تاریخچه وهابیت-عملکرد وهابیت /

تخمین زمان مطالعه: 27 دقیقه

این وهابیون تاکنون چه جنایت هایی را مرتکب شده اند؟


اساس آئین وهابیت را دو چیز تشکیل می‌دهد: 1- هدم و نابودی آثار رسالت و اصالتهای باقی مانده از دوران پیامبر(ص) و صحابه و تابعان، به گونه‌ای که چیز ملموس از آن زمان باقی نماند، و همه این کارها را در پوشش «توحید» و مبارزة با «شرک» انجام می‌دهند. از این جهت کلیه قبور متعلق به صحابه و عترت پیامبر و تابعان و علما و شخصیت‌های اسلامی را نابود کرده و با خاک یکسان می‌کنند. و اگر از مسلمانان جهان نمی‌ترسیدند، قبر پیامبر را نیز ویران کرده و به صورت مصلی درمی‌آوردند. در اثر این «تز» نامعقول، قبور ائمه چهارگانه شیعه و عموی پیامبر(ص)، و قبر عبدالله پدر آن حضرت و قبور کلیه صحابه در بقیع ویران گردید، و به صورت تل خاکی درآمد، روشن است که استعمار ملتی که گذشته خود را فراموش کند، بسیار سهل و آسان می‌باشد. امروزه برای بسیاری از مسیحیان غرب، وجود مسیح مریم و حواریون او به صورت یک افسانه تاریخی درآمده و در اصل وجود چنین شخصی با تمام خصوصیاتی که دارد، شک و تردید دارند، چرا که اثر ملموسی از مسیح و یاران او درست نیست. اگر خدای نکرده، اصالتهای اسلامی دستخوش چنین ناجوانمردی شود، راه برای انکار اصل وجود پیامبر اسلام و یاران او آسان خواهد بود. 2- پائین آوردن مقام و موقعیت شخصیتهای الهی از پیامبران و اولیاء در حال حیات و ممات، بعنوان اینکه آنان تنها بازگو کنندگان دستورات الهی بودند، و رسالت آنها در این قسمت با مرگ آنان پایان یافته و تفاوت چندانی با امت خود ندارند. این دو اصل، دو پی‌آمد بسیار ناگوار داشت. الف: آئین اسلام به صورت یک آئین خشک معرفی شد که هر نوع حرکت و تحول، رنگ و شرک و دوگانه پرستی به خود گرفت، به گونه‌ای که احترام آموزگاران الهی به صورت برگزاری یادواره نیز شرک اعلام گردید. گوئی باید ارتباط بشر با گلهای سر سبد آفرینش قطع شود، و از اسلام جز کتاب، و احادیث (کذایی) چیزی باقی نماند. ب: ایجاد تفرقه در میان مسلمین، به گونه‌ای که جهان تسنن دچار تفرقه شد و جنگهای خونینی به راه افتاد، بیشتر دانشمندان بزرگ مصر و عراق و شام و لبنان در این سه قرن، پاسی از وقت خود را صرف نقد این مسلک نمودند. اساس آئین وهابیت همان دو اصل است و دیگر عقائد آنان روی این دو اصل استوار است مانند: 1- تحریم ساختن سقف و سایبان روی قبور. 2- تحریم گزاردن نماز در مشاهد مشرفه. 3- تحریم مسافرت برای زیارت پیامبر اسلام و دیگر اولیاء نیکان. 4- تحریم توسل به اولیاء الهی پس از مرگ. 5- تحریم تبرک و استشفاء. 6- تحریم درخواست شفاعت از شافعان واقعی. 7- تحریم برگزاری یادواره پیامبران و اولیاء الهی. 8- تحریم سوگند به غیر خدا. 9- تحریم نذر بر اولیاء الهی. گوئی اسلام حکمی جز تحریم، و دعوتی جز مبارزه با فطرت انسان نداشته و انسان از چپ و راست پیوسته باید، الفاظ «شرک»، «حرام»، «ممنوع» را بشنود. آیة الله جعفر سبحانی،پرسشها و پاسخ ها به نقل از سایت تبیانبراى شناخت وهابیت و آگاهى از خطرات آنها نسبت به دین اسلام، باید این مسلک انحرافى را از زوایاى مختلف مورد مطالعه قرار دارد، از جمله: نحوه پیدایش و بوجود آمدن آن، و طرز تفکر آنان نسبت به دین و اولیاى الهى و شعائر اسلامى، عملکرد آنها در حوزه اجتماع وسیاست و... الف) مسلک وهابیت، منسوب به محمد عبدالوهاب نجدى است و علّت این که آن را به خود شیخ محمد نسبت نداده اند و نگفته اند «محمدیه» به جهت این بوده است که مبادا پیروان این مذهب، نوعى شرکت در نام پیامبر را پیدا کنند. محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ه.