برتری و مقام معصومان علیهم السلام /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

من معصومین علیهم السلام را بسیار دوست دارم. اما بارها این سوال برایم پیش آمده است که چرا خدای متعال ایشان را بر دیگران برتری داده و بیشتر دوست دارد؟ چرا ما یکی از معصومین(ع) نیستیم. بارها به مقام ایشان فکر کرده ام و پرسیده ام که چرا ما نمی توانیم به مقام ایشان برسیم؟ حال از شما می خواهم که به این سؤال من پاسخ بدهید. من این سوال را فقط به خاطر رفع ابهام پرسیدم نه به خاطر اینکه خدای نکرده بخواهم به ایشان بی احترامی کرده باشم و یا کفر بورزم.


1. شکّی در این نیست که برای اعطای هر مقامی از سوی خداوند متعال به یک موجود مادّی داشتن قابلیّت شرط است. محال است کسی قابلیّت نداشته باشد و خدا کمالی را به او عطا نماید. اساساً معنای عدل و حکمت خدا این است که بدون استحقاق ، کمالی به کسی نمی دهد. امّا باید توجّه داشت که هر قابلیّتی کسبی نیست. اگر سه عدد دانه ی سیب که یکی پوک است و دیگری سالم و سومی تا حدودی آفت زده ، در زمینی کاشته شوند و شرائط برای رشد مناسب باشد محال است خدا دانه ی سالم را به صورت کامل نرویاند. همچنین محال است دانه ی آفت زده را هم تا حدّی که قابلیّت دارد نرویاند ؛ چون قابلیّت رشد در آن دو وجود دارد ؛ و هر جا به هر مقدار قابلیّت موجود باشد خدا آن را شکوفا می کند. ولی دانه ی پوک به هیچ وجه رشد نخواهد نمود چون فاقد قابلیّت رشد است. نطفه های انسانها نیز دارای قابلیّتهای یکسان نیست. نطفه ای که از راه زنا یا غذای حرام حاصل شده با نطفه ای که از انسان پاک و از غذای طیّب و طاهر به وجود آمده در پذیرش فیض یکسان نیستند. از این جهت است که اینهمه در روایات سفارش شده که در انتخاب همسر دقّت کنید و اصل و نسب همسر را بشناسید. همچنین سفارش فراوان شده که مادر در هنگام حاملگی فلان غذا را بخورد یا فلان غذا را نخورد ؛ و سفارش شده که هنگام شیر دادن به بچّه مادر وضو داشته باشد و... از آیات و روایات و قرائن چنین به نظر می رسد که همه ی انبیاء و ائمه(ع) گویی شاخه های گوناگون یک شجره ی طیّبه هستند. به خصوص در مورد اهل بیت(ع) در روایات فراوانی تصریح شده که نطفه ی این بزرگواران از حضرت آدم تا زمان انتقال به رحم مادران بزرگوارشان همواره در بهترین صُلبها و بهترین رحمها بوده است.« یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا » ( تهذیب الأحکام ،ج6،ص113 ،زیارة الأربعین) طبق روایات اهل بیت (ع) تمام پدران حضرت نبی اکرم (ص) و علی (ع) از حضرت آدم تا عبدالله و ابوطالب (ع) همگی موحّد بوده اند و هیچگاه شرک نورزیده اند. بنا بر این ، مادّه ی اوّلیّه ی این بزرگواران پاکترین و قابلترین موادّ بوده است. لذا خداوند متعال که فیّاض مطلق است اوج نبوّت و امامت را به آنها عطا نموده است. البته باید توجّه داشت که صرف داشتن قابلیّت خاصّ ، اگرچه شرط لازم و اساسی است ، ولی برای رسیدن به چنین مقامی کافی نیست. لذا خود این بزرگواران نیز تا قبل از رسیدن به مقام امامت با اختیار خود همواره بهترین بندگان بوده اند. یعنی پاکی طینت از سویی و بندگی اختیاری از سوی دیگر در رسیدن این بزرگواران به مقام امامت مؤثّر بوده است. همچنین باید دانست که مراد از بندگی صرفاً اقامه ی نماز و روزه و امثال این اعمال عبادی نیست ؛ بلکه مراد از بندگی تسلیم محض خدا بودن است ؛ و این امری نیست که مقیّد به زمان خاصّی باشد ؛ هر کس در هر سنّ و سالی و در هر لحظه به این حالت برسد صاحب مقام ولایت می شود که حقیقت امامت و نبوّت است. لکن رسیدن به امامت و نبوّت ظاهری که نه مقام بلکه مسئولیّتی الهی و تکلیفی مضاعف است ، شرائط دیگری را نیز می طلبد که عمدتاً شرائطی خارج از اختیارند. در مورد دیگر