تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
یکی از رسالت های والش نفی تمامی آموزههای دینی حتی واقعیت مرگ و بازتاب اعمال پس از مرگ می باشد . والش مرگ را وهم وخیال دانسته توصیه به لذت بردن از این وهم می کند. 1 یکی از آموزههای وی، مانند بسیاری از عرفانهای نوظهور، اعتقاد به تناسخ میباشد.
والش با تأثیر از اندیشه های شرقی وجود تناسخ را با بیانات مختلف اثبات میکند «افرادی هستند که تصور میکنند به هنگام مرگ جسم و ذهن فرو میریزند، در حالی که این چنین نیست جسم تغییر شکل میدهد و بخش غیر شفاف خود را پشت سر میگذارد، ولی غشاء بیرونی خود را همواره حفظ میکند ذهن هم همواره با تو همراه است. ذهن، به روح و جسم به صورت یک توده انرژی سه بعدی یا سه وجهی میپیوندد چنانچه تو انتخاب کنی، به این فرصت تجربه اندوزی که زندگی بر روی کره زمین مینامی، برگردی ، خود الهیات یک بار دیگر ابعاد واقعی را به صورت جسم، ذهن و روح متجلی میسازد. در واقع تو کلا یک انرژی هستی ولی با سه بعد یا جنبه کاملا مشخص و متمایز به مجرد آنکه تو تصمیم میگیری در کالبد جسمانی سکنی گزینی و به زمین بیایی جسم اثیری تو ارتعاش های خود را کم میکند و از ارتعاشی سریع و غیر قابل رؤیت به سرعت کاهش مییابد تادر آن سرعت، توده و ماده ایجاد کند. این ماده واقعی زاییده فکر پاک و خالص است؛ زاییده ذهن است. 2
روح در زندگی بعدی به یاد میآورد که چه چیزهایی را بهتر است در این زندگانی به یاد بیاورد و اینکه همه تأثرات توسط فکر خلق میشوند و تجلی پدیدهها، نتیجه قصد و اراده است. 3 روح ها پس از خروج از جسم فورا متوجه می شوند که باید کاملا مراقب افکار خود باشند، چون به هر چه بیاندیشند فورا آن را خلق و تجربه می کنند.4 والش زندگیهای دیگر پس از مرگ را زائیده فکر انسان میداند که ذهن آن را خلق میکند.
تو کاری نباید انجام دهی اگر از زندگی در این حد استفاده میبری اگر احساس میکنی که در این حد پیشرفت نهایی به شمار میرود، میتوانی این تجربه را بارها و بارها داشته باشی. درواقع تو این تجربه را قبلا بارها و بارها دقیقا به همان دلیل داشتهای؛ تو این نمایشنامه را دوست داری؛ تو دانستن را معما را تعلیق را دوست داری؛ تو همه این چیزها را دوست داری؛ تو به همین دلیل در اینجا(زمین) هستی. 5
والش با رد وجود جهنم و بهشت، تصویری دیگر از جهنم درست میکند. با اندیشه اومانیستی وی وضع قوانین حتی خلق جهان پس از مرگ نیز برعهده انسان میباشد.
- والش: وقتی ما میمیریم چه اتفاقی میافتد؟
- خدا: تو انتخاب میکنی چه چیزی اتفاق بیفتد. 6
« این را بدان که تجربه پس از مرگ به صورتی که تو در اعتقادهای ریشهدار در ترس خود ساخته و پرداختهای، وجود ندارد. با وجود این روح مرتکب خطاشده، آنچنان ناشادی، آنچنان نقصان، آنچنان جدایی از کل و آنچنان محرومیتی ( از انوار فیاض برکات الهی ) را درک و تجربه میکند که برای او این حکم جهنم را دارد و بدان که پروردگار نه تو را آنجا میفرستد و نه باعث میشود چنین تجربهای برای تو اتفاق بیافتد. تو وتنها تو هستی که این تجربه را خلق میکنی و این زمانی است که خود الهیات را از بالاترین اندیشهای که از خود داری جدا میکنی. تو خودت این تجربه را بوجود میآوری و این زمانی است که گوهر الهیات را نفی میکنی. در اینجا والش سؤال میکند که با نفی جهنم، من باید هرکاری دلم خواست بکنم؟ خدا در جواب می گوید: آیا تو به ترس نیاز داری، تا آنچه را که اصولا درست و صحیح است انجام دهی؟ آیا تو باید تهدید شوی تا درست کردار باقی بمانی. و اصولا درست کرداری چیست؟ در این میان چه کسی حرف آخر را میزند؟ چه کسی راهبردها را تعیین میکند ؟ چه کسی قوانین را وضع مینماید؟ این را بدان که تو وضع کننده قانون برای خودت هستی؛ تو هستی که راهبردها را تعیین میکنی و تو هستی که تصمیم میگیری چقدر درست و خوب عمل کنی. چون این تو هستی که تصمیم گرفتهای واقعا که هستی و چه هستی؟ چه کسی میخواهی باشی و تو تنها کسی هستی که میتوانی ارزیابی کنی چقدر خوب عمل کردهای. هیچ کس دیگری هرگز در مورد تو داوری نمیکند، چون و چرا و چگونه پروردگار میتواند آنچه را خودش خلق کرده مورد داوری قرار دهد و بد بنامد؟
