شبهاتی راجع به برخی پاسخ‌ها درهمسران پیامبر(ص) و دختران پیامبر(ص) و ...  /

تخمین زمان مطالعه: 12 دقیقه

سلام اول بایدبگم که شماشیعه هاهمینجوری هستیدتحقیق نمیکنیدومیگین اصحاب پیامبرخدا دشمن اهل بیت بودن سوال؟ اگرابوبکردشمن پیامبربودپس بایدبگیم که پیامبراشتباه کرده که رفته دخترابوبکرروگرفته ویادخترحضرت عمرفاروق رانمیگرفت بعدحضرت عثمان ذالنوراین بایدبگیم که پیامبرخدااینجاهم اشتباه کردکه دختران شودادبه او حالاشماکه میگیدحضرت علی با حضرت بوبکروحضرت عمروعثمان دشمن بودچرادخترشودادبه حضرت عمرواسم پسران شوگذاشت ابوبکرعمر وعثمان میدونم بعضیامیگن ازترس عمر پس کجاشدشجاعت وشعامت شیرخدا،؟؟ زمان امام حسین که حضرت عمرنبوده پس چرا امام حسین اسم پسران شوابوبکر وعمرگذاشت بخداقسم دشمنان اهلبیت شماشیعان هستیدکه بخاطرمنافعه خودتون اصحاب پیامبرواهل بیت شون روزیرسوال میبرید


1.شیعیان اهل تحقیق هستند و منابع بسیاری در تاریخ و حدیث و تفسیر و علوم مختلف دارند که در منابع برادران اهل سنت به آنها اشاره شده است . شیعه در باره اصحاب پیامبر قائل به تفصیل است برخی از اصحاب اهل ایمان و وفادار به پیامبر بودند و برخی از اصحاب گرفتار تفرقه و نفاق شدند که خداوند در قرآن از آنها به عنوان منافقین یاد کرده است اصحاب نمی توانند در مقام و منزلت و عملکرد همانند هم باشند هم اصحاب سقیفه و هم مخالفان سقیفه ، هم اصحاب جمل و هم اصحاب صفین و هم اصحاب نهروان و هم اهل شام و هم اهل عراق همه اهل نجات و صلاح وسداد باشند در منابع برادران اهل سنت در کتب رجالی و حدیثی در باره اصحاب اختلاف وجود دارد 2. ازدواج خلفا با دختران پیامبر در باره دختران و فرزندان پیامبر در منابع تاریخی اختلاف است .همه پسران پیامبر از خدیجه و غیر خدیجه ، پیش از بعثت از دنیا رفتند؛ پیامبر از خدیجه، فقط یک دختر به نام فاطمه داشت و از جناب خدیجه دخترانی از شوهران قبلی و یا فرزندان خواهرش و فرزند خواندگان و ربائب ( ربیبه ) پیامبر بودند دختران خدیجه یا دختر خواهران خدیجه و فرزند خواندگان پیامبر ، دوران رسالت را درک کردند . این دختران عبارت بودند از :1. زینب، دختر بزرگ: او با ابوالعاص (پسر خاله اش)، پیش از بعثت، ازدواج کرد . پس از بعثت، ابوالعاص، ایمان نیاورد و در جنگ بدر، به اسارت مسلمانان درآمد . زینب، گردن بندی ازخدیجه کبری، به عنوان فدیه به مدینه فرستاد . چون چشم پیامبر بر آن افتاد، متأثر شد و پس از کسب موافقت مسلمانان، ابوالعاص را آزاد ساخت و گردن بند را نیز پس فرستاد و از دامادش پیمان گرفت که زینب را برای هجرت به مدینه، آزاد بگذارد و او چنین کرد و زینب را به همراه یاران پیامبر، به مدینه فرستاد . در سال ششم هجری، در حمله مسلمانان به کاروان تجاری قریش، ابوالعاص گریخت و خود را شبانه به مدینه رساند و به خانه زینب پناه برد . زینب، در مسجد و در حضور مسلمانان، پیامبر را از موضوع، آگاه ساخت . پیامبر، پناهندگی او را پذیرفت . ابوالعاص، با اموال قریش به مکه بازگشت و اموال مردم را بازگرداند و به مردم گفت که اسلام آورده است . او پس از چندی، در سال هفتم هجری به مدینه بازگشت و زندگی مشترک آن دو، آغاز دوباره ای یافت تا این که زینب، در سال هشتم هجری درگذشت . در سال 12 هجری، ابوالعاص نیز به او پیوست . 