استغفار منسوب به امام علی ع /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

بسم الله الرحمان الرحیمبا سلام سوال: در مورد استغفار منصوب به امیر المومنین حضرت علی که ۷۰ بند است راهنمایی می خواستم.


با سلام و سپاس از اعتماد شما به این مرکزالف. دعاى استغفار امیر المؤمنین (ع) جهت فزونی روزی و اولاد امام رضا ، از پدرانش ، از امام سجاد ، و او از پدرش امام حسین علیهم السلام نقل مى کند:روزى در خدمت حضرت على علیه السلام نشسته بودم که مرد عربى وارد شد و گفت: اى امیرالمؤمنین مردى هستم عیال وار و از مال دنیا چیزى ندارم. امام علیه السلام فرمود: اى برادر عرب چرا استغفار نمى کنى تا حالت اصلاح شود، مرد عرب گفت: اى امیرالمؤمنین من بسیار استغفار مى کنم و حالم تغییر مى کند، امام فرمود: خداوند مى فرماید : «اِسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ اِنَّهُ کانَ غَفّارا  یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا  وَ یُمْدِدْکُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ اَنْهارا»از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او بسیار  آمرزنده است بارانهاى پربرکت آسمان را پى درپى بر شما فرو مى فرستد و اموال وفرزندان شما را افزون مى کند و براى شما باغهاى خرم وسر سبز ونهرهاى آب جارى قرار مى دهد.اینک من استغفارى به تو یاد مى دهم که هنگام  خواب آن را بخوان تا خداوند روزیت را زیاد گرداند. آنگاه حضرت امیر  علیه السلاماستغفارى را نوشت و به مرد عرب داد و فرمود: هنگامى که خواستى بخوابى و به بستر  بروى این استغفار را با حالت گریه بخوان و اگر گریه ات نیامدخود را به حالت گریه کنندگان در آور.امام حسین  علیه السلام مى فرماید: در سال بعد، مرد عرب نزد پدرم  آمد و گفت: اى امیرالمؤمنین خداوند نعمتش را بر من تمام نموده تا آنجا که جائى براى نگهدارى مال وحیوانات خود ندارم، امام علیه السلامفرمود: اى برادر عرب، سوگند به خدائى که محمد را به حق به رسالت برگزید، هیچ بنده اى این استعفار را نمى خواند جز آنکه خداوند گناهانش را آمرزیده و حوائج مشروعش را بر آورده مى سازد، و به برکت این استغفار مال و فرزندانش را افزایش مى یابد. الصحیفة العلویّة الجامعة، ص 164 دعاى شماره 70 تألیف سید محمد باقر ابطحى، چاپ: قم ـ  مؤسّسة الإمام المهدى. ب. متن دعای مستغفربِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِبه نام خداوند بخشنده بخشایشگراَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلَّ ذَنْبٍ قَوِىَ عَلَیْهِ بَدَنىپروردگارا ! طلب بخشش مى کنم از هرگناهى که در اثر سلامتى که به من دادى بر آنبِعافِیَتِکَ، اَوْ نالَتْهُ قُدْرَتى بِفَضْلِ نِعْمَتِکَ، اَوْ بَسَطْتُگناه نیرو گرفتم و بوسیله نعمتهاى تو بر آن  گناه، توانمند شدم و یا در اثر فراوانىاِلَیْهِ یَدى بِسابِغِ رِزْقِکَ، اَوْ اِتَّکَلْتُ فیهِ عِنْدَ خَوْفىروزى به گناهان جرأت یافتم و به هنگام ترس از گناه به مهلتى که به من