حضرت فاطمه(س) در قیامت /

تخمین زمان مطالعه: 18 دقیقه

درمورد نحوه حضور حضرت زهرا(علیهاسلام) در قیامت و وقایع مربوط به آن توضیح دهید؟


حضرت فاطمه(س) هر چند مقام برتری دارد، ولی او نیز همانند دیگران این مسیر را می پیماید و پس از عالم برزخ به محشر می آید و در پیشگاه خدا مقام او برای دیگران ثابت می شود...علی(ع) می فرمایند: روزی پیامبر خدا(ص) برای دیدار فاطمه(س) به خانه ی ما آمد، ولی دخترش را بسیار محزون دید. از او پرسید چرا این گونه غمگینی؟ در جواب گفت: پدر جان! به یاد عالم محشر افتادم که مردم در آن حال عریان خواهند بود.(ذکرت المحشر و وقوف الناس عراه...) رسول گرامی(ص) فرمودند: نگران مباش، پس از آنکه من، علی(ع) و ابراهیم خلیل(ع) سر از قبر برمی داریم آنگاه خداوند، جبرئیل را با هفتاد هزار ملائکه به سراغ تو می فرستد، سپس اسرافیل در حالی که با سه پارچه زیبا از نور در اختیار دارد، کنار تو می آید و تو را از قبر بیرون می نماید، در حالی که بدنت پوشیده است... آنگاه با عزت و احترام بی نظیر هفتاد هزار ملائکه تسبیح گویان تو را وارد محشر می کنند و به همین تعداد حوریان بهشتی به استقبالت می آیند. در این هنگام مریم(دختر عمران)، خدیجه(دختر خویلد)، حوا(زن آدم)، آسیه،(دختر مزاحم) هر کدام با صفوف ملائکه اطراف تو را می گیرند و تو را بر روی منبری از نور می نشانند در این هنگام جبرئیل به حضور تو می رسد و می گوید: هر حاجتی داری بگو و تو می گویی: خدایا! حسن و حسینم را می خواهم. در آن ساعت حسینت را می بینی که با بدن خون آلون به محشر می آید و از خدا می خواهد که قاتلان وی را به کیفر رساند، بلافاصله خداوند به خشم آمده و از خشم او ملائکه نیز به خشم آیند و شعله های جهنم زبانه می کشد و قاتلان حسین و دشمنان او بر درون آتش افکنده می شوند.(2)ورود حضرت فاطمه به محشردر احادیث معتبر از طریق عامه و خاصه آمده است که در روز رستاخیر حضرت فاطمه(س) را به ناقه ای از ناقه های بهشتی سوار می کنند و ملائکه اطراف او را می گیرند، جبرئیل از طرف راست، میکائیل از طرف چپ، امیرالمؤمنین(ع) پیشاپیش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز از پشت سر، او را همراهی می کنند، و با تمام عظمت و جلالت وی را به محشر می آورند، تا جایی که خلایق از دیدن او سرهای خود را پایین بیندازید و چشمهایتان را ببندید، تا فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) عبور کند». مردم محشر با شنیدن این پیام که از سوی عرش خدا صادر می گردد، همگی سرهای خود را پایین می اندازند و چشمهایشان را می بندند و فاطمه(س) از روی پل صراط عبور می کند و در کنار بهشت قرار می گیرد...(یا معشر الخلائق! نکسوا رئوسکم و غضوا ابصارکم حتی تمر فاطمه(س) بنت محمد علی الصراط، فتمر مع سبعین الف جاریه من الحور العین...)(3) آری در روز قیامت نیز همه ی چشمها لیاقت دیدن فاطمه(س) را نخواهند داشت، فقط آنان که در این دنیا امتحان پس داده و لیاقت شیعه بودن را کسب کرده اند، مدال افتخار آن روز را از دست فاطمه(س) دریافت می دارند...