت، بزرگنمایی مشکلات و ترسیم چشمانداز تیره و تار از کشور و مقابله بـا الگو شدن ایران در منطقه و جهان، مهمترین اهدافی است که غرب از تحریمهای نفتی، بانکی، علمی، بیمه و هواپیمایی ایران، دنبال میکند. انزوای بینالمللی ایران، فلج کردن اقتصاد جمهوری اسلامی، ایجاد نارضایتیهای داخلی و زمینهسازی برای تهدید یا فروپاشی و تجزیهی داخلی و تصاحب منابع غنی انرژی کشور، اهداف و آمالی است که غرب با حربهی تحریمها برضد جمهوری اسلامی در صدد دستیابی به آنهاست.
از جمله مهمترین اهداف غرب از اعمال تحریمها در عرصهی اجتماعی، بحران سازی اجتماعی و فعال کردن دو گسل سیاسی و اجتماعی در درون کشور، رویگردانی اجتماعی از نظام و در نتیجه بیثبات سازی داخلی است. از این رو، فشارهای اقتصادی به عنوان عامل یاریگر در زمینهی بسترسازی اقدامهای روانی، بهکار گرفته میشود. تحریم هر چند به ظاهر در قالبی اقتصادی برای هدفی سیاسی بهکار گرفته میشود ولی هدف نهایی آن، روانی و تخریب روحیهی مقاومت در ملت در راستای ایجاد روحیهی انفعال و تسلیم است. هدفی که غرب تصور میکند با فعال شدن گسل یاد شده و فشار توأمان از بیرون، در نهایت به کانالیزه شدن جمهوری اسلامی جهت مذاکره، رابطه با آمریکا و سرسپردگی به ابرقدرتها منتج میشود.
اما غرب از دستیابی به این اهداف با حربهی تحریم ناکام مانده است. همان گونه که رهبر معظم انقلاب، در جمع شرکت کنندگان در کنفرانس زنان و بیداری اسلامی بر واکسینه شدن جمهوری اسلامی و ناکارآمدی تحریمهای غرب که با جنجال رسانهای گستردهای دنبال میشود، تأکید کردند: «ما 33سال است مواجهایم با دشمنىهاى استکبار. امروز جنجالهاى جهانى و سروصداى تبلیغات جهانى متوجه شده است به اینکه ما ایران را تحریم کردیم. آنها نمیفهمند و درک نمیکنند که 30سال است ما را در مقابل تحریم واکسینه کردند. ما 30سال است تحریمیم. ما واکسینه شدیم در مقابل تحریم. تحریم به ما ضربه نمیزند. ملت ایران ایستاد. ملت ایران با جان خود، با مال خود، با عزیزترین عزیزان خود در مقابل توطئههاى دشمن ایستاد»
ایشان با اشاره به وجوه گوناگون علمی، اقتصادی و سیاسی پیشرفتهای جمهوری اسلامی با استفاده از فرصت تحریمها فرمودند: «امروز ما نسبت به 30سال قبل 100 برابر قویتر و جلوتر هستیم. امروز ما در میدان علم، در میدان سیاست، در میدان اقتصاد، در مدیریت کشور، در بصیرت عمیق مردمى، به مراتب جلوتر هستیم از روزهاى اول انقلاب و این در چالش با دشمنى دشمنان، براى ملت ایران حاصل شده است.» [1]
این نوشتار با توجه به بیانات مقام معظم رهبری، کژکارکردی تحریمها برای غرب و علل آن را از سه بعد سیاست داخلی، سیاست خارجی و اقتصاد سیاسی تحلیل خواهد کرد. اردوگاه غرب همواره از حربهی تحریم برای تغییر رفتار دولتها استفاده کرده است. برمه، کرهی شمالی، عراق و لیبی از نمونههای مشهور تحریم هدفمند در دو دههی اخیر به شمار میروند و نتیجهی تحریم در کشورهای پیشگفته، کمابیش مطابق برنامهریزی طراحان تحریم رقم خورده است. در عراق و لیبی که زوال قدرت سیاسی و انحطاط اخلاقی رهبران آنها با یکدیگر همراه شده بود فرجام کار، سرنگونی خونین بود.
