روش توبه واقعی /

تخمین زمان مطالعه: 25 دقیقه

توبه واقعی باید چگونه باشد، آیا برای تک تک گناهان باید جدا توبه کرد؟


توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان،‌ اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می توان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد:الف. ستم به خویشتن؛ یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.ب: حق اللهفطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و را تمرد و عصیان را در پیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد.ج: حق الناسشرایط توبه در «حق الناس» سنگین تر از توبه در «حق الله» است و این گناه؛ یعنی تجاوز به حقوق دیگران را امام علی(ع) از آن به «مظالم العباد»(کلینی، اصول کافی، ج2، ص443) و امام زین العابدین(ع) به «تضییع حقوق الاخوان»(مجلسی، بحارالانوار، ج72، ص415) یاد کرده اند. در روایت آمده: پیامبراکرم(ص) به خانه کعبه نگاه کرد، آن را مورد تعظیم قرار داد و سپس ادامه داد: حق واحترام یک مؤمن از تو بالاتر است، چون خداوند خانه کعبه را دارای یک احترام و عظمت دانست و از مؤمن سه چیز را: «مال-خون-سوءظن»(همان، ج67، ص71)بر این اساس مردم و مؤمنان دارای سه نوع حق، احترام و مصونیتند؛ به موازات همین سه حق ممکن است سه نوع ظلم هم به آنان روا شود و بر همین پایه سه نوع توبه هم واجب می شود که این سه عبارتند از: 1. تجاوز به مال 2. لطمه به جان 3. ضربه به آبرو.توبه و جبران گذشته: توبه؛ یعنى، پشیمانى و تصمیم جدى بر ترک گناه. همچنین جبران خسارت هاى مالى و حقوقى مردم و... حال اگرکسى به راستى و از روى اخلاص توبه کرد، مطمئن باشد خداوند کریم و مهربان - هم چنان که خود وعده فرمودهاست - توبه او را خواهد پذیرفت.گناهانى که فقط از حقوق خداوند است، چنانچه قضا و کفاره داشته باشد - مانند نماز، روزه و حج - انسان بایدعلاوه بر توبه و تصمیم بر ترک گناه، قضاى آنها را نیز به جا آورد و کفاره آنها را بپردازد و آنهایى که قضا و کفاره ندارد -مثل دروغ و استمنا و ... - فقط توبه و استغفار کافى است. در گناهانى نیز که در آنها حقوق مردم پایمال شده - مثل دزدى و از بین بردن اموال مردم یا قتل و جرح دیگران و ... - علاوه بر توبه و پشیمانى باید رضایت صاحبان حق را باپرداخت غرامت یا حلالیت گرفتن حاصل کرد.گناه زدایی و شرایط توبه:در ا دامه به بحث گناه زدایی و تقویت اراده اشاره می کنیم و سپس بحث توبه و روش آن را پی خواهیم گرفت.نخست باید دانست صفحه دل آدمی آینه تجلی رحمت و غضب خداست و با رجوع به فطرت درونی و حالت قلبی خود می توان از رضایت و عدم رضایت خدا با خبر شد به طوری که اگر آثاری از اصرار بر گناه در دل نمانده و پشیمانی کامل وجود دارد معلوم می شود که خداوند نیز آثاری از گناه را باقی نگذاشته است و توبه را پذیرفته است؛ چنان که گروهی از مردان خدمت حضرت موسی(ع) رسیدند و پرسیدند از کجا بدانیم خداوند از ما راضی است؟ حضرت موسی(ع) درخواست آنان را به خداوند منتقل کرد. خداوند فرمود: به بندگان من بگو: «بدانید هرگاه از من راضی شدید من هم از شما راضی ام» (تحف العقول) . آمرزش از طرف خداوند، درحقیقت، نتیجه توبه از طرف عبد و پذیرش آن است . دربحث پذیرش توبه آنچه اهمیت دارد وجود شرایط است . اگر کسی موفق شود توبه با شرایط که به تعبیر قرآن کریم ،همان توبه نصوح است ،نماید. مسئله پذیرش و آمرزش از طرف خداوند قطعی خواهد بود. توبه و حقیقت آن:هر گناهی قابل توبه است و خداوند خود فرموده است : «ان الله یغفر الذنوب جمیعا; خداوند همه گناهان را می آمرزد. در برخى موارد مانند غیبت و تهمت طلب رضایت از غیبت شونده نیز در صورت امکان لازم است، ولى در مورد گناهانى همچون زنا، پشیمانى واقعی، تصمیم بر عدم تکرار و طلب مغفرت از خداوند براى توبه کافى است.