اثبات صفات ذاتی خداوند /

تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه

در رابطه با یگانگی خدا دلایل بسیاری اقامه شده است که به اختصار برخی از آنها را مرور می کنیم:یک. بهترین دلیل بر توحید، شناخت عدم تناهی و عدم تعین ذات الهی است. اگر خداوند را به عنوان ذات وجود بی نهایت ساری در کل هستی بی نهایت بشناسیم، با توجه به عدم تناهی وجود، تصور دوئیت و تعدد محال خواهد بود و مطابق نظر عرفا ذات الهی دارای وحدت شخصی است و هر چه تعدد و تکثر هست، در مخلوقات و مظاهر هستی است و نه در ذات هستی، حتی تکثر مرتبه ای و تشکیکی.دو .


در رابطه با یگانگی خدا دلایل بسیاری اقامه شده است که به اختصار برخی از آنها را مرور می کنیم:یک. بهترین دلیل بر توحید، شناخت عدم تناهی و عدم تعین ذات الهی است. اگر خداوند را به عنوان ذات وجود بی نهایت ساری در کل هستی بی نهایت بشناسیم، با توجه به عدم تناهی وجود، تصور دوئیت و تعدد محال خواهد بود و مطابق نظر عرفا ذات الهی دارای وحدت شخصی است و هر چه تعدد و تکثر هست، در مخلوقات و مظاهر هستی است و نه در ذات هستی، حتی تکثر مرتبه ای و تشکیکی.دو . وجود هر معلولى، وابسته به علت خویش مى باشد؛ به عبارت دیگر بنابر اصل علیّت - که در جاى خود مستدل و مبرهن گشته - هر معلولى وجود خودش را - با همه شؤون و متعلقاتش - از علّت هستى بخش خویش، دریافت مى دارد و اگر احتیاج به شروط و معدّاتى هم داشته باشد، مى بایست وجود آنها هم مستند به علّت هستى بخش خودش باشد. بنابراین اگر دو، یا چند علت هستى بخش، در عرض هم فرض شوند، معلول هر یک از آنها، وابسته به علّت خودش مى باشد و هیچ گونه وابستگى به علت دیگر یا معلول هاى آن، نخواهد داشت. و بدین ترتیب، ارتباط و وابستگى میان معلول هاى آنها، به وجود نخواهد آمد.از طرف دیگر نظام این جهانِ مشهود، نظام واحدى است که در آن، پدیده هاى هم زمان و ناهم زمان، با یکدیگر ارتباط و وابستگى دارند. امّا ارتباط پدیده هاى هم زمان، همان تأثیر و تأثراتِ علّى و معلولى گوناگون، در میان آنها است که موجب تغییرات و دگرگونى هایى در آنها مى شود و به هیچ وجه، قابل انکار نیست. امّا ارتباط میان پدیده هاى گذشته، حال و آینده، به این صورت است که پدیده هاى «گذشته»، زمینه پیدایش پدیده هاى «کنونى» را فراهم کرده اند و پدیده هاى «کنونى» نیز به نوبه خود، زمینه پیدایش پدیده هاى «آینده» را فراهم مى سازند. اگر روابط علّى و اعدادى، از میان پدیده هاى جهان برداشته شود، جهانى باقى نخواهد ماند و هیچ پدیده دیگرى هم، به وجود نخواهد آمد. چنان که اگر ارتباط وجود انسان با هوا، نور، آب و مواد غذایى بریده شود، دیگر نمى تواند به وجود خود ادامه دهد و زمینه پیدایش انسان دیگر یا پدیده دیگرى را فراهم سازد.با ضمیمه این دو مقدمه، مى توان نتیجه گرفت که نظام این جهان - که شامل مجموعه پدیده هاى بى شمار گذشته، حال و آینده است - آفریده یک آفریدگار مى باشد و تحت تدبیر حکیمانه او اداره مى شود؛ زیرا، اگر یک یا چند آفریدگار دیگرى مى بود، ارتباطى میان آفریدگان به وجود نمى آمد و نظام واحدى بر آنها حاکم نمى شد؛ بلکه هر آفریده اى از طرف آفریدگار خودش، به وجود مى آمد و به کمک دیگر آفریدگان همان آفریدگار، پرورش مى یافت. در نتیجه، نظام هاى متعدد و مستقلى، به وجود مى آمد و ارتباط و پیوندى میان آنها برقرار نمى شد. در صورتى که نظام موجود در جهان، نظام واحد همبسته اى است و پیوند میان پدیده هاى آن، مشهود است.