کلام /

تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

چرا خداوند خواسته است كه انسان به كمال برسد؟


قبل از پاسخ به سؤال، توجه به دو نكته در مورد افعال الهي ضروري است:1. كمالات انساني بر دو قسم است: 1. كمالات اعتباري از قبيل داشتن ثروت و جايگاه و مقام اجتماعي. 2. كمالات حقيقي از قبيل داشتن علم و صفات حميده اخلاقي و جمال ظاهري و معنوي. داشتن و نداشتن كمالات اعتباري براي گوهر انسانيت نقصان محسوب نمي‌شود. بود و نبود آن تأثيري در شخصيت انساني ندارد و از اين رو انسانها از نظر علاقه‌مندي به آن متفاوت‌اند. اما كمالات واقعي به گونه‌اي در قوت و شدت انسانيت انسان تأثير دارد و هر انساني بر حسب فطرت خدايي خود گرايش به آن داشته و علاقه‌مند به آن است که اگر كسي اين علاقه قلبي و ميل باطني را انكار نمايد يا انكار او صرفاً در حدّ زبان است ولي قلب او زبان را تصديق نمي‌نمايد و يا مسأله به گونه‌اي بر او مشتبه شده است.[1]كمالي را كه خداوند مي‌خواهد انسان به آن برسد كمال حقيقي و تكويني است و كمال اخروي چنين كمالي است. واضح است هيچ انساني نمي‌تواند نسبت به آن بي‌تفاوت باشد چون بالفطره طالب اين نوع كمالات از قبيل جاودانگي، بهره‌مندي ازانواع نعمتها و لذت بردن از حيات و... است و خداوند از طريق پيامبران راه وصول به اين كمالات را براي انسان هموار كرده است.2. اعتقاد به حكمت الهي جزو اعتقادات ما است. و در جاي خود مبرهن شده است که خداوند حكيم است و افعال او بر اساس حكمت، ‌علم و مصلحت در نظام خلقت صورت مي‌گيرد. و هر چيزي را بهر هدفي آفريده است، چه ما اهداف الهي و حكمتها و اسرار خلقت او اورا بدانيم و يا اين كه آن هارا ندانيم .و از سوي ديگر اين نكته نيز مسلم است، كه ما انسان ها محدوديم نه از نظام خلقت آگاهي كامل داريم و نه از اسرار خلقت. و عدم اطلاع ما از اسرار خلقت نشانه عبث و بيهوده بودن خلقت نيست، چون آفريدگار جهان حكيم علي الاطلاق است، ‌هيچ كاري از او بدون حكمت صادر نمي‌شود. بر اين اساس اگر هدف از كمال انسان براي ما به خوبي توجيه نشود منافات با حكمت الله ندارد چون قصور در علم ما است.با توجه به اين نكته جواب پرسش از دو حال خارج نيست:1. يا منظور اين است كه چرا خداوند انسان را براي رسيدن به كمال خلق كرده و خواسته به كمال برسد؟ اين قضيه سه شق بيشتر ندارد يا براي رسيدن به كمال مي‌آفريند يا براي رسيدن به نقصان يا نه براي اين و نه براي آن، شق سوم با حكمت خداوند سازگار نيست. چون خلقت بدون هدف خواهد شد. و شق دوم را كه هيچ عاقلي نمي‌پذيريد پس شق اول باقي مي‌ماند. اولاً آيا فطرت پاك انسان ها مي‌پذيرد، يك چنين خلقي صورت بگيرد. آيا هر انساني در كارهاي خود از جمله تحصيلاتش روز به روز مي‌خواهد پيشرفت داشته باشد و كمال پيدا كند و يا بدتر شود؟ ثانياً اينكه اگر خداوند موجودي را براي رسيدن به كمال خلق نكند، با خدايي او سازگار نيست و لازمه كمال مطلق بودن او آن است كه نظام هستي را بسان يك نقاش هنرمند و چيره دست به صورت احسن بيافريند و انسان را براي وصول به كمال خلق كند و از او بخواهد با اختيار خود طي طريق نموده و به كمال برسد.2. يا منظور اين است كه هدف و غرض خداوند از رساندن انسان به كمال چيست؟ پاسخ اين است كه قضيه دو بعد دارد: يك بعد آن مربوط به انسان است كه به عنوان عامل پذيراي كمال است و بعد ديگر آن مربوط به خداوند است كه به عنوان عامل فيض دهنده كمال مي‌باشد.