در آیه 70 سوره فرقان بیان شده است: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛ مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل مى کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است».خداوند، پیش از این آیه، درباره ویژگى هاى بندگان خاص خویش سخن مى گوید: «بندگان (ویژه خداوند) رحمان کسانى هستند که با خداوند معبودى دیگر را نمى خوانند و انسانى که خداوند، خونش را حرام شمرده، جز به حق نمى کشند و زنا نمى کنند و هر کس چنین کند، مجازاتى سخت خواهد دید. عذاب او در قیامت مضاعف مى گردد و همیشه با خوارى در آن خواهند ماند؛ مگر کسانى که توبه کنند» و...1 علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى فرماید »اِلاّ من تاب...« یعنى کسى که از مجازات سخت و خلود در عذاب خفت بار استثنا شده است.2 پس هر کس گناهى مرتکب گردیده، اگر سه کار انجام دهد، افزون بر آن که از عذاب سخت و جاودان روز قیامت نجات مى یابد، گناهانش به حسنات تبدیل مى گردد:1. توبه یا بازگشت از گناه.کم ترین مراتب توبه پشیمانى است. اگر توبه حقیقى تحقق نیابد، انسان از گناه جدا نمى گردد و همواره آن را انجام مى دهد.2. عمل صالحبا عمل صالح توبه در وجود انسان مستقر مى شود و به توبه حقیقى یا توبه نصوح مى انجامد.3. ایمانمشرک باید در کنار توبه از گناهان گذشته خود، ایمان آورد تا گناهانش به نیکى ها تبدیل شود؛ ولى براى مؤمن گنهکار توبه و عمل صالح به تنهایى کافى است و گناهانش را به حسنات تبدیل مى کند. از این رو، در آیه بعد مى فرماید: »وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً؛ کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، به سوى خدا بازگشت مى کند«.3 علامه طباطبایى مى فرماید: سیاق این آیه، با عظمت بخشیدن به توبه، استبعاد تبدیل سیئات به حسنات را از میان بر مى دارد.4 این توبه رجوع خاص به طرف پروردگار است وعمل صالح استقرار بخش آن به شمار مى آید. از این رو، علامه مى فرماید: این توبه با عمل صالح به توبه نصوح تبدیل مى گردد. امام صادق)ع( در تفسیر آیه شریف »تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً؛ با توبه نصوح به خدا باز گردید«5 فرمود: بنده توبه کند سپس به گناه باز نگردد.6 علامه طباطبایى مى فرماید: اگر شائبه شقاوت و سوء سریده در انسان نباشد، کار زشت انجام نمى دهد؛ زیرا ذات با سعادت و پاکیزه، زشتى را بر نمى تابد. پس کار زشت یا برخاسته از ذات شقى و خبیث است، یا ذاتى که در آن رگه هایى از شقاوت و خباثت باشد؛ و لازمه چنین چیزى آن است که هر گاه ذات با توبه و ایمان و عمل صالح پاک گردد، به ذاتى سعید که در آن شائبه اى از گناه و شقاوت نیست، تبدیل مى شود. اگر ذات دگرگون شد، آثار آن هم دگرگون مى گردد و اعمال و آثار انسانى متناسب با ذاتى مى شود که با مغفرت و رحمت الاهى شکسته شده است.7 مجموعه آنچه گفته شد، نشان مى دهد این توبه )توبه نصوح( حالتى خاص است که قابل شکستن نیست و در قاموس آن بازگشت به گناه وجود ندارد. از چنین توبه اى عمل صالح هم بى هیچ تکلفى برون مى تراود. عالمان اخلاقی با استفاده از منابع اسلامی فرموده اند: شخص توبه کننده ،حتی اگر پس از توبه نصوح ،به دلایلی دوباره به گناه آلوده گردد،و توبه نماید ، پذیرش و آمرزش الاهی را در پی خواهد داشت و این فرایند تا هنگام مرگ ادامه خواهد داشت . مهمترین شرایط توبه عبارت است از : 1. پشیمانی و ندامت از صمیم قلب و تصمیم بر عدم ارتکاب