مصباح یزدى، محمدتقى، آموزش فلسفه، ج 2، ص 359 و 360؛ براى اطلاع بیشتر از تقریرهاى گوناگون این موضوع نگاه کنید به: طباطبایى، سیدمحمدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، صص 111 - 123.به عبارت دیگریکى ازدلایل اثبات توحید و یگانگى خدا دقت نظر و توجه خاص به نظم خاص و پیوستگى کامل در نظام هستى است. هماهنگى ویژه در میان اجزاء یک شى ء و اعضاء یک پیکر دلالت بر وجود وحدت آفریننده حکیم دارد. در میان پدیده هاى مختلف جهان نظم، هماهنگى و به هم پیوستگى عجیبى حاکم است و همین مسأله نظریه اندام وارگى جهان را در میان اندیشمندان پدید آورده است، زیرا پروردگار حکیم حقیقت مطلقه اى است که سایر حقایق را به مشیت خود پدیدار ساخته است و مجموعه هستى در مدار و قرار، در ارتباط و پیوستگى مخصوص قرار دارند و این مسأله به وضوح دلالت بر «توحید» و یکتایى صانع حکیم و فاعل توانا دارد. و آیات قرآنى نیز بر این امر دلالت دارد و الهکم الهٌ واحد لا اله الا هوالرحمن الرحیم، (بقره، آیه 159). عقل و علم نیز به همین حقیقت گواهى مى دهند، زیرا نظم حاکم بر پدیده ها و هماهنگى موجود میان پدیده ها، گواه بر حاکمیت یک عقل و یک تدبیر و یک درایت و تصمیم بر سراسر گیتى مى باشد و همین تمامیت صنع است که یکانگى ذات خداوند را اثبات مى کند و از طرفى برقرارى نظام هستى و هماهنگى بین پدیده ها وجود خدایى دیگر را نفى مى کند. لوکان فیهما الهةٌ الا الله لفسدتا، (انبیاء، آیه 21). اگر غیر از خدا، خداى دیگرى وجود داشت. نظام آفرینش مختل مى گشت، بنابراین هماهنگى و به هم پیوستگى اشیاء و اندام وارگى جهان و کمال و تمامیت آفرینش جهان دلیل بر یگانگى اوست. براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- آموزش عقاید، استاد مصباح یزدى، ج 1، ص 123 الى 127. 2- آموزش کلام اسلامى، محمد سعیدى مهر، ج 1، ص 73 الى 84. 3- دروس معارف اسلامى، سید محمد شفیعى، ج 1. 4- سعیدى مهر، محمد، کلام اسلامى، ج 1، ص 80 - 81، انتشارات طه.براى فهم دقیق این اشکال و جواب آن در ابتدا به معناى «عدل و ظلم» اشاره مى شود. 1- مفهوم عدل: معناى لغوى عدل، برابرى و برابر کردن است و در عرف به معناى رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم (تجاوز به حقوق مردم)است. در تعریف عدل آمده است: اعطاء کل ذى حق حقه همچنین معانى دیگرى براى عدل ذکر شده است؛ لیکن معنایى از عدل که به خداوند نسبت مى دهیم عبارت است از: «رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آنچه امکان وجود یا کمال وجود دارد». بنابراین عدل خداوند عبارت است از فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتى که امکان هستى یا کمال در هستى دارند؛ بدون هیچ گونه امساک یا تبعیضى. در اینجا ممکن است سؤال شود: چرا در جهان تبعیض وجود دارد؛ چرا یکى سفید است و دیگرى سیاه؟ یکى زشت است و دیگرى زیبا؟ یکى سالم است و دیگرى ناقص؟ در پاسخ گفتنى است: آنچه در نظام خلقت وجود دارد، تفاوت است؛ نه تبعیض و آنچه مذموم مى باشد، تبعیض است نه تفاوت. لازمه عدل، برابر قرار دادن همه انسان ها یا همه اشیا نیست؛ مثلاً معلم عادل کسى نیست که همه شاگردان را - خواه کوشا باشند و خواه تنبل - به طور یکسان مورد تشویق و توبیخ قرار دهد و قاضى عادل کسى نیست که مال مورد نزاع را به طور مساوى بین طرفین دعوا تقسیم کند؛ بلکه معلم عادل، کسى است که هر کدام از شاگردان را به اندازه استحقاقشان، ستایش یا نکوهش کند و قاضى عادل کسى است که مال مورد نزاع را به صاحبش