استغفار امامان(ع) و پیامبران(ص) /

تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه

مگر پیامبران و امامان معصوم نیستند؟ پس به چه علت توبه و استغفار می کنند؟


در پاسخ چند نکته قابل توجه است:یکم.همیشه توبه به معناى بازگشت از گناه نیست بلکه به طور کلى شامل بازگشت به خداوند مى باشد. از این رو توبه به خودى خود، یکى از عبادت هاى بزرگ است. خداوند در قرآن مجید، مؤمنان راستین را چنین توصیف مى کند: «الصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ»؛ آل عمران (3)، آیه 17.؛ «آنان شکیبایند و راستگو؛ همواره اطاعت پیشه اند و انفاق گر و سحرگاهان به استغفار مى پردازند». و در جاى دیگر مى فرماید: «کانُوا قَلِیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛ ذاریات (51)، آیه 17 و 18.؛ «شبانگاه اندکى مى آرَمَند و سحرگاهان به استغفار مى پردازند». بنابراین چنان که مشاهده مى شود، قرآن مجید توبه را عمل بهترین مؤمنان و شب زنده داران خوانده است. از دیگر سو همه مؤمنان را به توبه فراخوانده، مى فرماید: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ نور (24)، آیه 31.؛ «اى ایمان آورندگان! همه با هم به درگاه خدا توبه کنید؛ باشد که رستگار شوید». و در جاى دیگر مى فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» بقره (2)، آیه 222.؛ «خداوند توبه کاران و پاکیزگان را دوست مى دارد». از آنچه گذشت، روشن مى شود که در نگاه قرآن اساساً توبه عمل پارسایان و مؤمنان و عبادتى است که همه ایمان آورندگان، به آن دعوت شده اند و انجام دادن آن گشاینده درهاى رحمت الهى و یکى از بهترین موجبات قرب و وصال معبود است. اگر به حقیقت توبه نظر کنیم، آن را زیباترین جلوه خضوع و خشوع و اظهار تذلل و زارى و اعتراف به قصور و تقصیر بنده اى بى نهایت کوچک، در برابر آفریدگارى بى نهایت بزرگ مى یابیم. از این رو شایسته است که اولیاى الهى، پیش و بیش و بهتر از همه، این دعوت الهى را لبیک گویند و در تمام حالات خود، بر توبه و استغفار مداومت ورزند تا بدین وسیله، به فیض تقرّب هر چه بیشتر در درگاه الهى نایل آیند. دوم.«استغفار و توبه»، داراى مراتب و درجاتى متناسب با عاملان آن است. توبه گنه کاران، از گناه و توبه اهل سلوک، از پرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق است. سوم.توبه و استغفار اولیاى الهى و معصومان، مرتبه اى بالاتر از اینها دارد. آنان چون مستغرق در ذات جمیل الهى اند و توجّه به مقام ربوبى (کمال مطلق) دارند؛ وقتى به خود و اعمال خویش مى نگرند، با تمام عظمت و بزرگى آن اعمال، آنها را در برابر عظمت بى نهایتِ الهى، بسیار کوچک و مایه سرافکندگى و شرمندگى مى بینند. در ادبیات منظوم آمده است: شخص فقیرى در کویرى خشک و سوزان زندگى مى کرد. روزى ترتیبى داده شد که وى براى عرض حاجت، نزد سلطان برود. او با خود اندیشید که چه هدیه اى به پیشگاه سلطان ببرد؛ اما هیچ در بساط نداشت. از قضا در مسیر حرکت به سوى شهر، اندکى باران بارید و قدرى آب گل آلود در گودالى جمع شد. او با خوشحالى تمام آب ها را - که مایه حیات بود و بزرگ ترین و مطلوب ترین هدیه به نظر مى آمد - در ظرفى ریخت و با زحمت بسیار با خود حمل کرد تا نزد سلطان ببرد. اما وقتى به بارگاه شاهى رسید و آن فرّ و شکوه را دید و همه جا را پر از آب زلال و گوارا و نوشیدنى هاى رنگارنگ یافت، از آورده خود خجل شد و سخت شرمسار و سرافکنده گردید!! امام على(علیه السلام) نیز همان عبادتى را که افضل از عبادت ثقلین است، در برابر جمال و جلال الهى، برگ سبز درویش مى بیند و سر به زیر مى افکند و این خود، یکى از عالى ترین مراتب عبودیت مطلقه و فناى فى اللّه است. او مقام معبود را مى نگرد که در برابرش، همه چیز رنگ مى بازد و چیزى به حساب نمى آید.چهارم.در حدیث نبوى آمده است: «انه لیغان على قلبى و انى أستغفراللّه فى کل یوم مائة مره»؛ محدث نورى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، باب استحباب الاستغفار فى کل یوم، (قم: آل البیت، 1408 ه.ق)، ج 5، ص 330.