تخمین زمان مطالعه: 2 دقیقه
صرف نظر از تحلیل تمام آنچه در نوشتههای مؤلف یاد شده در پرسش وجود دارد که بسیاری از آنها در حیطه پاسخگویی این پایگاه نیست، اما بخشی از آن که در پرسش بالا مطرح شده را میتوان تحلیلی از حقیقت عشق دانست که با آنچیزی که عارفان و حکیمان اسلامی در مورد عشق بیان داشتند، تا حدودی مشابه است:[1]عشق قهارست و من مقهور عشقچون شکر شیرین شدم از شور عشقعاشقان در سیل تند افتادهاندبر قضای عشق دل بنهادهاندهمچو سنگ آسیا اندر مدارروز و شب گردان و نالان بیقرار[2]بر این اساس، این تعبیر که عشق میدانی بیحد و حصر از انرژی الهی است مشکلی ندارد؛ زیرا بین اینکه کسی خدا را همان انرژی بداند و بین اینکه نیروهای این جهان را انرژی الهی بنامد تفاوت وجود دارد؛ زیرا اولی شرک و انکار توحید است،[3] اما دومی میتواند یک تعبیر کنایی و عرفی از قدرت الهی باشد.از طرفی، گفته میشود که «باربارا» در کتاب خود، مخاطب را به سفری مقدس به سمت وجود کل دعوت میکند و گشایشی را نوید میدهد که به واسطه آن میتوان به سوی اقیانوس پرشکوه و بیکران عشق هدایت شد.شاید این همان واقعیتی باشد که در سخن عارفان به تصویر کشیده شده که عشقهای کوچک و عشقهای مجاز میتواند انسان را به عشق واقعی و حقیقی رهنمون شود:[4]عاشقی گر زین سر و گر زان سر استعاقبت ما را بدان سر رهبر است.[5] .
اسلام کوئست
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.