پاسخ به سؤال سلمانطبری در کتاب بشارة المصطفی از کتاب کنز نقل می کند که ابوذر گفت: سلمان و بلال حبشی را دیدم نزد پیامبر(ص) آمدند، ناگهان سلمان به روی قدم رسول خدا(ص) افتاد و بوسید، پیامبر(ص) او را از این کار کنار زد و به او فرمود: «ای سلمان، آن کاری را که عجم ها برای شاهان خود انجام می دهند، نسبت به من انجام مده، من بنده ای از بندگان خدا هستم، مانند بندگان می خورم و می نشینم.» سلمان عرض کرد: ای مولای من از تو می خواهم از فضائل فاطمه(س) در قیامت، به من خبر بدهی! پیامبر(ص) با چهره ای خندان به او نگریست و فرمود: «سوگند به خدائی که جانم در دست قدرت او است، فاطمه(س) همان بانوئی است که در عرصه ی محشر، سوار بر شتر عبور می کند که سرش(نمودی) از خشیت خدا است، و چشمانش از نور خدا می باشد، تا اینکه فرمود: جبرئیل در سمت راست آن شتر، و میکائیل در سمت چپ آن، و علی(ع) در پیشاپیش آن، و حسن و حسین(ع) در پشت سر آن حرکت می کنند، خداوند حافظ و نگهبان او است، تا از صحنه ی محشر عبور کند در این هنگام ناگهان از جانب خدا ندا می رسد: «ای همه ی خلایق! چشمهای خود را فروخوابانید، و سرهای خود را پائین آورید، این فاطمه دختر پیامبر شما، همسر علی(ع) امام شما، مادر حسن و حسین(ع) است، پس از پل صراط عبور می کند در حالی که دو چادر شفّاف و سفید بر سر دارد. وقتی که فاطمه(س) وارد بهشت می شود و به نعمتها و مواهبی که خداوند برای او آماده ساخته می نگرد، می گوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ- اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اَذْهَبَ عَنّا الْحُزْنَ اِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ اَحَلَّنا دارَ الْمَقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ، لایَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ. «بنام خداوند مهربان، حمد و سپاس خداوند را که: حزن و اندوه را از ما دور ساخت، البته خدای ما بخشنده و شکر پذیر است، آن خدائی که ما را در مقام عالی از عطای خود قرار داد که در آن هیچگونه رنج و ناگواری به ما نمی رسد». رسول خدا(ص) فرمود: پس از آن خداوند به فاطمه(س) وحی می کند: «ای فاطمه! آنچه می خواهی از من مسئلت کن که به تو عطا می کنم و تو را خشنود سازم» فاطمه(س) عرض می کند: خدایا تو امید منی، بلکه بالاتر از امید منی، از درگاه تو مسئلت می کنم که دوستان من و دوستان دودمان مرا در آتش دوزخ، عذاب نکنی. خداوند به او وحی می کند: ای فاطمه! به عزّت و جلالم سوگند، دو هزار سال قبل از خلقت آسمانها و زمین، به خود سوگند یاد نموده ام که دوستان تو، و دوستان عترت تو را به آتش عذاب نکنم.اینک حدیثی از پیامبر اکرم(ص) در شان آن حضرت(س): «عن جابر بن عبداللَّه مرفوعالا اذا کان یوم القیامة تقبل ابنتی فاطمة علی ناقة من نوق الجنة...