کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

راه هاي نفوذ شيطان در هنگام مرگ يک فرد چگونه است؟ آيا مي تواند انسان را در هنگام احتضار، مرتد و کافر کند؟


شيطان به خاطر کينه اي که از آدم و فرزندان او دارد هميشه و در همه حال با انسان دشمن بوده و دائما در صدد اين است که او را فريفته و از راه راست منحرف کند حتّي در مرض موت و وقت احتضار نيز دست از آدمي بر نمي دارد و مي خواهد که ايمان و دينش را از او بگيرد در حديث است که امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: هرگاه مرگ کسي فرا مي رسد ابليس از ميان شياطين و دستيارانش، افرادي را بر مي انگيزد تا او را به کفر فرمان دهند و در دينش به ترديد اندازد تا زماني که روحش از بدن جدا گردد و اگر کسي مؤمن بود آن شياطين بر او چيره نتوانند شد. اما چگونه شيطان در حالت احتضار دين و ايمان را از انسان سلب مي کند. به عبارت بهتر شيطان در چه صورت قدرت پيدا مي کند که دين انسان را از او بگيرد و او کافر بميرد؟ 1. ملا محمد صالح مازندراني در کتاب شرح اصول کافي مي فرمايد: ايمان تقليدي و کورکورانه با کمترين شبهه اي قابل زوال و نابودي است مخصوصا وقت احتضار که در آن هنگام، شياطين شبهات زيادي را به محتضر تلقين مي کنند. چه بسا با القای اين شبهات ايمان فرد که بر پايه و اساس محکمي استوار نيست منهدم و نابود شود. از فردي که به او اطمينان کامل دارم شنيدم که پيرزني مال زيادي از کسي طلبکار بود چون به شدت مريض شد و به حال احتضار رسيد هر چه به او القاء شهادتين مي نمودند او شهادتين را نمي گفت تا اينکه با حالتي خراب به هوش آمد و گفت اينکه پيش من حاضر است به من مي گويد شهادتين را نگويي زيرا اگر بگويي همين ها مانع از رسيدن تو به حقوقت مي شوند. پس در همان حال بود تا مرد. گاهي نيز شيطان نزد محتضر شبهه هايي را القاء مي کند خلاف بعضي عقايدش تا آن شبهه سبب بي اعتقادي نسبت به ديگر عقايدش شود و گاهي نيز او را چنان در دنيا مشغول و دلبسته به شهوات و ماديات و لذايذ مي کند که از امور آخرت غافل مي شود و خداوند او را با همين حال غفلت نزع روح مي نمايد. و اينها همه به خاطر آن است که ايمان او محکم نبوده است. پس مضرّات اين گونه ايمان در حالت احتضار معلوم مي شود. 2. وجه ديگري که شيطان از طريق آن قدرت پيدا مي کند در احتضار بر آدمي تسلّط پيدا کند، و او را کافر کند، آن است که در دنيا اعمال زشت و گناهان کبيره در روح او ملکه شود، اين ملکات چهره حقيقي خود را در حالت احتضار و پس از آن نشان مي دهد. و او را به سمت خود مي کشاند و شيطان نيز از اين فرصت بهترين استفاده را مي کند پس معناي سوء خاتمه کار انسان اين است که در مدت عمر آثار ظلماني و سمّي و آتشيني براي روحش کسب کند و چون نزديک مرگ شود و انسان در حال احتضار باشد همان خوي و خصلتي که در تمام عمر بر او غلبه داشته در نظرش مجسم مي شود و او بدان ميل مي نمايد و روحش در همان حال قبض مي شود. خلاصه کلام آنکه سوء پایان کار انسان جز اثر اعمال او چيز ديگري نيست. امام خميني (ره) مي فرمايند: انسان در وقت معاينه و احتضار، معاينه آنچه در خود بوده و از آن مطلع نبوده را مي نمايد و بذر اين معاينه را خود در مملکت وجود خود نموده، حيات دنيوي پرده ساتري بود به روي معايب ما و حجابي بود براي اهل معارف، اين برده که برداشته شد و اين حجاب که خرق شد، انسان آنچه که در خود بود و خود تهيه کرده بود، نمونه اي از آن را شهود مي کند. اما اگر انسان داراي ايماني محکم و عقيده اي پابرجا باشد هيچ گاه شيطان نمي تواند او را به گمراهي بکشاند امام صادق ـ عليه السلام ـ در روايتي فرمود: هرگاه مرگ دوستان ما فرار رسد شيطان از چپ و راست بر او حاضر مي گردد تا اينکه او را از آنچه بر آن است باز دارد و خداوند مانع آن شود. نقل صحيح است که علامه حلي (ره) در وقت احتضار کلمات فرج به او تلقين مي کرده اند مي گفته لا (يعني نه) پسرش بسيار مضطرب شده و از غايت اضطراب به جناب احديّت استغاثه کرد و درخواست نمود که شيخ را افاقه حاصل شود تا حقيقت حال ظاهر شود. شيخ را از استغاثه پسر في الجمله افاقه حاصل شد از او جريان را پرسيد عرض کرد تو شهادتين عرض مي کردي و شيطان لعين خلاف او را تلقين من مي کرد من به او گفتم لا نه به تو. معناي ايمان ثابت و اعتقاد محکم همين است. نتيجه: خلاصه مباحث سابق را از کلامي از مرحوم ميرزا جواد ملکي تبريزي نقل مي کنيم که فرمود: آنچه سبب مي شود که عاقبت کار انسان به کفر و انکار حق بکشد دو امر است: يکي اينکه انسان در ذات خدا و صفات و افعال او عقيده اي بر خلاف حق داشته باشد و هنگام مرگ که پرده ها اندکي کنار مي رود و بعضي از حقايق آشکار مي شود او آنها را بر خلاف اعتقادات خود بيابد اين سبب شک او در ساير معارف ايماني اش مي شود و پرونده اش با شک پايان مي يابد (يعني نسبت به عقايد صحيحش نيز ثابت نخواهد ماند). دومين عاملي که سبب سوء خاتمه کار انسان می‌شود، ضعف ايمان در اصل و در کنارش استيلاء محبت دنيا بر قلب است، زيرا ايمان که ضعيف شد محبت خدا هم ضعيف مي شود و محبت دنيا قوت مي گيرد تا آنجا که مکاني براي محبت خدا باقي نمي ماند و اين سبب مي شود روز به روز انسان بيشتر در گرداب شهوات و گناهان فرو رود تا اينکه قساوت و تاريکي قلب را به يکباره فرا گيرد و چون سکرات مرگ رسد و او به جدايي از اين دنيا که محبوبش گشته يقين نمايد و خدا را باعث اين کار بداند بيم اين مي رود که محبت دنيا و فراقتش در باطن او اثر گذارد و بر اين تقدير خداوند اعتراض کرده اين اعتراض به بغض و کينه بدل شود و با همين حال از دنيا برود. چنانکه نقل است يکي از بزرگان قزوين نقل مي کند به بالين محتضري حاضر شدم در آخرين دقايق چشم باز کرد و گفت: ظلمي که خدا به من کرد هيچ کس نکرده است زيرا با چه خون جگري اين بچه ها را پرورش داده بزرگ کرده ام اکنون مي خواهد مرا از آنها جدا کند آيا ظلمي از اين بالاتر مي شود؟ پس شيطان مي تواند از طريق القاء شبهات در عقايد، محبت دنيا، ايمان تقليدي در حالت احتضار انسان را بي دين و کافر کند. .

مرجع:

ایجاد شده در 1400/10/19



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image