داده بودىمِنْهُ عَلى اَناتِکَ اَوْ اِحْتَجَبْتُ فیهِ مِنَ النّاسِ بِسِتْرِکَ،تکیه زدم و یا در سایه پرده پوشى تو، گناهم را از مردم مخفى کردم اَوْ وَثِقْتُ مِنْ سَطْوَتِکَ عَلَىَّ فیهِ بِحِلْمِکَ، اَوْ عَوَّلْتُو از قهر و غضب تو، به حلم و بردبارى تو خاطرجمع شدم و بر کرم و بخشش تو فیهِ عَلىکَرَمِ عَفْوِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍدل بستم. پروردگارا ! طلب بخشش مى کنم از هر گناهى که در امانت خویشخُنْتُ فیهِ اَمانَتى، اَوْ بَخَّسْتُ بِفِعْلِهِ نَفْسى، اَوْخیانت کردم و یا خود را در برابر گناه به اندک لذت نفسانى فروختماِحْتَطَبْتُ بِهِ عَلى بَدَنى، اَوْ قَدَّمْتُ فیهِ لَذَّتى، اَوْو یا بدن  خود را هیزم آتش دوزخ ساختم و یا لذتهاى نفسانى خود را بر اوامر مقدّماثَرْتُ فیهِ شَهْوَتى، اَوْ سَعَیْتُ فیهِ لِغَیْرى، اَوْداشتم یا شهوت خود را بر رضاى تو ترجیح دادم و یا بخاطر دیگران کوشیدماِسْتَغْوَیْتُ اِلَیْهِ مَنْ تَبَعَنى اَوْ کایَدْتُ فیهِ مَنْ مَنَعَنى،و یا دنباله روندگان خود را گمراه ساختم یا آن  ممانعت کنندگان خود را فریب دادماَوْ قَهَرْتُ عَلَیْهِ مَنْ عادانى، اَوْ غَلَبْتُ عَلَیْهِ بِفَضْلِو یا خوار کردم آنکه با من دشمنى کرد و با انواع مکر و حیله به دشمنانم چیره شدمحیلَتى، اَوْ اَحَلْتُ عَلَیْکَ مَوْلاىَ، فَلَمْ تَغْلِبْنى عَلىو با تو نیز از در مکر و حیله بر آمدم ولى مرا دچار غضب خود نساختىفِعْلى، اِذْ کُنْتَ کارِهالِمَعْصِیَتى فَحَلُمْتَ عَنّى، لکِنْآنگاه که از گناهانم ناراحت بودى، بردبارى نمودى. آرى! سَبَقَ عِلْمُکَ فِىَّ بِفِعْلى ذلِکَ، لَمْ تُدْخِلْنى یارَبِّ فیهِاز روز ازل از گناهانم آگاه بودى و این آگاهى تو مرا به گناه مجبور نساختجبْرا، وَلَمْ تَحْمِلْنى عَلَیْهِ قَهْرا، وَلَمْ تَظْلِمْنى فیهِ شَیْئاو به زور بر من این گناهان را تحمیل نکرد و بر من ستم روا نداشتىفَاَستَغْفِرُکَ لَهُ وَلِجَمیعِ ذُنُوبى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَاز آن گناه و تمام گناهانم، طلب مغفرت مى کنم. پروردگارا ! استغفار مى کنم لِکُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ اِلَیْکَ مِنْهُ وَاَقْدَمْتُ عَلى فِعْلِهِاز هر گناهى که از آن توبه نمودم ولى دوباره مرتکب آن شدم فَاسْتَحْیَیْتُ مِنْکَ وَاَنَا عَلَیْهِ، وَرَهِبْتُکَ وَاَنَا فیهِواز تو حیا نمودم ولى آلوده شدم واز تو مى ترسیدم، ولى اجتناب نمى کردم تَعاطَیْتُهُ وَعُدْتُ اِلَیْهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍو به تو قول ترک گناه دادم ولى دوباره برگشتم. پروردگارا ! استغفار مى کنم براى هرکَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِ خَیْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخالَطَنىگناهى که بر من نوشته اى به سبب کار نیکى که بخاطر تو آغاز کردم ولى با نیت غیر توفیهِ سِواکَ وَشارَکَ فِعْلى ما لا یَخْلُصُ لَکَ اَوْ وَجَبَمخلوط گردید و آمیخته شد کار من با