، خطامها من لولو رطب، قوائمها من الزمرد الاخضر، ذنبها من المسک الاذفر، عیناها یاقوتتان حمراوان، علیها قبة من نور، یری ظاهرها من باطنها، و باطنها من ظاهرها، داخلها عفو اللَّه، خارجها رحمةاللَّه، علی راسها تاج من نور، للتاج سبعون رکنا، کل رکن مرصع بالدر و الیاقوت. یضی ء کما یضی ء الکوکب الدری فی افق السماء علی یمینها سبعون الف ملک، و عن شمالها سبعون الف ملک، و جبرئیل آخذ بخطام الناقة، ینادی باعلی صوته: غضوا ابصارکم حتی تجوز فاطمه بنت محمد؛ فلا یبقی یومئذ نبی و لا رسول و لا صدیق و لا شهید الا غضوا ابصارهم حتی تجوز فاطمة فتسیر حتی تحاذی عرش ربها جل جلاله...، فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: یا حبیبتی و ابنة حبیبی، سلینی تعطی، واشفعی تشفعی.... فتقول: الهی و سیدی ذریتی و شیعتی، و شیعة ذریتی و محبی، و محبی ذریتی. فاذا النداء من قبل اللَّه جل جلاله: این ذریة فاطمة و شیعتها و محبوها و محبو ذریتها، فیقبلون و قد احاط بهم ملائکة الرحمة، فتقدمهم فاطمة، حتی تدخلهم الجنة».(4) جابر بن عبداللَّه از رسول خدا روایت می کند که فرمود: «هنگامی که روز قیامت فرا رسد، دخترم فاطمه سوار بر ناقه ای از ناقه های بهشتی وارد عرصه محشر می شود، که مهار آن ناقه از مروارید درخشان و چهارپای آن از زمرد سبز، دنباله اش از مشک بهشتی، چشمانش از یاقوت سرخ، و بر فراز آن، قبه ای(خیمه ای) از نور، که بیرون آن از درونش و درون آن از بیرونش نمایان است. فضای داخل آن قبه، انوار عفو الهی و خارج آن خیمه، پرتو رحمت خدایی است. و بر فرازش تاجی از نور که دارای هفتاد پایه است از در و یاقوت که همانند ستارگان درخشان در افق آسمان نورافشانند. از جانب راست آن مرکب هفتاد هزار ملک، و از طرف چپ آن هفتاد هزار فرشته است- و جبرئیل در حالی که مهار ناقه را گرفته است- با صدای بلندی ندا می کند: نگاه خود را فراسوی خویش گیرید، و نظرها به پایین افکنید، این فاطمه دختر محمد است که عبور می کند. در آن هنگام، حتی انبیا و صدیقین و شهدا همگی از ادب، دیده فرومی گیرند؛ تا اینکه فاطمه عبور می کند و در مقابل عرش پروردگارش قرار می گیرد، آنگاه از جانب خدا جل جلاله ندا می شود: ای محبوبه ی من، و ای دختر حبیب من، بخواه از من آنچه می خواهی؛ تا عطایت کنم و شفاعت کن هر که را مایلی تا قبول فرمایم. در جواب عرضه می دارد: ای خدای من، و ای مولای من، دریاب ذریه ی مرا، شیعیان مرا، پیروان مرا، و دوستان ذریه ی مرا. بار دیگر از جانب حق خطاب می رسد: کجا هستند ذریه فاطمه و پیروان او؟ کجایند دوستدارانش، و دوستداران ذریه ی او؟ در آن هنگام جماعتی به پیش می آیند و فرشتگان رحمت آنان را از هر سوی در میان می گیرند. و فاطمه(س) در حالی که پیشگام آنهاست همگی را همراه خود به بهشت وارد می فرماید». حضرت صدیقه(س) در روز قیامت سوار بر مرکبهای متفاوت به تناسب مواقف متعدد است؛ و اینکه در احادیث وارده، مرکبهای آن حضرت، متفاوت ذکر شده است، و به نظر بعضی ها نوع مرکب مورد اختلاف بوده است صحیح نیست. زیرا هر مرکبی که بیان شده است با مشخصات معین در موقف معین بوده و همه اش درست است و جای اختلاف نیست؛ علت اختلاف در مشخصات مرکب، از این جهت است که هنگامی که فاطمه(س) به سوی عرش الهی سیر می کند مرکب خاصی دارد، وقتی که از مقابل عرش به جانب بهشت روان است یک مرکب مخصوص دیگر؛ و همچنین هنگام ورود به بهشت و جولان و طیران در فضای رحمت الهی- همانند جعفر طیار- دارای مرکبهای خاص و گوناگون می باشد. در روایتی که ذکر شد، و مشخصات یکی از مرکبهای آن حضرت بیان گردید و گفته شد که جبرئیل مهار ناقه ی بهشتی زهرا(س) را در روز محشر می گیرد. می توان گفت که جبرئیل، نماینده ی خاص خدای لامکان، در هر مکان و موقفی است و در برخی از آیات و روایات که جمله ی «خدا آمد» بکار رفته است، دانشمندان همه را حمل بر آمدن جبرئیل نماینده ی حق تبارک و تعالی نموده اند؛ لذا هنگام ورود فاطمه(س) به عرصه ی محشر، آن یکتا کنیز برگزیده ی خدا و بانوی بانوان عالم از اولین و آخرین، همین شایسته ی اوست که مهار مرکبش را جبریل امین بگیرد و با افتخار ندا کند: «غضوا ابصارکم حتی تجوز فاطمة بنت محمد».(5) در یک روایت دیگر از رسول اکرم(ص) چنین نقل شده است که فرمود: «... ینادی مناد من بطنان العرش، یا اهل القیامه غضوا ابصارکم، هذه فاطمه بنت محمد، تمر علی الصراط، فتمر فاطمه علیها و تمر شیعتها علی الصراط کالبرق الخاطف...».(6) «روز قیامت منادی از میان عرش الهی ندا می کند: ای اهل محشر چشمان خود فروگیرید، این فاطمه دختر محمد است که از صراط عبور می کند، آنگاه فاطمه با شیعیان بسرعت برق از صراط می گذرند». با توجه به اینکه حضرت فاطمه صدیقه(س) در والاترین مناقب و برترین مقامات با پدر و همسر و فرزندانش مشترک است و با در نظر گرفتن مطالبی که نسبت به مراتب عالی آن حضرت در روز قیامت بیان شد، و بشارتهائی که درباره ی شیعیانش از پیامبر اکرم نقل شده است، هرگز معقول نیست که صاحب این مقامات عالیه ولیةاللَّه نباشد. مطالبی را که بیان شد، از اخباری که در علت نامگذاری حضرت صدیقه(س) به اسامی «فاطمه» و «بتول» وارد شده است نیز می توان استفاده کرد. تقدم و سواره بودن حضرت زهرا در ورود به بهشتمنقبت دیگر، مقام رکوب(سواره بودن) در روز قیامت، در بهشت، و در هنگام سیر در مواقف دیگر است که حضرت زهرا(س) با پدر بزرگوارش و امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع) اشتراک دارد، و هیچ زنی در عالم- از اولین و آخرین- دارای این مقام نیست. فاطمه(س) در این رتبه نیز بین بانوان جهان بی همتاست. از میان بانوان، تنها اوست که سواره وارد عرصه ی محشر می شود. فرق او با زنان دیگر، بلکه با جمیع صدیقین، علما، حکما و شهدا تفاوت پیاده و سواره است. بریده(7) از پیامبر اکرم(ص) روایت می کند که آن حضرت فرمود: «یبعث اللَّه ناقة صالح، فیشرب من لبنها هو و من آمن به من قومه. و لی حوض کما بین عدن و عمان، اکوابه عدد نجوم السماء فیستقی الانبیاء. و یبعث اللَّه صالحا علی ناقته. قال معاذ(8): یا رسول اللَّه، و انت علی العضباء؟ قال: لا، انا علی البراق، یخصنی اللَّه به من بین الانبیاء، و فاطمه ابنتی علی العضباء...».(9) «خدای تعالی ناقه حضرت صالح را در روز رستاخیز برمی انگیزد، پس حضرت صالح و ایمان آورندگان به او از شیر آن شتر می نوشند و سیراب می شوند؛ لیکن مرا حوضی است به پهنای عدن تا عمان، که تعداد جامهای آن به شمار ستارگان آسمانی است، و انبیا(از من) طلب سقایت می نمایند. «پیامبر اکرم(ص) در ادامه ی سخن چنین می فرماید: خدای تعالی در روز حشر، صالح را سوار بر ناقه اش برمی انگیزد. معاذ از پیامبر اکرم(ص) پرسید یا رسول اللَّه آیا شما نیز سوار بر شتر عضباء به محشر وارد می شوید؟ آن حضرت در جواب فرمود: نه، مرکب اختصاصی من براق است، که خدای تعالی مرا در میان انبیاء به این مرکب مخصوص گردانیده است، و عضباء مرکب مخصوص دخترم فاطمه است». روایتی را که ذکر شد حافظ ابن عساکر در تاریخش آورده و علمای شیعه نیز آن را نقل نموده اند. عضباء نام شتری است که هر وقت علی(ع) از جانب پیامبر اکرم برای تبلیغ اسلام مأموریت داشت بر آن سوار می شد، چنانکه جهت قرائت سوره ی برائت(توبه) در برابر کفار نیز علی بر این مرکب مخصوص سوار بود. ابوهریره می گوید: شنیدم از پیامبر اکرم که فرمود: «تبعث الانبیاء یوم القیامة علی الدواب و یبعث صالح علی ناقته، و ابعث علی البراق، و تبعث فاطمة امامی علی العضباء، و یبعث ابنا فاطمه- الحسن والحسین علی ناقتین، و علی بن ابی طالب علی ناقتی».(10)«در روز قیامت انبیا سوار بر مرکبها هستند، و صالح سوار با ناقه اش مبعوث می شود، و من نیز بر براق و فاطمه در پیشاپیش من بر عضباء و دو فرزند فاطمه، حسن و حسین بر دو ناقه ی دیگر، و علی بن ابی طالب بر ناقه ی مخصوص من، همگی سواره مبعوث می شویم». مرکب انبیا- چنانکه از روایات استفاده می شود- از مرکب های عمومی بهشتی است نه اختصاصی؛ و با توجه به روایت قبلی، که پیامبر می فرماید «در روز قیامت سواره مبعوث شدن بهمراه انبیا، مخصوص امیرالمؤمنین و فاطمه و حسنین سلام اللَّه علیهم می باشد» در تمام مواقف، آنجا که از مسیر پنج تن سخن رفته است، ردیف و ترتیب حرکت چنین است: فاطمه(س) از همه جلوتر، و رسول خدا(ص) پشت سر فاطمه، و امیرالمؤمنین(ع) بعد از پیامبر اکرم، حسنین(ع) پشت سر آنان هستند، حتی ورود پنج تن علیهم السلام به بهشت نیز به همین ترتیب است. دانشمندانی که این روایت ابوهریره را نقل کرده اند عبارتند از: محب الدین طبری در ذخائرالعقبی، حاکم در مستدرک- که صحت آن را بررسی و تأیید کرده است-، ابن عساکر در تاریخش، و خطیب در تاریخش. سیوطی ضمن نقل این حدیث از ابوالشیخ و حاکم و خطیب و ابن عساکر چنین نتیجه می گیرد که این روایت آن احادیثی را که از طریق شیعه درباره ی پیشگام بودن فاطمه در هنگام سیر پنج تن نقل شده است، تأیید می کند. حافظ سیوطی با ذکر اسناد و مدارک در کتاب جَمْع الجَوامِع آورده است که حضرت رسول فرمود: «اول شخص یدخل الجنه فاطمة بنت محمد».