تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
با جستوجویی که در منابع تاریخی و مقاتل اولیه که امروزه در دسترس است داشتیم، به گزارش این ماجرا برخورد نکردیم. البته متأسفانه تمام منابع به دست ما نرسیده و گزارشهای موجود نیز هیچکدام کامل نیستند. به هر حال، در تألیفات نسلهای بعد - که شاید منابعی در اختیار داشتند که امروزه در اختیار نیست - اولین مستندی که با آن برخورد کرده و به این موضوع اشاره نموده است، کتاب روضة الشهداء، تألیف کاشفی سبزواری(م 910ق)،[1] و به دنبال آن کتاب المنتخب تألیف طریحی(م 1085ق)[2] میباشد که گزارش میکنند که حضرت عباس(ع) وقتی به آب فرات رسیدند به یاد تشنگی حسین(ع) و فرزندان و خانواده آنحضرت افتاده و آب را ننوشیدند.بعد از این دو کتاب؛ مؤلفان دیگری مانند علامه مجلسی(م 1110ق)،[3] نعمة الله جزایری(م 1112ق)،[4] قندوزی(م 1294ق) و ... نیز به نقل این ماجرا پرداختهاند.برای نمونه؛ قندوزی چنین نقل میکند:هنگامی که تشنگى شدّت گرفت، امام حسین(ع) به برادرش عبّاس فرمود: «اهلبیتت را جمع کن و چاهى حفر کنید».آنان، چنین کردند و به تختهسنگى برخوردند. چاه دیگرى کَندند و در آن نیز به تختهسنگى برخورد کردند.پس امام(ع) به او فرمود: «برو و از فرات، برایمان آب بیاور».عبّاس گفت: اطاعت میکنم! و با عدّهاى از مردان، به راه افتاد. سپاه عمر بن سعد، مانع [حرکت] آنان شدند. عبّاس، بر آنها حمله برد و شمارى از دشمنان را کُشت تا آنان را از شریعه، کنار زد و دورشان کرد. پیاده شد و مَشک را پُر کرد. آنگاه، مُشتى آب برداشت تا بنوشد؛ امّا به یاد تشنگى حسین(ع) و خانواده او افتاد و آب را از دستش ریخت و گفت: به خدا سوگند که با وجود تشنگى کودکان حسین و خودش، آب نمینوشم، و شروع به خواندن این ابیات کرد:اى نفس! ننگت باد که پس از حسین بمانىهرگز مباد که بعد از او زنده بمانى!اینک، حسین، جام مرگ مینوشدو تو آب خُنَک و گوارا مینوشى؟به خدا سوگند که این، نه رسم دین من استو نه رسمِ دارنده یقین راستین. [5]اگر در جستوجوهای بعدی به منابعی کهنتر برخورد کردیم که گزارش این ماجرا در آن موجود باشد، آنها را به این پاسخ خواهیم افزود. .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.