انبیا نیز چنین وضعی وجود داشته است برای مثال تولّد حضرت عیسی (ع) نیز ناشی از قابلیّت ویژه ی حضرت مریم(ع) بود که باعث شد نطفه ی حضرت عیسی(ع) در بطن او گذاشته شود. وجود عیسی(ع) فیضی بود که تنها رحم پاکی چون رحم مریم قابلیّت حمل آن را داشت ؛ لذا زمانی که این قابلیّت فراهم شد فیض خدا نازل گردید. کما اینکه بانویی چون مریم از بطن مادری خارج شد که فرزند خود را قبل از تولّد تقدیم پیشگاه خدا کرده بود. پیش مادر شیخ انصاری از بزرگواری فرزندش سخن گفتند. فرمود: من انتظار داشتم فرزندم بزرگوارتر از این شود ؛ چون جز با وضو به او شیر نداده ام. 2. امّا از جهت فاعلی خداوند متعال ، اوّل موجودی را که اظهار نمود طبیعتاً برترینِ موجودات بود که حکما او را صادر اوّل گویند ،ولی عرفا برای آن بیش از صد اسم گفته اند ؛ که یکی از آن اسامی روح کلّی است که پرتویی از آن روح بر آدم دمیده شد. روح مذکور در سوره ی قدر نیز که افضل از جبرئیل است ، از ظهورات آن می باشد. حقیقت روح و صادر اوّل از هر گونه تنزّلی منزّه است لکن ظهورات او دارای تنزّلاتند لذا روح ظاهر تنزّل نمود و به صورت اسماء الله و عرش ظاهر شد. و از تنزّل عرش که مرتبه ای از علم خداست عالم عقول (عالم جبروت ) پدیدار شد و از تنزّل آن ملکوت هویدا گشت. و از تنزّل ملکوت طبیعت حادث شد. لذا هر چه در طبیعت است تنزّل یافته ی حقایق بالاتر از خود است ، « وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ـــــــ و هیچ چیزی نیست مگر اینکه خزائن نزد ماست و ما آن را نازل نمی کنیم مگر به اندازه ی معلوم و معیّن» (الحجر:21) .از اینرو در سیر صعودی هر موجود طبیعی به مقدار قابلیّتش می تواند با موجودات عالم بالا متّحد گردد. و در این میان تنها انسان است که می تواند با روح مطرح در سوره ی قدر اتّحاد یابند ، و تنها چهارده معصومند که می توانند با حقیقت روح و صادر اوّل یگانگی حاصل کنند. چرا که اوج قابلیّت در اینهاست. از اینرو گفته می شود آن روح کلّی روح نبی اکرم است. چون روح جزئی آن حضرت در قوس صعود متّحد با روح کلّی شده است. اهل بیت آن حضرت نیز به تبع آن حضرت با آن روح متّحدند. لذا همه از یک روحند.امّا اینکه چرا در قوس نزول قابلیّتهای گوناگونی حاصل شده اند قصّه ی درازی دارد که خارج از فضای عرفان نظری و با الفاظ متداول قابل بیان نیست. 3. امّا این ادّعا که در سیر کمالی کسی نمی تواند به آن بزرگواران برسد ، به یک معنا درست و به معنی دیگری نادرست است. به حقیقت مجهول آنها یقیناً کسی را راه نیست ؛ حقیقت مجهول این چهارده نور پاک جز برای خدا و خودشان قابل شناخت نیست . لذا حاقّ حقیقت ایشان نه به فهم کسی می آید و نه مورد آرزوی کسی واقع می شود. چون چیزی را که مجهول مطلق است نمی توان آرزو نمود. امّا حقیقت معلوم آنها نه تنها قابل دست یابی که طلبش واجب کلامی و اخلاقی است. به عبارتی آن مقامی که ما از این بزرگواران می شناسیم برای ما قابل اکتساب است. چون آنچه ما از ایشان می شناسیم حقیقت خود ماست در آیینه ی وجود این بزرگواران . انسان کامل جامع جمیع کمالات انسانی است لذا همگان کمال بالقوّه ی خود را در وجود او بالفعل می بینند. حتّی در بهشت نیز اهل هر بهشتی چنین خواهند پنداشت که با اهل بیت (ع) در یک بهشتند ، چون مادون قادر نیست در رتبه ی مافوق حاضر شود ولی مافوق در تمام مراتب مادون خود می تواند حضور یابد. پس هر مقام بلندی که از وجود امام معصوم ، در اذهان افراد عادی شکل می بندد یا به شهود عارف می رسد ، کنه ذات امام نیست بلکه مرتبه ای از مراتب وجودی خود فهمنده و شهود کننده است که در آیینه ی وجود امام دیده می شود. از اینروست که امام اسوه ی جمیع مخلوقات است. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image