چیزى خالص براى تو نبود و یا با عملى که بر منعَلَىَّ ما اَرَدْتُ بِهِ سِواکَ، وَکَثیرٌ مِنْ فِعْلى مایَکُونُواجب  بود،  غیر  تو را    اراده   نمودم    و اکثر   کارهاى   من    این    چنین      است. کَذلِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ تَوَرَّکَ عَلَىَّپروردگارا ! طلب مغفرت مى کنم بر هر گناهى که بر من تحمیل شده بِسَبَبِ عَهْدٍ عاهَدْتُکَ عَلَیْهِ اَوْ عَقْدٍ عَقَدْتُهُ لَکَ، اَوْبه سبب عهدى که با تو بستم و یا قولى که به تو دادم و یاذِمَّةٍ واثَقْتُ بِها مِنْ اَجْلِکَ لاَِحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ، ثُمَّپیمانى که بخاطر تو با یکى از مخلوقات تو بستم ولى نَقَضْتُ ذلِکَ مِنْ غَیْرِ ضَرُورَةٍ لَزِمْتَنى فیهِ، بَلْتمامى این عهد و پیمانها را شکستم بدون آنکه مجبور بشوم بلکهاِسْتَزَلَّنى اِلَیْهِ عَنِ الْوَفاءِ بِهِ الاَْشَرُ وَمَنَعَنى عَنْطغیان من باعث لغزش و بى وفایى من شد و کور دلى من مانع رِعایَتِهِ الْبَصَرُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ رَهِبْتُوفادارى من شد. پروردگارا ! من طلب مغفرت و بخشش مى کنم براى هر گناهى که ازفیهِ مِنْ عِبادِکَ وَخِفْتُ فیهِ غَیْرَکَ وَاسْتَحَیَیْتُ فیهِ مِنْبندگان تو واهمه داشتم و از غیر تو مى ترسیدم و از مخلوقات تو حیا مى کردم خَلْقِکَ ثَمَّ اَفْضَیْتُ بِهِ فِعْلى اِلَیْکَ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَولى تمام آن کارها را در برابر تو مرتکب مى شدم، خداوندا ! طلب مغفرت مى کنم لِکُلِّ ذَنْبٍ اَقْدَمْتُ عَلَیْهِ وَاَنَا مُسْتَیْقِنٌ اَنَّکَ تُعاقِبُاز هر گناهى که به آن اقدام کردم  با اینکه  یقین داشتم  که تو مرتکب آن گناه را عَلَى ارْتِکابِهِ فَارْتَکَبْتُهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّکیفر خواهى داد ولى مرتکب شدم. پروردگارا ! استغفار مى کنم براى هر گناهى کهذَنْبٍ قَدَّمْتُ فیهِ شَهْوَتى عَلى طاعَتِکَ وَ اثَرْتُشهوت و خواسته هاى نفسانى خود را بر اطاعت تو مقدم داشتم و محبت مَحَبَّتى عَلى اَمْرِکْ، وَاَرْضَیْتُ فیهِ نَفْسى بِسَخَطِکَخود را بر دستور تو ترجیح دادم و نفس خویش را با غضب تو راضى کردم وَقَدْ نَهَیْتَنى عَنْهُ بِنَهْیِکَ، وَتَقَدَّمْتَ اِلَىَّ فیهِ بِاِعْذارِکَو حال آنکه از همه اینها مرا نهى نموده بودى و راه  هرگونه عذر را بر من بسته بودىوَاحْتَجَجْتَ عَلَىَّ فیهِ بِوَعیدِکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَو با تهدیدهاى خود، حجّت را بر من تمام کرده بودى، خدایا ! استغفار مى کنم لِکُلِّ ذَنْبٍ عَلِمْتُهُ مِنْ نَفْسى، اَوْ ذَهَلْتُهُ اَوْ نَسیتُهُ اَوْاز هر گناهى که آگانه و یا ناخود آگاه و یا از روى فراموشى،تَعَمَّدْتُهُ اَوْ اَخْطَأْتُهُ، مِمّا لا اَشُکُّ اَنَّکَ سائِلى عَنْهُ،و یا عمدى و یا اشتباهى،  مرتکب شدم و هیج شکى ندارم که تو بازخواست مى کنىوَاَنَّ نَفْسى مُرْتَهَنَةٌ بِهِ لَدَیْکَ، وَاِنْ کُنْتُ قَدْ نَسیتُهُ اَوْو جان من، در گرو این گناهان است، اگرچه فراموش کرده ام و یا غَفَلْتْ نَفْسى عَنْهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍغفلت نموده ام. پروردگارا ! طلب بخشش مى کنم از هر گناهى کهواجَهْتُکَ بِهِ وَقَدْ اَیْقَنْتُ اَنَّکَ تَرانى، وَاَغْفَلْتُ اَنْدر برابر تو انجام داده ام و یقین دارم که تو در حال گناه، مرا مى دیدى و غفلت کردم اَتُوبَ اِلَیْکَ مِنْهُ، اَوْ نَسیتُ اَنْ اَتُوبَ اِلَیْکَ مِنْهُ، اَوْاز اینکه توبه کنم و یا فراموش نمودم از آن گناه برگردم یا نَسیتُ اَنْ اَسْتَغْفِرَکَ لَهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍفراموش کردم که از آن گناه استغفار نمایم. پروردگارا! استغفار مى کنم از هر گناهىدَخَلْتُ فیهِ، وَاَحْسَنْتُ ظَنّى بِکَ اَنْ لاتُعَذِّبَنى عَلَیْهِکه داخل آن شدم و به تو خوش بین بودم که مرا بخاطر آن،  عذاب نخواهى کردوَاَنَّکَ تَکْفینى مِنْهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍو مرا مورد عنایت خویش قرار خواهى داد. پروردگارا ! استغفار مى کنم از هرگناهىاسْتَوْجَبْتُ بِهِ مِنْکَ رَدَّ الدُّعاءِ، وَحِرْمانَ الاِْجابِةِ،که بخاطر آن، مستحق شدم دعاهایم قبول نشود و از اجابت محروم گردموَخَیْبَةَ الطَّمَعِ، وَانْفِساخَ الرَّجاءِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَو به آرزوهایم نرسم و امیدهایم گسسته شود. پروردگارا ! طلب بخشش مى کنم لِکُلِّ ذَنْبٍ یُعَقِّبُ الْحَسْرَةَ، وَیُورِثُ النَّدامَةَ،از هر گناهى که باعث حسرت  وافسوسى من شود و موجب پشیمانى ام گرددوَیَحْبِسُ الرِّزْقَ، وَیَرُدُّ الدُّعاءَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَوروزى مرا باز دارد و دعاهاى مرا ردّ کند. پروردگارا ! طلب مغفرت  مى کنم لِکُلِّ ذَنْبٍ یُورِثُ الاَْسْقامَ وَیُعَقِّبُ الضَّناءَ وَیُوجِبُاز هر گناهى که باعث بیمارى  و مریضى طولانى من شود و موجب النِّقَمَ وَیَکُونُ آخِرُهُ حَسْرَةً وَنِدامَةً اَللّهُمَّ اِنّىمکافات من و عاقبت جز افسوس و پشیمانى نداشته باشد.  پروردگارا !اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ مَدَحْتُهُ بِلِسانى، اَوْهَشَّتْ اِلَیْهِطلب بخشش مى کنم از هر گناهى که زبانم آن را ستود و نفسم از آن خوشنودنَفْسى، اَوْ اِکْتَسَبْتُهُ بِیَدى وَهُوَ عِنْدَکَ قَبیحٌ تُعاقِبُگردید و به دست خود آن را مرتکب شدم و حال آنکه آن گناه، نزد تو  زشت بود و برعَلى مِثْلِهِ وَتَمْقُتُ مَنْ عَمِلَِهُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّهمانند آن کیفر مى دهى ومرتکب آن را دشمن مى دارى. پروردگارا ! استغفار مى کنمذَنْبٍ خَلَوْتُ بِهِ فى لَیْلٍ اَوْنَهارٍ، حَیْثُ لایَرانى اَحَدٌبراى هر گناهى که در شب یا روز ، در خلوت و در جائى که کسى مرا نمى دید مِنْ خَلْقِکَ، فَمِلْتُ فیهِ مِنْ تَرْکِهِ بِخَوْفِکَ اِلى اِرْتِکابِهِبجاى ترک آن گناه، بسبب ترس از تو، آن را مرتکب شدم واین  بخاطر خوش گمانىبِحُسْنِ الظَّنِّ بِکَ، فَسَوَّلَتْ لى نَفْسِى الاِْقْدامَ عَلَیْهِمن به تو بود آرى  نفس من  آن را برایم زینت داد و مرا وادار کرد  به ارتکاب گناهفَواقَعْتُهُ، وَاَنَا عارِفٌ بِمَعْصِیَتى لَکَ فیهِ اَللّهُمَّ اِنّىدر حالیکه مى دانستم آن عصیان، نافرمانى توست. خدایا! از تو اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ اسْتَقْلَلْتُهُ اَوِاسْتَصْغَرْتُهُ، اَوِآمرزش مى خواهم    براى    هر   گناهى  که  آن   را   کوچک  دانستم و یا سبک شمردم  اسْتَعْظَمْتُهُ وَتَوَرَّطْتُ فیهِ، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّیا  بزرگ  انگاشتم ، ولى  مرتکب آن گردیدم، خدایا از تو آمرزش  مى خواهم   براى   هرذَنْبٍ ما لَئْتُ فیهِ عَلى اَحَدٍ مِنْ بَرِیَّتِکَ، اَوْ زَیَّنْتُهُگناهى که در آن، به یکى از بندگانت یارى کردم ، یا براى خود آن را تزیین دادم، لِنَفْسى، اوْ اَوْ مَأْتُ بِهِ اِلى غَیْرى، وَدَلَلْتُ عَلَیْهِیا آن را به دیگرى اشاره نموده و دیگران را به آن راهنمایى کردم ، سِواىَ، اَوْ اَصْرَرْتُ عَلَیْهِ بِعَمْدى، اَوْ اَقَمْتُ عَلَیْهِیا عمدا بر آن اصرار ورزیدم، یا با حیله ومکر بر انجامش  ادامهبِحیلَتى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ اسْتَعَنْتُ عَلَیْهِدادم. خدایا! از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى که با مکر وحیله  یارى جستمبِحیلَتى بِشَىْ ءٍ مِمّا یُرادُ بِهِ وَجْهُکَ، اَوْ یُسْتَظْهَرُ بِمِثْلِهِبوسیله کارى که براى  رضاى باید انجام مى گرفت ، یا به مانند آن بر طاعت تو باید عَلى طاعَتِکَ، اَوْ یُتَقَرَّبُ بِمِثْلِهِ اِلَیْکَ، وَوارَیْتُ عَنِیارى جسته مى شد، یا به مانند آن به تو باید نزدیک مى شد، و آن گناه را از مردم پنهانالنّاسِ وَلَبَّسْتُ فیهِ، کَاَنّى اُریدُکَ بِحیلَتى، وَالْمُرادُداشتم و امر را بر آنان مشتبه گرداندم، گویا با حیله مى خواستم بنمایانم که قصدمبِهِ مَعْصِیَتُکَ وَاَلهَوى فیهِ مُتَصَرِّفٌ عَلى غَیْرِ طاعَتِکَرضاى توست، در حالیکه نافرمانى تو بود، هواى نفس آن کار رابراى نافرمانى تو انجاماَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ کَتَبْتَهُ عَلَىَّ بِسَبَبِمى داد. خدایا! از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى که آنرا برایم نوشته اى، به سببعُجْبِ کانَ بِنَفْسى اَوْ رِیاءٍ اَوْ سُمْعَةٍ، اَوْ خُیَلاءَ اَوْخودپسندى نسبت به خود ، یا بخاطر ریاء یا به خود نمایى یا تکبّر ،فَرَحٍ اَوْ مَرَحٍ، اَوْ اَشَرٍ اَوْ بَطَرٍ، اَوْ حِقْدٍ اَوْ حَمِیَّةٍ، اَوْیا ناسپاسى، یا شادمانى بى مورد، یا طغیان در نعمت یا کینه ، یا تعصّب غَضَبٍ اَوْ رِضًى، اَوْ شُحٍّ اَوْ بُخْلٍ، اَوْ ظُلْمٍ اَوْ خِیانَةٍ،یا غضب ، یا از خود راضى شدن، یاتنگ نظرى، یا بخل ،یا ظلم ، یا خیانت،اَوْ سِرْقَةٍ اَوْ کِذْبٍ، اَوْ لَهْوٍ اَوْ لَعْبٍ ، اَوْ نَوْعٍ مِنْ اَنْواعِیا دزدى ، یا دروغ، یا کارهاى بیهوده ، یا هوسرانى، یا به نوع از انواعى  که بمانند