امامت و خاتمیت /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

امامت نه تنها تعارضى با خاتمیت ندارد بلکه از لوازم شریعت خاتم مى باشد، براى روشن شدن مسأله باید ابتدا معناى خاتمیت، امامت و سپس شئون پیامبر و امام را مورد بررسى قرار داد: خاتمیت ختم نبوت و شریعت در اسلام به این معناست که پس از پیامبر اسلام، دیگرى به رسالت مبعوث نخواهد شد و شریعت دیگرى جایگزین شریعت اسلام نمى شود. قرآن مجید به صراحت پیامبر اسلام را آخرین پیامبر خوانده و فرموده است: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ»[۱]؛ «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، او فرستاده خدا و آخرین پیامبر است».


امامت نه تنها تعارضى با خاتمیت ندارد بلکه از لوازم شریعت خاتم مى باشد، براى روشن شدن مسأله باید ابتدا معناى خاتمیت، امامت و سپس شئون پیامبر و امام را مورد بررسى قرار داد: خاتمیت ختم نبوت و شریعت در اسلام به این معناست که پس از پیامبر اسلام، دیگرى به رسالت مبعوث نخواهد شد و شریعت دیگرى جایگزین شریعت اسلام نمى شود. قرآن مجید به صراحت پیامبر اسلام را آخرین پیامبر خوانده و فرموده است: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ»[1]؛ «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، او فرستاده خدا و آخرین پیامبر است». احادیث نبوى نیز بر همین معنا تأکید نموده و ختم نبوت را با آن حضرت به صراحت اعلام نموده است. از جمله پیامبر صلى الله علیه و آله در حدیث منزلت خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، جز آنکه پس از من پیامبر دیگرى نخواهد آمد».[2] بنابراین خاتمیت مساوى با جاودانگى، نسخ ناشوندگى و بدیل ناپذیرى آیین اسلام تا پایان حیات بشر بر روى کره زمین است. در نتیجه هیچ شریعت دیگرى جز اسلام نزد پروردگار مورد قبول و پسندیده نیست. امامت امامت در اصطلاح علم کلام عبارت است از: «جانشینى پیامبر اسلام در زمامدارى و رهبرى فراگیر امت در امور دینى و دنیوى و حفظ و حراست از دین آنسان که پیروى از امام بر همه امت واجب باشد». [3] شئون پیامبر به اجماع همه مسلمانان، پیامبر صلى الله علیه و آله داراى شئون مختلفى بوده اند، از جمله: 1. دریافت و ابلاغ وحى؛ این همان شأن اساسى نبوت و به تعبیر دیگر گوهر پیامبرى است. قرآن مجید بر چنین رسالتى نسبت به همه پیامبران و به ویژه پیامبر اسلام تأکید کرده است. [4] 2. تبیین و تفسیر وحى؛ بیان معصومانه و توضیح آموزه هاى وحیانى براى امت و رفع هر گونه اختلاف در فهم و کشف و تفسیر دین از جمله وظایف پیامبر است. قرآن در این باره مى فرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»؛ «و کتاب (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم تا براى مردم آنچه را که به سوى ایشان نازل شده است بیان و تفسیر نمایى». [5] قرآن مجید تفسیر معصومانه پیامبر از دین را رافع هر گونه اختلاف و مرجع نهایى قلمداد کرده است.[6] 3. ولایت و زمامدارى امت؛ از شئون پیامبر اسلام تأسیس دولت اسلامى و رهبرى و مدیریت کلان اجتماع در چارچوب قوانین الهى بوده است. قرآن در موارد مختلف به ابعاد گوناگون این مسأله پرداخته و بر ولایت و رهبرى آن حضرت و اطاعت و فرمانبردارى امت از آن حضرت در مسائل سیاسى، اجتماعى و اقتصادى تأکید کرده است.[7] اکنون باید دید خاتمیت در کدام یک از شئون پیامبر جارى است و در کدام یک جارى نمى باشد. آن گاه مى توان رابطه امامت و ختم نبوت را مورد سنجش قرار داد. مسلما مراد از «ختم نبوت» ختم همه شئون پیامبر اسلام نیست، بلکه شأن نبوت ایشان است و گوهر نبوت همان دریافت و ابلاغ وحى است. بنابراین ختم نبوت منحصر به شأن نخست است و ربطى به دیگر شئون ندارد و از طرف دیگر امامت استمرار نقش پیامبر در دو حوزه دیگر یعنى تبیین و تفسیر دین و حوزه مدیریت و رهبرى امت اسلام است. بنابراین: اولاً، هیچ تعارضى بین ختم نبوت و امامت وجود ندارد. ثانیا، امامت لازمه ختم نبوت است. زیرا اگر چه با ارسال کامل ترین وحى تشریعى نیاز به تجدید بعثت و نبوت تشریعى برطرف شد و با قرار گرفتن مسئولیت دعوت و ارشاد و تبلیغ دینى بر دوش عالمان نیاز به نبوت تبلیغى نیز برطرف گردید.[8] اما درست از همین رو نیاز به امام در امت ختمیه رخ مى نماید. استاد مطهرى در این باره مى نویسد: «امام مرجعى است براى حل اختلافات، شاخصى است براى حل اختلافاتى که منشأ آن هم خود علما هستند». به عبارت دیگر قرار گرفتن عالمان در مسند تبلیغ، استنباط و تفسیر دین لاجرم در پى دارنده فهم ها، گرایش ها و تفسیرهاى مختلف و متعارض از دین خواهد شد و بدون وجود مرجعى که از عصمت و حجیت در فهم و تبیین دین برخوردار باشد و رأى او فصل الخطاب همه آراى متعارض باشد اختلاف از میان امت ها دامن برنمى چیند. بنابراین تصحیح و باز پیرایى فهم دین و حفظ و انسجام جامعه دینى در گرو وجود امام معصوم و رهبرى ها و هدایت هاى اوست.[9] بنابراین دوام و پایندگى اسلام با امامت قرین است و از همین رو در نگاه قرآن امامت یکى از ارکان مهم دین و شرط کمال آن است. افزون بر مطالب بالا، آنچه در پاسخ دومین پرسش این دفتر پیرامون ضرورت امامت آمد، بر تلازم خاتمیت و امامت گواهى مى دهد. پی نوشت ها ________________ [1]. احزاب33، آیه 40. [2]. المتقى الهندى، کنزالعمال، ج 11، ص 607. [3]. بنگرید: پرسش 1. [4]. بنگرید: آل عمران3، آیه 20؛ مائده(5)، آیه 92 و 99؛ نحل(16)، آیه 35 و 82؛ رعد(13)، آیه 40؛ نور(24)، آیه 54؛ عنکبوت29، آیه 18 و... [5]. نحل16، آیه 44. [6]. نحل16، آیه 94. [7]. بنگرید: مائده5، آیه 49 و 55؛ حشر(59)، آیه 7؛ نساء(4)، آیه 65؛ توبه (9)، آیه 6 و... [8]. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، وحى و نبوت، ص 44-40؛ همو، ختم نبوت؛ همو، خاتمیت، ص 60-27، قم و تهران: صدرا. [9]. جهت آگاهى بیشتر بنگرید: الف. کتاب نقد، شماره 38، بهار 1385؛ ب. محمد الحق عارفى، خاتمیت و پرسش هاى نو، مشهد، دانشگاه علوم اسلامى رضوى، اول، 1386. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image