ق در شهر «عیینه» چشم به جهان گشود. از کودکى به کتاب هاى تفسیر، حدیث و عقاید، علاقه داشت و از همان دوران جوانى، اعمال مذهبى مردم «به خدا» را زشت مى شمرد، وى به مدینه رفت و در آن جا توسل مردم به پیامبر(ص) را ناپسند شمرد. محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افکار و عقاید خود را ـ که قبلاً از سوى ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم پى ریزى شده بود ـ اظهار نمود به تبلیغ و ترویج و رسمیت دادن آن همت گماشت. ب) وهابیان معتقدند: هیچ انسانى، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر این که امورى را ترک کند. این امور عبارت است از: 1. به وسیله هیچ یک از رسولان و اولیا، به خداوند توسل نجوید. و در صورت توسل در راه شرک گام نهاده و مشرک مى باشد؛ 2. زائران به قصد زیارت به آرامگاه رسول خدا نزدیک نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روى قبر نسازند؛ 3. از پیامبر(ص) طلب شفاعت نکنند؛ 4. زیارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه براى آنان، شرک است؛ 5. وهابیان بر این باورند که مسلمانان، در طى روزگار از آیین اسلام منحرف شده اند؛ 6. هر گونه مراسم تشییع جنازه و سوگوارى حرام است. و امثال این موارد که در این مجال نمى گنجد. براى آگاهى بیشتر در این زمینه باید کتاب هاى مربوطه را مطالعه کرده این منطق خشک و بى پایه، در تقابل با منطق وحى قرار دارد، چرا که قرآن در موارد یاد شده نظرات صریحى و مخالف وهابیان دارد: 1. قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القُربى، (شورى، آیه 23). یکى از مصادیق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بیت و ذى القرى، قبرهاى آنان و تعمیر آنها است. این راه و رسم در میان ملت هاى جهان وجود دارد و یک نوع سنّت عرفى به حساب مى آید. 2. ... فقالوا ابنوا علیهم بنیانا... قال الذین غلبوا على امرهم لنتخذّن علیهم مسجدا، (کهف، آیه 21). هنگامى که وضع اصحاب کهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان دو نظر ابراز داشتند. آیه شریفه متذکر آن مى شود انتقاد یا لحن اعتراضى نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به آیه شریفه، هرگز نمى توان تعمیر قبور اولیاى الهى و صالحان راعملى حرام و یا حتى مکروه قلمداد کرد، بلکه آیه شریفه، به نوعى تشویق مى کند که براى بزرگداشت اولیا و صالحان و حفظ قبرهاى آنان، باید کوشا بود. 3. و استغفر لذنبک و للمؤمنین، (محمد، آیه 19). 4. وصلّ علیهم ان صلاتک سکن لهم، (توبه، آیه 103). 5. و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما، (نساء، آیه64). این آیات بیانگر این است که طلب آمرزش پیامبر در حق افراد، کاملاً مؤثر و مفید مى باشد. و موضوع شفاعت پیامبر(ص) و دعاى آن حضرت، نه تنها در آیات صریح؛ بلکه در احادیث عامه و خاصه و سیره صحابه نیز مشهود است. براى آگاهى بیشتر در این مورد ر.ک: 1. صحیح مسلم، ج 1، ص 54 2. صحیح بخارى، ج 1 3. سنن ترمذى، ج 4، ص 42 (باب ما جاء فى شأن الصراط) 4. مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 12 5. شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حدیث، استاد جعفر سبحانى ج. وهابیان قائل به جنگ با دیگر فرقه ها و مذاهب اسلامى هستند و مدعى اند که یا باید به آیین وهابیت در آیند و یا جزیه دهند. آنان مخالف خود را متهم به کفر و شرک مى کنند و اموال، نفوس و ناموس و دیگران را حلال مى دانند. خلاصه این که آیات قرآنى وارده درباره شرک و کفر را، بر مسلمانان مخالف خود منطبق مى کنند. و این بزرگ ترین ضربه به پیکر جامعه اسلامى و مسلمانان است، (تاریخ ادیان و مذاهب جهان، مبلغى آبادانى، ج 3، ص 1432). با این تفکر بسته و خشک وهابیت بود که وقتى که سعودى ها (در سال 1344 هجرى قمرى) بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلّط یافتند، مشاهده متبرک بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر را شکستند و از بین بردند، (الذریعه، ج 8، ص 261؛کشف الارتباب، ص 60 ـ 56). براى عملکرد و کارهایى که وهابیت در حوزه اجتماع و سیاست انجام داده