در برمه نیز تغییر ساخت قدرت ارتباط وثیقی با ملاحظههای منطقهای نداشت و آنگاه که توازن قوای داخلی- البته با کمک خارجی- برضد خونتاها یا نخبگان نظامی به هم خورد، نتیجهی مورد نظر حاصل شد. کره شمالی نیز در ازای دریافت کمکهای غذایی، برنامهی هستهای خود شامل غنیسازی اورانیوم و آزمایشهای موشکی را متوقف کرد. همین موفقیت نسبی ابزار تحریم، غرب را برای به کارگیری، تشدید و تداوم تحریمها جهت تغییر رفتار جمهوری اسلامی نیز تحریص و تشویق میکند و کارشناسان همسو با آمریکا را به این تحلیل میکشاند که به دلیل تک محصولی بودن اقتصاد ایران و وابستگی شدید به نفت با این روش میتوان ایران را وادار به عقبنشینی در مواضع خود کرد.
اما اگرچه نتیجهی تحریمها از جنبهی فشار بر جامعهی ایران و به دنبال آن ایجاد تنگنا برای نظام سیاسی کشور تا حدودی قابل محاسبه بوده است؛ مطالعهی رئالیستی و عینی شرایط جمهوری اسلامی نشان میدهد، این ابزار، برای تحقق هدف نهایی غرب، مبهم و تا میزان زیادی ناکارا بوده است. در حقیقت، تفاوتهای برجستهی ایران با کشورهای اشاره شده و ویژگیهایمنحصربهفرد و ظرفیتهای متنوع مردمی، سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی، از مهمترین عواملی به شمار میرود که کارآیی و هدف مطلوب غرب از اعمال تحریمها را با علامت سؤالهای جدّی مواجه کرده و ایران را به نوعی مصونیت و ضربه ناپذیری در برابر تهدیدها و تحریمها رسانده است.
کاهش قدرت ایران در منطقه هر دو سوی درگیری بینالمللی یعنی دوگانهی آمریکا و اروپا در برابر روسیه و چین را متضرر خواهد کرد؛ زیرا ضعف منطقهای ایران و سرایت این وضع به ترتیبات منطقهای (سوریه، حزبالله لبنان و جنبش فلسطین) توازن قوای جهانی را به نفع آمریکا و اروپا و به ضرر روسیه و چین به هم خواهد زد.
نخست آنکه، ایران در مقایسه با کشورهای اشاره شده عمدتاً با اتکای بر وحدت و انسجام داخلی و دیپلماسی فعال در عرصهی منطقهای و جهانی برای افزایش همکاریها و پیشبرد سیاستهای اصولی توانسته است بیش از هر کشور دیگری در برابر فشارها و تحریمهای آمریکا مقاومت نماید.
انسجام و وحدت ملی منبع اصلی قدرت نظام جمهوری اسلامی در مقاطع مختلف تاریخ انقلاب اسلامی بوده است. وحدت ملی، پایه، مبنا و اساس حفظ امنیت، ثبات سیاسی و پیشرفت جوامع است و در صورت هرگونه اختلال و تزلزل در آن، تمامی سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، متوقف میشود یا تغییر خواهد کرد. در ایران برخلاف بسیاری از جوامع دیگر، بنا به دلایل تاریخی، فرهنگی، سیاسی و... وحدت ملی یک سرمایهی اجتماعی از پیش محقق و ملموس است. حال آنکه دیگر کشورهای تحریم شده، همگی دارای ساختار سیاسی استبدادی، اقتدارگرا و غیرمردمسالارانه و فاقد پشتوانههای قوی مردمی و اجتماعی بودهاند.
علاوه بر موقعیت ممتاز و استثنایی ایران به لحاظ تأمین امنیت انرژی جهان، قرار گرفتن ایران در مرکز انرژی یعنی خاورمیانه و جایگاه ژئوپلتیک آن در محل تلاقی سه قارهی آسیا، آفریقا و اروپا موجب میشود که ایران همواره از جایگاه خاصی در تعاملات جهانی برخوردار باشد. ایرانِ امروز اگرچه مغضوب اردوگاه غرب است اما آشکارا، اهرم اصلی توازن و تعادل خاورمیانه و موجب کاهش هزینههای امنیتی غرب در خاورمیانه و خلیج فارس است.
