تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
همه اديان از يك نظام عقيدتي برخوردارند كه بر آن مبتني ميباشد. نظام عقيدتي اديان آسماني قبل از هر چيز بر وحدانيت خداوند تأكيد دارند. همين يكي دانستن خداوند، فهم اين نكته را ميرساند كه اديان الهي، عليرغم چهرههاي متفاوت، از يك حقيقت سرچشمه ميگيرد. اما در اين ميان، اعتقاد به تثليث در مسيحيت كه عبارت است از: «خدا به خاطر عشق به پسر و بلكه عشق به همه بشريت در پسر حلول كرده است. و پسر تجسد يافته، روحالقدس را به عنوان شخص ابدي كه بر او شهادت ميدهد، مكشوف ساخته است.»[1]اينكه تثليث، در پس اعتقاد به يگانگي خداوند عجيب مي نمايد, بخاطر آن است كه معناي آن چنين مي شود: خدا در عين حال كه يگانه ميباشد،در سه حقيقت تجلي يافته است. آيا ميتوان با حلول، يگانه بودن را ساخته، و با نگريستن به مسيح، شاهد خدايي زميني باشيم؟ «هر دوي پدر و روحالقدس با پسر اتحاد دارند و به طور مستمر با او همكاري ميكنند و از نخستين لحظه حلول و تجسد در او حضور دارند، هر چند كه تنها پسر در قالب انسان درآمده.»[2]از اين روست كه تثليث به عنوان يك آموزهي عقلستيز، هيچگاه توجيه قابل قبول خود را نيافته است و بخش بزرگي از كليساي مسيحي را دچار اين وضعيت نابهنجار كرده است كه چگونه علاقه و كشش قلبي مسيحيان را بدون اعتقاد به اينگونه تعاليم حفظ نمايد.[3]آموزهي تثليثتثليث، اعتقاد به اين معناست كه خداوند در عين حال كه يكي ميباشد؛ در سه حقيقت پدر، پسر و روحالقدس موجود ميباشد.[4] اين برابري در وجود اقتضاء ميكند كه هر سه از نظر صفات الهي يعني ازليت، قدرت و جلال، با هم برابر باشند. هر يك از اين اشخاص، يك موجود اصيل بوده، بدون اينكه هيچ يك فرع و تابع ديگري باشد. ولي ميان آنها ايثار و تجليل و تكريم متقابل وجود دارد.[5]منشأ تثليثاعتقاد به آموزهي تثليث در ميان مسيحيان اوليه جايي نداشته است. اين پولس رسول بود كه براي اولين بار با قائل شدن به مقام الوهي حضرت مسيح، توانست پايههاي تفكر تثليث را پايهريزي نمايد. وي معتقد بود مسيح موجودي آسماني و داراي ذاتي الوهي بود كه تنزل كرده، صورت و پيكر زميني را پذيرفته و از آسمان به زمين فرود آمده است...»[6] چنين انديشهاي را پولس به خاطر اين بيان نمود كه بتواند امتهاي غير يهود را به طرف مسيحيت جذب نمايد. زيرا اين ملل همه تحت نفوذ مذاهب اسرارآميز يونان بودند،كه اصل مطلب حيات جاويد و اتصال نفس بشر با روح خدايان در آنها نفوذ و ريشه دوانيده بود.[7]بعدها به دليل سيطره و نفوذ افكار پولس در جهان مسيحيت، شوراي اسقفهاي اعظم كليسا در نيقيه (325 م)و قسطنطنيه (381 م) و اعتقادنامههاي شوراي كالسدون (451 م) تثليث را رسميت بخشيده و آن را جزئي از ايمان مسيحي قرار دادند. و مسيحيان از آن هنگام به بعد خداوند را به عنوان سه شخص كه داراي «جوهر و مادهي واحدي» ميباشد، تصور نمودهاند.[8]تلاش براي رهايي از تثليثمسيحيت جهت حل مسأله تثليث و سازگاري آن با اصل مسلم توحيد، راههاي مختلفي را پيموده است.1 . جمع بين توحيدي كه در تورات آمده با تثليث. به معناي اين كه تثليث در تورات نيز وجود داشته ولي غير واضح بوده و اين عهد جديد است كه آن را آشكار نموده است.2 . توحيد در تورات را پذيرفته و تثليث را به گونهاي توجيه نماييم كه با آن سازگار باشد: به اينكه گفته شود منظور از تثليث، تثليث در عين وحدت» ميباشد.3 . تثليث از چيزهايي است كه عقل قادر به درك آن نبوده و صرفاً بايد به آن ايمان آورد.4 . توحيد خالص را پذيرفته و تثليث را ردّ نماييم، اين نظريه را جمعي از بزرگان مسيحيت از قبيل برنابا و آريوس مصري و فرقهي كويكرها كه در قرن هفدهم بوجود آمد، ابراز داشتهاند.[9]تثليث و وحدانيت خداوندآموزة تثليث با اعتقاد به يكتايي خداوند كاملاً در تعارض است. اگرمسيح و روحالقدس را از حيث ذات در رديف خداوند قرار دهيم. لزوماً صفات الهي از جمله ازلي و ابدي بودن را بايد به آنها نسبت دهيم. و به اين ترتيب، هر سه واجبالوجود خواهند بود.تعدّد وجودهايي كه وجوب ذاتي آنها ميباشد، مستلزم نفي توحيد ذاتي ميباشد. توضيح مطلب اينكه توحيد، داراي چهار مرتبه؛ توحيد ذاتي، توحيد صفاتي، توحيد افعالي و توحيد عبادي ميباشد. توحيد ذاتي به اين معناست كه تنها يك ذات كه وجودش واجب است، موجود ميباشد. توحيد صفاتي به معناي اتحاد صفات با ذات الهي، و اتحاد صفات با يكديگر است. توحيد افعالي يعني آفرينش فعل الهي است و هيچ چيز، با وي در اين امر، شريك نيست. و توحيد عبادي يعني تنها خداي يكتا كه داراي همه صفات جمال و كمال است سزاوار پرستش ميباشد. عدم اعتقاد به هر يك از اين مراتب گرايش به نقطه مقابل آن كه شرك در آن زمينه ميباشد را دربر دارد. و به همين دليل شرك نيز داراي چهارمرتبه شرك ذاتي، شرك صفاتي، شرك افعالي و شرك در عبادت ميباشد.با توجه به آنچه دربارهي مراتب توحيد و شرك گفته شد اعتقاد به اينكه مسيح و روحالقدس از حيث ذات در كنار خدا هستند مستلزم چند وجودي است كه وجودشان ضروري بوده و هر يك خدايي جداگانه ميباشند. به همين دليل قرآن به شدت تثليث را ردّ ميكند.[10] و آن را نشانهي كفر و شرك ميداند.[11]معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. تفسير الميزان، علامه طباطبائي، ج 6، ص 73.2. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج 4، ص 224.3. اصول كافي، ج 1، باب ابطال رؤيت خداوند. .
سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.