تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

سؤال من در رابطه با آيه 4 سوره فلق مي باشد (و از شر آنها كه با افسون در گره ها مي دمند و هر تحميعي را سست مي كردند)من نمي دانم كه آيا معني اين آيه را درست متوجه شدم يا خير اما باز هم در مورد جادو كردن و بستن بخت دختران و پسران به دست بعضي افرادي كه با ارواح حشر و نشر داشتند سئوالاتي داشتم. من اعتقادي به اين مسائل نداشتم اما بعضي از اتفاقات اخير باعث شد كه من هم به اين فكر فرو روم كه آيا چنين افرادي وجود دارند كه با دعا و افسون بتوانند باعث جلوگيري از كاري شوند و يا برعكس و آيا اگر چنين افرادي وجود دارند خداوند مي توانند جلو دعا و افسون آنها را بگيرند و طلسمي كه آنها براي بعضي از بندگان بي گناه خداوند ايجاد كرده اند بشكند. اگر اين سئوال من با تفسير سوره مباركه فلق همراه باشد از شما خيلي خيلي متشكرم.


«نفاثات» از «نفث» در اصل به معناي ريختن مقدار كمي از آب دهان است از آن جا كه اين كار با دميدن انجام مي گيرد، به معناي «دميدن» هم بيان شده است. درباره «نفاثات» در آيه 4 سوره فلق چند احتمال داده شده است: 1. آيه به زناني اشاره دارد كه مطالبي را مي خواندند و آن را در گره ها مي دميدند تا به وسيله آن سحر نمايند. 2. آيه به زناني اشاره دارد كه با محبت زياد و صحبت هاي وسوسه آميز، مطالبي را در گوش شوهران خود «يا ديگران» مي گفتند و آنان را در انجام كارهاي مثبت سست مي كردند. 3. احتمال دارد «نفاثات» تمام وسوسه ها، سخن چيني ها، و... را شامل شود؛ بنابراين هر كدام از اين ها باشد بايد از شر آنها به خدا پناه برد. پيشينه سحر: در اين كه سحر از چه تاريخي به وجود آمده، بحث فراوان است. اين قدر مي توان گفت كه سحر از زمان هاي خيلي قديم در ميان مردم رواج داشته است، ولي تاريخ دقيقي براي آن در دست نيست و نيز نمي توان گفت چه كسي براي نخستين بار جادوگري را به وجود آورد (تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي، ج 1، ص 277). آنچه كه از آيات قرآن بر مي آيد اين است كه سحر در شهرهاي كهن همانند كلدان و مصر در زمان حضرت موسي و فرعون و پيش از آن در زمان حضرت نوح (ذاريات، 52) رواج داشته است (تفسير تسنيم، آيت الله جوادي آملي، ج 5، ص 688). سحر از نظر قرآن كريم و احاديث: سحر و جادو از نظر قرآن كريم و احاديث واقعيت دارد. به اين امر در آيه 102 سوره بقره و 4 سوره فلق اشاره شده است. از اين آيات و برخي روايات استفاده مي شود كه برخي از سحرها واقعا اثر گذارند. همچنان كه آيه 102 سوره بقره مي فرمايد: مردم سحرهايي را فرا مي گرفتند كه ميان مرد و همسرش جدايي مي افكند. علامه طباطبايي در وجود داشتن چنين اموري مي فرمايند: «... در اين ميان افعال خارق العاده ديگري است كه مستند به هيچ كدام از سبب از اسباب طبيعي و عادي نيست، مانند خبر دادن از پنهاني ها و مانند ايجاد محبت يا دشمني و گشودن گره ها و گره زدن ها و خواب كردن و احضار و حركت دادن اشياء با اراده و از اين قبيل كارهايي كه مرتاض ها انجام مي دهند كه به هيچ وجه قابل انكار نيست، يا خودمان بعضي از آنها را ديده ايم و يا برايمان آن قدر نقل كرده اند كه ديگر قابل انكار نيست». تأثير تكويني سحر به اذن خداوند: يكي از اصول اساسي توحيد، اين است كه همه قدرت ها در اين جهان از قدرت پروردگار سرچشمه مي گيرد، حتي سوزندگي آتش و برندگي شمشير بي اذن فرمان او نمي باشد. منتها مفهوم اين بيان مجبور بودن افراد در كار خود نيست. توضيح اين كه: جهان آفرينش، جهان اسباب و مسببات است. البته برخي سبب ها مادي است و برخي غير مادي است. اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته است كه هر پديده و حادثه اي از علت ويژه خود صادر گردد و درعين حال، نظام علت و معلول ها همگي به خدا منتهي شده و از او قدرت و نيرو مي گيرند. او است كه سبب را مي آفريند و به آن قدرت و نيرو مي بخشد و آن را براي ايجاد معلول ويژه خود آماده مي سازد. در حقيقت مؤثر واقعي، در تمام نظام جهان يكي است و نظام جهان كه به صورت اسباب و مسببات جلوه گري دارند، همگي از او استمداد گرفته و به او منتهي مي شوند (اصالت روح، ايت الله سبحاني، ص 241، مؤسسه امام صادق). در تأثير سحر و جادو نيز وضع چنين است. خداوند متعال با قدرت خويش، چنين اراده و نيرويي را در افراد به وديعت نهاده است. انسان ها با بهره گيري از اين اراده و تقويت آن مي توانند به كارهاي شگفت انگيزي دست زنند. برخي مانند اولياي خداوند از آن نيرو و در مسير مناسب، استفاده مي كنند و عده اي ديگر، با سوء استفاده از آن به كارهاي ناشايست اقدام مي كنند؛ پس، در واقع اصل وجود اين نيرو در نهاد آدمي از آن خداوند و به فرمان او است، منتها چگونگي بهره گيري از آن به عهده خود انسان نهاده شده است و او در چگونگي بهره گيري از آن مسؤول است. تعليم و اشاعه سحر: از نظر فقهي تعليم و تعلم سحر - به جز براي بي اثر كردن سحر ساحران - حرام است. شايان ذكر است: گرچه سحر و جادو واقعيت دارد ولي نيامدن خواستگار براي دختر اصلا دليل بسته شدن بخت نمي باشد و غالب آنچه امروزه در ميان مردم در اين باره شايع است بي‏اساس مي‏باشد و اكثر كساني كه به اين امور مي‏پردازند كلاه برداراني هستند كه از اين طريق قصد اخاذي و پر كردن جيب خود را دارند. ولي اگر بر فرض موردي پيدا شد كه سحري در كار بود راه‏هايي براي بطلان آن وجود دارد: 1- استعاذه به خداوند و خواندن سوره‏هاي فلق و ناس. 2- خواندن و نوشتن آيات 75 تا 82 سوره يونس. 3- دعا وتضرع به درگاه خداوند. 4- درخواست دعا از اولياي واقعي خداوند. 5- صدقه دادن. eporsesh.com .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image