کاهش قدرت ایران در منطقه هر دو سوی درگیری بینالمللی یعنی دوگانهی آمریکا و اروپا در برابر روسیه و چین را متضرر خواهد کرد؛ زیرا ضعف منطقهای ایران و سرایت این وضع به ترتیبات منطقهای (سوریه، حزبالله لبنان و جنبش فلسطین) توازن قوای جهانی را به نفع آمریکا و اروپا و به ضرر روسیه و چین به هم خواهد زد. این مسأله، برای آمریکا و اروپا هم پرمخاطره است. ایران در دو دههی اخیر لنگری سنگین به دست و پای بنیادگرایی خاورمیانه بوده است و هرگونه تغییر ناگهانی در موازنهی قوا بین ایران و عربستان، به ظاهر عربستان را قویتر میکند اما در باطن، پتانسیلهای تغییرات رادیکال را در این کشور افزایش میدهد و خطر چنین تغییری به طور مستقیم متوجه اردوگاه غرب است.
اما کشورهایی که پیشتر تحریم شدهاند از لحاظ وضع ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک همانند و حتی مشابه ایران نبودهاند و به دلایلی، تأثیر تحریم بر آنها قابل احصا بوده است. نظامیان برمه که هدف تحریمها بودند داعیهی ایدئولوژیک نداشتند و بود و نبود آنها تأثیر قاطعی بر ژئوپلتیک منطقهی جنوب شرقی آسیا نمیگذاشت. کرهی شمالی نیز در عمل تحت قیمومیت چین است و تحریمهای آن نوعاً مدیریت شده، تنبیهی و قابل بازگشت است. در واقع تحریم کره شمالی نوعی فشار بر چین و فشار غیرمستقیم بر رهبران پیونگ یانگ است و هرگاه بین چین و غرب مصالحهای بر سر کره شمالی حاصل شود، این تحریمها قابلیت لغو خواهد داشت. به علاوه تحریم کره شمالی- مانند برمه- بر ساخت قدرت در منطقهی شرق آسیا تأثیر قاطعی نمیگذارد.
ژاپن و کره جنوبی از نتیجهی سیاسی تحریم کره شمالی خرسند میشوند اما بعید است که تحریم و یا لغو تحریم کره شمالی بر قدرت منطقهای و وضع سیاسی و اقتصادی این دو کشور تأثیر تعیینکننده بگذارد. عراق و لیبی نیز با قدری تفاوت، نمیتوانستند منشأ قدرتی پاینده باشند و لاجرم نتیجهی تحریم آنها مشخص بود.
نقش و جایگاه کم نظیر رهبری در جمهوری اسلامی و به صورت خاص، هوشیاری و پایداری رهبر معظم انقلاب اسلامی، عامل مهم دیگری در شکست سناریوهای دشمنان و ناکامی تحریمها بوده است. همان گونه که امام خمینی از همان آغاز پیروزی انقلاب تهدیدها و تنگناهای ایجاد شده از سوی دشمنان را به فرصتهای بیبدیل تبدیل کردند، امروز هم مقام معظم رهبری به شیوهی امام راحل با خردورزی، از تهدیدها به نفع ملت ایران و در جهت پیشرفت کشور بهرهبرداری میکنند.
این در حالی است که رهبران رژیمهای اشاره شده از جمله «صدام حسین» و «معمر قذافی» افزون بر فقدان پایگاه مردمی و ساخت مونارشیک قدرت، به علت پارهای خصال شخصی نامتعارف و حکمرانی استبدادی در انزوا، دچار توهم سروری و رفتارهای غیرعقلانی در سیاستگذاریهای این کشورها بودند و از همین رو روزی که تحریمهای لیبی کلید خورد و صدام حسین سرنگون شد، کسی نگران وضع «سرهنگ دیوانه» و «رهبر عربی» نشد.
نظام به اندازهای ضعیف است که هر 20 شریک تجاری بزرگ ایران اکنون از آن مستثنی شدهاند. حکومتی که بین 60 تا 100 میلیارد دلار ذخیرهی ارزی دارد و با وجود کاهش 40 درصدی فروش نفتی، درآمد نفتی آن 40 میلیارد دلار برآورد میشود، قطعاً این هزینه برای متوقف کردن برنامههای هستهایاش کافی نخواهد بود.»