ما یُکْتَسَبُ بِمِثْلِهِ الذُّنُوبُ، وَیَکُونُ بِاجْتِراحِهِآن گناه انجام مى گیرد و با ارتکاب آن، انسان به هلاکت مى رسدالْعَطَبُ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ سَبَقَ فىخدایا! از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى که در علمت مقدّر شده عِلْمِکَ اَنّى فاعِلُهُ فَدَخَلْتُ فیهِ بِشَهْوَتى وَاجْتَرَحْتُهُکه من آن را مرتکب مى گردم، و با میل نفسانى خودم بر آن گناه وارد شده و به ارادهبِاِرادَتى، وَقارَفْتُهُ بِمَحَبَّتى وَلَذَّتى وَمَشِیَّتى، وَشِئْتُهُخود آنرا مرتکب گردیدم، و با محبت و لذت  آنرا انجام داده، و آن گناه را خواستماِذْ شِئْتَ اَنْ اَشاءَهُ، وَاَرَدْتُهُ اِذْ اَرَدْتَ اَنْ اُریدَهُ،زیرا تو خواستى که آنرا بخواهم، و اراده نمودم آنگاه که اراده نمودى تا آنرا ارادهفَعَمِلْتُهُ اِذْ کانَ فى قَدیمِ تَقْدیرِکَ وَنافِذِ عِلْمِکَ اَنّىنمایم، و آنرا مرتکب گردیدم زیرا در تقدیر ازلى و علم نافذ تو  مقدّر شده بود که آنرافاعِلُهُ، لَمْ تُدْخِلْنى فیهِ جَبْرا، وَلَمْ تَحْمِلْنى عَلَیْهِانجام دهم، به اجبار مرا در آن گناه وارد نساختى، و به زور بر من تحمیل ننمودى، قَهْرا، وَلَمْ تَظْلِمْنى فیهِ شَیْئا، فَاَسْتَغْفِرُکَ لَهُ وَلِکُلِّ و در ارتکار آن گناه بمن ستم روا نداشتى، پس براى آن گناه و  هر گناهى که علم تو بهذَنْبٍ جَرى بِهِ عِلْمُکَ عَلَىَّ وَفِىَّ اِلى آخِرِ عُمْرىآن تعلق گرفته که  تا   آخر   عمر آنرا مرتکب مى شوم از تو استغفار و طلب آمرزش دارم اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ مالَ بِسَخَطى فیهِ عَنْخدایا! از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى که بوسیله غضبم مرا از خشنودیت دوررِضاکَ، وَمالَتْ نَفْسى اِلى رِضاکَ فَسَخِطْتُهُ، اَوْساخت، و قلبم به خشنودیت مایل گردید ولى از آن بدم آمد ، یا رَهِبْتُ فیهِ سِواکَ، اَوْ عادَیْتُ فیهِ اَوْلِیاءَکَ، اَوْ والَیْتُاز غیر تو در آن هراس داشتم ، یا در آن با اولیاى تو به دشمنى پرداخته، یا با دشمنانتفیهِ اَعْداءَکَ، اَوِ اخْتَرْتُهُمْ عَلى اَصْفِیاءِکَ، اَوْ خَذَلْتُدوستى برقرار نمودم، یا دشمنانت را بر برگزیدگانت ترجیح دادم، یا دوستانت را خوارفیهِ اَحِبّاءَکَ اَوْ قَصَّرْتُ فیهِ عَنْ رِضاکَ یا خَیْرَگرداندم، یا در آن از بدست آوردن رضایت تو کوتاهى کردم، اى بهترین الْغافِرینَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ تُبْتُ اِلَیْکَآمرزندگان. خدایا! از تو آمرزش مى خواهم براى هر گناهى که از آن بسویت توبهمِنْهُ ثُمَّ عُدْتُ فیهِ، وَاَسْتَغْفِرُکَ لِما اَعْطَیْتُکَ مِنْ نَفْسىنموده ولى دوباره آن را مرتکب شدم، از تو آمرزش مى خواهم براى پیمانهائى ثُمَّ لَمْ اَفِ بِهِ، وَاَسْتَغْفِرُکَ لِلنِّعْمَةِ الَّتى اَنْعَمْتَ بِهاکه با تو بستم ولى وفا ننمودم، و از تو آمرزش مى خواهم براى نعمتهائى که بمن عنایتعَلَىَّ، فَقَوَّیْتُ بِها عَلى مَعْصِیَتِکَ، وَاَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّنمودى و به وسیله آن نعمتها بر گناهت یارى جستم، و از تو آمرزش مى جویم براىخَیْرٍ اَرَدْتُ بِهِ وَجْهَکَ فَخالَطَنى ما لَیْسَ لَکَ وَکارهاى نیکى که  قصدم رضاى تو بود ولى غیر تو در آن داخل شد.