2 و 3 . رُقَیه و اُمّ کُلثوم: این دو، پیش از بعثت، به ازدواج دو پسر ابولهب، به نام های عُتْبه و عُتَیبه در آمدند . ابولهب، عموی پیامبر و از سرسخت ترین دشمنان آن حضرت بود . او همسایه پیامبر بود و با همسرش اُمّ جمیل، بر سر راه پیامبر، خار و خاشاک و زباله می ریختند. پس از نزول سوره مَسَد در ذمّ آنها، ابولهب و زنش، پسران خود را وادار کردند تا از دختران پیامبر جدا شوند. پس از آن، رقیه، به ازدواج عثمان درآمد و با وی به حبشه مهاجرت کرد . در آن جا صاحب فرزندی به نام عبدالله شدند . پس از بازگشت از حبشه به مکه، نوبت به هجرت به مدینه رسید . خستگی این دو هجرت از تنشان در نیامده بود که عبدالله در شش سالگی از دنیا رفت و رقیه، بیمار گشت . عثمان، به جهت بیماری همسرش از جنگ بدر باز ماند ؛ امّا همان ایام، در سال دوم هجری، رقیه، فوت کرد . در سال سوم هجری، عثمان با اُمّ کلثوم ( دختر دیگر پیامبر ) ازدواج کرد که بدین سبب، لقب " ذوالنّورین (دارای دو نور) " گرفت. اُمّ کلثوم در سال نهم هجری، در خانة عثمان، بدون به جا گذاشتن فرزندی، به دیار باقی شتافت. 4. فاطمه (س): پیامبر به دستور الهی، چهل روز از همسر خود (خدیجه) کناره گیری کرد و در خانه ابوطالب، روزها را روزه داشت و شب ها را به عبادت سپری می گرد . در روز آخر، پیامبر با هدیه پروردگار که ظرفی از انگور و خرما بود، افطار کرد و نزد خدیجه رفت و وجود مقدّس زهرا (س) در رَحِم مادر شکل گرفت . از آن روز، خدیجه در وجود خود احساس آرامش می کرد، امّا نمی دانست که این آرامش، از کجاست تا این که در یکی از روزها احساس کرد جنینی در رحم دارد که با وی سخن می گوید . در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، وقتی درد زایمان، خدیجه را فرا گرفت و از تنهایی نگران بود (زیرا زنان قریش، از او کناره گرفته بودند)، ناگهان متوجّه شد که اطرافش چهار زن حاضر شدند: ساره (همسر ابراهیم)، آسیه (همسر فرعون)، مریم (مادر مسیح) و کلثوم (خواهر موسی) . آنان در تولّد نوزاد، کمک کردند. پیامبر، مولود تازه را بوسید و او را «فاطمه» نام نهاد . دوران کودکی و شیرخوارگی زهرا در محاصره اقتصادی و زندگی در شعب ابوطالب گذشت که بر روح احساس و ظریف او تأثیر زیادی گذاشت. در پنج سالگی فاطمه، پیامبر و بنی هاشم از تنگنای شعب، نجات یافتند، ولی مشرکان و کفّار، تا آن جا که توانستند، پیروان پیامبر را آزار و شکنجه می دادند و فاطمه فهیم و کوچک، همه این مصائب را احساس می کرد و تحّمل می نمود. در سال دهم بعثت بود که ابوطالب و خدیجه در فاصله کوتاهی، یکی پس از دیگری، از دنیا رفتند و فاطمه، دامن پر مهر مادر و نوازش هایش را - که اثر ناخوشایند صدمات را کاهش می داد - از دست داد و پیامبر نیز همسر محبوب و یار غمخوار خویش را و نیز عموی پشتیبان و مدافعش را - که تا زنده بود، کفّار قریش نمی توانستند به او آسیبی برسانند - . در این زمان، پیامبر(ص) هم مشکلات خارج از خانه و اذیت و آزار دشمنان را باید تحّمل می کرد و هم مشکلات داخل منزل و سرپرستی فرزندان بدون مادر را . پیامبر، با سوده، ازدواج کرد . او نسبت به فاطمه، مهربان بود، ولیکن برای هر کودک یتیمی، دشوار است که به جای مادرش زن دیگری را مشاهده کند . آزار و اذیت کفار قریش، به جایی رسید که در صدد قتل پیامبر برآمدند . با از جان گذشتگی علی نوزده ساله، پیامبر، به یثرب (مدینه) هجرت کرد و پس از دوازده روز، فاطمة هشت ساله و دیگران، به همراه علی به حضرت پیوستند . پس از رشد اسلام و موقعیت اجتماعی پیامبر، آرمان ازدواج با فاطمه در سینه بزرگان و بزرگان مهاجر و انصار، شعله ور شد؛ ولی پیامبر، مأمور بود که نور را با نور، کابین ببندد . عقد علی و فاطمه، در روز اول یا ششم ذی حجّه سال