ایا این روایت صحت دارد که(( روزی جوانی داشت چشم چرانی میکرد و حضرت ناگهان سر میرسد و در گوش او میخواباند و جوان شکایت حضرت علی را پیش عمر میبرد و عمر میگوید چشم خدا دید و دست خدا زد .)) اگر صحت دارد اصل قضیه چه بوده و چرا امام علی بدون تذکر مستقیما و ناگهان در گوش جوان خوابانده مگر اولین وظیفه امامان تذکر نیست و بعد وارد عمل شدن توضیح دهید.

آنچه در ذیل می خوانید توضیح وپاسخ سئوال شما خواهد بود :علامه امینی(ره) در یکی از سفرها در مجلسی شرکت کرد، یکی از علمای عامه به او گفت: شما شیعیان در مورد حضرت علی(علیه السلام) غلو و زیاده روی می کنید، مثلا او را با لقب «ید الله»، «عین الله» [ دست خدا، چشم خدا] و... می خوانید، توصیف صحابه تا این حد، صحیح نیست.علامه بی درنگ جواب داد:« اگر عمر بن خطاب، علی(علیه السلام) را با چنین القابی خوانده باشد چه میگویید؟»او گفت: سخن عمر برای ما حجت است! علامه امینی(ره) در همان مجلس یکی از کتابهای اصیل عامه را طلبید. آن کتاب را حاضر را کردند. علامه آن را ورق زد، صفحه ای از آن را گشود که در آن صفحه این حدیث آمده بود:مردی به طواف کعبه اشتغال داشت، در همان جا به زن نامحرمی نگاه نامشروع کرد. حضرت علی(ع) او را در آن حال دید، با دست ضربه ای به او زد و به این ترتیب او را مجازات کرد.او در حالی که دستش را بر صورتش نهاده و بسیار ناراحت بود به عنوان شکایت از علی(ع) نزد عمر بن خطاب آمد و ماجرا را گفت.عمر در پاسخ او گفت:« قد رای عین الله و ضرب ید الله؛ همانا چشم خدا دید و دست خدا زد.»[ کنایه از اینکه: چشم علی(علیه السلام) آنچه میبیند خطا نمیکند؛ زیرا چشم او چشمی است که آمیخته با اعتقاد به خداست و چنین چشمی اشتباه نمیکند، و دست علی(علیه السلام) نیز جز در راه رضای خدا حرکت نمی نماید]. عالم سنی وقتی که این حدیث را دید، مطلب را دریافت و نتوانست چیزی بگوید. منابع معتبری که این روایت را نقل کرده اند.- النهایه ابن اثیر، ج 3 ص 332 - المصنف، عبد الرزاق الصنعانی، ج 10، ص 410 - کنز العمال، ج 5، ص 462- تاریخ مدینه دمشق،ج 17، ص 142. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25

لینک کوتاه