دوباره 2. استغفار و طلب بخشش 3. تصمیم قاطع بر جبران گذشته و ادای حقوق، خصوصا اگر حق الناس باشد در ادامه و به منظور توضیح بیشتر در این زمینه به مطلبی از کتاب احیاءالعلوم غزالی به نقل از کتاب ترجمه اخلاق شبر اشاره می کنیم . فصل پنجم پذیرش توبه ابو حامد غزالى در کتاب احیاء چنین مى گوید : اگر معنى قبول را فهمیده باشى شک نخواهى داشت که هر توبه صحیحى پذیرفته و مقبول است. کسانى که به نور بصیرت مى بینند، و از انوار قرآن مدد مى گیرند، مى دانند که هر قلب سلیمى مقبول خدا و در آخرت در جوار او بهره مند از نعمت اوست، و آمادگى دارد که با چشم خود به وجه اللّه بنگرد. و مى دانند که قلب در اصل، سلیم آفریده شده است زیرا هر نوزادى با فطرت خدا پرستى آفریده مى شود امّا آن سلامت توسط کدورتى که گرد و غبار گناهان بر آن ایجاد مى کنند از دست مى رود . و مى دانند که آتش ندامت این کدورت و غبار را از بین مى برد و نور حسنه ظلمت سیئة را از بین می برد .ظلمت معاصى طاقت مقابله با نور حسنات را ندارد، همچنان که ظلمت شب در مقابل نور روز، و همچنانکه کدورت چرک در مقابل سفیدى صابون . همانطور که اگر انسان با لباسى که در تن دارد دست به کارهاى پست بزند لباسش کثیف مى شود، و چون آن را با آب گرم و صابون بشوید پاکیزه مى شود، بکار بردن قلب در شهوات، آن را کثیف مى کند و چون آن را با آب اشک و آتش ندامت بشوید پاکیزه و طاهر خواهد شد، و هر قلبى پاکیزه و طاهر شد مقبول است، مگر آن که چرک، چنان در طول زمان متراکم شود که در متن لباس نفوذ کند. که در این صورت صابون قادر به دفع و ازاله آن نیست. گناهان نیز این چنینند که چون بر قلب متراکم شوند، و لایه اى از پلیدى تشکیل دهند، دیگر راه بازگشت و توبه وجود ندارد . گاهى انسان با زبان مى گوید توبه کردم ولى به لباسشویى مى ماند که با زبان بگوید لباس را شستم و وارد عمل نشود، همانطور که این کلام لباس را تمیز نمى کند و نمى تواند صفت موجود در آن را عوض کند، مگر ضد آن صفت را در آن ایجاد نماید، آن کلام هم باعث سفیدى قلب نمى شود. قرآن مجید مى فرماید: «و هُو الّذِى یقْبل التّوبه عن عِبادِه» او کسی است که توبه را از بندگان خود می پذیرد.(42: 25).و مى فرماید: «غافِرِ الذّنْبِ وَ قابِلِ التَّوبِ» خدای متعال بخشنده گناهان و توبه پذیر است(40: 3).امام باقر علیه السلام به محمد بن مسلم چنین مى فرماید: وقتى که مؤمن توبه مى کند، گناهان قبل از توبه اش بخشیده مى شود، پس او باید براى بعد از توبه عمل کند. ولى آگاه باشید بخدا قسم این مزیت فقط براى اهل ایمان است . راوى مى گوید: عرض کردم اگر بعد از توبه و استغفار گناه کرد و آنگاه دوباره توبه نمود چه؟ فرمود: آیا گمان مى کنى اگر بنده مؤمن از گناه خود پشیمان شود و استغفار و توبه کند خدا توبه اش را نمى پذیرد؟ عرض کردم: او چندین بار این کار را کرده، گناه مى کند سپس توبه و استغفار مى نماید . فرمود: هر گاه بنده با توبه و استغفار برگردد خدا با مغفرت و بخشش بر مى گردد، خدا بخشنده و مهربان است، توبه را مى پذیرد، و سیئات را مى بخشد . امام صادق علیه السلام فرمود: گاهى انسان گناهى مى کند و خدا به خاطر آن گناه او را به بهشت مى برد . عرض شد: آیا خدا به خاطر گناه او را به بهشت مى برد؟ بله او گناهى مى کند ولى همیشه از آن گناه بیمناک، و بر نفس خود غضبناک است، خدا هم او را مى بخشد و داخل بهشت مى کند . البته باید دانست توبه براى کسانى نیست که تمام عمر بدى مى کنند تا زمانى که یکى از آنها را مرگ فرا مى گیرد، در آن حال مى گوید: الان توبه کردم (نساء، آیه 18).