آیا رواست خداوند تو را برای انتخاب و فرصتی که خودش در مقابل تو قرار داده تو را تنبیه کند؟8
والش قیامت و حسابرسی اعمال را به طور کلی نادیده گرفته و با جایگزینی کارما به جای قیامت چنین میگوید: پیامدها همان نتایج هستند. نتایج طبیعی. اینها نظیر مجازات یا تنبیه نیستند، بلکه خیلی ساده، همان نتایج اعمال هستند. آنها نتایجی هستند که از کاربرد طبیعی قوانین طبیعی ناشی میشوند. کل زندگی فیزیکی مطابق با قوانیین طبیعی عمل میکند. آنچه به نظر تو تنبیه مینامی چیزی نیست جز قانون طبیعی که خود را اعمال کرده است. پس اگر من این قوانین را بدانم و از آن پیروی کنم آیا دیگر لحظه ای دچار رنج حرمان نمیشوم؟ آیا این چیزی است که تو میخواهی به من بگویی؟
تو دیگر چیزی را تحت عنوان رنج تجربه نخواهی کرد. تو موقعیتی را در زندگی که مسأله آفرین باشد نخواهی داشت. با هیچ موقعیتی با ترس و هراس مواجه نمیشوی با همه نگرانیها، شکها و ترسها خداحافظی میکنی. تو با همان تصوری که از زندگی آدم و حوا داری زندگی میکنی، نه به صورت روحهای بدون جسم در اقلیم مطلق، بلکه به صورت روحهای دارای کالبد در قلمرو نسبیت، با وجود این تو از همه نوع آزادی، سرور، آرامش، خرد، فهم و قدرتی که در قالب روح داری برخوردار خواهی بود. 7
والش : تا آنجایی که من حدس میزنم چیزی به نام جهنم وجود ندارد.
خدا: جهنم وجود دارد، ولی نه به شکلی که تو تصور میکنی ، و تو به دلایلی که گفته شد آن را تجربه نمیکنی.
والش: پس جهنم چیست ؟
خدا: جهنم، تجربه بدترین نتیجه ممکن از انتخابها، تصمیمها و آفرینشهای تو است. جهنم پیامد طبیعی هر فکر و اندیشهای است که خداوند را نفی میکند یا آنکه و آنچه را تو هستی در ارتباط با پروردگار نفی میکند. جهنم، ضد و مخالف شادی است. جهنم یعنی عدم موفقیت؛ یعنی پی بردن به اینکه تو کی و چی هستی و عدم توانایی برای تجربه این واقعیت جهنم؛ یعنی کمتر بودن ( از آنچه واقعا هستی ) و هیچ شکنجهای بالاتر از این برای روح وجود ندارد. حتی اگر خداوند این اندیشه خارق العاده را تصمیم میگرفت که تو «استحقاق» بهشت را نداری چه نیازی بود که از تو انتقام بگیرد یا تو را برای شکستی که محتمل شده بودی تنبیه کند آیا برای او خیلی ساده نبود که شر تو را دفع نماید ؟ خداوند چه نیازی به این دارد که تو را به رنجی ابدی از نوع و سطحی فرای قلم و توصیف محکوم سازد. 9
چیزی به نام «بهشت» به مفهومی که در ذهن تو است، وجود ندارد. فقط دانستن این نکته لازم است که تو عن قریب در بهشت هستی. مسئله بر سر قبول و درک است، نه کار و تلاش برای رسیدن به چیزی. 10
خداوند در مورد خلقتهای تو قضاوت نمیکند، او صرفا به تو قدرت میدهد تا هرچه بیشتر خلق کنی. 11
چون آنچه خداوند خلق میکند و آنچه به آن حیات میدهد، از هر نظر کامل است. انعکاس کاملی از کمال خودش، و تصویری شبیه صفات و اسمایش میباشد. با وجود این برای آنکه برخی از ادیان عقیده خدای کیفردهنده خود را توجیه کنند نیاز داشتند خدایی را به تصویر بکشند که از بندهاش خشمگین است به گونهای که حتی، افرادی که زندگی نمونهای دارند نیاز به رستگاری داشته باشند. حتی اگر این افراد به علت اعمالی که انجام داده اند نیاز نباشد به رستگاری برسند، نیاز دارند تا نقص ذاتی خود را بر طرف سازند وگرنه طبق عقیده این ادیان عاقبت آنها، رفتن به جهنم است. 12
رسول حسن زاده
...................................
1.گفتگو با خدا ج 3 ص 158
2.فتگو با خدا ج1 ص 297
3.گفتگو با خدا ج3 ص 93
4.گفتگو با خدا ج3 ص 95
5.گفتگو با خدا ج 1 ص 251
6.گفتگو با خدا ج3 ص 91
7.گفتگو با خدا ج 1 ص 88
8.گفتگو با خدا ج 1 ص 89
9.گفتگو با خدا ج1 ص 85
10.گفتگو با خدا ج1 ص 172
11.گفتگو با خدا ج1 ص 204
12.گفتگو با خدا ج1 ص 206
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.