دوم هجری انجام گرفت . علی با فروش زره خود (به چهارصد درهم) ، آن را به عنوان مهریة فاطمه، تقدیم پیامبر کرد . پیامبر، مقداری از آن پول را به بلال داد تا عطر و وسایل آرایش خریداری کند و بقیه را به اُم سلمه و ابوبکر و مقداد داد تا جهیزیه و وسایل زندگی فاطمه را تهیه کنند . زهرا یک ماه پس از عقد، به خانه علی رفت و پیامبر به علی فرمود که در عروسی باید ولیمه داده شود . پس از سفارش های پیامبر، زنان پیامبر، آنها را با تشریفات خاص، به سوی خانة علی، روانه کردند و این، خانه ای بود که از آن پس، پیامبر(ص) هر روز بر ساکنان آن، سلام می داد . 3. در باره ازدواج عثمان با دختران پیامبر باید گفت : بنابر قول مشهور شیعه عثمان هیچگونه قرابتی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نداشته است. در مورد قرابت عثمان با پیامبر اکرم (ص) شک و تردید بسیار وجود دارد، بسیاری از علماء شیعه این مطلب را قبول ندارند و می گویند: همسران عثمان هیچ کدامشان دختر پیامبر نبودند ؛ بلکه ربیبه آن حضرت و دختران خواهر حضرت خدیجه بوده‌اند. عثمان با ربیبه های پیامبر ازدواج کرده بود نه با دختران پیامبر و لذا هیچ قرابتی با پیامبر نداشته و جزء اهل بیت پیامبر هم نخواهد بود.(برای آگاهی بیشتر به کتاب الصحیح من سیره النبی الأعظم نوشته سید جعفر مرتضی و...). اما اهل سنت با قاطعیت تمام بر آن پافشاری می‌کنند؛ دلائل علمای شیعه از این قرار است:1 . عدم وجود رابطه صمیمانه بین پیامبر و دیگر دختران آن حضرت :با رجوع به سیره نبی مکرم اسلام و دقت در آن ، در می‌یابیم که روایات بسیاری از رابطه بسیار صمیمانه نبی مکرم اسلام و دختر بزرگوارش صدیقه طاهره سلام الله علیها حکایت می‌کند ؛ تا جایی که هر زمانی پیامبر اسلام به سفر می‌رفت ، آخرین کسی که با او خداحافظی می‌کرد ، فاطمه زهرا بود و وقتی از سفر بر می‌گشت ، قبل از هر کاری به دیدار فاطمه می‌رفت و در خانه او را می‌زد . روایات فراوانی در کتاب‌های شیعه و سنی این رابطه بسیار صمیمانه را ثابت می‌کند ؛ از جمله بسیاری از علمای شیعه و سنی یکی از القاب آن حضرت را « ام أبیها » نقل کرده‌اند. ابن حجر عسقلانی در تهذیب و الإصابه ، ذهبی در سیر اعلام النبلاء و الکاشف خود و .. نوشته‌اند اما هیچ روایتی؛ حتی یک روایت ضعیف نیز در کتاب‌های شیعه و سنی نقل نشده است که پیامبر اسلام حتی یکبار درِ خانه رقیه و ام کلثوم را زده باشد. چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله این رابطه بسیار صمیمانه را با دیگر دختران خود نداشته‌ است؛ نه در مدینه و نه حتی در مکه؟ مگر نه این که به ادعای اهل سنت آن‌ها نیز یادگار خدیجه بودند؟هر چند که فاطمه زهرا (سلام الله علیها)از هر نظر از تمامی زنان عالم متمایز بوده است؛ ولی اگر پیامبر دختری غیر از فاطمه داشت ، شایسته بود که این رابطه صمیمانه بین آن‌ها نیز وجود داشته باشد . آیا می شود پیامبر خدا بین فرزندان خود تبعیض قائل شود و بین آنها فرق بگذارد؟!2. در قضیه مباهله که پیامبر تمام بستگان درجه یک خود را انتخاب کرد ، چرا دیگر دختران خود را نبرد و از بین «نساء» خود فقط فاطمه را انتخاب کرد ؟ ۳ . چرا هیچ کس از دیگر دختران پیامبر خواستگاری نکردند؟ قضیه دیگری که بطلان این قضیه را روشن می‌کند ، این است که در هیچ جایی از تاریخ ثبت نشده است که در مدینه ، احدی از مهاجرین و یا انصار به خواستگاری ام کلثوم رفته باشد؛ با این که برای خواستگاری از فاطمه زهرا و رسیدن به افتخار دامادی پیامبر، بر یکدیگر پیش دستی می‌کردند و هر کس دوست داشت این افتخار نصیب او شود. آیا ام کلثوم دختر پیامبر نبود یا اصلاً چنین دختری وجود خارجی نداشت؟ 