گناه زدایی:انسانى که گاهى دچار گناه خطا مى گردد و بعد پشیمان مى گردد و خود را ملامت و سرزنش مى کند، به مرحله اى رسیده که داراى نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و یک پله از مرحله نفس اماره یعنى نفسى که به زشتى و بدى امر مى کند و از انجام آن ملول نمى گردد و بیمى ندارد، بالاتر آمده است و این فرد یک قدم به هدف نزدیک شده است و باید خدا را شاکر بود و از او خواست که توفیق رسیدن به مراحل بالاتر و هر چه بیشتر نزدیکتر شدن به خود را به ما عنایت کند.باید توجه داشت که فاصله گرفتن از بدى و گناه و نزدیک شدن به معنویات و قرب خداوند، امرى تدریجى است و محتاج صبر و حوصله فراوان است. انسان باید مانند کوهنوردى باشد که گاهى به قله کوه بلندى که قصد صعود به آن را دارد نگاه مى کند و احساس مى کند هنوز تا قله کوه راه زیادى مانده و از طرفى به دامنه کوه نگاه مى کندو مى بیند از آن فاصله گرفته و این حالت بین ترس و امید را چنان چه در قرآن کریم و روایات معصومین(ع) آمده، همواره در زندگى خود حفظ کند. یعنى هم از این که گاهى توفیق بندگى و دورى از گناه را پیدا کرده امیدوار و خوشحال باشد و هم از این که گاهى دچار لغزش و گناه مى گردد ترسان و بیمناک.در زمینه گناه و انحراف عملی و زمینه های آن می توان گفت: در یک کلام خطا و گناه آدمى، ریشه در ناآگاهی ، دنیا دوستى ، گرایش افراطى به لذت هاى مادى و طبیعى و در یک کلام در ضعف عقلانی انسان دارد.در روایت است که دوستی دنیا سرآمد هر خطا است. حب الدنیا رأس کل خطیئة بنابراین اگر کسى بخواهد دلش را از گناه خالى کند، باید با ریشه های آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذت هاى طبیعى را در نفس خویش تعدیل نماید و در جهت تقویت آگاهی و عقلانیت خود بکوشد.که اگر چنین کند و به استعانت خداى متعال، در این کار سترگ موفقیتى به دست آورد؛ مى توان دلش را از گناه خالى کند و به جاى آن محبت خداى بزرگ و اولیاى او را جایگزین نماید.علماى اخلاق مى گویند: منشا و انگیزه ى گناهان ، سه قوه است: قوه شهویّه، قوه غضبیّه، قوه وهمیّه.قوه شهویّه ، انسان را به افراط در لذت خواهى نفسانى ، مى کشاند، که سرانجامش ، غرق شدن در فحشا و زشتى ها است.قوهّ غضبیّه ، انسان را به ظلم وطغیان آزار رسانى و تجاوز، وادار مى کند.قوهّ وهمیّه ، برترى طلبى و انحصار جویى و تکبر و روح خوداخواهى را در انسان زنده مى کند و او را به گناهان بزرگى در این کانال ، وا مى دارد. اگر با دقت بررسى کنیم در مى یابیم که اکثر گناهان (اگر نگوییم همه ى گناهان ) به این سه قوه باز مى گردند.این سه قوه در وجود انسان لازم است ، ولى اگر کنترل وتعدیل نشود و به افراط و تفریط کشانده شود، سرچشمه ى گناهان بسیار خواهد شد.براى توضیح بیشتر به این مثال توجه کنید:آب ، که مایه ى حیات انسان و گیاه و حیوان ها مى باشد، اگر در جلو آن سدى بسته شود، تا سیلاب پشت سر آن جمع شود، نه تنها سیلاب به ما ضرر نمى زند، بلکه هروقت نیاز به آب شد، دریچه ى سد را باز کرده و گیاهان و دام ها از آب آن سد، بهره مند مى شوند.حال اگر سیلاب مهار نشود، هنگام طغیان ، دیوانه وار به باغ ها و کشتزارها و خانه ها سرازیر شده و همه را ویران مى کند.در مورد انسان نیز، نیروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است ، ولى اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگى طغیان کنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات جنسى و بى عفتى خواهند شد.نتیجه اینکه : اگر بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاک سازیم ، و یا وجود خویش را از آلودگى گناه ، حفظ کنیم ، باید غرایز و تمایلات نفسانى را کنترل و تعدیل کنیم .