حدیث یوم الدار /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

ویژگیهای حدیث یوم الدار چیست؟


1- وحى الهى نخستین بار در کوه حرا بر قلب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نازل شد واو را به مقام نبوت ورسالت مفتخر ساخت.فرشته وحى گرچه او را از مقام رسالت آگاه ساخت ولى هنگام ابلاغ رسالت را معین نکرد.ازاین رو، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم مدت سه سال از دعوت عمومى خوددارى کرد وتنها از رهگذر ملاقاتهاى خصوصى با افراد قابل وشایسته توانست گروه معدودى رابه آیین جدید الهى هدایت کند.تا اینکه سرانجام پیک وحى فرا رسید واز جانب خدا فرمان داد که پیامبر دعوت همگانى خود را از طریق دعوت خویشاوندان وبستگان آغاز کند: وانذر عشیرتک الاقربین× و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین× فان عصوک فقل انی بری ء مما تعملون .(شعرا:214 تا216) «بستگان نزدیک خود را از عذاب الهى بیم ده وپر وبال پر مهر ومودت خود را بر سر افراد با ایمان بگشا، واگر با تو از در مخالفت واردشدند بگو من از کارهاى (بد شما) بیزارم ». علت اینکه دعوت علنى با دعوت خویشاوندان شروع شد این است که تا نزدیکان یک رهبر الهى ویا اجتماعى به او ایمان نیاورند واز او پیروى نکنند هرگز دعوت او در بیگانگان مؤثر واقع نمى شود. زیرا نزدیکان آدمى بر اسرار واحوال وملکات ومعایب او واقف اند. لذا ایمان خویشاوندان مدعى رسالت به او نشانه صدق او به شمار مى رود، چنان که اعراض ایشان حاکى از دورى مدعى از صدق در ادعاست. از این رو، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به حضرت على -علیه السلام دستور داد که چهل وپنج نفر از شخصیتهاى بزرگ بنى هاشم را به مهمانى دعوت کند وغذایى از گوشت همراه با شیر براى پذیرایى آماده سازد. مهمانان همگى در وقت معین به حضور پیامبر شتافتند. پس از صرف غذا، ابولهب عموى پیامبر با سخنان سبک خود مجلس را از آمادگى براى طرح دعوت وتعقیب هدف بیرون برد. مهمانى بدون اخذ نتیجه به پایان رسید ومهمانان، پس از صرف غذا وشیر، خانه رسول خدا را ترک گفتند. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم تصمیم گرفت که فرداى آن روز ضیافت دیگرى ترتیب دهد وهمه آنان را به جز ابولهب به خانه خود دعوت کند. بار دیگر حضرت على -علیه السلام به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم غذا وشیر آماده کرد واز شخصیتهاى برجسته وشناخته شده بنى هاشم براى صرف نهار واستماع سخنان پیامبر دعوت به عمل آورد. همه مهمانان مجددا در موعد مقرر در مجلس حاضر شدند وپیامبر، پس از صرف غذا، سخنان خود را چنین آغاز کرد: «به راستى هیچ گاه راهنماى مردم به آنان دروغ نمى گوید.من هرگاه(به فرض محال) به دیگران دروغ بگویم قطعا به شما دروغ نخواهم گفت واگر دیگران را فریب دهم شما را فریب نخواهم داد. به خدایى که جز او خدایى نیست، من فرستاده او به سوى شما وعموم جهانیان هستم.هان، آگاه باشید، همان گونه که مى خوابید مى میرید وهمچنان که بیدار مى شوید زنده خواهید شد. نیکوکاران به پاداش اعمال خود وبدکاران به کیفر کردارشان مى رسند، وبهشت جاودان براى نیکوکاران ودوزخ ابدى براى بدکاران آماده است. هیچ کس از مردم براى اهل خود چیزى بهتر از آنچه من براى شما آورده ام نیاورده است.