(11) «اول کسی که به بهشت وارد می شود فاطمه دختر محمد است». و در حدیث دیگر: «ان اول من یدخل الجنة: انا و علی و فاطمة والحسن والحسین...».(12) «ما پنج تن قبل از همه کس به بهشت وارد می شویم...». از این دسته اخبار، و احادیث دیگری که در این موضوع از پیامبر اکرم(ص) وارد است، معلوم می شود که فاطمه(س) دارای مرکب هایی است مخصوص به خود، که گاهی از نور، گاهی از یاقوت، و گاهی از زمرد است، و یکی از مرکب های آن حضرت نیز عضباء است. فاطمه(س) هنگام سیر در مواقف متعدد، مرکب های مختلفی دارد؛ موقع ورود به محشر، هنگام داخل شدن به بهشت، وقت سیر در جنت، و مراحل دیگر در موقفی سوار بر مرکب مخصوص می باشد، و اینکه در احادیث مرکب های آن حضرت را متنوع ذکر کرده اند، به سبب همین تعدد مواقف و منازل است. این منقبت فاطمه(س)- که در میان جمیع زنان، از اولین و آخرین، تنها بانویی است که سوار بر مرکب محشور می شود، و با توجه به اینکه در این فضیلت با پیامبر اکرم(ص) بطور همسان اشتراک دارد-، خود برهان روشن و قاطعی است که آن حضرت دارای مقام شامخ ولایت بوده، و از شئون همین رتبه ی والاست که جمیع زنان در محشر پیاده اند، و او که «ولیةاللَّه» است، سوار بر مرکب مخصوص به خود می باشد.پی نوشتها:1ـ حج/ 1 و 22ـ بحارالانوار، ج 43، ص 226-225 با تلخیص.3ـ کنزالعمال، ج 12، ص 105، ش 34209- فرائدالسمطین، ج 2، ص 49، ش 380 و ص 64، ش 387- سفینه، ج 2، ص 375- ابن ابی الحدید، ج 9، ص 193- بحار، ج 43، ص 53 و ص 219.4ـ امالی صدوق ص 25، بحارالانوار ج 43/ 220 219. 5 ـ یعنی:(چشمان خود فرودبندید تا فاطمه عبور نماید). این جمله در روایات متعدد با عبارات مختلفی ایراد گردیده است، که از آن قبیل است: «غضوا ابصارکم حتی تجوز فاطمه الصدیقه بنت محمد(ص) و من معها». «غضوا ابصارکم کم لتجوز فاطمه بنت محمد(ص) سیده نساءالعالمین علی الصراط». «غضوا ابصارکم و نکسوا روسکم». «غضوا ابصارکم تمر فاطمه بنت رسول اللَّه(ص) ». «غضوا ابصارکم حتی تعبر فاطمه بنت محمد(ص) ». «غضوا ابصارکم حتی تمر فاطمه بنت حبیب اللَّه(ص) ». «غضوا الابصار فان هذه فاطمه تسیر». «غضوا ابصارکم فهذه فاطمه بنت محمد رسول اللَّه(ص) تمر علی الصراط». «نکسوا روسکم و غضوا ابصارکم حتی تجوز فاطمه علی الصراط». «طاطاوا الروس و غضوا الابصار، فان هذه فاطمه تسیر الی الجنه». حاکم نیشابوری درباره ی روایت فوق می گوید: «این حدیث- علی شرط الشیخین(یعتی بر مبنای شرط بخاری و مسلم)- صحیح است».(مستدرک حاکم ج 3/ 153). ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج 9/ 193 پس از نقل این روایت چنین می گوید: «و هذا من الاحادیث الصحیحه،.