اند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعى، باید به کتاب هاى تاریخى مراجعه کرد. چهره خشن و متعصب وهابیت، در عرصه سیاست، حکومت و مردم دارى، همان بود که طالبان را در عمر موقت سیاسىخود در کشور افغانستان به منصه ظهور رساندند. خون مردم مسلمان را بى محابا به زمین ریختند. عرض و ناموس مسلمانان را هتک کردند. و از اسلام یک چهره زشت، خشن و عقب مانده براى جهانیان ترسیم نمودند. بنابراین وهابیت، هم در نحوه پیدایش و انعقاد تفکّر، مبغوض علماى فرقه هاى مختلف مسلمین بوده است و هم در نگرش نسبت به مسائل دینى مورد رد عالمان قرار گرفته است. حتى اولین کتابى که در رد وهابیت نگاشته شده الصواعق الالهیه فىالرد على الوهابیه» به وسیله برادر محمد بن الوهاب (سلیمان بن عبدالوهاب) نوشته شده است. در عرصه سیاست نیز جاده صاف کن دشمنان دین و اسلام بوده اند؛ این آیین و مسلک، ساخته و پرداخته خود انگلیسى ها مى باشد و چه ضربه و ضررى محکم تر و بیش از این بر اسلام و مسلمانان مى توان تصور نمود. در اینجا به چند عواملی از فعالیت وهابیت اشاره می کنیم: چند عامل را می توان در ارتباط با گسترش این فرقه نام برد: 1. تشدید فعالیت های تبلیغاتی و فرهنگی وهابیت در داخل ایران و حوزه های مسلمان نشین خارجی (نظیر حوزه قفقاز، بالکان و سایر کشورهای مجاور ایران) که آمادگی برای تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی ایران مشاهده می شود، وهابیت به عنوان جریانی انحرافی در جهان اسلام و و ابسته به استعمارگران، وظیفه جلوگیری از تداوم و گسترش جریان اسلام گرایی اصیل _ که به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی در سطح جهانی در حال پیشرفت است_ را بر عهده داشته و از اینرو تخریب و ایجاد تزلزل در مبانی فکری و اعتقادی شیعیان به عنوان محور اصلی این جریان را دنبال می نماید. از این رو در سالهای اخیر در جهت همسویی با تهاجم فرهنگی و نظامی آمریکا علیه کشورهای اسلامی و به خصوص ایران، فعالیت های تبلیغی خود را در ایران توسعه بخشیده است. البته در مقابل این تهاجم حوزه های علمیه و نظام اسلامی، اقدامات و تدابیر امنیتی و فرهنگی مناسبی _هر چند ناکافی_ اعمال نموده اند. 2. وهابیت به دلیل افکار اعتقادی خاصی که در باب شفاعت، توسل، شرک و مانند آن دارد در تعارض کامل با مذهب شیعه است؛ هر چند که اکثریت فرقه های اهل سنت با تفکرات این گروه مخالفند از این رو گروه یاد شده همواره در تلاش است تا با تبلیغات سازمان یافته (اعم از کتاب، مقاله، سخنرانی و مانند آن) بیشتر شیعه را بکوبد. 3. خطر بزرگتر این گروه، روش های دور از منطق اسلامی است که در برخورد با دنیا پیش گرفته است از جمله: ظهور گروه طالبان و القاعده (به رهبری ملاعمر و اسامه بن لادن) است که سبب بهانه جویی غربی ها شد که مسلمانان را به تروریسم و خشونت و مخالف تمدن معرفی کنند تا جایی که دست قدرت های استعماری غرب به خصوص آمریکا را در منطقه باز گذاشته و زمینه دخالت های نظامی و سیاسی آنان در کشورهای اسلامی فراهم ساخته، افغانستان و عراق دو نمونه بارز این دخالت ها به شمار می آیند.جنایات وهابیت در طول تاریخ1. قتل و غارت وهّابیّان در منطقه نجد:محمّد بن عبد الوهّاب با اعلام جهاد علیه مسلمانان به اتهام کفر، شرک و بدعت، اعراب بادیه نشین را تحریک کرد و به کمک ابن سعود، لشکرى فراهم ساخت و با حمله به شهرها و روستاهاى مسلمان نشین، مردم را به خاک و خون کشید و اموال آنان را به عنوان غنایم جنگى غارت نمود(2). در این بخش به چند نمونه از کشتار بى رحمانه وهّابیّت که در منطقه نجد و اطراف ریاض انجام گرفته، اشاره مى کنیم.