تفسیر آیه ۱۳ سوره لقمان  /

تخمین زمان مطالعه: 11 دقیقه

تفسیر کامل آیه ۱۳ سوره مبارکه لقمان را بیان کنید؟


خدای متعال بعد از معرفى لقمان و مقام علم و حکمت او به نخستین اندرز وى که در عین حال مهمترین توصیه به فرزندش مى باشد اشاره کرده چنین مى فرماید:به خاطر بیاور هنگامى را که لقمان به فرزندش، در حالى که او را موعظه مى کرد، گفت: پسرم هیچ چیز را شریک خدا قرار مده که شرک ظلم عظیمى است (وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ).حکمت لقمان ایجاب مى کند که قبل از هر چیز به سراغ اساسى ترین مساله عقیدتى برود و آن مساله توحید است، توحید در تمام زمینه ها و ابعاد، زیرا هر حرکت تخریبى و ضد الهى از شرک سرچشمه مى گیرد، از دنیا پرستى مقام پرستى، هوا پرستى، و مانند آن که هر کدام شاخه اى از شرک محسوب مى شود.همانگونه که اساس تمام حرکتهاى صحیح و سازنده، توحید است، تنها دل به خدا بستن و سر بر فرمان او نهادن و از غیر او بریدن و همه بتها را در آستان کبریایى او در هم شکستن! قابل توجه اینکه لقمان حکیم، دلیل بر نفى شرک را این ذکر مى کند که شرک ظلم عظیم است، آن هم با تعبیرى که از چند جهت، تاکید در بر دارد .و چه ظلمى از این بالاتر که هم در مورد خدا انجام گرفته که موجود بى ارزشى را همتاى او قرار دهند، و هم در باره خلق خدا که آنها را به گمراهى بکشانند و با اعمال جنایتبار خود آنها را مورد ستم قرار دهند، و هم در باره خویشتن که از اوج عزت عبودیت پروردگار به قعر دره ذلت پرستش غیر او ساقط کنند.(تفسیر نمونه، ج 17، ص: 39) -------------------------------وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ عظمت هر عملى به عظمت اثر آن است، و عظمت معصیت به عظمت کسى است که نافرمانى اش مى شود، چون که مؤاخذه عظیم نیز عظیم است، بنا بر این بزرگترین گناهان و نافرمانى ها نافرمانى خدا است، چون عظمت کبریایى همه از او است، و فوق هر عظمت و کبریایى است، چون خدایى است بى شریک، و بزرگترین نافرمانیهاى او این است که برایش شریک قائل شوى.إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ- در این جمله عظمت شرک را مقید به قیدى با مقایسه با سایر گناهان نکرد، تا بفهماند که عظمت ظلم شرک آن قدر است که با هیچ گناه دیگرى قابل قیاس نیست.(ترجمه المیزان، ج 16، ص: 322)----------------------------[سوره لقمان (31): آیه 13]وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ (13)و (یاد کن) زمانى که لقمان به پسرش در حال موعظه ى او گفت: فرزندم! چیزى را همتاى خدا قرار نده، زیرا که شرک (به خدا)، قطعاً ستمى بزرگ است.نکته ها:موعظه، یکى از راه هاى دعوت به حقّ است و هیچ کس از آن بى نیاز نیست. یکى از نام هاى قرآن، موعظه است. «قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ» «یونس، 57.» و در کتاب هاى حدیث، فصلى مخصوصِ مواعظ به چشم مى خورد.در برخى روایات آمده است: گاهى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله به جبرئیل مى فرمود: مرا موعظه کن. «مواعظ صدوق، ص 92» حضرت على علیه السلام نیز گاهى به بعضى از یارانش مى فرمود: مرا موعظه کن، زیرا در شنیدن اثرى است که در دانستن نیست. «ده گفتار، شهید مطهرى، ص 224»پیام ها:1 شیوه هاى تربیتِ فرزند را از بزرگان بیاموزیم. «وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ»2 در موعظه باید ابتدا، ذهن و حواسّ شنونده را به خود متوجّه کنیم. «یا بُنَیَّ» 3 موعظه باید بر اساس حکمت باشد. «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ ... وَ هُوَ یَعِظُهُ»4 فرزند، به نصیحت نیاز دارد. از فرزندانمان غافل نشویم. «قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ»5 در تبلیغ، ابتدا از نزدیکان خود شروع کنیم. «قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ»6 از بهترین راه هاى تربیت صحیح فرزند، گفتگوى صمیمى با اوست. «وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ»7 از رسالت هاى پدر نسبت به فرزند، موعظه است. «قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ»8 با نوجوان باید با زبان موعظه سخن گفت، نه سرزنش. «وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ»9 موعظه باید با محبّت و عاطفه همراه باشد. «یا بُنَیَّ» 10 یکى از شرایط تأثیر موعظه، احترام و شخصیّت دادن به طرف مقابل است «یا بُنَیَّ» 11 در ارشاد و موعظه، مسایل اصلى را در اولویّت قرار دهیم. «یَعِظُهُ ... لا تُشْرِکْ»12 مهم ترین و محورى ترین بُعد حکمت، توحید است. «آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ ... قالَ ...