تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

تفسیر آیات 26 و 27سوره احزاب را بیان کنید؟


تفسیر آیات 26 و 27سورهاحزاب از "تفسیر نمونه" آیت الله مکارم شیرازی را جهت استفاده شما در نظر گرفته ایم:(وَ أَنزَلَ الَّذِینَظهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَبِ مِن صیَاصِیهِمْ وَ قَذَف فی قُلُوبِهِمُالرُّعْب فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً، خداوند گروهی از اهل کتاب را که از آنها (مشرکان عرب ) حمایت کردند از قلعه های محکمشان پائین کشید، و در دلهای آنها رعب افکند (کارشان به جائی رسید که ) گروهی را به قتل می رساندید و گروهی را اسیر می کردید.)[1](وَ أَوْرَثَکُمْأَرْضهُمْ وَ دِیَرَهُمْ وَ أَمْوَلهَُمْ وَ أَرْضاً لَّمْ تَطئُوهَا وَ کانَاللَّهُ عَلی کلِّ شیْءٍ قَدِیراً، و زمینها و خانه هایشان را در اختیار شما گذاشت و (هم چنین(زمینی را که هرگز در آن گام ننهاده بودید و خداوند بر هر چیزی قادر است)[2] تفسیر: غزوه بنی قریظه یک پیروزی بزرگ دیگردر مدینه سه طایفه معروف از یهود زندگی می کردند: بنی قریظه ، بنی النضیر و بنی قینقاع، هر سه گروه با پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) پیمان بسته بودند که با دشمنان او همکاری و به نفع آنها جاسوسی نکنند، و با مسلمانان همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند. ولی طایفه بنی قینقاع در سال دوم هجرت و طایفه بنی نضیر در سال چهارم هجرت، هر کدام به بهانه هایی پیمان خود را شکستند وَ به مبارزه رویاروی با پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دست زدند، سرانجام مقاومت آنها در هم شکست و از مدینه بیرون رانده شدند. [3] بنی قینقاع به سوی اذرعات شام رفتند، و بنی نضیر قسمتی به سوی خیبر و بخشی به سوی شام رانده شدند. بنابر این در سال پنجم هجرت که غزوه احزاب رخ داد، تنهاطایفه بنی قریظه در مدینه باقی مانده بودند، و همان گونه که در تفسیر آیات هفده گانه جنگ احزاب گفتیم، آنها در این میدان پیمان خود را شکستند، به مشرکان عرب پیوستند و به روی مسلمانان شمشیرکشیدند. پس از پایان غزوه احزاب و عقب نشینی رسوای قریش و غطفان و سایر قبائل عرب از مدینه،طبق روایات اسلامی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به منزل بازگشت و لباس جنگ از تن در آورد و به شست شوی خویشتن مشغول شد، در این هنگام جبرئیل به فرمان خدابر او وارد شد و گفت چرا سلاح بر زمین گذاردی؟ فرشتگان آماده پیکارند، هم اکنون باید به سوی بنی قریظه حرکت کنی، وکار آنها یک سره شود.به راستی هیچ فرصتی برای رسیدن به حساب بنی قریظه بهتر ازاین فرصت نبود، مسلمانان گرم پیروزی و بنی قریظه، گرفتار وحشت شدید شکست، ودوستان آنها از طوائف عرب خسته و کوفته و با روحیه ای بسیار ضعیف در حال هزیمت به شهر و دیار خود بودند و کسی نبود که از آنها حمایت کند. به هر حال منادی از طرف پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) صدا زد که پیش از خواندن نماز عصر به سوی بنی قریظه حرکت کنید، مسلمانان به سرعت آماده جنگ شدند و تازه آفتاب غروب کرده بودکه قلعه های محکم بنی قریظه را در حلقه محاصره خود در آوردند.بیست و پنج روز این محاصره به طول انجامید و بعداً چنان که در نکته ها خواهد آمد، همگی تسلیم شدند، گروهی به قتل رسیدند[4] وپیروزی بزرگ دیگری بر پیروزی مسلمانان افزوده شده و سرزمین مدینه برای همیشه از لوث وجود این اقوام منافق ودشمنان سر سخت لجوج پاک گردید.