الف: کشتار مسلمانان و قطع نخل ها و غارت مغازه ها:ابن بشر عثمان بن عبد اللّه، مورخ آل سعود در باره آغاز دعوت وهّابیّتدر منطقه نجد و کشت و کشتار مردم بى گناه به اتهام شرک مى نویسد:عبد العزیز همراه با عدّه اى به قصد جهاد با اهل سرزمین «ثادق» حرکت کرد و آنان را به محاصره درآورد و بخشى از نخلستان هاى آنان را قطع کرد و تعدادى هم از مردان آنان را به قتل رساند. سپس عبد العزیز به قصد جهاد به سمت «خُرج» حرکت کرد و در منطقه «دُلَم» هشت نفر از مردان را به کشت و مغازه ها را که مملوّ از اموال بود، غارت کرد و آن گاه به سرزمین «نَعْجان»، «ثَرْمَدا»، «دُلَم» و «خُرْج» رفت و عدّه اى را کشت و شتران بسیارى به غنیمت گرفتب: به آتش کشیدن محصولات زراعى:ابن بشر در ادامه مى نویسد:عبدالعزیز به قصد جهاد وارد «منفوحه» شد و محصولات زراعى آنان را به آتش کشید و بخش عظیمى از جواهرات، گوسفندان و شتران را به غنیمت گرفت و ده نفر را نیز کشتج: سقط جنین زنان باردار:لشکر عبد العزیز شبانگاه وارد منطقه «حَرْمه» شدند و پس از طلوع فجر به دستور عبد اللّه پسر عبد العزیز، تیراندازان به صورت دسته جمعى به طرف شهر تیراندازى کردند و صداى مهیب تیرها، شهر را به لرزه درآورد به گونه اى که بعضى از زنان حامله، سقط کردند و مردم به وحشت افتاده و شهر به محاصره درآمد و مردم شهر، نه توان مقاومت و نه امکان فرار از شهر را داشتند.د: کشته شدن مردم ریاض در اثر گرسنگى و تشنگى:ابن بشر در باره حمله وهّابیّت به ریاض مى نویسد:ففرّ أهل الریاض فی ساقته الرجال والنساء والأطفال لا یلوى أحد على أحد، هربوا على وجوههم إلى البریّة فی السهباء قاصدین الخروج وذلک فی فصل الصیف، فهلک منهم خلق کثیر جوعا وعطشا؛ اهل ریاض، همه مردان، زنان و کودکان با شنیدن حمله لشکر وهّابیّت از ترس و وحشت، پا به فرار گذاشتند، از آن جایى که این حمله در فصل تابستان بود، جمعیّت زیادى در اثر گرسنگى و تشنگى جان سپردند.ه: کشتار فراریان:ابن بشر در ادامه مى گوید:فلمّا دخل عبد العزیز الریاض وجدها خالیة من أهلها إلاّ قلیلاً فساروا فی أثرهم یقتلون ویغنمون.ثمّ إنّ عبد العزیز جعل فی البیوت ضبّاطا یحفظون ما فیها. وحاز جمیع ما فى البلد من الأموال والسلاح والطعام والأمتاع وغیر ذلک وملک بیوتها ونخیلها إلاّ قلیلاً؛ وقتى عبد العزیز وارد ریاض شد دید جز اندکى از مردم، کسى در شهر نمانده، فراریان را دنبال کرد و عدّه اى را کشت و اموالى را که با خود داشتند به غنیمت گرفت.و به شرطه ها دستور داد از خانه هاى خالى از صاحبانشان، محافظت کنند و آن گاه تمام اموال، اسلحه ها، مواد غذایى و وسایل خانه ها را به غنیمت گرفت و غالب خانه ها و نخلستان ها را به تصرّف خود درآورد.و: کشتن مؤذن به جرم درود بر پیامبر صلى الله علیه و آله :زینى دحلان مفتى مکّه مکرمه مى نویسد:ویمنعون من الصلاة علیه صلى اللّه علیه وسلم على المنابر، بعد الأذان؛ حتى أنّ رجلاً صالحا کان أعمى ، وکان موءذّنا وصلى على النبی صلى الله علیه وسلم بعد الأذان، بعد أن کان المنع منهم ، فأتوا به إلى ابن عبد الوهاب فأمر به أن یقتل فقتل، ولو تتبّعت لک ما کانوا یفعلونه من أمثال ذلک، لملأت الدفاتر والأوراق. وفی هذا القدر کفایة واللّه سبحانه وتعالى أعلم؛ وهّابى ها از درود فرستان به پیامبر گرامى [ صلى الله علیه و آله ] بر روى منابر و پس از اذان، ممانعت مى کردند، مرد صالح نابینایى که اذان مى گفت و پس از اذان به رسول اکرم[ صلى الله علیه و آله ] صلوات فرستاد، آن را نزد محمد بن عبد الوهّاب آوردند و او دستور داد مؤذن نابینا را به جرم درود بر حضرت، کشتند.زینى دحلان در ادامه مى گوید: اگر مانند این کارهاى زشت وهّابى ها را بخواهم بنویسم، دفترها مملوّ خواهد شد(فتنه الوهابیه، ص 20.). با این که درود به پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله نص قرآن و دستور الهى است که مى فرماید: «إِنَّ اللّه َ وَمَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیما». در آیه شریفه هیچ گونه قید مکانى و زمانى براى درود به حضرت ذکر نشده یعنى هر وقت و هر کجا مى شود به پیامبر گرامى درود فرستاد.2. کشتار بى رحمانه شیعیان کربلا:کشتار وهّابیان در کربلاى معلّى در سال 1216، به راستى صفحه تاریخ را سیاه کرده و قلب هر خواننده را به درد مى آورد.