بنابراین علاوه بر هوای نفس و نیروهای غریزی درونی که زمینه افراط و انحراف عمل و گناه را فراهم می کند، عوامل بیرونی تحریک انسان به سمت گناه شیطان هاى انس و جن، جاذبه هاى فریبنده دنیا، اطاعت از طاغوت ها و سد کنندگان راه خدا و همنشینى با منحرفان است.راه اساسی مبارزه با گناه:1- مبارزه مستقیم با گناه از طریق شناخت گناهان و تفکر در آثار و عواقب دنیوی و اخروی آنها.2- مبارزه اساسی وغیر مستقیم از طریق مبارزه با زمینه های گناه و تقویت زمینه های صلاح.به طور کلی زمینه های گناه عبارتند از:الف . ضعف شناختی: ریشه تمامی ضعفها ی گرایشی ، اسارتها ، رزایل اخلاقی و گناهان عملی تا حدود زیادی در ضعف شناختی و عقلانی انسان نهفته است، به همین دلیل هم راه اصلی اصلاح و تکامل انسان از شناختن و کسب آگاهی و تقویت عقل آغاز می شود. قرآن کریم می فرماید: انما یخشی الله من عباده العلماء. تنها عالمان از خداوند پروا دارند.ب . ضعف گرایش دینی : باورهای غلط ، بی ایمانی یا ضعف ایمان و گرایش اعتقادی، زمینه ضعف گرایش عملی و درنتیجه گناه و نافرمانی خواهد شد.پ . رزایل اخلاقی: رزایل اخلاقی مانند حسد، کبر، خود خواهی، غرور، خود پسندی و مانند آن در بسیاری از موارد زمینه گناه را فراهم می کند.ت . ضعف آزادی: اسارت دنیا ، لذت طلبی افراطی، هوای نفس ، شیطان ، عادت های مذموم، دوست بد، تجمل گرایی، مد گرایی افراطی و مانند آن اراده را ضعیف، شهوت را تحریک و زمینه گناه را در انسان فراهم می آورد.نکته: با یک جمع بندی از مطالب فوق می توان به این نتیجه رسید که زمینه گناه در انسان چیزی جز ضعف اراده و اختیار نیست، بنابر این در صورتی که انسان موفق شود مبادی اختیار؛ یعنی آگاهی و آزادی را در خویش تقویت نماید، خواهد توانست از این طریق هم ضعف عقلانی خود را جبران نماید و هم کنترل قوای نفسانی خود را در دست بگیرد و خویش تن را از آلودگی و گناه حفظ نماید، در غیر این صورت راههایی که به طور معمول ارائه می شود، چندان کار ساز نیست. ترک زمینه گناه:این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:کنترل چشمدقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود. عن الصادق(ع): «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله؛ نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد».(سفینة البحار، شیخ عباسى قمى، ماده نظر)تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.کنترل چشم تابعى از روح تقواست که اگر در آدمى پدیدار شد به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد و راهى که صددرصد گناه نکردن در تمام زندگى را تضمین کند براى افراد عادى بشر چیز سهلى نیست؛ زیرا انسان موجودى مختار و داراى تمایلات گوناگون است. بلى با عزمى آهنین و مبارزه اى دائمى با نفس تدریجا مى توان به چنین جایگاه رفیعى دست یافت. موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولى هیچ یک را تضمین قطعى نمى توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:بهترین راه منصرف کردن نگاه و دید و یا بازداشتن نگاه از تیزى و خیره نمودن است. حضرت على(ع) فرمود: «کسى که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودى در امان ماند».(غرر الحکم، ص 9122 - 9125) هم چنین مى فرماید: «هر که نگاه هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود»؛ «کسى که عنان چشم خود را رها کند، زندگى اش را به زحمت مى اندازد»؛ «کسى که نگاه هایش پیاپى باشد، حسرت هایش دائمى و پیاپى خواهد بود».(تحف العقول، ص 97) و نیز فرمود: «بسا هوسى از نیم نگاهى حاصل است».