آیات مورد بحث اشاره فشرده و دقیقی به این ماجرا است و همان گونه که گفتیم این آیات، بعد از حصول پیروزی نازل شد، و خاطره این ماجرا را به صورت یک نعمت و موهبت بزرگ الهی شرح داد. نخست می فرماید: خداوند گروهی از اهل کتاب را که از مشرکان عرب حمایت کردند از قلعه های محکم شان پائین کشید)وَ أَنزَلَ الَّذِینَظهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَبِ مِن صیَاصِیهِمْ( "صیَاصِی" جمع صیصیه به معنی قلعه های محکم است. سپس به هر وسیله دفاعی نیز اطلاق شده است، مانند شاخ گاو وشاخکی که در پای خروس است.این جا روشن می شود که یهود قلعه های خود را در کنارمدینه در نقطه مرتفعی ساخته بودند و بر فراز برج های آنها به دفاع از خویشتن مشغول می شدند. تعبیر به "أَنزَلَ "پائین آوردنیز ناظر به همین معنی است. سپس می افزاید: خداوند دردلهای آنها ترس و رعب افکند(وَ قَذَف فی قُلُوبِهِمُالرُّعْب)وسرانجام کارشان به جائی رسید که:گروهی را به قتل می رساندیدو گروهی را اسیر می کردید(فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِیقاً) وزمین ها و خانه ها و اموال آنها را در اختیارشما گذارد.[5]خداوند گروهی از اهل کتاب را کهاز آنها (مشرکان عرب ) حمایت کردند از قلعه های محکم شان پائین کشید و در دلهای آنها رعب افکند (کارشان به جائی رسید که ) گروهی را به قتل می رساندید و گروهی رااسیر می کردید (وَ أَوْرَثَکُمْأَرْضهُمْ وَ دِیَرَهُمْ) این چند جمله فشرده ای از تمام نتائج غزوه بنی قریظه است که گروهی از این خیانتکاران به دست مسلمانان کشته شدند و گروهی به اسارت در آمدند و غنائم فراوانی از جمله زمین ها و خانه و اموالشان به مسلمانان رسید. تعبیر از این غنائم به "ارث"، به خاطر آنست که مسلمانان زحمت چندانی برای آن نکشیدند و به آسانی آن همه غنیمت که نتیجه سالیان دراز ظلم وبیدادگری یهود و استثمار آنها در مدینه بود به دست مسلمین افتاد و در پایان آیه می فرماید: هم چنین زمینی در اختیار شما قرار داد که هرگز درآن گام ننهاده بودید (وَ أَرْضاً لَّمْ تَطئُوهَا) و خداوند بر هر چیزی قادر و توانا است (وَ کانَاللَّهُ عَلی کلِّ شیْءٍ قَدِیراً) در این که منظور از (أَرْضاً لَّمْ تَطئُوهَا)کدام سرزمین است؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضی آن را اشاره به سرزمین خیبر دانسته اند که بعداً به دست مسلمانان فتح شد. بعضی اشاره به سرزمین مکه، بعضی آن را سرزمین روم و ایران می دانند و بعضی آن را اشاره به تمام سرزمین هائی می دانند که از آن روز به بعد تا روز قیامت در قلمرو مسلمین قرار گرفت. ولی هیچ یک از این احتمالات با ظاهر آیه سازگار نیست، چرا که آیه به قرینه فعل ماضی که در آن آمده (أَوْرَثَکُمْ) شاهد بر این است که این زمین در همین ماجرای جنگ بنی قریظه به تصرف مسلمین در آمد، به علاوه سرزمین مکه که یکی از تفاسیر است سرزمینی نبود که مسلمانان در آن گام ننهاده باشند در حالی که قرآن می گوید: زمینی را در اختیارتان گذارد که در آن گام ننهاده بودید، ظاهرا این جمله اشاره به باغات و اراضی مخصوصی است که در اختیار بنی قریظه بود و احدی حق ورود به آن رانداشت، چرا که یهود در حفظ و انحصار اموال خود سخت می کوشیدند و اگر از ماضی بودن این فتح و پیروزی صرف نظر کنیم، تناسب بیشتری با سرزمین خیبر دارد که به فاصله نه چندان زیادی ازطایفه یهود گرفته شد و در اختیار مسلمین قرار گرفت (جنگ خیبر در سال هفتم هجرت واقع شد)نکته ها:ریشه اصلی غزوه بنی قریظهقرآن مجید گواه بر این است که عامل اصلی این جنگ همان پشتیبانی یهودبنی قریظه از مشرکان عرب در جنگ احزاب بود، زیرا می فرماید:الَّذِینَظهَرُوهُم... کسانی که از آنها پشتیبانی کردند... علاوه بر این اصولاً یهود در مدینه ستون پنجمی برای دشمنان اسلام محسوب می شدند، در