دکتر منیر عجلانى مى نویسد:دخل اثنا عشر ألف جندی ولم یکن فی البلدة، إلا عدد قلیل من الرجال المستضعفین لأن رجال کربلاء کانوا قد خرجوا یوم ذاک إلى النجف الأشرف لزیارة قبر الإمام أمیر الموءمنین یوم الغدیر، فقتل الوهّابیّون کل من وجدوهم، فقدر عدد الضحایا فی یوم واحد بثلاثة آلاف، وأما السلب فکان فوق الوصف ویقال أن مائتى بعیر حملت فوق طاقتها بالمنهوبات الثمینة(تاریخ العربیة السعودیه، ص 126.)؛ دوازده هزار نفر سپاه وهّابیّان به فرماندهى سعود، فرزند عبد العزیز وارد کربلا شدند در حالى که بیشتر مردم کربلا به مناسبت عید غدیر به نجف اشرف به زیارت امیر المؤمنین[ علیه السلام [رفته بودند و در شهر جز عدّه اندکى از پیرها و ناتوان ها نمانده بودند.سپاه وهّابیّان به هر کس که برخوردند، کشتند و آمار کشته ها به مرز سه هزار نفر رسید و اموال غارت شده از کربلا قابل وصف نبود و گفته مى شد که آن روز 200 شتر بار سنگین از کربلا به غارت بردند.محمد قارى غروى در تاریخ نجف از مجموعه شیخ خضر، نقل مى کند:وهّابیّان صندوق قبر حبیب بن مظاهر را که از چوب بود شکستند و سوزاندند و با آن در ایوان طرف قبله حرم، قهوه درست کردند. آن ها مى خواستند صندوق قبر شریف حسین را هم بشکنند، اما چون داراى شبکه هاى آهنین بود، توفیق نیافتند(نزهة الغرى فى تاریخ النجف الغرى السرى، ص 52.). شیخ عثمان بن بشر مورّخ دیگر وهابى که خود اهل نجد بوده مى نویسد:گنبد روى قبر (سید الشهداء) را ویران ساختند، و صندوق روى قبر را که زمرّد، یاقوت و جواهرات دیگر در آن نشانده بودند، برگرفتند، و آنچه در شهر از مال، سلاح، لباس، فرش، طلا، نقره و قرآن هاى نفیس یافتند غارت کردند و نزدیک ظهر از شهر بیرون رفتند(عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1، ص 121.). صلاح الدین مختار که خود وهّابى است مى نویسد:در سال 1216 امیر سعود با لشگر انبوهى از مردم نجد، عشایر جنوب، حجاز و دیگر نقاط به قصد عراق حرکت کرد. در ماه ذى قعده به کربلا رسید. او تمام برج و باروى شهر را خراب کرد و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار بودند، کشت و نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شد. آن گاه خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیّه را به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین لشگریان تقسیم نمود(تاریخ مملکة السعودیه، ج 3، ص 73.). شیخ عثمان نجدى از مورّخان وهّابى مى نویسد:وهّابیان به صورت غافل گیرانه وارد کربلا شدند و بسیارى از اهل آن جا را در کوچه و بازار و خانه ها کشتند؛ روى قبر حسین علیه السلام را خراب کردند و آن چه در داخل قبّه بود به چپاول بردند و هرچه در شهر از اموال، اسلحه، لباس، فرش، طلا و قرآن هاى نفیس یافتند، ربودند. نزدیک ظهر در حالى که قریب به دو هزار نفر از اهالى کربلا را کشته بودند، از شهر خارج شدند(عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1، ص 121). برخى مى نویسند: «وهّابیان در یک شب، بیست هزار نفر را به قتلرساندند»(تاریخچه نقد و بررسى وهّابى ها، ص 162.). میرزا ابوطالب اصفهانى در سفرنامه خود مى نویسد:هنگام برگشت از لندن و عبور از کربلا و نجف، دیدم که قریب بیست و پنج هزار نفر وهّابى وارد کربلا شدند و شعار «اقتلوا المشرکین واذبحوا الکافرین» سر مى دادند. آنان بیش از پنج هزار نفر را کشتند و زخمى ها حساب نداشت، صحن مقدّس امام حسین علیه السلام از لاشه کشتگان پر و خون از بدن هاى سر بریده شده، روان بود.