بدهد. پس مقتضاى حکمت و عدل الهى این نیست که همه مخلوقات را یکسان بیافریند؛ بلکه اقتضاى حکمت این است که جهان را به گونه اى بیافریند که موجودات مختلف متناسب با هدف نهایى باشند. در این رابطه اجزاى عالم اشیاء نباید گسسته و جدا از یکدیگر در نظر گرفت، بلکه باید آنها را به صورت مجموعى که هر عضو واقعاً و تکویناً جزء و عضو یک نظامند و در این صورت هر امر جزیى و موردى باید با نظام سنجیده شود. در یک مجموعه، هر جزء موقعیت خاصى دارد که برحسب آن، کیفیت خاصى را دارا مى شود. جهان چون چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزى به جاى خویش نیکوستاساساً اگر تفاوت وجود نداشته باشد، کثرت و تنوع نیز نخواهد بود و اگر کثرت و تنوع نباشد، دیگر مجموعه و نظام، مفهومى نخواهد داشت. در اینجا ممکن است سؤال شود که چرا خداوند موجودات عالم را متفاوت و گوناگون و با ظرفیت هاى مختلف آفریده است؟ جواب این است که تفاوت موجودات ذاتى آن ها لازمه نظام على و معلولى عالم است. توضیح این که در حکمت الهى این بحث تحت عنوان «کیفیت صدور موجودات از ذات بارى» مطرح است. موضوع بحث این است که آیا اراده خدا به طور جداگانه به آفرینش موجودات تعلق مى گیرد؛ مثلاً اراده مى کند «الف» را مى آفریند و اراده دیگرى مى کند «ب» را مى آفریند و... یا آن که همه اینها را با یک اراده واحد و بسیط ایجاد مى نماید؟ دلایل عقلى و براهین فلسفى و نیز شواهدى از قرآن، بر درستى نظریه دوم دلالت دارد. به موجب این نظریه - همه جهان - از آغاز تا انجام - با یک اراده الهى به وجود آمده است - قرآن مى فرماید: {/Bإِنَّا کُلَّ شَیْ ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ * وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ{w1-10w}{I54:50-49I}/}؛{M ما همه چیز را با اندازه و قدر مشخصى آفریده ایم و کار ما جز یکى نیست M}»، (قمر، آیه 49 و 50). به موجب این عقیده، براى آفرینش نظام خاص و قانون و ترتیب معینى هست و اراده خدا به وجود اشیاء عین اراده نظام است. از همین جاست که قانون علت و معلوم و یا نظام اسباب و مسببات به وجود مى آید. بدین معنا که هر معلولى، علت خاصى و هر علتى، معلول مخصوص دارد. در حقیقت هر موجودى در نظام علت و معلول، جاى مشخص و مقام معلومى دارد؛ یعنى، آن معلول، معلول شى ء و معین و آن علت، علت شى ء معین است. نبودن نظام معین در بین موجودات، مستلزم این است که هر موجودى بتواند منشأ ایجاد هر چیزى بشود و نیز ممکن است هر چیزى از هر چیز دیگر به وجود آید؛ مثلاً اثر یک شعله کبریت با اثر خورشید برابرى کند. بنابراین ارتباط هر علت با معلول خودش و ارتباط هر معلول با علت خودش، از ذات علت و معلول برمى خیزد. معلول به تمام ذات، با علت مرتبط است و علت نیز با تمام ذات خود، منشأ صدور معلول است. پس مرتبه هر وجودى، عین ذات است و تخلف ناپذیر است (مانند مراتب اعداد). گفتنى است که جهان طبیعت بر پایه اسباب و مسببات استوار است و اصطکاک و تزاحم در طبیعت آن نهفته است و تصویر ماده منهاى این ویژگى، نفى وجود آن است. آتش در هر کجا باشد، اثر ویژه آن سوزاندن است؛ خواه در کلبه و مسجد باشد خواه در خانه و مغازه. بنابراین نمى توان انتظار داشت که جهان ماده - خارج از نظام علیت - کارى را صورت دهد؛ مثلاً الکل فقط در فرد الکلى اثر بگذارد نه در نسل او. یا بیمارى سل فقط خود بیمار را از پاى درآورد و در محیط اثر نگذارد. چنین انتظارى از جهان طبیعت، انتظار بى جایى است و معناى آن این