تبلیغات ضد اسلامی کوشا بودند و هرفرصت مناسبی را که برای ضربه زدن به مسلمین پیش می آمد غنیمت می شمردند. همان گونه که گفتیم از طوائف سه گانه یهود (بنی قینقاع و بنی نضیر و بنیقریظه ) تنها گروه سوم به هنگام جنگ احزاب باقی مانده بودند و گروه اول و دوم به ترتیب در سالهای دو و چهار هجری بر اثر پیمان شکنی، محکوم و از مدینه رانده شدند ومی بایست این گروه سوم که از همه آشکارتر به پیمان شکنی و پیوستن به دشمنان اسلام دست زدند به کیفر اعمال ناجوانمردانه خود برسند و کیفر جنایات خود رابینند.ماجرای غزوه بنی قریظهگفتیم پیامبر (صلی اللّه علیه وآله و سلّم ) بلا فاصله بعد از پایان جنگ احزاب، مامور شد حساب یهود بنی قریظه راروشن سازد، می نویسند: آن چنان مسلمانان برای حضور در منطقه دژهای بنی قریظه عجله کردند که حتی بعضی از نماز عصرشان غافل شدند و به ناچار آن را بعداً قضا کردند، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور محاصره دژهای آنها را صادر کرد، بیست و پنج روز محاصره به طول کشید، خداوند رعب و وحشت شدیدی – همان گونه که قرآن می گوید- به دلهای آنها افکند. کعب بن اسدکه از سران یهود بود، گفت: من یقین دارم که محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) مارا رها نخواهد کرد تا با ما پیکار کند، من به شما یکی از سه پیشنهاد را می کنم هرکدام را خواستید برگزینید: پیشنهاد اولم این است که دست در دست این مرد بگذاریم و به او ایمان بیاوریم و پیروی کنیم، زیرا برای شما ثابت شده است که او پیامبر خدااست و نشانه های او را در کتب خود می یابید. در این صورت جان و مال و فرزندان وزنان شما محفوظ خواهد بود. گفتند: ما هرگز دست از حکم تورات بر نخواهیم داشت وچیزی به جای آن نخواهیم پذیرفت. گفت: اکنون که این پیشنهاد را نپذیرفتید، بیائید و کودکان و زنان خود را با دست خود به قتل برسانید تا فکر ما از ناحیه آنهاراحت شود! سپس شمشیر بر کشید و با محمد و یارانش بجنگیم، تا ببینیم خدا چه می خواهد؟ اگر کشته شدیم از ناحیه زن و فرزند نگرانی نداریم و اگر پیروز شویم زن وفرزند بسیار است ! گفتند: ما این بیچاره ها را با دست خود بقتل برسانیم ؟! بعد ازاینها زندگی برای ما ارزش ندارد. کعب بن اسد گفت حال که این را هم نپذیرفتید امشب شب شنبه است محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و یارانش گمان می کنند امشب حمله ای نخواهیم کرد، بیائیم و آنهارا غافلگیر کنیم، شاید پیروز شویم. گفتند این کار را هم نخواهیم کرد. ما هرگزاحترام شنبه را ضایع نمی کنیم.کعب گفت: هیچ یک از شما از آن روزی که از مادر متولد شده حتی یک شب آدم عاقلی نبوده است!بعد از این ماجرا آنها از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله وسلّم ) تقاضا کردند ابولبابه را نزدآنان فرستد تا با او مشورت کنند. هنگامی که ابو لبابه نزد آنان آمد، زنان و بچه های یهود در مقابل او به گریه افتادند، او تحت تاثیر قرار گرفت، مردان گفتند: صلاح می دانی ما تسلیم حکم محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) شویم؟ ابو لبابه گفت: آری ولی، در همین حال اشاره به گلوی خود کرد، یعنی همه شما را خواهد کشت. ابو لبابه می گوید: همین که از آنجا حرکت کردم به خیانت خود متوجه شدم،به سوی پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نیامد مستقیماً به مسجد رفت و خود رابه یکی از ستون های مسجد بست و گفت از جای خود حرکت نمی کنم تا خداوند توبه مرابپذیرد. سرانجام خداوند گناه او را بخاطر صداقتش بخشید و آیه (و آخرون اعترفوابذنوبهم...)