تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

‎هدف خداوند از آفرينش چيست؟


همه‎ ‎ما در درون خود با اين سؤال مواجه هستيم كه چرا ما خلق شديم؟ اين سؤال با ‏ذكر دو مطلب حل مي‌شود. اول اين‌كه هدف خدا از آفرينش چيست؟ دوم اين‌كه هدف ‏ما از خلق شدنمان چيست؟‎ ‎پاسخ مطلب اول اين است كه اين سؤال صحيح نيست، چون خدا خود هدف است نه ‏اين كه هدف داشته باشد. هركس كاري را انجام مي‌دهد براي آن است كه نقص خود را ‏با آن كار برطرف كند. احتياجي دارد و مي‌خواهد آن احتياج را برطرف كند، تا به كمال ‏برسد. اگر خود كمال مطلق يعني خدا، خواست كار انجام بدهد ديگر اين سؤال صحيح ‏نيست كه كمال مطلق براي چه اين كار را انجام مي‌دهد. هر فاعلي كاري را انجام ‏مي‌دهد كه به كمال برسد، خود كمال مطلق به چه منظور كاري را انجام مي‌دهد؟ اين ‏سؤال درست نيست. بلكه درباره كمال مطلق اينطور گفته مي‌شود كه او چون كمال ‏مطلق و خير محض است و يكي از شعب كمال، جود و سخاست، از چنين ذاتي خير و ‏احسان و جود صادر مي‌شود و آن اِفاضه هستي است، افاضه هستي بهترين جود ‏است.‏پاسخ مطلب دوم اين است كه انسان موجودي است كه هم مي‌انديشد و هم كار ‏مي‌كند، بنابراين بايد براي انديشه و كار انسان هدف در نظر گرفته شود. درباره‎ ‎انديشه، ‏قرآن كريم فرمود: هدف از آفرينش انسان اين است كه او جهان را با ديدگاه الهي ببيند و ‏بشناسد. ”اللّه الّذى خَلَقَ سَبْعَ سَمواتٍ ومِنَ الأرضِ مِثَلَهُنّ يَتَنَزّلُ الأمْرُ بَيْنَهُنّ لِتَعْلَمُوا اَنّ ‏اللّهَ عَلي كُلّ شَيء قَديرٌ وَاَنّ اللّه قَدْ اَحاطَ بِكُلّ شَيءٍ عِلْماً“(١) اين مجموعه آفريده شد ‏تا شما با ديد الهي جهان را ببينيد و بدانيد همه اين‌ها مخلوق يك مبدأ است، مبدأيي به ‏نام خدا كه عين قدرت است و بكل شيء قادر است، عين علم است و به كل شيء ‏عليم است، چيزي از علم و قدرت او خارج نيست.‏اعتقاد به مبدأيي كه علم و قدرتش نامتناهي است براي ما سازنده است، به اين صورت ‏كه چون او به همه چيز عالم است پس مواظبيم كه آلوده نشويم و چون به همه چيز ‏تواناست مواظبيم كارها را با او در ميان بگذاريم و فقط از او بخواهيم‎.‎البته بعضي از موجودات به خدا نزديك‌ترند و كمال برتري دارند و مي‌شود به آنها متوسل ‏شد و از آنها شفاعت گرفت. شفاعت و توسل هم نه با توحيد مخالف است نه با شرك ‏موافق، بلكه با توحيد ناب سازگار است.‏الآن همه‎ ‎ما وقتي تشنه شديم آب مي‌نوشيم، وقتي به روشني نيازمند شديم از آفتاب ‏كمك مي‌گيريم با اين كه آب و آفتاب را خدا آفريد، ولي در حقيقت براي نورگيري به آفتاب ‏و براي رفع عطش به آب متوسل شده‌ايم. ما به آفتاب توسل مي‌جوييم نه اين كه آفتاب ‏را مبدأ نور بدانيم، اين عين توحيد است‎.‎وقتي به خاندان عصمت و طهارت‌ ¦ كه آب زندگي و آب كوثر و از هر آفتابي بالاترند ‏متوسل مي‌شويم به اين معني نيست كه آنها را مبدأ وجود بدانيم، بلكه همان طور كه ‏آب مي‌نوشيم تا زنده بمانيم از آب حيات و زندگاني اين خاندان هم بهره مي‌گيريم تا ‏عالِم شويم. در آيه مذكور فرمود: يكي از اهداف آفرينش انسان اين است كه عالم بشود ‏به علمي كه به درد او مي‌خورد، علمي كه او را به غير خداوند واگذار نكند، نه به خودش ‏متكي كند نه به غير خدا، اين هدف بخش علمي انسان.‏در مورد بخش عملي در قسمت‌هاي پاياني سوره‎ «‎ذاريات» آمده كه ”وَما خَلقْتُ الجِنّ ‏والاِنْسَ إلاّ لِيَعْبُدُونِ“(٢) يعني آفرينش جن و انسان براي اين است كه خدا‌پرست شوند و ‏غير خدا را نپرستند، چون ممكن نيست بشر دين‎ ‎نداشته باشد. هركسي بالاخره يك ‏ديني دارد يعني يك قانوني را احترام مي‌كند، حرف كسي را گوش مي‌كند، اگر آن كس ‏خدا بود دين اين شخص اسلام است كه ”اِنّ الدّينَ عِنْدَ اللّه الاِسلامْ“(٣) واو مسلّماً ‏اوامر خدا را اطاعت مي‌كند، از نواهي پرهيز مي‌كند و از ارشادات خدا كمك مي‌گيرد‎.‎اگر اين راه را طي نكرد و نفس خود را به جاي خدا نشاند، مي‌شود هواپرست. اين‌كه ‏بعضي‌ها مي‌گويند من هرچه مي‌خواهم مي‌كنم يعني هواي من خداي من است، من ‏هرجا بخواهم مي‌روم، هرچه بخواهم مي‌كنم يعني دين من برابر هوس من تنظيم ‏مي‌شود، اين همان است كه ذات اقدس اله در قرآن فرمود: ”اَفَرَأيتَ مَنِ اتّخَذَ اِلهَهُ ‏هَواهُ“(٤) چنين كسي هوا پرست است و اگر مشكلي براي او پيدا شد اين هوا پرست ‏آهش به جايي نمي‌رسد.‏نتوان زدن به تير هوايي نشانه را‎.‎بنابراين هيچ كس بي‌دين نيست، يا خدا پرست است يا هواپرست. لذا قرآن كريم ‏فرمود: انسان بايد در بخش عمل خداپرست و در بخش نظر خدابين باشد. مجموعه اين ‏دو هدف علمي و عملي آفرينش انسان را تشريح مي‌كند. در اول بحث به عرضتان ‏رسيد كه درباره‎ ‎خدا اين سؤال روا نيست كه خدا هدفش از خلقت چه بود‎. ‎چرا روا ‏نيست؟ براي اين كه اگر فاعل ناقص باشد حتماً هدفي دارد كه براي رسيدن به آن هدف ‏كاري را انجام مي‌دهد، بين اين فاعل و آن هدف كار واسطه است، تا فاعل كمال خود را ‏باز يابد. امّا اگر آن فاعل نامتناهي و كمالِ محض بود، كمبودي ندارد تا كاري انجام دهد و ‏به وسيله آن به مقصد برسد‎.‎در سوره‎ ‎ابراهيم فرمود: ”اِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَمَنْ فِى الأرضِ جَميعاً اِنّ اللّه غَنىٌ حَميدٌ“(٥) ‏اگر همه‎ ‎مردم روي زمين كافر بشوند نقصي بر خدا وارد نيست و كمبودي براي خدا ‏ايجاد نمي‌شود‎.‎بعضي‌ها كاري را انجام مي‌دهند براي اين‌كه سودي ببرند، مثلاً كسي خانه‌اي را ‏مي‌‌سازد كه در آن سكونت كند يا خانه‌اي مي‌سازد كه بفروشد و از آن سود ببرد. غرض ‏از خانه سازي در اين‌جا، سود بردن صاحب خانه است. گاه هدف از ساختن اين بنا سود ‏بردن نيست، جود كردن است، مثل كسي كه وضع مالي‌اش از راه حلال درست است، ‏مسكن دارد و در عين حال براي دانشجويان خوابگاه مي‌سازد. او سودي نمي‌برد ولي ‏جود مي‌كند، اگر اين كار را نكند ناقص است، سخا ندارد، چون مي‌خواهد به جود و سخا ‏كه يك كمال است برسد خوابگاه مي‌سازد.‏پس بعضي‌ها ناقصند، كار انجام مي‌دهند تا سود ببرند، بعضي‌ها ناقصند كاري انجام ‏مي‌دهند تا جود كنند. ذات اقدس اله نه از قسم اول است نه از قسم دوم، نه جهان را ‏آفريد كه سودي ببرد (يك) و نه جهان را آفريد كه جودي كند [كه اگر نكرده بود ناقص بود ‏معاذ اللّه] او غنيّ عن العالَمين است. كسي كه هستي محض و كمال صرف است ‏كمبودي ندارد تا كاري را انجام بدهد و آن كمبود را رفع كند؛ بلكه چون عين كمال است، ‏جود و سخا از او ترشح مي‌كند و نشأت مي‌گيرد او خودش هدف است و عين الهدف، ‏منزّه از آن است كه هدف داشته باشد.‏‏‏(١) سوره‎ ‎طلاق، آيه ١٢.‏‏(٢) سوره‎ ‎ذاريات، آيه ٥٦.‏‏(٣) سوره‎ ‎آل‌عمران، آيه ١٩.‏‏(٤) سوره فرقان، آيه ٤٣.‏‏(٥) سوره‎ ‎ابراهيم، آيه ٨.‏ .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image