امّا نسبت به انسان، به مقتضاي اين كه خداوند فياض علي الاطلاق و غني بالذات است، هدف خداوند از خلقت انسانها اين نيست كه نفعي عايد او شود زيرا او نيازي ندارد، بلكه هدف او نفع رساندن به انسان است ميخواهد انسان به كمال برسد و بدين طريق مستحق پاداش‌هاي الهي گردد.[2] و اين كه در سوره هود آيه 119 آمده است هدف از خلقت انسان وصول به رحمت حق (رسيدن به بهشت) است ناظر به همين مطلب مي‌باشد.امّا نسبت به خداوند، يعني چه عاملي باعث گرديد اراده خداوند به اين تعلق گرفت كه جهان و انسان را به منظور رسيدن به كمال بيافريند؟ با اين كه نيازي به آنان نداشت خواست به آنان نفعي برساند؟از ديدگاه فلسفي عاملي كه باعث اراده خداوند به ايجاد اشياء‌گرديد حب خداوند بر ذات و كمالاتش است كه ايجاب نمود تا موجوداتي را بيافريند و كمال خود را به مرحله ظهور قرار دهد. در حديث قدسي آمده است: من كنز ‌مخفي بودم، پس دوست داشتم شناخته شوم، فلذا خلق را ايجاد كردم تا شناخته گردم. اين هدف هر چند با خلقت هر موجودي تأمين مي‌شود چون هر موجودي عارف به خداوند و مسبّح اوست.امّا در خلقت انسان عنايت ويژه‌اي صورت گرفته است و آن اين كه از آن جايي كه خداوند واجد جميع كمالات است، تمامي صفات جمال از قبيل علم، قدرت، بهجت، جاويدانگي و... را دارد و با توجه به حب خداوند به ذاتش، بر اساس آيات مربوط به خلافت انسان اراده الهي به اين امر تعلق گرفت كه مظهر و نماينده‌اي بسان خود در زمين ايجاد كند كه در ذات، صفات و آثار بسان او باشد فلذا انسان را آفريد.[3]واضح است خداوند موجودي را كه با اين هدف آفريده است، همان گونه حب به ذات حق ايجاب كرد او را بيافريند حب الهي به صفات و كمالاتش ايجاب مي‌نمايد انسان با اختيار خود به كمالات خدايي نايل آيد و بسان خداوند مظهر علم، قدرت، جاودانگي و كمال او باشد. و براي اكثريت پيروان مكتب توحيد صحنه‌ بروز اين كمالات روز قيامت است. حضرت امام خميني در كتاب مصباح الهدايه اين روايت را آورده است كه در روز قيامت نامه‌اي از خداوند به بهشتيان به اين مضمون مي‌رسد: از خداي حي، قيوم و جاودان به انسان حي و قيوم و جاودان، امّا بعد هر گاه من اراده ايجاد و تحقق چيزي را مي‌كنم آن شي موجود مي‌گردد. اكنون تورا نيز به گونه‌اي قرار دادم، كه هر گاه ايجاد شي را اراده كني آن شي ايجاد مي‌شود.[4]بنابراين اگر كسي كمالات انساني را در اثر پيمودن راه انبيا، كسب نكند از آن حب الهي خود را دور نگه داشته است. البته درجات كمال متفاوت است و انسانها نيز در وصول به آن متفاوت‌اند، پيامبران و ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ در عاليترين مراتب اين درجات قرار دارند.بنابراين هدف از وصول به كمال درجات انسان وصول او به رحمت حق و برخوردار شدن از نعمتهاي جاودانة الهي و آرميدن در جوار قرب حق است. و هدف خداوند از وصول انسان به كمال، حب او به ذاتش است كه مي‌خواهد مثال و مظهري بسان خود در عالم ايجاد كند كه داراي علم و قدرت و جاودانگي باشد و وصول به اين مقام جز از طريق پيمودن راه انبياء امكان پذير نيست و تعداد معدودي به مقام كامل اين مظهريت نايل مي‌آيند.معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. آموزش كلام اسلامي، محمد سعيدي مهر، ج 1،‌بحث حكمت الهي، قم، موسسه فرهنگي طه، اول، 1377.2. انسان شناسي، محمود رجبي، قم، موسسه امام خميني، چهارم، 1382، فصل پاياني.3. تفسير تسنيم، جوادي آملي، ج 3، قم، مركز نشر اسراء، اول، 1380. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image