اقتصاد خودکفا و مقاومتی جمهوری اسلامی نیز، عامل مهم دیگری در مصونیت بخشی به کشور از تأثیر منفی تحریمها محسوب میشود. اقتصاد ایران اقتصادی پویاست که تحت تأثیر تحریمها قرار نمیگیرد. چشمانداز اقتصادی که از بیانات مقام معظم رهبری در چارچوب گفتمان دههی چهارم انقلاب اسلامی (عدالت و پیشرفت) میتوان برشمرد، عبارتاند از: رفع وابستگی اقتصادی به بیگانگان، ارتقای بهرهوری، کاهش فاصلهی طبقاتی، ارتقای آرمانهای انقلاب اسلامی در بعد اقتصادی، رفع محرومیتها از کشور و کارآمدسازی اقتصاد کشور در مقابله با تحریمها» اهدافی که تحقق نسبی آنها و پیشرفتهای روزافزون جمهوری اسلامی در زیر سایهی سنگین تحریمها، نشانهی آثار مثبت تحریمها بر فضای اقتصادی و مادی کشور است.
به ویژه تحریمهای غرب که به طور مستقیم شاهراه درآمدی کشور را هدف قرار داده، همگی ناشی از این ایدهی طراحی شده است که اقتصاد ایران بدون نفت فلج خواهد شد؛ ایدهای که تا حد زیادی اغراقآمیز و غیرواقعی است و به طور حتم اگر اقتصاد کشور به شکلی اساسی از نبود درآمد نفتی آسیب ببیند اما فلج نشده و نخواهد شد. ضمن آنکه، تحریمهای غرب مستقیم و غیرمستقیم برضد صنعت نفت ایران، فرصتی بزرگ فراهم کرده که جمهوری اسلامی به ضرورت قطع وابستگی از نفت بیش از پیش بیندیشد و به پیشرفتهای کم نظیری دست یابد.
به عنوان نمونه، در سالی که پیوسته صحبت از تحریم ایران بوده، ایران بیشترین درآمد ارزی طول تاریخش را کسب کرده و طی 11ماه سال 90، ایران 111 میلیارد دلار نفت را به فروش رسانده است. ایران در مقایسه با سال 2010م. که تحریم سرمایهگذاری اروپا آغاز شد و وارد کنندهی سوخت بود، اکنون صادر کنندهی بنزین است و این تغییر به جمهوری اسلامی کمک میکند تا با فروش بنزین گرانتر، درآمد بیشتری را در ازای هر بشکه نفت کسب کند و مقداری از تأثیر کاهش فروش به دلیل تحریمها را جبران کند. [2]
گام دیگر، برای قطع وابستگی به درآمد نفت نیز، یافتن منابع جدید از جمله بهکارگیری نفت و گاز در صنایع پتروشیمی است که بر پایهی آمار موجود در سال گذشته، ایران 12میلیارد دلار از صادرات محصولات پتروشیمی کسب درآمد کرده است؛ این تنها بخشی از توان پتروشیمی کشور است که ناشی از خام فروشی محصولات پتروشیمی است. در حالی که با افزودن توان و ظرفیت صنایع پایین دستی وابسته به پتروشیمی همچون نساجی، صنایع پلاستیک و لاستیک، مواد شیمیایی با ارزش افزودهی بالا و مانند آن میتوان تخمین زد که درآمد بسیار بیشتری از این رقم را میتوان از صنعت پتروشیمی به دست آورد.