پس از یازده ماه بار دیگر به کربلا رفتم، دیدم که مردم، آن حادثه دل خراش را نقل مى کنند و گریه سرمى دهند به گونه اى که از شنیدن آن، موها بر اندام راست مى شد(مسیر طالبى، ص 408).3. حمله به نجف اشرف:حمله وهّابى ها به عراق از 1214 ه آغاز شد. چون در آن سال وهّابى ها به نجف اشرف حمله نمودند، ولى عرب خزاعل جلو آن ها را گرفتند و سیصد نفر از آن ها را کشتند(وهابیان، ص 337). در سال 1215 نیز گروهى براى انهدام مرقد مطهّر حضرت امیر علیه السلام عازم نجف اشرف شدند که در مسیر با عدّه اى از اعراب درگیر شدند و شکست خوردند(ماضى النجف وحاضرها، ج 1، ص 325.). در مدّت نزدیک به ده سال چندین بار حملات شدیدى به شهر کربلا و نجف انجام دادند(تاریخ المملکة السعودیّة، ج 1، ص 92.). در سال 1216 وهّابیّان پس از کشتار بى رحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینى علیه السلام با همان لشگر راهى نجف اشرف شدند، ولى مردم نجف به سبب آگاهى از ماجراى کشتار و غارت کربلا و آمادگى دفاعى به مقابله برخواستند؛ حتّى زن ها از منزل ها بیرون آمدند و مردان خود را تشجیع و تحریک به دفاع کردند تا اسیر کشتار و چپاول وهّابیّان نشوند، در نتیجه سپاه وهّابى ها نتوانستند به شهر نجف وارد شوند(ماضى النجف وحاضرها، ج 1، ص 325). در سال 1220 یا 1221 وهّابى ها به سرکردگى «سعود» به نجف اشرف حمله بردند، ولى چون شهر داراى برج و بارو بود، و در بیرون نیز خندقى شهر را حفاظت مى کرد، به علاوه جمعى از مردم و طلاب علوم دینى در حدود دویست نفر تحت رهبرى شیخ جعفر نجفى (کاشف الغطاء) از مراجع اعلم عصر که خود مردى دلیر بود، شبانه روز مشغول دفاع از شهر بودند، کارى از پیش نبردند.خانه شیخ جعفر کاشف الغطاء انبار اسلحه بود و او بر هر دروازه نجف و در هر برجى جمعى از طلاب و مردم را به دفاع واداشته بود.شیخ حسین نجف، شیخ خضر شلال، و سید جواد عاملى صاحب مفتاح الکرامه و شیخ مهدى ملاکتاب از جمله علماى مدافع شهر بودند که از مردان بلند آوازه مى باشند.قواى سعود در این حمله پانزده هزار وهابى جسور جنگجو بود. وهّابى ها چندان که سعى کردند نتوانستند وارد شهر شوند، و مدافعان نجف با سرسختى دفاع مى کردند.در یکى از روزها برخى از وهّابى ها از دیوار شهر بالا آمدند و نزدیک بود شهر را اشغال کنند، ولى با دفاع مردانه مدافعان مسلح مواجه شدند، و عقب نشستند. در مدت محاصره نجف چون مدافعان از درون شهر و برج و باروها وهّابى ها را زیر آتش داشتند، توانستند هفتصد نفر از آن ها را به قتل رسانند. سرانجام سعود با بقیه نفراتش ناامید از نجف اشرف بازگشت.اهالى نجف قبل از رسیدن قواى سعود، خزانه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را به بغداد و از آنجا به کاظمین منتقل ساختند و در محزن آنجا به ودیعت نهادند، و بدین گونه از دستبرد آن قوم غارتگر وحشى مصون ماند.ابن بشر مورخ نجدى راجع به حمله سعود به نجف در تاریخ نجد مى نویسد:«در سال 1220 سعود با سپاه انبوهى از نجد و نواحى آن در بیرون شهر معروف در عراق (نجف اشرف) فرود آمد، و سپاه مسلمین (وهّابى ها) را در اطراف شهر پراکنده ساخت، و دستور داد باروى شهر را خراب کنند.چون یاران او به شهر نزدیک شدند، به خندقى عریض و عمیق برخورد کردند و نتوانستند از آن عبور کنند. در جنگى که میان طرفین روى داد در اثر تیراندازى از روى باروها و برجهاى شهر،جمعى از مسلمین (وهّابى ها) کشته شدند. آن ها نیز از شهر عقب نشستند، و به غارت نواحى اطراف پرداختند»(عنوان المجد فى تاریخ نجد، ج 1 ، ص 137.). سعود در سال بعد یعنى 1222 نیز بار دیگر با بیست هزار جنگجوى جسور وهابى به نجف اشرف حمله برد، ولى چون دید مدافعان شهر به رهبرى کاشف الغطاء با توپ و تفنک آماده دفاع هستند نجف را رها ساخت، و به شهر «حله» روى آورد(مفتاح الکرامة، ج 5 ص512).4. تخریب آثار بزرگان در مکه:وهّابیون در سال 1218 پس از مسلط شدن بر مکّه تمام آثار بزرگان دین را تخریب نمودند. در «مُعَلّى» قبّه زادگاه پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم را و همچنین قبّه زادگاه على بن ابى طالب علیه السلام و حضرت خدیجه و حتى ابوبکر را ویران و باخاک یکسان کردند.