کفر شیطان /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

بنابر آیات و روایات مخلدین در جهنم کافرانی هستند که در کفر خود اصرار می ورزند با این وصف حکم شیطان که در اصل کافر به مقام وحدانیت حق نیست، چه می شود؟ آیا او از جهنم در نهایت خارج می شود یا مخلد در آن است؟


اولا راجع به کفر :در پاسخ این سؤال توجهتان را به مطالب ذیل جلب می کنیم: الف- کفر در لغت به معنای پوشاندن است و به همین دلیل به کشاورز که تخم را در زمین پنهان می کند کافر می گویند. کفران نعمت به معنای پوشاندن و کتمان آن و ترک شکر آن است. ب- کفر دارای انواع و مراتب و درجات متعددی است. در روایتی از امام صادق(ع) کفر در کتاب خدا به پنج قسمت تقسیم شده است که عبارتند از: 1 و 2- کفر جحود و آن دو قسم است: انکار ربوبیت و انکار حق پس از علم و آگاهی 3- کفر نعمت 4- ترک چیزی که به آن امر شده است. 5- کفر برائت به معنای بیزاری جستن از مشرکان البته بزرگترین کفر انکار وحدانیت خدا یا دین یا نبوت است و به تعبیر دیگر بدترین کافر کسی است که اصول یا ضروری دین را انکار نماید.ج- گاهی کافر کسی است که از روی عمد و عناد حق و حقیقت را می پوشاند و آن را انکار می کند و گاهی به فردی گفته می شود که ندانسته و از روی جهل منکر حق است و در قرآن به هر دو فرد کافر گفته شده است . د- در قرآن کریم به کسی که عملی و حکمی الهی را ترک کند و وظیفه خود را در مورد آن انجام نمی دهد کافر گفته شده است . مثلا در مورد ترک کننده حج در آیه 97 آل عمران چنین آمده است : و من کفر فان الله غنی عن العالمین . ه- انجام گناه و حتی گناهان کبیره انسان را کافر نمی کند ولی در عین حال گناه نوعی کفر به معنای لغوی آن یعنی پوشاندن حق و کفران نعمت است .و- کافر بودن ابلیس به معنای انکار ربوبیت و مبدا و خالق عالم نیست بلکه کفر شیطان از نوع پوشاندن حقیقت و کبر و غرور و نافرمانی امر و دستور خداوند است و بدترین بلاى جان انسان نیز همین کبر و غرور است که پرده هاى تاریک جهل بر چشم بیناى او مى افکند، و او را از درک حقایق محروم مى سازد، او را به تمرد و سرکشى وامى دارد، و از صف مؤمنان که صف بندگان مطیع خداست بیرون مى افکند، و در صف کافران که صف یاغیان و طاغیان است قرار مى دهد، آن گونه که ابلیس را قرار داد. کبر و غرور ممکن است خودش مستقیما کفر محسوب نشود، ولی به طور قطع یکی از عوامل و زمینه های کفر را در انسان به وجود می آورد.ثانیا راجع به ابلیس: در آیات الهی به روشنی پاسخ این سوال داده شده است در سوره حجر آیات 34- 35 آمده است: قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ... پس از خوددارى شیطان از اجراى فرمان خدا در مورد خضوع و سجده براى آدم، خداوند او را از رحمت خود طرد کرد و به او فرمود: از آن جا بیرون شو که تو رانده شده هستى. بدین گونه شیطان شایستگى ماندن در بهشت و در زمره فرشتگان را از دست داد و از این مقام و مرتبه بیرون شد و به صفت «رجیم» یعنى رانده شده از رحمت خدا، متصف گردید.در آیه بعدى، مفهوم رجیم توضیح داده شده است و آن این که مى فرماید: همانا تا روز قیامت لعنت من بر توست. لعنت همان محروم بودن از رحمت خدا و دورى از اوست.(کسانی که خداوند آنها را لعن کنند مستوجب عذاب ابدی می شوند.)این لعنت تبدیل به عذاب جهنّم خواهد شد. همچنین درآیات42 و43 آمده است: إِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوینَ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعینَ «و هرگز تو را بر بندگان (برگزیده) من تسلط و غلبه نخواهد بود لیکن اقتدار و سلطه تو بر مردم گمراهى است که پیرو تو شوند. و البته وعده گاه جمیع آن مردم گمراه نیز آتش دوزخ خواهد بود.» که خطاب خداى تعالى به ابلیس است، اثر پیروى ابلیس، اول گمراهى آورده، و سپس جهنم را.این آیه بیانگر این مطلب است که ، پیروان ابلیس در جهنم خواهند بود ؛ پس به طریق اولی، خود ابلیس نیز، در جهنم است. در خصوص شیطان گفتنی است شیطان خدا را می شناخت، به روز رستاخیز نیز اعتقاد داشت، پیامبران و اوصیاء پیامبران را نیز کاملاً می شناخت و به مقام آنها اعتراف داشت، در عین حال خدا او را کافر نامیده و درباره اش فرموده است: «وَ کانَ منَ الْکافِرینَ؛ بقره/34و از کافران بود». دلیل بر اینکه از نظر قرآن، شیطان خدا را می شناخت این است که قرآن صریحاً می گوید: او به خالقیّت خدا اعتراف داشت؛ خطاب به خداوند گفت: «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ؛ اعراف/12 مرا از آتش آفریدی و او (آدم) را از گِل». و دلیل بر اینکه به روز رستاخیز اعتقاد داشت این است که گفت: «اَنْظِرْنی اِلی یَوْمِ یُبْعَثونَ؛ اعراف/14 پروردگارا مرا تا روز رستاخیز مهلت بده». و دلیل بر شناخت وی انبیاء و معصومین را این است که گفت: «فَبِعِزَّتِکَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعینَ اِلّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ؛ ص/82 ـ 83 به عزّت تو قسم که همة فرزندان آدم را گمراه می سازم مگر بندگان خالص شده ات را». مراد از بندگان خالص شده که نه تنها عملشان مخلصانه است بلکه سراسر وجودشان از غیر خدا پاک و آزاد است، اولیاء خدا و معصومین از گناهند؛ شیطان آنان را نیز می شناخته است و به عصمت آنان هم معتقد بوده است. قرآن در عین اینکه شیطان را شناسای همة این مقامات معرفی می کند او را کافر می خواند و کافر می شناسد؛ برای اینکه در عین قبول ادراکاتش حقیقت را، احساساتش به ستیزه برخاست، دلش در برابر درک عقلش قیام کرد، از قبول حقیقت اباء و استکبار نمود، تسلیم قلب نداشت. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image