من خیر دنیا وآخرت براى شما آورده ام. خدایم به من فرمان داده است که شما را به وحدانیت او ورسالت خویش دعوت کنم. چه کسى از شما مرا در این راه کمک مى کند تا برادر ووصى ونماینده من در میان شما باشد؟». او این جمله را گفت وقدرى مکث کرد تا ببیند کدام یک از حاضران به نداى او پاسخ مثبت مى گوید. در آن هنگام سکوتى آمیخته با بهت وحیرت بر مجلس حکومت مى کرد وهمه سر به زیر افکنده، در فکر فرو رفته بودند. ناگهان حضرت على -علیه السلام که سن او در آن روز از پانزده سال تجاوز نمى کرد سکوت را در هم شکست وبرخاست ورو به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم کرد وگفت:اى پیامبر خدا، من تو را در این راه یارى مى کنم.سپس دست خود را به سوى پیامبر دراز کرد تا دست او را به عنوان پیمان فداکارى بفشرد. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دستور داد که على بنشیند وبار دیگر سؤال خود را تکرار کرد.باز على -علیه السلام برخاست وآمادگى خود را اعلام کرد.این بار هم پیامبر به وى دستور داد بنشیند. در وبت سوم نیز، همچون دو نوبت قبل، جز على -علیه السلام کسى برنخاست وتنها او بود که به پا خاست وپشتیبانى خود را از هدف مقدس پیامبر اعلام کرد. در این موقع، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دست خود را بر دست حضرت على زد وکلام تاریخى خود را در باره حضرت على -علیه السلام در مجلس بزرگان هاشم چنین بر زبان آورد: هان اى خویشاوندان وبستگان من، بدانید که على برادر ووصى وخلیفه من در میان شما است. بنا به نقل سیره حلبى، رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم، بر این جمله دو مطلب دیگر نیز افزود وگفت: «و وزیر و وارث من نیز هست ». از این طریق،نخستین وصى اسلام به وسیله آخرین سفیر الهى،در آغاز اعلان رسالت ودر زمانى که جز عده اى قلیل کسى به آیین وى نگرویده بود، تعیین شد. از اینکه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم در یک روز، نبوت خود وامامت حضرت على -علیه السلام را همزمان اعلام واعلان کرد مى توان مقام وموقعیت امامت را به نحو روشن فهم وارزیابى کرد ودریافت که این دو مقام از یکدیگر جدا نیستند وهمواره امامت مکمل ومتمم رسالت است. مدارک این سند تاریخى این سند تاریخى را گروهى از محدثان ومفسران (1) شیعى وغیر شیعى، بدون کوچکترین انتقاد از محتوا واسناد آن، نقل کرده اند واز مستندات مناقب وفضایل امام -علیه السلام دانسته اند. در این میان، فقط نویسنده معروف اهل تسنن، ابن تیمیه دمشقى، که راه وروش او در احادیث مربوط به فضایل خاندان رسالت وعترت روشن وشناخته شده است، این سند را رد کرده، آن را مجعول دانسته است. این فضیلت تاریخى در مدارک زیر نقل شده است:تاریخ طبرى، ج 2، ص 216; کامل ابن کثیر، ج 2، ص 24; شرح شفاى قاضى عیاض، ج 3، ص 37; سیره حلبى، ج 1، ص 321و... این حدیث را پیشوایان تاریخ وتفسیر به صورتهاى دیگرى نیز نقل کرده اند که از نقل آنها خوددارى مى شود. پى نوشتها: 1- به تفسیر سوره شعراء، آیه 214 مراجعه فرمایید. فروغ ولایت صفحه 37 استاد جعفر سبحانى 2- برخی از ویژگی های این حدیث نورانی عبارت است از : الف- حدیث متواتر است .ب- هم از طریق شیعه و هم اهل سنت نقل شده است .ج- از مهم ترین دلایل اثبات ولایت امیر المومنین علیه السلام به شمار می‌آید. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image