(بحارالانوار، ج 71، ص 293)در قرآن کریم آمده است: «اى پیامبر! به مؤمنان و مؤمنات بگو که در مقابل نامحرم چشم هاى خود را بپوشانند و نگاه خیره نکنند»، (نور، آیات 31 - 30) گفتنى است که نگاه همراه با تیزى و خیرگى، نگاهى است که انسان زیبایى و زشتى طرف مقابل را تشخیص دهد.* کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوت انگیز نامحرم و... .* ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مى شوند انسان مزه گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد.از امام سجاد(ع) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طریق و هم الکذاب والفاسق والبخیل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است».(همان، ماده صحب)البته اینها از مهمترین زمینه هاى گناه هستند که باید ترک شوند ولى کلاً هر چیزى که زمینه گناه را فراهم مى کندباید ترک شود.8- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد ازاین رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق اراده ى عمل سپس خود گناه محقق مى شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمى گردد.9- اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول کند. در اوقات بیکارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فکر گناه و سپس به خود گناه مى کشاند قال امیرالمؤمنین على(ع): «ان هذه النفس لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ براستى و حقیقت که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى کند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى کشاند».(الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 544، ح 4)10- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى کند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کم رنگ مى شود. عن ابى جعفر(ع) قال: «اذا شبع البطن طغى؛ هرگاه شکم پر شود طغیان مى کند، (المحجة البیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، ج 5، ص 150) مفهومش این است اگر شکم بر نشود طغیان نمى کند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج شنبه باشد نه بیشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.11- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.12- یاد مرگ: این یکى دیگر از چیزهاى بسیار مفید است که فکر گناه را یا از بین مى برد و یا کم مى کند که این به شدت و ضعف فرو رفتن در فکر مرگ بستگى دارد اگر انسان با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال امیرالمؤمنین على(ع): «اذکروا هادم اللذات و منغض الشهوات و داعى الشتات؛ یاد کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایى ها را».(الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 2، ص 159)یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مى سازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز مى دارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانه روزى نیم ساعت باشد کافى است ثانیا در مکان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلاً یکى از کیفیت هاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مى فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى گذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مى سازد و از تمام تلخ و شیرینى ها وداع مى کند و ... همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزد و چشم بگرید.سخن آخر این است که این دستورات وقتى نتیجه مى بخشد که هر چه دقیق تر به آن عمل شود زمان نتیجه آن بستگى به شرایط و خصوصیات افراد دارد، ازاین رو پى گیر زمان نتیجه نباید بود فقط هم و غمّ صرف عمل به دستورات شود.