است که خداوند در آفرینش تنها به جهان مجردات اکتفا ورزد و اصولاً ماده را در هم پیچیده، اثرى از آن ظاهر نشود. این خود مفسده عظیمى دارد که نتیجه آن، نادیده گرفتن خیرات عظیمى است که در این بخش از هستى وجود دارد. البته ناگوارى هایى که در محیط زندگى - به خصوص در بستگان و فرزندان به وجود مى آید - معلول ناآگاهى انسان از قوانین طبیعت و یا احکام الهى است. طبق تحقیقات به عمل آمده، قسمت عظیمى از معلولیت هاى جسمى و روانى فرزندان، معلول ناآگاهى و احیاناً بى مبالاتى والدین است. چه بسا انسان آگاه و مقید به اصول زندگى، از اولاد سالم تر برخوردار مى شود. ولى در برابر این واقعیت، عدل الهى ایجاب مى کند که گرفتاران بى گناه را از طریق پاداشهاى اخروى، (بقره، آیه 155) و یا تخفیف در احکام، (نور، آیه 61) و مکلف ساختن دیگران در اعانت و همکارى با حادثه دیدگان و معلولان جبران سازد. درباره علل تفاوت ها در بین افراد بشر باید دانست. تفاوت در کیفیت خلقت انسان ها نتیجه و لازمه حتمى نظام مندى و قانونمندى جهان هستى است. یعنى: 1) نظام خلقت نظام علت و معلول است. هیچ معلولى بدون علت به وجود نمى آید و تخلف هیچ معلولى از علت تامه اش ممکن نیست (اصل ضرورت عِلّى). 2) رابطه علت و معلول داراى قوانین و قواعد معین است؛ یعنى چنان نیست که از هر علتى، هر معلولى قابل ایجاد باشد. به تعبیر دیگر هر علت معیّنى معلول معیّنى دارد؛ مثلا از علف خوردن گوسفند، بوعلى سینا درست نمى شود و آمریکایى ها به خاطر خوردن قهوه، به کره ماه نرفتند (اصل سنخیت علت و معلول). اگر دو اصل فوق با ژرفکاوى دقیق فلسفى مورد بررسى قرار گیرد، مشخص خواهد شد بینا یا نابینا تولد یافتن یک فرد لازمه حتمى مجموعه عللى است که در به وجود آوردن وى مؤثر بوده اند. در این امور عوامل بسیار متعددى دخیل اند، حتى کیفیت آمیزش والدین، زمان، مکان، روحیات و حالات روانى، وضعیت جسمى، نوع و مقدار غذاهایى که مصرف کرده اند و... هر یک به سهم خود نقشى در کیفیت تکوین جنین ایفا مى کنند. در این جا ممکن است سوال شود که آیا خداوند نمى تواند با تفاوت چشمگیرى که همه این عوامل دارند، ولى تأثیر همه را یکسان سازد؟ پاسخ آن است که چنین چیزى سر از تناقض درمى آورد، زیرا لازمه آن این است که علت پدیده اى محقق باشد، ولى تأثیر نکند و علت بودن و تاثیر نکردن تناقض آمیز (Self Contradictory) است. و یا معلولى بدون علت پدید آید، که لازمه آن این است که کل طرح نظام آفرینش به هم بخورد، زیرا در این صورت پدید آمدن هر چیز از هر امر نامربوطى محتمل مى شود و آن گاه است که از علف خوردن گوسفند باید ابوعلى سینا پدید آید! براى آگاهى بیشتر ر.ک: عدل الهى، شهید مطهرى، بحث راز تفاوت ها. در قیامت نیز خداوند هر کس را به اندازه نعمتى که به او داده، بازخواست مى کند. در روایت است که در قیامت سه دیوان براى هر فرد گشوده مى شود: دیوان حسنات، دیوان سیئات و دیوان نعمت ها. نیز در بحارالانوار، ج 81 ، ص 182 آمده است: خداوند از گناه کسى که یک چشم و یا دو چشم خود را از دست داده است، بازخواست نمى کند. پس اگر کسى از نعمتى محروم است، در قبال آن از مزایایى و تخفیفاتى برخوردار است و به هر نحو ممکن عدالت برقرار است.