ضمن آنکه، نظام تحریمهای ایران مانند نظام مالیاتی آمریکا، مملو از راههای گریز است و شیوههای متنوع دور زدن تحریمها به عنوان نمونه استفاده از شرکتهای واسطهای و ورود بخش خصوصی در فروش نفت از دیگر عواملی است که مؤید ناکارایی تحریمهای به اصطلاح «هوشمند» و «فلج کننده»ی غرب به شمار میروند. به تعبیر روزنامهی «وال استریت ژورنال»، «این نظام به اندازهای ضعیف است که هر 20 شریک تجاری بزرگ ایران اکنون از آن مستثنی شدهاند. حکومتی که بین 60 تا 100 میلیارد دلار ذخیرهی ارزی دارد و با وجود کاهش 40 درصدی فروش نفتی، درآمد نفتی آن 40 میلیارد دلار برآورد میشود، قطعاً این هزینه برای متوقف کردن برنامههای هستهایاش کافی نخواهد بود.» [3]
گواه دیگر اقتدار جمهوری اسلامی و تأثیر معکوس تحریمها بر غرب در عرصهی سیاسی، تشتت در میان نخبگان سیاسی ـ نظامی ـ امنیتی کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده و اسراییل در نحوهی مقابله و برخورد با ایران است. بازگشت بی سروصدای سفرای کشورهای اروپایی و عقبنشینی آمریکا از تحریمهای نفتی چند کشور و معاف کردن آنها از تحریمهای نفتی ایران (اگرچه این عقبنشینی، تاکتیکی خوانده شود) گام نخست انفعال و عقبنشینی غرب در برابر سیاست تهاجمی جمهوری اسلامی به شمار میرفت.
در ایالات متحده، باراک اوباما دستکم تا قبل از برگزاری دومین دورهی انتخابات ریاست جمهوریاش، در برابر برنامهی هستهای ایران در بنبست استراتژیک به سر میبرد. از این رو که او نه قادر است، دستور حمله به ایران را صادر کند و نه میتواند به معاملهای دندانگیر (برای جمهوری اسلامی) با ایران رضایت دهد. اوباما نمیتواند دستور حمله به ایران را صادر کند چرا که او سوار بر موج ضد جنگ به قدرت رسیده و رکود اقتصادی در آمریکا او را در وضعیتی ناگوار قرار داده است که نتیجهاش را میتوان در رقابت شانه به شانهی او در نظرسنجیها با رقیبش «میت رامنی» مشاهده کرد.
در این شرایط او نیازمند است که نخست هستهی اصلی حامیانش را تا آخرین نفر بسیج و سپس رأیدهندگان مستقل را به کمپ خویش وارد کند. از سوی دیگر، اوباما نمیتواند امتیازات لازم را نیز به جمهوری اسلامی بدهد چرا که او پیشاپیش به دلیل آنچه مماشات با ایران خوانده میشود تحت فشار رقبایش هست و این مهمترین محور فشار برای بیکفایت نشان دادن او در عرصهی سیاست خارجی بوده است.
تحریمهای غرب مستقیم و غیرمستقیم برضد صنعت نفت ایران، فرصتی بزرگ فراهم کرده که جمهوری اسلامی به ضرورت قطع وابستگی از نفت بیش از پیش بیندیشد و به پیشرفتهای کم نظیری دست یابد.
پس از انتقادهای تند نخبگان عالیرتبه در محافل سیاسی اسراییل نیز از قبیل رئیس پیشین موساد، رئیس پیشین شینبت و نخست وزیر سابق از طرح تهاجم نظامی به ایران، این تحلیل، تقویت میشود که کلیت ساختار سیاسی - نظامی - امنیتی اسراییل، اراده و توانایی لازم برای مقابله با ایران، حملهی نظامی و روبهرو شدن با تبعات بعدیش را ندارد و نظام جمهوری اسلامی را نظامی با اعتماد به نفس بالا و قدرتمند باور کرده است.
آثار منفی تحریمها بر غرب در وهلهی بعد، شامل مضرات اقتصادی تحریمکنندگان از تحریم ایران و یکی از مهمترین کژکاردیهای تحریمها برضد خود آنان است. ایران کشوری است که 140 میلیارد بشکه نفتِ درجا دارد، از نظر منابع نفت، مقام دوم اوپک و از نظر منابع گاز دارندهی دومین ذخیرهی گاز دنیاست. با تحریمهای آمریکا شرکتهای نفتی از کشوری با این ظرفیتها محروم شدهاند که این زیان کوچکی نیست.
اگرچه تعیین میزان دقیق زیانهایی که شرکتهای نفتی آمریکا با تحریم ایران متحمل میشوند، قابل احصا نیست، اما به یقین میتوان گفت اگر تحریمها وجود نداشتند، سهم آنها در بازار انرژی ایران، رقم بسیار بالایی را به خود اختصاص میداد و اکنون با اعمال تحریمها، همکاریهای اقتصادی ایران با کشورهای آسیای شرقی، زمینههای بهرهگیری برای محدودسازی تحرک اقتصادی شرکتهای چند ملیتی اروپایی و آمریکایی را به وجود آورده است.
