آیت‌الله بهاءالدینی و محمدتقی بهلول /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

آیت الله بهاءالدینی و بهلول چگونه شخصیت هایی بوده و هستند؟


آیت‌الله بهاءالدینى از علماى بزرگ معاصر بودند و جزو ابرار به حساب مى آمدند . نام او سید رضا بوده و در سال 1287 شمسى ، نهم فروردین به دنیا آمد . پدرش سید صفى الدین از خدمتگزاران آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه ( س ) بودند . نسب آیت الله بهاء الدینى به حضرت امام سجاد ( ع ) مى رسد . مادرش فاطمه سلطان است و از نوادگان ملاصدرا است . آیت الله بهاءالدینى درباره کودکى خود مى گوید : « یک ساله بودم که افراد پاک طینت رادوست مى داشتم و خیر و شر را مى فهمیدم و بین آدم هاى خوب و بد فرق مى گذاشتم » . آیت الله بهاءالدینى دو ساله بود که به مکتب خانه رفت و حمد و سوره و اذان و اقامه و قرائت قرآن را یاد گرفت و پس از آن خواندن و نوشتن آموخت . در شش سالگى دوره مکتب خانه را به پایان رساند و به مکتب خانه دیگر رفت . آیت الله بهاءالدینى از همان دوران بچگى نسبت به پول و امثال آن بى علاقه شد و با تمام وجود به درس خواندن پرداخت . آیت الله بهاءالدینى بیش از دوازده سال نداشت که آمادگى خود را براى امتحان نزد آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى اعلام کرد و این ، نشان مى دهد که پیشرفت علمى این نوجوان فوق العاده بود . پس از آن ایشان به تدریس شروع کردند و همه دروس حوزوى تا درس خارج را تدریس مى کردند . آیت الله بهاءالدینى مراتب کمال و تهذیب نفس را قدم به قدم طى کردند و در پایان به توفیق الهى به مقامات والاى الهى نائل شدند . براى نمونه به برخى از نکته هاى جالب اشاره مى کنیم : آیت الله بهاءالدینى شاگردى داشت که از نظر استعداد در مرتبه پایین بود ولى فردى متقى و زاهد بود . این شاگرد کم استعداد وفات کرد . روزى در خدمت آیت الله بهاءالدینى از آن شاگرد سخن به میان آمد . آیت الله بهاءالدینى گفتند : « این آقا در عالم برزخ چنان رشد علمى کرده که حرفهایى مى زند که اگر در حیاتش به او مى گفتند نمى فهمید . او درباره موضوعى در طهارت با ما بحث کرد و نظر ما را تغییر داد » . این مى رساند که آیت الله بهاءالدینى چشم برزخیش باز بود و با برزخیان ارتباط داشته است . یکى از طلبه ها پس از بازگشت از سفر تبلیغى با یکى از دوستان روحانیش روبرو مى شود واو را غمگین مى یابد . مى پرسد : چرا غمگین هستى ؟ آن روحانى مشکل خود را بازگو مى کند . این طلبه هر چه پول در جیبش داشت به او هدیه مى دهد و پس از آن براى زیارت آیت الله بهاءالدینى نزد او مى رود . وقتى که مى خواست بیرون بیاید آیت الله بهاءالدینى مى گوید : صبر کن . طلبه صبر مى کند . آیت الله بهاءالدینى به اتاق دیگرى مى رود و برمى گردد و به آن طلبه مى گوید : تو امروز کار بسیار پسندیده اى کردى . آیت الله بهاءالدینى مقدارى پول به آن طلبه مى دهد . آن طلبه پس از خروج از بیت آیت الله بهاءالدینى پول ها را مى شمرد و مى بیند درست به آن اندازه است که به آن روحانى کمک کرده بود . این حادثه مى رساند که آیت الله بهاءالدینى صاحب کرامت بودند . یکى از خصوصیات آیت الله بهاءالدینى عبادت شبانه بود و هیچ وقت آن را ترک نمى کرد . ایشان مى گوید : یک شب در سال 1365 از شدت بیمارى تصمیم گرفتم نماز شب را نخوانم . نزدیک صبح حضرت امام خمینى را در خواب دیدم که مى گفت : بلند شو و مشغول تهجد باش . آیت الله بهاءالدینى از نظر مراتب معنوى به جایى رسیده بود که حتى حیوانات هم با ایشان ارتباط خاص مى یافتند . روزى ایشان در روستایى میهمان کسى مى شوند . وقتى نزدیک خانه مى رسند ، صاحب خانه گوسفندى را مى آورد و مى خواهد زیر پاى آیت الله بهاءالدینى سر ببرد . گوسفند از دست آن مرد فرار مى کند و به آیت الله بهاءالدینى پناه مى آورد . آیت الله بهاءالدینى به صاحب خانه مى گوید : این گوسفند را نکش . آن مرد پنهانى آن گوسفند را مى کشد و به آقاى بهاءالدینى خبر نمى دهد . وقتى که ناهار را آوردند ، آقاى بهاءالدینى از آن گوشت چیزى نخوردند . وقتى که از خانه آن مرد بیرون آمدند به همراهانش گفتند : امروز به ما سخت گذشت آن حیوان از من خواست او را نجات بدهم و نگذارم او را بکشند ولى از دست من کارى بر نیامد . براى مطالعه حالات و زندگى ایشان . ک : کتاب گلشن ابرار ( حالات و زندگى ایشان ) چاپ سازمان تبلیغات اسلامى ، ج 2 نردبان آسمان ( سخنرانى هاى ایشان ) حجت الاسلام والمسلمین جناب آقاى بهلول خراسانى از واعظان بسیار قدیمى ایران است . ایشان قبل از انقلاب ، هر سال در قم ده روز سخنرانى مى کردند و سخنرانى ایشان بسیار جالب بود . آقاى بهلول هم اکنون در حدود یکصد سال دارند و در زمان رضاشاه پس از آن که رضاشاه دستور داد چادر را از سر زنان مسلمان بردارند ، با رضاشاه مبارزه کرد و روزى در مسجد گوهرشاد در کنار حرم امام رضا ( ع ) بالاى منبر بر ضد رضاشاه و در مخالفت با کشف حجاب سخنرانى مى کردند . مأموران رضاشاه مردم را در مسجد به رگبار گلوله بستند و بسیارى از شرکت کننده ها را کشتند ولى به بهلول تیر اصابت نکرد و زنده ماند . براى آگاهى بیشتر . ک : بهلول اعجوبه عصر .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image