آثار باستانى که در اطراف خانه خدا و بر روى زمزم را تخریب کرده و در تمام مناطقى که مسلط مى شدند آثار صالحین را نابود مى کردند و هنگام تخریب طبل مى زدند و به رقص و آواز خوانى مى پرداختند(کشف الارتیاب، ص 27، به نقل از تاریخ «الجبرتى»). رفاعى یکى از علماى بزرگ اهل سنّت کویت خطاب به علماى وهابى مى نویسد:رضیتم ولم تعارضوا هدم بیت السیّدة خدیجة الکبرى أمّ المؤمنین والحبیبة الأولى لرسول ربّ العالمین صلى اللّه علیه وآله، المکان الذی هو مهبط الوحی الأوّل علیه من ربّ العزّة والجلال، وسکتم على هذا الهدم راضین أن یکون المکان بعد هدمه دورات میاه وبیوت خلاء ومیضات، فأین الخوف من اللّه؟ وأین الحیاء من رسوله الکریم علیه الصلاة والسلام(نصیحة لإخواننا علماء نجد» ص 59)؛ شما به تخریب خانه ام المؤمنین خدیجه کبرى اوّلین حبیبه پیامبر صلى الله علیه و آله رضایت دادید و هیچ عکس العمل نشان ندادید با این که آن مکان محل نزول وحى قرآن بود. و در برابر این جنایت سکوت انتخاب کردید و رضایت دادید که آن مکان مقدس به توالت و دستشویى مبدل شود. پس چرا از خدا نمى ترسید؟ و از پیامبر کریم حیا نمى کنید؟رفاعى در ادامه مى نویسد:زادگاه رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم را ویران و به محل خرید وفروش حیوانات تبدیل شد که با تلاش افراد صالح و خیّر، از چنگال وهّابى ها در آمد و به کتابخانه مبدّل گردید ... شما وهّابیان در این سال هاى اخیر تصمیم گرفتید نیّات شوم خود را از طریق تهدید و انتقام پیاده کنید، تمام تلاش خود را جهت نابودى محل ولادت رسول گرامى صلى الله علیه و آله وسلم به کار بستید، حتّى از شخصیّت ها و علماء بزرگ سعودى مجوّز ویران کردن آن مکان مقدس را گرفتید، ولى ملک فهد، عواقب شوم آن را ملاحظه کرد و شما را از این کار ننگین باز داشت.این چه کار بى ادبانه اى است که از شما سر مى زند؟!این چه بى وفایى است که در حق رسول گرامى صلى الله علیه و آله وسلم ! روا مى دارید در حالى که خداوند به وسیله آن حضرت، ما و شما و اجداد ما را از تاریکى هاى شرک به سوى نور اسلام هدایت فرمود؟!بدانید که به هنگام مشاهده رسول گرامى صلى الله علیه و آله وسلم در کنار حوض، جز بى حیایى نصیب شما نخواهد شد. و به یقین بدانید که نتیجه شقاوت خود را در نابودى آثار پاک آن نبى مکرم صلى الله علیه و آله وسلم که موجب رنجش گردیده است، مشاهده خواهید کرد. رفاعى در جاى دیگر مى نویسد:آثار قبور صحابه و امّهات المؤمنین و آل البیت را نابود کرده و قبر آمنه بنت وهب مادر گرامى رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم را با بنزین به آتش کشیدید واثرى از آن ها باقى نگذاشتید.5. آتش زدن کتابخانه هاى بزرگ:دردناک ترین چیزى که وهّابیّت مرتکب شد و آثار قبیح آن براى همیشه باقى است، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبة العربیّة» بود که بیش از 60 هزار عنوان کتاب گرانقدر و کم نظیر و بیش از 40 هزار نسخه خطّى منحصر به فرد داشت که در میان آن ها برخى از آثار خطّى دوران جاهلیّت، یهودیان، کفّار قریش و همچنین آثار خطّى على علیه السلام ، ابوبکر، عمر، خالد بن ولید، طارق بن زیاد و برخى از صحابه پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله وسلم و قرآن مجید به خطّ «عبد اللّه بن مسعود» وجود داشت.و نیز در همین کتابخانه انواع سلاح هاى رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم و بت هایى که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بود، مانند «لات»، «عُزّى»، «مَناة» و «هُبَل» موجود بود.«ناصر السعید» از قول یکى از مورّخان نقل مى کند که هنگام تسلط وهّابیان، این کتابخانه را به بهانه وجود کفریّات در آن به آتش کشیده و به خاکستر تبدیل کردند.