شرایط پذیرش توبه:1. گناه را از روی جهالت و نادانی و طغیان غرایز و تسلط هوس های سرکش و چیره شدن آنها بر نیروی عقل و ایمان انجام داده باشد نه از روی انکار حکم خداوند و عناد و دشمنی، چون چنین گناهی حکایت از کفر انسان می کند و توبه از آن قبول نیست مگر این که از این حالت بازگردد و دست از عناد و انکار بشوید.2. هنوز چندان زمانی از گناه نگذشته توبه کند و زود پشیمان شود و به سوی خدا بازگردد، زیرا توبه کامل آن است که آثار و رسوبات گناه به کلی از روح و جان انسان شسته شود و کمترین اثری از آن در دل باقی نماند و این در صورتی است که در فاصله نزدیکی قبل از ریشه دواندن گناه در دل، انسان پشیمان گردد، در غیر این صورت غالبا اثرات گناه در زوایای قلب و جان انسان باقی می ماند، پس توبه کامل آن است که زود انجام پذیرد.امیر مؤمنان(ع) در حکمت 417 از نهج البلاغه (ترجمه محمد دشتی) در جواب کسی که در حضور امام(ع) بدون توجه لازم گفت: «استغفرالله» فرمود: مادرت بر تو بگرید، آیا می دانی معنای استغفار چیست؟استغفار درجه والامقامان است و دارای شش معنا می باشد.1. پشیمانی از گذشته.2. تصمیم به عدم بازگشت به گناه.3. پرداخت حقوق مردم، چنانچه خدا را پاک دیدار کنی که چیزی بر عهده تو نباشد.4. تمام واجب های ضایع شده را به جا آوری.5. گوشتی را که از حرام بر اندامت روییده، با اندوه فراوان آب کنی، چنان که پوست به استخوان چسبیده، گوشت تازه بروید.6. رنج طاعت را به تن بچشانی چنان که شیرینی گناه را به او چشانده بودی، پس آنگاه بگویی: «استغفرالله» (حکمت 417 نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی). از چند طریق انسان مى تواند تا حدودى دریابد که توبه او مورد پذیرش واقع گردیده است یا نه:الف) احساس بهجت و آرامش خاصى که پس از دعا و توبه به انسان دست مى دهد یا به تعبیر دیگر احساس سبکى از گناهان وآلودگى ها.ب ) هر قدر انسان از گناهان خود به طور جدى پشیمان شده و با تضرع و التجاى بیشترى خدا را بخواند توبه او مقبول تر است. بنابراین میزان انقلاب روحى انسان در حال استغفار نیز مى تواند به عنوان یک علامتى به کار آید.ج ) میزان اعتماد به وعده هاى نیکوى الهى قابلیت و عنایات الهى را افزون مى سازد. بنابر این هر اندازه خدا باورى و توکل و اعتماد به وعده هاى اورا در خود افزون یافتیم مى توانیم بیشتر امید یابیم که ما را پذیرا گشته است.د ) هر قدر آثار واقعى توبه در اعمال و کنش هاى ما بیشتر هویدا گردد. یعنى رغبت کمترى به گناه و اراده و عزم راسخ ترى در اطاعت پروردگاریابیم نشان مى دهد که توبه ما توبه واقعى ترى بود و به همین نسبت مقبول تر واقع گردیده است. امام امت (ره) مى فرمودند: اگر بعد از ماه مبارک رمضان تغییرى در حالات خود یافتید به همان نسبت وارد ضیافت الله شده اید ولى اگر دگرگونى در شما پدید نیامد از آن بى بهره ماندید.برای مطالعه بیشتر ر.ک منابع اخلاقی:-گناه شناسی/ محسن قرائتی.-گناهان کبیره/ شهید دستغیب.- شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور).- مقالات, استاد محمد شجاعی.- ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقی.- ترجمه الاخلاق، مرحوم شبر.- نقطه های آغاز در اخلاق، مهدوی کنی.پى نوشت ها:1. فرقان(25): آیه 70 63.2. المیزان، ج 16، ص 242.3. المیزان، سید محمد حسین طباطبایى، ج 15، ص 242.4. المیزان، ج 15، ص 243.5. تحریم(8 :(66.6. میزان الحکمه، محمدى رى شهرى، ج 1، ص 552.7. المیزان، ج 15، ص 243.8. میزان الحکمه، ج 1، ص 548. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image