؛ «گاهى بر دلم غبار مى نشیند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش مى خواهم». امام خمینى(قدس سره) در شرح این حدیث مى نویسد: «اولیاى خدا همواره انقطاع به سوى خدا دارند؛ ولى به جهت مأموریت الهى خود، گاه به ناچار در مرآت عالم کثرات، توجه به حضرت حق مى کنند و همین، نزد آنان کدورت محسوب شده و براى زدودنش استغفار مى کنند. این امام سجاد(علیه السلام) است که مناجات هایش را شما مى بینید و مى بینید چطور از معاصى مى ترسد ... مسئله غیر از این مسائلى است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. ... از گناه خودشان گریه مى کردند تا صبح. از پیغمبر گرفته تا امام عصر(علیهم السلام) همه از گناه مى ترسیدند. گناه آنها غیر از این است که من و شما داریم. آنکه یک عظمتى را ادراک مى کردند که توجه به کثرت، نزد آنها از گناهان کبیره است ... آنان در مقابل عظمت خدا، وقتى که خودشان را حساب مى کنند، مى بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. واقع مطلب همین است؛ جز او کسى نیست و چیزى نیست ... و از اینکه حضور در مقابل حق تعالى دارند و مع ذلک دارند، مردم را دعوت مى کنند؛ از همین کدورت حاصل مى شده [است ]...» سخنرانى مورخه 8/3/1366، صحیفه امام، ج 20، ص 268 - 269 ؛ نیز همان، ج 19، ص 120..پنجم.استغفار براى اولیاى الهى، جنبه دفع و براى ما جنبه رفع دارد؛ یعنى، ما استغفار مى کنیم تا لغزش هایمان بخشیده شود و آنان استغفار مى کنند تا نلغزند و اصلاً گناه سراغشان نیاید. آن بزرگان با توبه و عبادت و اطاعت، درجات عصمت خویش را شدّت مى بخشند؛ از این رو استغفار و توبه، در بالا رفتن درجات و پایندگى عصمت آنان دخالت دارد. ششم.توبه و استغفار و استغاثه دائمى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امامان(علیهم السلام) در پیشگاه خدا، بالاترین نقش عملى را در تربیت امت دارد و به دیگران مى آموزد که چگونه در پیشگاه خدا به توبه، تضرّع و انابه بپردازند و به جهت پاره اى از اعمال نیک، مغرور نگردند. آیا کسى که ناله ها و گریه هاى اطاعت و بندگى (امیرمؤمنان(علیه السلام)) را ببیند و بشنود، با خود نمى گوید: او که یک لحظه عمرش برتر از عبادت ثقلین است، این چنین توبه مى کند؛ پس من حقیر چگونه به خود ببالم و از خدا عذرخواهى نکنم!؟استغفار و توبه داراى مراتب و درجاتى متناسب با عاملان آن است. توبه گنه کاران از گناه است و توبه اهل سلوک از پرداختن به غیر خدا و توجه به غیر حق. توبه و استغفار واصلان و اولیاى کمل الهى نیز مرتبه اى دارد فوق همه اینها. آنان چون مستغرق در ذات جمیل الهی اند و توجه به مقام ربوبى - که کمال مطلق است - دارند، وقتى به خود واعمال خویش مى نگرند؛ با تمام عظمت و بزرگى آن اعمال، آنها را در برابر عظمت بى نهایت الهى بسیار کوچک و مایه سرافکندگى و شرمندگى مى بینند. مانند آنکه مهم ترین دارایى اش مقدارى آب گل آلود بود و آن را براى سلطان هدیه برد و چون فر و شکوه شاهى را بدید از آنچه آورده بود سخت شرمسار و سرافکنده گردید. آرى امام على(ع) همان عبادتى را که افضل از عبادت ثقلین است در برابر جمال و جلال الهى، برگ سبز درویش مى بیند و سر به زیر مى افکند و این خود یکى از عالى ترین مراتب عبودیت مطلقه و فناى فى الله است. از طرف دیگر امام راحل در کتاب «آداب الصلاه» در شرح حدیث نبوى «لیغان على قلبى وانى لاستغفرالله کل یوم سبعین مره» فرموده اند: براساس توحید ناب تمام هستى آینه و مرآت تجلى پروردگار است و ائمه هدی(ع) در همه هستى - از جمله انسان ها - خدا را مى دیده اند، ولى برخى از آنها (مانند ابوجهل ها و ابوسفیان ها) مرائى کدرند و بر قلب پیامبر(ص) زنگار مى زدند. از این رو حضرتش براىزدودن این زنگار استغفار مى فرستد. مسأله محجوبیت نفس نیز در مورد آنان در همین راستا قابل تفسیر است، گرچه نسبت به دیگران اشکال دیگرى دارد. به عبارت دیگر حجاب، عیب نفس و ... نسبت به مراتب کمالى افراد متفاوت است. معناى دیگر حجاب نفس نیز قصور ذاتى براى نیل به مرتبه غیب الغیوب است؛ چنان که پیامبر(ص) فرمودند: «ما عرفناک حق معرفتک». (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 1/100112475) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image