4. در باره علت ازدواج پیامبر با دختران خلفا باید گفت : علت ازدواج پیامبر اکرم با عایشه و حفصه:در مورد این سوال که چرا پیامبر با حفصه و عایشه ازدواج کرد باید گفت که: ازدواج پیامبر با دختران ابوبکر و عمر دلایل زیادی داشته است که این دلایل اختصاص به این دو نداشته است تا باعث نوعی منزلت برای اینان شود بلکه در اکثر ازدواجهای حضرت این دلایل وجود داشته است، علت ازدواج حضرت با ایشان سیاسی بوده است : یکى از اهداف ازدواجهاى پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) جهت سیاسى - تبلیغى بود ؛ یعنى با ازدواج موقعیتش در بین قبایل مستحکم گردد و بر نفوذ سیاسى و اجتماعیش افزوده شود و از این راه براى رشد و گسترش اسلام استفاده نماید. حضرت به خاطر دست یابى بر موقعیتهاى بهتر اجتماعى و سیاسى ، در تبلیغ دین خدا و استحکام آن و پیوند با قبایل بزرگ عرب و جلوگیرى از کارشکنی هاى آنان و حفظ سیاست داخلی و ایجاد زمینه مساعد براى مسلمان شدن قبایل عرب ، به برخى ازدواج ها رو آورد . در راستاى این اهداف پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) با زنان ذیل ازدواج کردند : عایشه دختر ابوبکر از قبیله «تیم». حفصه دختر عمر از قبیله بزرگ «عدى». ام حبیبه دختر ابوسفیان از قبیله بنى امیه. ام سلمه از قبیله بنى مخزوم . سوده از قبیله بنى اسد. میمونه از قبیله بنى هلال. صفیه از بنى اسرائیل . ازدواج مهمترین پیوند و میثاق اجتماعى به ویژه در آن فرهنگ عرب آن زمان بود و تأثیر بسیارى از خود به جا میگذارد. در آن محیطى که جنگ و خونریزى و غارتگرى رواج داشت، بلکه به تعبیر ابن خلدون جنگ و خونریزى و غارتگرى جزو خصلت ثانوى آنان شده بود، ( مقدمه ابن خلدون (ترجمه)، ج ۱، ص ۲۸۶) بهترین عامل بازدارنده از جنگها و عامل وحدت و اُلفت ، پیوند زناشویى بود. از این روی، پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) با قبایل بزرگ قریش ، به ویژه با قبایلى که بیش از دیگران با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دشمن بودند ، مانند بنى امیه و بنى اسرائیل ، ازدواج نمود . اما با قبایل انصار که از سوى آنان هیچ خطرى احساس نمیشد و آنان نسبت به پیامبر(ص) دشمنى نداشتند، ازدواج نکرد. 5. اسم فرزندان ائمه ع به ابوبکر و عمر و عثمان و.... اسامی همانند ابوبکر ، عمر ، عثمان و.... در عرب مرسوم بوده و ربطی به خلفا و یا ائمه و نزاع های سیاسی و کلامی و قومی و قبیله ایی و... ندارد . 6. شیعیان و اهل سنت هرگز دشمنان اهل بیت نبودند چنانکه برادران اهل سنت نیز محب اهل بیت هستند .شیعه هرگز اصحاب راستین و وفادار به پیامبر و اهل بیت را زیر سوال نمی برد بلکه شیعه همانند اهل سنت در باره اصحاب و کسانی که مخالف اهل بیت ع هستند و در منابع شیعه و اهل سنت مورد تردید و اشکال بوده اند و تعبیر قرآن گرفتار نفاق شده اند مشکل دارد . منابع جهت مطالعه و اطلاع بیشتر: - جعفر مرتضی العاملی،الصحیح من سیرة النبی الأعظم ، موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر 1385 ه.ش- جعفر مرتضی العاملی، بنات النبی أم ربائبه، مکتب الاعلام الاسلامی بقم، 1413، ص 18-سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت ، ص ۱۴۷ – ۱۴۸، قم، بوستان کتاب ، چاپ بیست و یکم ، ۱۳۸۵ش .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image