آزادی بیان ۵  /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

آزادی بیان ۵


در شماره های پیشین این مقاله، در محدودیت های آزادی بیان در سیره معصومین و آموزه های دینی تعمیق شد. سپس به بررسی این محدودیت در نگاه اندیشمندان اسلامی از جمله امام خمینی و شهید مطهری پرداختیم. در ادامه، نظرات علامه جعفری و مقام معظم رهبری در این زمینه را می خوانیم. مقالات آینده در مورد محدودیت آزادی بیان از نگاه قانون و غرب خواهد بود. با ما همراه باشید و با نظرات خود، ما را نیز با خویش همراه کنید.   3 -2. علامه جعفری علامه محمد تقی جعفری، معتقد است : «آزادی بیان در دیدگاه اسلام همراه با سفارش ها و توصیه هایی است که از آن کشف می شود هر آزادی بیان که به ضرر مادی یا معنوی انسانی مورد بهره برداری قرار بگیرد، آزادی نا معقول خواهد بود.»[1]؛ «فاجعه این است که از آن هنگام که آزادی مطلقِ بیان در جوامع تجویز شد، هرکس هرچه به ذهنش آمد، آن را از راه زبان و قلم و بیان بیرون ریخت. درست است که در میان امور بیان شده حقایقی نیز وجود داشت، ولی آن قدر مطالبی احمقانه و خود محورانه بیرون آمد و به مغزهای سراسر دنیا سرازیر شد که رنگ اکثر قریب به اتفاق حقایق انسانی و اصول ارزشی ناشی از هستی شناسی مات شد.»[2] ایشان در پاسخ به این پرسش که آیا با تکیه بر اصل آزادی بیان می توان هر چیزی را به هر شکلی  بیان کرد، می گوید: ‌«فقط در دو صورت می توان قایل به آزادی مطلق شد؛ اول آنجا که همه جامعه در حد افرادی چون ملاصدرا، مولوی، ابن سینا و... باشند که قدرت تشخیص کافی را در اختیار دارند ودوم اینکه، هرگوینده ای همه جامعه را همانند خانواده خود تلقی کند.»؛  «اگر اعتلای فکری بشر به حدی رسیده بود که هم بیان کننده غیراز حق و واقعیت را ابراز نمی‌کرد و هم شنونده و مطالعه کننده و تحقیق کننده در آن بیان، از اطلاعات کافی و فکری نافذ برخوردار بود، هیچ مشکلی در آزادی بیان به طور مطلق وجود نمی‌داشت. ولی آیا واقعیت چنین است؟ آیا بیان کنندگان و شنوندگان و مطالعه کنندگان در جوامع مشرق زمین همگی در علم و فلسفه ابوریحان بیرونی و فارابی و ابن سینا و در معارف اسلامی محمد مهدی نراقی و شیخ مرتضی انصاری هستند؟ که هر چه بیان کنند روی محاسبه دقیق و معرفت باشد. آیا می‌توان از آزادی مطلق بیان بدون هیچ قید وشرطی دفاع نمود و آن را برای هر کسی و در هر محیط و شرایطی تجویز کرد؟ آری، می‌توان ولی یک شرط دارد و آن اینکه صاحبان این نظریه‌ها نخست قهوه خانه‌ها و سینماها و میکده‌ها و قمارخانه‌ها و همه اماکن عمومی و خصوصی از کودکستان‌ها و دبستان‌ها و دبیرستان‌ها و خیابان‌ها و هریک از خانه های شخصی مردم را دانشکده‌ها و آکادمی هایی تلقی کنند که در حدود شش میلیارد عضو به نام بشر را در خود جای داده است، سپس هر چه به ذهنشان خطور می‌کند، بگویند!»[3] علامه جعفری در نقد سخن معروف ولتر درباره آزادی بیان که: «من با این سخنی که تو می گویی، مخالفم، ولی حاضرم به خاطر اینکه تو این سخن را آزادانه بیان کنی، زندگی خود را از دست بدهم.» چنین می گوید : «من نمی‌دانم ارزش جان ولتر برای خود او چقدر بوده است و باز نمی‌دانم که اگر علت مخالفت او با سخن آن شخص، پایمال شدن حقوق انسان‌ها باشد که حق آزادی نیز یکی از آنهاست، آیا باز ولتر حاضر بود جان خود را از دست بدهد تا آن کوه آتشفشان، مواد گداخته خود را بر مزرعه‌ روان‌ها و مغزهای بشر سرازیر کند و آنها را تباه سازد!؟»[4] همانگونه که مشاهده می شود علامه جعفری ضمن پذیرش آزادی بیان، محدوه هایی منطقی همچون توجه به : 1. آثار و پیامدهای آزادی بیان در هدایت و تکامل انسان، 2. شرایط و توانایی های علمی بیان کننده و مخاطب، را ضروری می داند.   4 -2. آیت الله خامنه ای از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از اهداف و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است؛ «آزادى فکر و بیان هم یکى از ارزشهاى انقلاب بود. مردم مى خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادى فکر، آزادى بیان و آزادى تصمیم گیرى هم نبود. مردم این را نمى خواستند؛ مى خواستند این آزادیها باشد.»[5] «آزادى باید به شکل منطقى و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان‌ آزادى‌یى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنیاى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقلیدى و من‌درآوردى... ما به آزادى معتقدیم. اعتقاد ما به آزادى و تأمین حقوق‌ شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ریشه‌دار و داراى مبناى دینى است.»[6] مقام معظم رهبرى در زمینه مرزهاى آزادى می فرماید: «در اسلام مرزهاى اخلاقى وجود دارد. در اسلام آزادى علاوه بر آن حدود مادى مرزهاى معنوى هم دارد. البته بله کسى که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامى بکند آزادى اش محدود مى شود این منطقى است اما مرزهاى معنوى هم دارد. اگر کسى عقیده گمراهى دارد، عیبى ندارد، وقتى مى گوییم عیبى ندارد یعنى پیش خدا و پیش انسان هاى مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفه اى در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، یهودى و مسیحى و بقیه ادیان گوناگون هستند الآن در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هیچ مانعى ندارد، اما اگر قرار باشد آن کسى که عقیده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادى که قدرت دفاع ندارند بیفتد و بخواهد آن ها را هم گمراه کند این براى آدم یک مرز است این جا آزادى محدود مى شود. از نظر اسلام اینگونه است یا مثلا بخواهند اشاعه فساد کنند، بخواهند فساد سیاسى و فساد جنسى و فساد فکرى به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایى که در گوشه و کنار هستند بخواهند درباره این که تحصیلات عالیه براى جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردن البته به احتمال قوى درصدى نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است درصدى ده جوان تنبل اثر بکند نمى شود اجازه داد کسانى بنشینند با وسوسه و دروغ انسان ها را از تحصیل باز دارند. آزادى دروغ گویى نیست، آزادى شایعه پراکنى نیست. آزادى ارجاف نیست.»