[6] در این باره نازل شد. سرانجام یهود بنی قریظهبه ناچار بدون قید و شرط تسلیم شدند. پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمودند: آیاراضی هستید هر چه سعد بن معاذ در باره شما حکم کند اجرا نمایم؟ آنها راضی شدند. سعد بن معاذگفت: اکنون موقعی رسیده که سعد بدون در نظر گرفتن ملامت ملامت کنندگان حکم خدا را بیان کند. سعد هنگامی که از یهود مجدداً اقرار گرفت که هر چه او حکم کند خواهند پذیرفت،چشم خود را بر هم نهاد و رو به سوی آن طرف که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) ایستاده بودند کرد و عرض کرد: شما هم حکم مرا می پذیرید؟ پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمودند: آری، گفت: من می گویم آنها که آماده جنگ با مسلمانان بودند (مردان بنی قریظه) باید کشته شوند وفرزندان و زنانشان اسیر و اموالشان تقسیم گردد، اما گروهی از آنان اسلام راپذیرفتند و نجات یافتند.پیامدهای غزوه بنی قریظه:پیروزی بر این گروه ستمگر و لجوج نتائج پرباری برای مسلمانان داشت از جمله:الف - پاک شدن جبهه داخلی مدینه وآسوده شدن خاطر مسلمانان از جاسوس های یهود.ب - فرو ریختن پایگاه مشرکان عرب درمدینه و قطع امید آنان از شورشی از درون.ت - تقویت بنیه مالی مسلمین بوسیله غنائم این جنگ.ث - هموار شدن راه پیروزیهای آینده، مخصوصا فتح خیبر.ج -تثبیت موقعیت حکومت اسلامی در نظر دوست و دشمن در داخل و خارج مدینه.تعبیرات پر معنی آیات از جمله تعبیراتی که در آیات فوق به چشم می خورد این است که در مورد کشته شدگان این جنگ می گوید:فَرِیقاً تَقْتُلُونَیعنیفَرِیقاًرا مقدم برتَقْتُلُو؛نَمی آورد، در حالی که در مورد اسیران زفَرِیقا ًرا از فعل آن یعنی تَأْسِرُونَ مؤخر داشته است، بعضی از مفسران در تفسیر آن گفته اند: این به خاطر آن است که در مسأله کشته شدگان، تکیه بیشتر روی اشخاص است، چرا که سران بزرگ آنها در این گروه بودند، ولی در مورد اسارت، افرادسرشناسی نبودند که روی آنها تکیه کند، به علاوه این تقدیم و تأخیر، سبب شده که دو کلمه" تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ" یعنی کشتن و اسارت که دو عامل پیروزی بر دشمن است در کنار هم قرار گیرند و تناسب در میان آنها رعایت شود.و نیز در نخستین آیه مورد بحث، پائین آوردن یهود را ازقلعه هایشان، قبل از جمله (وَ قَذَف فی قُلُوبِهِمُالرُّعْب)یعنی: "خداوند در دلهای آنها رعب وحشت افکند" ذکر کرده است، در حالی که ترتیب طبیعی بر خلاف این است، یعنی نخست ایجاد رعب می شود سپس پائین آمدن از آن قلعه های محکم، این به خاطر آنست که آنچه به حال مسلمانان مهم و شادی بخش بوده و هدف اصلی را تشکیل داده است، در هم شکستن قلعه های بسیار مستحکم آنها بوده است. تعبیر به(أَوْرَثَکُمْأَرْضهُمْ وَ دِیَرَهُمْ)نیز بیانگر این حقیقت است که شما بی آن که زحمت چندانی برای این جنگ متحمل شویدخداوند زمین ها و خانه ها و اموال آنان را در اختیارتان قرار داد و بالأخره تکیه بر قدرت خداوند در آخرین آیه (وَ کانَاللَّهُ عَلی کلِّ شیْءٍ قَدِیراً) اشاره به این است که او یک روز به وسیله باد و طوفان و لشکر نامرئی، احزاب را شکست داد و روز دیگر با لشکررعب و وحشت، حامیان آنها یعنی یهود بنی قریظه را در هم شکست[7] پی نوشتها:[1]-سوره احزاب آیه 26.[2]-سوره احزاب آیه 27. -[3]تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 269 .-[4]تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 270.[5]-تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 271.-[6]سوره توبه آیه102.[7]-تفسیر نمونه جلد 17 از 271 تا 277. .

راسخون

مرجع:

ایجاد شده در سه روز پیش



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image