پذیرش ولایتعهدی-ولایتعهدی امام رضا(ع) /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

درباره تلاش و سعی مأمون برای واگذاری قدرت به امام رضا(علیه السلام) چه دیدگاههایی مطرح شده است؟


مامون در میان سایر خلفاى عباسى، چهره اى زیرک و دانا بود و لایه هاى شخصیتى پیدا و پنهان داشت. به دلیل مرموزى چهره مامون ، تصمیم او براى واگذارى قدرت نیز دستخوش تحلیل و نظرات مختلف گردیده است از این رو تلاش او را براى واگذارى خلافت و ولایتعهدى این گونه بیان داشته اند: 1. علاقمندى به امام ؛ اینکه او امام را بزرگ مى داشت و نسبت به وى فروتنى مى کرد و این علاقه مندى او را به این تصمیم سوق داد!(1) 2. شخصیت امام ؛ مأمون درباره خلافت پس از خود به اندیشه پرداخته بر آن شد که خلافت را پس از خویشتن به کسى بسپارد که صلاحیّت آن را داشته باشد تا ذمّه اش برى شود و پس از تحقیق، علىّ بن موسى الرضا (علیه السلام) را از حیث صلاحیّت و فضل و ورع و دین برتر دید.(2) به گفته مسعودى، مأمون خواص یاران خود را فراهم آورد و گفت که در فرزندان عباس و فرزندان على رضى الله عنهم نگریسته و هیچکس را از على بن موسى الرضا براى خلافت شایسته تر ندیده است و به عنوان ولایت عهد با او بیعت کرد.(3) 3. فراوانى شیعیان ؛ چون مأمون به کثرت شیعیان و دعویهاى گوناگون ایشان نگریست و خود نیز درباره على بن ابى طالب و سبطین (علیه السلام) نظرى نزدیک به نظر آنان داشت، على ملقب الرضا فرزند موسى الکاظم بن جعفر الصادق (علیه السلام)را به سال 201 به ولایت عهدى خویش برگزید(4) 4. قیام علویان؛ مأمون بدان سبب که شورش علویان (داعیان طالبیین) پدید آمده و در هر جا خروج کرده بودند، على بن موسى الرضا را ولى عهد خود ساخت.(5) 5. عمل به عهد ؛ مامون در جنگ با برادرش امین، عهد کرده بود که پس از پیروزى، «خلافت را به شریفترین فرزندان ابو طالب وا بگذارد» و معتقد بود «على بن موسى فاضل ترین فرزندان ابو طالبست که از او شریف تر در میان آل ابى طالب نمى بینم».(6) 6. جبران گذشته ؛ چون مأمون وارد بغداد شد، از جمله کسانى که با وى ملاقات کرد زینب دختر سلیمان بن علىّ بن عبد الله بن عبّاس بود که از حیث سن و مقام در طبقه منصور قرار داشت، و بنى عبّاس بسیار بدو احترام مى نهادند. زینب به مأمون گفت: اى امیر المؤمنین چه چیز تو را واداشت که خلافت را از خانواده خود به خاندان علىّ (علیه السلام) برگردانى؟ مأمون گفت: اى عمّه من دیدم على (علیه السلام) هنگامى که عهده دار خلافت شد درباره بنى عبّاس بسیار نیکى روا داشت، از جمله آنکه عبد الله را والى بصره، و عبید الله را حاکم یمن، و قثم را فرماندار سمرقند کرد ولى هیچ یک از افراد خانواده خود را ندیدم هنگامى که عهده دار امر خلافت شدند براى على (علیه السلام) درباره اولادش پاداشى قائل شوند، ازین رو من خوش داشتم على (علیه السلام) را در احسانى که به اجداد ما کرد پاداش دهم. زینب گفت: اى امیر المؤمنین تو با در دست داشتن خلافت به نیکى کردن درباره فرزندان على (علیه السلام) تواناتر بودى تا آنکه خلافت را در دست ایشان نهى و به آنها احسان کنى.(7) 7. توصیه ابن سهل ؛ کسى که پیشنهاد این امر را به مأمون کرد، وزیرش فضل بن سهل بود.(8) پی نوشت:1) کان المأمون یعظّمه و یخضع له، و یتغالى فیه، حتّى أنّه جعله ولیّ عهده من بعده و کتب بذلک إلى الآفاق.» (ذهبى تاریخ الإسلام،ج 14،ص 270.)2) الفخرى، ص 215.3) مروج الذهب، ج 2، ص 441.4) تاریخ ابن خلدون،ج 4،ص 145) تاریخ ابن خلدون(ترجمه)، ج 3، ص 40.6) مقاتل الطالبین، ص 454 و 455.7) الفخرى، ص 215 و 216.8) الفخرى، ص 215. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image