اَسْتَغْفِرُکَ لِما دَعانى اِلَیْهِ الرُّخَصُ فیَما اشْتَبَهَ عَلَىَّو از تو آمرزش مى خواهم از آنچه مجوّزات تو در امور مشتبه مرا به کارهایى وا داشتمِمّا هُوَ عِنْدَکَ حَرامٌ، وَاَسْتَغْفِرُکَ لِلذُّنُوبِ الَّتىکه نزد تو حرام بود، و از تو آمرزش مى خواهم از آن گناهانى که  لایَعْلَمُها غَیْرُکَ وَلایَطَّلِعُ عَلَیْها سِواکَ، وَلایَحْتَمِلُهاجز تو بدان آگاه نیست و از آن مطلّع نمى باشد، و جز بردبارى تو چیزى آن را تحمّلاِلاّ حِلْمُکَ وَلایَسَعُها اِلاّ عَفْوُکَ وَاَسْتَغْفِرُکَ وَاَتُوبُنمى کند، و جز عفو گسترده تو چیزى آن را فرانمى گیرد، پروردگارا از تو آمرزشاِلَیْکَ مِنْ مَظالِمَ کَثیرَةٍ لِعِبادِکَ قِبَلى، یا رَبِّ فَلَمْخواسته و به سویت توبه مى کنم از ظلمها وحقوق بسیارى که از بندگانت نزد من هست اَسْتَطِعْ رَدَّها عَلَیْهِمْ وَتَحْلیلَها مِنْهُمْ، اَوْ شَهِدُواچون نیستند نمى توانم آن حقوق را به آنان بر گردانم و از خود راضى کنم ، یا هستندفَاسْتَحْیَیْتُ مِنْ اِسْتِحْلالِهِمْ وَالطَّلَبِ اِلَیْهِمْ وَاِعْلامِهِمْ ولى خجالت مى کشم از آنان حلیّت بگیرم و از آنان طلب بخشش نمایم وآ نان را بهذلِکَ، وَاَنْتَ الْقادِرُ عَلى اَنْ تَسْتَوْهِبَنى مِنْهُمْاین حقوق آگاهشان سازم و تو قادرى از آنان بخواهى که مرا ببخشندوَتُرْضِیَهُمْ عَنّى کَیْفَ شِئْتَ، وَبِما شِئْتَ یا اَرْحَمَاز من راضى گردند، بهر گونه که بخواهى و در مقابل هرچه که بخواهى، اىالرّاحِمینَ وَاَحْکَمَ الْحاکِمینَ وَخَیْرَ الْغافِرینَ اَللّهُمَّمهربانترین مهربانان ، و بهترین حکم کنندگان ، و بهترین بخشندگان خداوندا! اِنَّ اسْتِغْفارى اِیّاکَ مَعَ الاِْصْرارِ لَوْمٌ، وَتَرْکِىَاین استغفار من با اصرار بر گناه، مایه سرزنش و توبیخ من است، و ترک استغفار الاِْسْتِغْفارَ مَعَ مَعْرِفَتى بِسَعَةِ جُودِکَ وَرَحْمَتِکَ عَجْزٌ،با شناختى که  از گستردگى جود و رحمتت دارم مایه ناتوانى من است، پروردگارا چه بسیار بمنفَکَمْ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ یا رَبِّ وَاَنْتَ الْغَنِىُّ عَنّى، وَکَمْمحبت ها مى نمایى در حالیکه از من بى نیازى، و چه بسیار باتو  دشمنى مى ورزم در حالیکه به تواَتَبَغَّضُ اِلَیْکَ وَاَنَا الْفَقیرُ اِلَیْکَ وَاِلى رَحْمَتِکَ، فَیامَنْ وَعَدَ فَوَفَی وَاَوْعَدَ فَعَفا،و به رحمتت نیازمندم، پس اى آنکه وعده نمودى و وفا کردى ، و تهدید نمودى و از آن اِغْفِرْلى خَطایاىَ  وَاعْفُ  وَارْحَمْ  وَاَنْتَ  خَیْرُ   الرّاحِمینَگذشتى،خطاهایم را ببخش و از من در  گذر و مرا مشمول رحمتت قرار ده، و تو بهترین مهربانانى. ترجمه: سید محمد حسینى قزوینى     .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image