لا تُشْرِکْ»13 شرک، بزرگ ترین خطر و اصلى ترین مسئله است، در نزد خداوند، همه ى دنیا متاع قلیل است، «مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ» «نساء، 77»، ولى شرک ظلم عظیم است. «لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» یعنى اگر همه ى دنیا را به کسى بدهند که مشرک شود، نباید بپذیرد.14 مواعظ خود را با دلیل و منطق بیان کنیم. «لا تُشْرِکْ ... إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»معناى شرک :شرک، معناى وسیع و گسترده اى دارد که بارزترین آن شرک به معناى بت پرستى است و این نوع شرک، به فتواى فقها موجب خروج از جرگه ى دین و سبب ارتداد انسان مى شود.شرک معانى دیگرى نیز دارد: اطاعت بى چون و چرا از غیر خدا و یا پیروى از هواى نفس که قرآن مى فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» «نحل، 36» و همانا فرستادیم در هر امّتى رسولى، که خدا را عبادت کنید و از طاغوت اجتناب کنید. یا مى خوانیم: «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ» «جاثیه، 23» آیا ندیدى کسى که هواى نفس خود را خداى خود قرار داده است.در قرآن بیش از 100 مرتبه عبارتِ «دُونِ اللَّهِ» و «دُونِهِ» آمده است، یعنى اطاعت و پرستش غیر خدا شرک است. مؤمنان نیز در مواردى که به غیر از فرمان الهى و معیارهاى الهى عمل مى کنند، از مدار توحید خارج مى شوند. «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» «یوسف، 105» یعنى اکثر مؤمنان، مشرک نیز هستند و تکیه گاه هاى غیر الهى دارند.در روایت آمده است که این گونه شرک، از حرکت مورچه در شب تاریک بر سنگ سیاه پوشیده تر است.بنا بر این شرک، تنها بت پرستى نیست، بلکه وابستگى به هر قدرت، مقام، مال، مدرک، قبیله و هر امرى که در جهت خدا نباشد، شرک است.آثار شرک :1 )حبط عمل:شرک، کارهاى خوب انسان را از بین مى برد، همان گونه که آتش، درختانِ سبز یک جنگل را از بین مى برد. قرآن، خطاب به پیامبر مى فرماید: «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ» «زمر، 65» اگر مشرک شوى، تمام اعمالت نابود مى شود.2 )اضطراب و نگرانى:هدف یک فرد خداپرست و موحّد، راضى کردن خداى یکتاست که زود راضى مى شود، امّا کسى که به جاى خدا در فکر راضى کردن دیگران باشد، دائماً گرفتار اضطراب و نگرانى است.زیرا تعداد مردم زیاد است و هر کدام هم خواسته ها و توقّعات گوناگونى دارند.حضرت یوسف علیه السلام در زندان به دوستان مشرک خود فرمود: «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» «یوسف، 39»، آیا چند سرپرست و ارباب بهتر است یا یک خداى واحد.قرآن مى فرماید: مثال کسى که از خدا جدا شود، مثال کسى است که از آسمان پرتاب شود و طعمه ى انواع پرندگان قرار گیرد و هر ذرّه ى او به مکان دورى پرتاب شود.«وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ» «حج، 31» آرى، توحید و بندگى خالص خداوند، قلعه ى محکمى است که انسان را از هدر رفتن، به هر کس دل بستن، دور هر کس چرخیدن، به هر کس امید داشتن، تملّق و ستایش از هر کس و ترسیدن از هر کس، حفظ مى کند. در حدیث مى خوانیم: «کلمة لا إله إلا الله حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى» «بحار، ج 49، ص 127»، توحید قلعه و دژ محکمى است که هر کس در آن وارد شود، از عذاب خداوند در امان خواهد بود.3 ) اختلاف و تفرقه:در جامعه ى توحیدى، محور همه چیز خداوند است، رهبر، قانون و راه را خدا تعیین مى کند و همه دور همان محور مى چرخند، ولى در جامعه ى شرک آلود، به جاى خداى واحد، طاغوت ها، سلیقه ها و راه هاى متعدّد وجود دارد و مردم را دچار اختلاف و تفرقه مى نماید.قرآن مى فرماید: «لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ» «روم، 32» از مشرکان نباشید، از کسانى که (به خاطر سلیقه هاى شخصى و نظریّات از پیش ساخته)، عامل تفرقه مى شوند.4 خوارى و ذلّت در قیامت:قرآن مى فرماید: «لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى فِی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً» «اسراء، 38» با خداى واحد، معبود دیگرى قرار ندهید که با ملامت به دوزخ پرتاب خواهید شد.نشانه هاى شرک :یکى از نشانه هاى شرک، بهانه گیرى در برابر قانون الهى است. قرآن به بعضى از آنها اشاره نموده، مى فرماید:آیا هر گاه پیامبر قانونى آورد که با سلیقه ى شما هماهنگ نبود، تکبّر مى ورزید؟