همچنین، اگرچه ممکن است در کوتاه مدت قیمت نفت کنترل و نیاز نفتی اتحادیهی اروپا هم از سوی سایر تولید کنندگان تأمین شود، اما واقعیت این است که در میان مدت بازار، امکان نادیده گرفتن نفت ایران وجود ندارد و باز شدن بازارها برای نفت ایران، قیمت آن را تحت تأثیر قرار خواهد داد. ایران با داشتن 137میلیارد بشکه ذخیرهی هیدروکربور مایع و همچنین 29 ترلیون مترمکعب ذخیرهی قابل استحصال گاز طبیعی [4] یکی از عمدهترین کشورهای تأمین کنندهی انرژی جهان است و با توجه به عمر باقیمانده از ذخایر نفت و گاز کشور، این جایگاه، کماکان حفظ خواهد شد.
بر همین اساس است که روزنامهی واشنگتن پست در یادداشتی، پروژهی تحریم را به انتهای خط رسیده دانست. «مایکل سینگ»، در این مقاله که روز دوشنبه 19تیر 1391 ( 9 ژوئیهی 2012م.) منتشر شده، غرب را بازندهی اصلی تحریمها دانسته و نوشته است: «سیاستگذاران غربی بیشتر تمایل دارند به جای توجه به آنچه ایران حفظ کرده یا بهدست آورده، بر آنچه تهران از دست داده متمرکز شوند. این موضع برای بحثی سیاسی خوب است ولی برای اتخاذ سیاستی منطقی مناسب نیست.
درست است که صادرات نفت ایران از روزانه 2.5میلیون بشکه به 1.5میلیون بشکه در روز کاهش یافته است ولی این میزان ناچیز است. ایران هنوز یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت جهان محسوب میشود و مبالغ زیادی ارز معتبر از فروش نفت بهدست میآورد. شواهدی وجود ندارد که این کاهش درآمدها، مانع پیشرفت برنامهی هستهای ایران که خشم غرب را برانگیخته است شده باشد. ایران با سرعت بیشتر و در سطوح بالاتری نسبت به قبل، در حال غنیسازی اورانیوم است. اگر طرفی احساس کند نیاز است مصالحه کند، آن طرف گروه 1+5خواهد بود. این کشورها درخواست اینکه ایران غنیسازی را به طور کامل متوقف کند رها کردهاند و خواستار آن هستند که تهران غنیسازی خود را به سطحی پایین محدود کند.» [5]
نتیجه آنکه، تحریمها نه تنها قادر نبودهاند جمهوری اسلامی را وادار به تغییر بنیادینی بکنند و بدون کوچکترین عقبنشینی، سانتریفوژهای ایرانی همچنان با سرعت میچرخند، بلکه ایران، با تکیه بر انسجام ملی، رهبری هوشمند و منابع مادی غنی خود، روز به روز از فرصت تحریمها برای پیشرفت هر چه بیشتر بهره جسته و حاصل تحریمها، تقویت روزافزون اعتماد به نفس ملی بوده است. برآیند تحریمها و تهدیدهای متنوع، تعبیر هر چه دقیقتر این کلام نورانی رهبر کبیر انقلاب بوده است: «این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفهای الهی بود که ما از آن غافل بودیم.» [6](*)
پینوشتها:
1. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «زنان و بیدارى اسلامى»، 21/4/91
2. بر اساس آمار گمرگ، در سال 1390 ایران 382هزار تن بنزین به کشورهای مختلف از جمله عراق ( که خود صادر کنندهی نفت است) صادر کرده است.
3 . http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/58/bodyView/1903576/%D8%B1%D8
4 . ترازنامهی انرژی کشور در سال 1387
5. http://www.irannuc.ir/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=2699
6. وصیتنامهی سیاسی الهی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)
*الهه خانی؛ کارشناس مسائل سیاسی/برهان/۱۳۹۱/۴/۳۱ .
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.