کشتار حجاج ایرانى:عمّال وهّابى رژیم آل سعود در چهارم ذى الحجه 1407 ق (9 مرداد 1366 ش) هزاران نفر از حجاج بیت اللّه الحرام را به جرم سر دادن فریاد برائت از مشرکین در مکه به خاک و خون کشیدند و حتى آخوندهاى دربارى آنان، فریاد مى زدند و مى گفتند: «اقتل المجوس اقتل المشرکین»؛ مجوس و مشرکین را بکشید. یکى از شاهدان عینى این واقعه تلخ را این چنین نقل مى کند:با چشم خود دیدم که سعودى هاى کثیف، بى شرمانه و بى رحمانه با عصاى معلولین با دو دست محکم به صورت زن ها مى کوبیدند و نقش بر زمین مى کردند. اى کاش به زدن تنها قانع بودند. وقتى خانمى بر روى زمین مى غلطید، نفر بعدى با هر وسیله اى که دردست داشت به مغز نیمه جان او مى کوبید تا از دنیا برود.د: حمله وهابیان افراطى به حجاج بحرینى:در مهر ماه 1386 گروهى از وهّابیان تندرو با کمین در کوچه هاى اطراف مسجدالحرام پس از مشاهده مینى بوس شیعیان بحرینى با خرده شیشه هاى تیز و برنده به سوى حجاج شیعه یورش بردند و اقدام به فحاشى و به زبان آوردن القابى چون شیعیان سگ صفت کافر و ده ها فحش دیگر کردند.13. کشتار مردم بى دفاع اردن:در سال 1343، جمعى از وهّابى ها ناگهان به اردن یورش بردند و مردم بى اطلاع «ام العمد» و همسایه آنان را مورد هجوم قرار دادند، مردان و زنان بى گناه را کشتند و اموال آنان را غارت کردند. اما طولى نکشید که با رانده شدن برخى و اسارت عده اى دیگر، عقب نشینى کردند که البته اسیران وهّابى به فرمان انگلیس آزاد شدند. در سال 1346 وهابیان دوباره با سپاهى متشکل از سى هزار نفر به اردن حمله کردند و قتل و غارت و خونریزى شدیدى به راه انداختند(3).14. کشتار عزاداران امام موسى کاظم علیه السلام :کشتار عزاداران امام موسى کاظم علیه السلامدر 25 رجب 1426 مصادف با شهادت امام موسى کاظم علیه السلام وهّابیون با پخش غذاهاى مسموم در اطراف حرم آن إمام علیه السلام و نیز انجام انفجارهاى متعدد در کاظمین بین صفوف عزاداران امام موسى کاظم علیه السلام ، باعث شهادت 1500 نفر از شیعیان عزادار شدند.15. جنایت هاى طالبان وهابى در افغانستان:در اواخر سال 1372 شمسى گروهى وهّابى به نام طالبان در افغانستان وارد صحنه نبرد شدند که از سوى عربستان و آمریکا حمایت مى شدند. در شهریور 1375 کابل را تصرّف کردند و به کشتار مسلمانان شیعى پرداختند. در 17 مرداد 1377 زنان و مردان و کودکان را از پشت بام ها به رگبار بستند و اهالى شهر مزار شریف را قتل عام کردند؛ سپس با هجوم به بیمارستان ها، بیماران شیعه را روى تخت ها به شهادت رساندند.در سنگچارک و بامیان و یروان و کاپیسا، شکم بانوان حامله شیعه را پاره مى کردند و جنین آنان را بیرون کشیده و سر مى بریدند(1). در عاشوراى 1267 شیعیان قندهار در حسینیه ها سرگرم عزادارى بودند که ناگهان وهّابیان جنایتکار با اسلحه هجوم آوردند و عدّه فراوانى از شیعیان بى دفاع را به فجیع ترین وضع به قتل رساندند(2).16. وهابیت و انفجار در اهواز:در جریان دستگیرى عوامل بمب گذارى هاى پیاپى سال 1384 در اهواز، روشن شد که از مجموع 46 دستگیر شده، 44 نفر داراى عقاید وهّابیت هستند. براساس اطّلاعات موثق، این عدّه از سوى اسرائیل، آمریکا و انگلیس حمایت مى شدند و از عوامل وهّابیت در ایران بودند.17. انفجار بزرگ در مسجد تاریخى براثا:در عملیات انتحارى هجدهم فروردین 1385 در مسجد تاریخى براثاى بغداد، بیش از 69 نفر کشته و 130 نفر زخمى شدند.انفجار حرم عسکریین:22 فوریه 2006 (3/12/84)، انفجار 215 کیلوگرم مواد منفجره منجر به آسیب کلى مرقد امام هادى و امام حسن عسکرى علیهماالسلام شد.13 ژوئن 1207، (23/3/1386)، انفجار مناره هاى عسکرین به دست وهّابیّان برگ دیگرى از جنایت وهّابیّت تکفیرى را رقم زد.حدود ساعت 9 صبح بر اثر وقوع چندین انفجار مهیب، دو مناره حرم عسکریین منفجر و تخریب شد. در انفجار نخست گلدسته طلایى سمت چپ و در انفجار دوم گلدسته سمت راست این حرم منفجر گردید.همچنین در این اقدام تروریستى ، سقف سرداب غیبت حضرت ولى عصر(عج) نیز به کلى فرو ریخت( ر.ک: خبرگزارى مهر 13/3/86) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image