زمانى شاه ایران با تکیه بر ابرقدرت ها مردم ایران را سرکوب مى کرد، ولى چیزى نگذشت که گریه کنان و با ذلّت گریخت و این است معناى آیه که مى فرماید: به سراغ غیر خدا رفتن عاقبتى جز سرافکندگى ندارد.«أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ» «بقره، 87» همین که فرمان جهاد مى رسید، مى گفتند: چرا به ما دستور جنگ و جهاد دادید؟ «لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتالَ» «نساء، 77» هنگامى که غذا براى گروهى از بنى اسرائیل رسید، گفتند: چرا این غذا؟ «لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ» «بقره، 61» هر گاه خداوند مثالى مى زد، مى گفتند: چرا این مثال؟ «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا» «بقره، 26» نشانه ى دیگر شرک، برترى دادن فامیل، مال، مقام و ... بر اجراى دستور خدا است. در آیه 24 سوره توبه مى خوانیم: اگر پدران، فرزندان، برادران، همسران، فامیل، ثروت، تجارت و مسکن نزد شما از خدا و رسول و جهاد در راه او محبوب تر باشد، منتظر قهر خدا باشید.شرک به قدرى خطرناک است که با وجود آن که قرآن چهار مرتبه در کنار توحید، به احسانِ والدین سفارش کرده، امّا اگر والدین فرزند خود راى به غیر خدا فرا خوانند، قرآن مى فرماید: نباید از آنها اطاعت کرد. «عنکبوت، 8 و لقمان، 15»انگیزه هاى شرک :مردم، یا به خاطر قدرت به سراغ کسى مى روند که قرآن مى فرماید: تمام مردم حتّى قدرت آفریدن یک مگس راى ندارند، «لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ» «حج، 73» یا به خاطر لقمه نانى به سراغ این و آن مى روند، که قرآن مى فرماید: «لا یَمْلِکُونَ لَکُمْ رِزْقاً» «عنکبوت، 17» یا به خاطر رسیدن به عزّت به سراغ کسى مى روند که قرآن مى فرماید: «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً» «نساء، 139» یا به خاطر نجات از مشکلات، دور کسى جمع مى شوند که قرآن مى فرماید: «فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ» «اسراء، 56» و در جاى دیگر مى فرماید: کسانى که به جاى خدا به سراغشان مى روید، بندگانى مثل خودتان هستند: «عِبادٌ أَمْثالُکُمْ» «اعراف، 194» چرا شما بهترین آفریننده را رها مى کنید و به دیگران توجّه دارید؟ «تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقِینَ» «صافّات، 135»مبارزه با شرک :اوّلین پیام و هدف تمام انبیا، مبارزه با شرک و دعوت به بندگى خالصانه خداوند است. «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» «نحل، 36» تمام گناهان، مورد عفو قرار مى گیرد، جز شرک. «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ» «نساء، 48 و 116» انبیا مأمور بودند با صراحت کامل از انواع شرک ها برائت جویند. «هود، 54» شریک قرار دادن براى خداوند مردود است، گرچه درصد آن بسیار کم باشد. اگر 99 درصد کار براى خداوند و تنها یک درصد آن براى غیر خدا باشد، تمام کار باطل است. چنان که قرآن مى فرماید: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً» «نساء، 36» نه تنها بت ها و طاغوت ها، بلکه انبیا و اولیاى الهى نیز نباید شریک خداوند قرار گیرند.خداوند به حضرت عیسى مى فرماید: آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را شریک خدا قرار دهید. «أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ» «مائده، 116» شریک دانستن براى خداوند، افترا، تهمت و گناه بزرگ است. «وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى إِثْماً عَظِیماً» «نساء، 48» شرک، به قدرى منفور است که خداوند مى فرماید: پیامبر و مؤمنین حقّ ندارند براى مشرکان، حتّى اگر از خویشاوندانشان باشند، استغفار نمایند. «ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کانُوا أُولِی قُرْبى » «توبه، 113» اسلام، با استدلال و منطق به مبارزه با شرک مى پردازد و مى فرماید: غیر خدا چه آفریده که شما به آن دل بسته اید؟! «ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ» مرگ و حیات شما به دست کیست؟ عزّت و ذلّت شما به دست کیست؟آرى، رها کردن خداوندى که قدرت و علم بى نهایت دارد و به سراغ افراد و اشیایى رفتن که هیچ کارى به دستشان نیست، بزرگ ترین ظلم به انسانیّت است. اسیر جماد و انسان شدن و تکیه به صنعت کردن و کمک از عاجز خواستن خردمندانه نیست. یکى از اهداف نقل داستان ها و تاریخ گذشتگان در قرآن، ریشه کن کردن رگه هاى شرک است.(تفسیر نور، ج 9، ص: 249)-------http://quran.porsemani.ir/ .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image