نفخ صور وصور اسرافیل /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

براى روشن شدن سؤال بعضى از آیات مربوط به موضوع را مى آوریم: ۱- {A{/Bوَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی اَلصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اَللَّهُ {w۱-۱۷w}{I۲۷:۸۷I}/}A}{M؛ روزى را که صور دمیده شود آن روز هر که در آسمان ها و زمین است جز آن را که خدا خواسته هراسان و تراسان باشندM}، {V(نمل، آیه ۸۷)V}.


براى روشن شدن سؤال بعضى از آیات مربوط به موضوع را مى آوریم: 1- {/Bوَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی اَلصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اَللَّهُ {w1-17w}{I27:87I}/}{M؛ روزى را که صور دمیده شود آن روز هر که در آسمان ها و زمین است جز آن را که خدا خواسته هراسان و تراسان باشندM}، (نمل، آیه 87). 2- {/Bوَ نُفِخَ فِی اَلصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اَللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ {w1-24w}{I39:68I}/}{M؛ در صور دمیده شد پس هر که در آسمان ها و زمین بود جز آن که خدا خواسته مدهوش مرگ شود آن گاه دگربار در آن دمیده شود که ناگاه خلایق از خواب مرگ برخیزندM}، (زمر، آیه 68). آنچه از آیات استفاده مى شود این است که دو نفخه وجود دارد، نفخه اول براى میراندن و نفخه دوم براى زنده ساختن و حکایت صور و دو نفخه اش حکایت همان شیپورى است که در لشکرها براى کارزار به کار مى برده اند. بار اول در صور دمیده مى شود که ساکت شوید و براى حرکت آماده گردید و سپس براى بار دوم در صور دمیده مى شود که برخیزید و حرکت کنید. بنابراین صور حقیقتى است موجود که داراى دو گونه صیحه است؛ صیحه میراننده و صیحه زنده کننده و حکم نفخ صور، همه موجودات آسمان و زمین از جمله ملائکه و ارواح را نیز شامل مى شود. تنها مخلصین و اولیاءالله هستند که از حکم صعقه و فزع در نفخ صور استثناء شده اند و این در حالى است که همه ساکنان زمین و آسمان با نفخه در مى گذرند، ولى آنان به حیات خود ادامه مى دهند و با این بیان آشکار مى گردد مخلصین که استثناء شده اند در اسمان ها نیستند بلکه جایگاه آنها در وراى آسمان ها و زمین است و با این حال در همه جا حاضرند و از وجه الله مى باشند و هلاک نمى شوند {/Bکُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ {w12-16w}{I28:88I}/}، (زمر، آیه 67). همان طور که خداوند بر عالم احاطه دارد {/Bفَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اَللَّهِ {w6-10w}{I2:115I}/}آنان نیز به واسطه احاطه خداوند بر این عالم محیطاند، (انسان از آغاز تا انجام، علامه طباطبایى، ص 93). بنابراین ساکنان زمین و آسمان از جمله ملائکه و ارواح در نفخ صور مى میرند و با این نفخ صور که مرگ برزخى مى باشد از نظام برزخ به نظام بالاتر و اولین عالم از عوالم حشر وارد مى گردند واز نظام برزخى رها مى شوند، همانند مرگ دنیوى است و ورود به عالم دیگرى است از عوالم و منازلى که ابتدائاً روح در تنزلات خود از آنها گذشته و به دنیا وارد شده است؛ یعنى، پشت سرگذشتن عالم برزخ و مثال است در حرکت صعودى الى الله و این انتقال و مرگ خود یک تحول تکاملى براى روح است، (شجاعى، محمد، معاد یا بازگشت به سوى خدا، ج 1، ص 156). براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- انسان از آغاز تا انجام، علامه طباطبایى، ترجمه و تعلیقات: صادق لاریجانى 2- معاد یا بازگشت به سوى خدا، محمد شجاعى 3- پیام قرآن، ناصر مکارم شیرازى، ج 6 4- الالهیات، جعفر سبحانى، ج 4، ص 239 چنان که در پاسخ به پرسش قبلى گذشت، خداوند متعال عده اى را از لوازم «نفخ» و «دم» اول استثنا فرموده که یک سرى از انسان ها مشمول «دم قابض» نمى شوند و بر اثر آن صداى وحشتناک و ترس آور، نه به هراس مى افتند و نه مى میرند امّا پرسش اصلى این است که آنان چه کسانى اند و این استثنا چگونه با آیاتى از قبیل (کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ)؛قصص (28)، آیه 88. «همه چیز جز [ ذات ] و وجه او نابوده شونده است» قابل جمع است؟ با تأمل در آیه، که همه چیز را نابود تلقى کرده مگر وجه خدا را؛ مى توان چنین استنباط کرد که استثنا شدگان، کسانى اند که جنبه خلق و دنیایى را از دست داده و به «وجه الله» باقى اند؛ یعنى، این عده افرادى اند که جنبه بالاترى از مخلوقى دارند و در واقع داخل در خلق و مخلوق نمى شوند؛ بلکه بالاتر از آنان هستند. علامه طباطبایى «طاب ثراه» مى فرماید: کسانى که مشمول دم قابض و گیرنده نمى شوند، در حقیقت چیزى از خود ندارند که این دم آنها را فراگیرد. اینان چیزى به عنوان مخلوق ندارند و فانى در خدا گشته اند و «وجه الله» شده اند. دم قابض، همه چیز موجودات و هستى را مى گیرد؛ ولى آنان چیزى ندارند که از آنها ستانده شود و فانى «فى الله» و «وجه حق»اند. اگر چیزى غیر از خدا و وجه خدا و در برابر حضرت حق حسابى داشته باشد، در دم قابض از آنها گرفته مى شود و حال آنکه اینها چیزى ندارند و حتى توجهى به ذات خویش و محبتى به بقا ندارند، بلکه نظر ایشان به نور جمال کبریایى خداوند است و بس. مصداق اعلا و حقیقى این استثناء شدگان، معصومان(ع) هستند که تنها به حضرت حق آرامش مى یابند. آنان، نه در وجود مقدس شان، نه در صفات حیرت انگیزشان و نه در افعال و کردار مثل زدنى شان، هیچ شریکى براى خداوند نمى بینند. انسان هاى وارسته اى که جایگاه شان در وراى آسمان ها است و چون «وجه خدا» گشته اند،در حدیثى از امام صادق(ع) نقل شده است: «ما اهل بیت همان وجه خداییم که هلاک نمى شود». نگاه کنید به: صدوق، ابى جعفر، التوحید، صص 150-151. به واسطه احاطه خداوند بر این عالم، آنان نیز بر این عالم محیطاند. در حقیقت این همان مقام «ولایت» است که معصومان برفراز قله آن، قرار دارند و هر کسى به مقدار حرکت و سیر خود، به سوى خداوند از آن بهره مند مى گردد. باید توجه داشت که مقام حضرت رسول(ص) و ائمه اطهار(ع) بسى بالا و در ظرف وقوع و تحقق دست یافتنى نبوده و بسیار مشکل است که کسى بتواند به مقام «وجه اللهى» به معناى حقیقى دست یابد.ر.ک: قیام قیامت، صص 35 - 41. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100117854) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image