اورده اید: ((خسرو پرویز به حاکم یمن نوشت که دو نفر از افسران شجاع را برای دستگیری پیامبر روانه مدینه کند. پیامبر در دیدار با ان دو افسر، انان را دعوت به اسلام کرد و فردای روزی که با انها دیدار داشت به انان فرمود:«پروردگار جهان مرا اگاه ساخت که دیشب خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه کشته شد و پسرش بر تخت سلطنت نشسته است.» ان گاه پیامبر فرمود:«بروید این خبر را به گوش حاکم یمن برسانید.» پس از تحقق پیشگویی پیامبر درباره خسروپرویز، باذان حاکم یمن همراه با کلیه کارگزاران حکومتی اش اسلام اوردند و طی نامه ای اسلام اوردن خود و کارمندان حکومتش را به پیامبر ابلاغ کرد. (بحارالانوار، ج۲۰، ص۳۸۹ ؛ فروغ ابدیت، ج۲، ص ۶۱۵تا۶۲۰؛ تاریخ طبری٬‌ ج ۳ ٬ ص ۱۱۲۳ – ۱۱۴۴؛ سیره حلبیه، ج ۳، ص ۲۹۱ و «مکاتیب الرسول » تالیف على احمدی میانجی .)) گفتید : (گفته دو نفر از افسرانزشجاعت را برای دستگیری پیامبر بفرست ) خب مگر دو نفر میتوانستند پیامبر اسلام با ان همه یار و سرباز را دستگیر کنند این کمی دور از ذهن است پس اگر میشود توضیح دهید چرا فقط دو نفر را برای دستگیری پیامبر فرستاده

پادشاه ایران و اطرافیانش خبر از جایگاه، پیشرفت و موقعیت پیامبر در مدینه که حکومت تشکیل دادند نداشتند، و شاید گمان می‌کردند او فردی است که به تنهایی طغیان کرده و عده‌ای دور خود جمع کرده و اگر هم حکومتی تشکیل داده اول دونفر را فرستادند تا از صحت و سقم ماجرا مطلع شوند تا اگر ماجرای تشکیل حکومت درست بود به مدینه لشکرکشی کنند و آنجا را در اختیار خود بگیرند. .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25

لینک کوتاه