و لیس من الاخبار المستضعفه». یعنی این روایت از احادیث صحیحه می باشد و از جمله احادیث ضعیف نیست. بعضی از مصادر این روایت در کتب عامه از این قرار است: معجم کبیر طبرانی ج 1/ 108/ ح 180، مستدرک حاکم ج 3/ 153، 161، اسد الغابه ج 5/ 523، تلخیص المستدرک ج 3/ 153، فرائد السمطین ج 2/ 49/ ح 380، الصواعق المحرقه ص 289، کنز العمال ج 12/ ص 105، 106/ ح 34209- 34211، ص 108/ ح 34219، ص 109، 110/ ح 34229، ینابیع الموده ص 182، الاتحاف ص 46. این روایت در کتب شیعه نیز موجود است که از جمله می توان به مصادر ذیل مراجعه نمود: تفسیر الامام العسکری- ذیل تفسیر سوره ی البقره، آیه ی 93- ص 434، کنز الفوائد ص 253، 254، 355، 356، تفسیر فرات ص 437، 438/ ح 578. کسانی که مایل به بررسی بیشتر روایات شیعی در این باره هستند مراجعه بفرمایند به: بحارالانوار ج 7/ 336، ج 32/ 610، ج 37/ 70، ج 43/ 52، 53، 62، 64، 219، 220، 221، 223، 224، ج 68/ 59. 6ـ بحارالانوار ج 43/ 223. 7- عامه وی در نخستین سال هجری، اسلام آورده و در غزوه ی خیبر شرکت داشته است. بریده، والی عمر بن خطاب در نوبه سرغ(که در مرز حجاز و شام واقع است) بوده و در سال 62 و یا 63 هجری درگذشته است.(طبقات ابن سعد ج 14/ 241، الاستیعاب ج 1/ 263، سیر اعلام النبلاء ج 2/ 470، تهذیب الکمال ج 4/ 53). 8ـ ابوعبدالرحمن معاذ بن جبل بن عمرو بن اوس انصاری خزرجی متوفای 18 هجری. وی یکی از صحابه ای است که در غزوه ی بدر و بسیاری از غزوات دیگر حضور داشته و علمای عامه او را درشمار حفاظ ذکر نموده اند. بنا به نقل ابن اسحاق، پیامبر اکرم(ص) در مواخاتی که بین صحابه صورت داد معاذ بن جبل را برادر جعفر بن ابی طالب قرار داده است.(الاستیعاب ج 459/3، اسد الغابه ج 4/ 376، تهذیب التهذیب ج 10/ 186، تذکره الحفاظ ج 1/ 19، طبقات الحفاظ ص 15). 9ـ تهذیب تاریخ دمشق ج 3/ 311، 312، کنزالعمال ج 11/ 499/ ح 32340. همچنین مراجعه بفرمایید به مختصر تاریخ دمشق ج 5/ 260 و حیاة الحیوان ج 1/ 166. 10ـ مستدرک حاکم ج 3/ 152(حاکم نیشابوری پس از نقل این حدیث می گوید: «این حدیث بنابر شرط مسلم صحیح است)»، تلخیص المستدرک ج 3/ 152، مقتل خوارزمی ج 1/ 55، مجمع الزوائد ج 10/ 333. 11ـ ابوهریره(که نزد عامه از اکابر صحابه است) از پیامبر چنین نقل می کند: «اول شخص یدخل الجنه فاطمه، مثلها فی هذه الامه مثل مریم بنت عمران». مراجعه بفرمایید به: فردوس الاخبار ج 1/ 69/ ح 83، کنزالعمال ج 12/ 110/ ح 34234، ینابیع الموده ص 260، میزان الاعتدال ج 2/ 618، لسان المیزان ج 4/ 16. در کتاب میزان الاعتدال و لسان المیزان این حدیث به نقل از عبدالسلام بن عجلان نقل گردیده است. ابن حبان در کتاب الثقات وی را تعدیل نموده است(الثقات ج 7/ 127). ظاهراً تنها گناه وی- که موجب طعن او بوسیله ی ذهبی و امثال ذهبی گردیده- نقل همین روایت است. 12ـ و در روایتی پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «ان اول من یدخل الجنه: انا و انت و فاطمه والحسن والحسین. قال علی: فمحبونا؟ قال: من ورائکم».(الصواعق المحرقه ص 311، کنزالعمال ج 12/ 98/ ح 34166) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image