[7] در اسلام مبانى و ارزش هاى مسلم و ثابتى وجود دارد که ساختار آزادى را مشخص مى کند. به تعبیر مقام معظم رهبرى : «همین آزادى اجتماعى که این قدر در اسلام ارزش دارد، اگر در خدمت ضایع کردن فراورده هاى ارزشمند معنوى یا مادى یک ملت به کار گرفته بشود، مضر است... ارزش ها و حقایق ثابت مسلم این آزادى را محدود مى کند.»[8] رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه می فرمایند : «...آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان «هرج و مرج» و «دیکتاتوری» را شناسائی و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است. آری، نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تش ریفاتی، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره، به «جدال و مرا»، گرفتار آمد و بجای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم «آزادی، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرم افزار علمی و دینی» در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توام با رعایت «ادب استفاده از آزادی»، یک مطالبه اسلامی است و «آزاد ی تفکر، قلم و بیان» نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است. و من عمیقا متاسفم که برخی میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزه گوئی و کفرگوئی» طریق سومی نمی شناسند و گمان می کنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بی مهار و خودخواهانه غربی» را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که که در آن، «آزادی بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ چی ز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سکه رائج شود تا همه اندیشه ها درهمه حوزه ها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگی» که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام)، محصول «تضارب آرا و عقول» است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه وران گردد. بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، ناممکن است. اما متاسفانه گروهی بدنبال سیاست زدگی و گروهی بدنبال سیاست زدائی، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار، می خواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تاثیرگذار و جریان سازی باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت مل ی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیری های غلط و منحط قبیله ای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی، جام عه به جلو نخواهد رفت و دعوی ها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل می گردد، هیچ فکری تولید و حرف تازه ای گفته نمی شود، عده ای مدام خود را تکرار می کنند و عده ای دیگر تنها غرب را ترجمه می کنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویش اند، دچار انفعال و عقبگرد می شوند. چنانچه در نامه خود توجه کرده اید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چاره ای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت علما و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدن سازی و جامعه پردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماری ها و هتاکی ها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.»[9] از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملاً طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مخالف نظر مشهور باشد، اشکال ندارد، «به شرط آنکه نحوة مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد». به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله مسائل سیاسی در فضای «آرام و با دید علمی»، امری کاملاً ضروری است. «ضدیت با نظم و جهت گیری آنارشیستی، شایسته محیط های دانشگاهی نیست و صددرصد مخالف لوازم و ضروریات محیطهای علمی است»[10]. حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین لزوم خودداری از طرح کشمکش های فکری در عرصه های عمومی می فرمایند: «اختلافات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرفها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناسی است بصورت اغواگرانه در محافل عمومی مطرح شود، نمی توان این کار را آزادی بیان نامید.»[11] ادامه دارد   پی نوشت ها: [1] - محمد تقی جعفری، تحقیق در نظام حقوق جهانی بشر در اسلام، تهران : دفتر خدمات حقوق بین الملل، 1370، ج 1، ص 408. [2] - آزادی از دیدگاه علامه جعفری، کیهان فرهنگی، ش154، مرداد 1378، ص 19. [3] - رادمند، داوود؛ مبانی مشروعیت آزادی بیان و عقیده در آموزه‌های اسلام؛ نشریه انتخاب، 18/7/1379. [4] - حقوق جهانی بشر، ص 420؛ حکمت اصول سیاسی، صص 376 -375. [5] - بیانات مقام معظم رهبرى در خطبه هاى نمازجمعه تهران، 23/2/1379. [6] - بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، 15/5/1382. [7] - بیانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربیت مدرس کیهان 14/6/77. [8] - بیانات مقام معظم رهبرى در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربیت مدرس کیهان 14/6/77. [9] - پاسخ رهبر معظم انقلاب به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه، 16 / 11 / 1381. [10] - ر.ک: روزنامه کیهان، 9/9/81، ص 2. [11] - دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب اسلامی، 8/8/1384. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image