خداى متعال، بالاترین مراتب قدرت و اختیار را دارد و هر کار ممکن الوجودى را مى تواند انجام دهد یا ندهد بدون این که تحت تأثیر هیچ نیروى مجبورکننده و مقهورکننده اى قرار بگیرد. ولى همه آنچه را مى تواند انجام نمى دهد بلکه آنچه را مى خواهد و اراده مى کند انجام مى دهد. و نیز دانستیم که اراده او گزافى و بى حساب نیست، بلکه آنچه را که مقتضاى صفات کمالیّه اش باشد اراده مى کند. و اگر صفات کمالیّه او اقتضاى کارى را نداشته باشد هرگز آنرا انجام نخواهد داد. و چون خداى متعال، کمال محض است اراده او اصالةً به جهت کمال و خیر مخلوقات، تعلّق مى گیرد و اگر لازمه وجود مخلوقى پیدایش شرور و نقایصى در جهان باشد جهت شرّ آن، مقصود بالتَبَع خواهد بود یعنى چون لازمه انفکاک ناپذیر خیر بیشترى است بتبَع آن خیر غالب، مورد اراده الهى واقع مى شود. پس مقتضاى صفات کمالیّه الهى اینست که جهان بگونه اى آفریده شود که مجموعاً داراى بیشترین کمال و خیر ممکن الحصول باشد، و از اینجا صفت حکمت براى خداى متعال، ثابت مى گردد. برهمین اساس، اراده الهى به آفرینش انسان در شرایطى که امکان وجود داشته باشد و وجود او منشأ بیشترین خیرات باشد تعلّق گرفته است، و یکى از امتیازات اصلى انسان، اختیار و اراده آزاد است و بى شک، داشتن نیروى اختیار امتیازات اصلى انسان، اختیار و اراده آزاد است و بى شک، داشتن نیروى اختیار و انتخاب، یکى از کمالات وجودى بشمار مى رود و موجودى که واجد آن باشد کاملتر از موجود فاقد آن، محسوب مى شود. امّا لازمه مختار بودن انسان اینست که هم بتواند کارهاى خوب و شایسته انجام دهد و بسوى کمال نهائى و ابدیش گام بردارد، و هم بتواند مرتکب کارهاى زشت و ناپسند گردد و بسوى خسران و شقاوت جاودانى، سقوط کند. و البتّه آنچه اصالةً مورد اراده الهى قرار مى گیرد همان تکامل اوست ولى چون لازمه تکامل اختیار انسان، امکان تنزّل و سقوط هم هست که در اثر پیروى از هواهاى نفسانى و انگیزه هاى شیطانى حاصل مى شود چنین سقوط اختیارى هم بالتَبَع مورد اراده الهى واقع خواهد شد. و چون انتخاب آگاهانه، نیازمند به شناخت صحیح راههاى خیر و شرّ است خداى متعال، انسان را به آنچه موجب خیر و مصلحت اوست امر فرموده و آنچه موجب فساد و سقوط اوست نهى کرده است تا وسیله حرکت تکاملى او فراهم گردد. و چون تکالیف الهى به منظور رسیدن انسان به نتایج عمل به آنها وضع شده و نفعى براى خداى متعال در برندارد از اینروى، حکمت الهى اقتضاء دارد که این تکالیف، متناسب با تواناییهاى مکلّفین باشد، زیرا تکلیفى که امکان اطاعت نداشته باشد لغو و بیهوده خواهد بود. بدین ترتیب، نخستین مرحله عدل (بمعناى خاصّ) یعنى عدالت در مقام تکلیف، به این دلیل، ثابت مى شود که اگر خداى متعال، تکلیفى فوق طاعت بندگان، تعیین کند امکان عمل نخواهد داشت و کار بیهوده اى خواهد بود. و امّا عدالت در مقام قضاوت بین بندگان، با توجه به این نکته، ثابت مى شود که این کار به منظور مشخص شدن استحقاق افراد براى انواع پاداش و کیفر، انجام مى گیرد و اگر بر خلاف قسط و عدل باشد نقض غرض خواهد شد. و سرانجام، عدالت در مقام دادن پاداش و کیفر با توجه به هدف نهائى آفرینش، ثابت مى گردد. زیرا کسى که انسان را براى رسیدن به نتایج کارهاى خوب و بدش آفریده است اگر او را بر خلاف اقتضاى آنها پاداش یا کیفر دهد به هدف خودش نخواهد رسید. پس دلیل عدل الهى به معانى صحیح و در همه مظاهرش اینست که صفات ذاتیّه او موجب رفتار حکیمانه و عادلانه مى باشد و هیچ صفتى که اقتضاى ظلم و ستم یا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود ندارد، (آموزش عقائد، آیت الله مصباح یزدى، قطع پالتویى، ج 1، ص 162، 163 و 164).- عدل الهی، استاد مطهری - آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image