کلام /

تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

چگونه مي‌توانيم ايمان و اعتقاد خود را نسبت به معاد و روز حسابرسي اعمال آنقدر محكم و راسخ كنيم كه جاي هيچ‌گونه شكي باقي نماند؟


سه اصل اساسي، توحيد، و نبوت و معاد، اصول مسلّمه همة فرقه‌هاي مسلمان مي‌باشند و معاد هم بخاطر تأثير شگرفي كه در جهت بخشيدن مطلوب به زندگي دارد،‌ و نوعي رابطه عليّت بين فعاليت‌هاي اين جهان و سعادت و شقاوت آن جهان ايجاد مي‌كند، از موقعيّت ويژه‌اي برخوردار است؛ لذا تمام اديان آسماني و بخصوص دين مقدّس اسلام براي راسخ كردن اين عقيده در دل‌هاي مردم اهتمام و تلاش فراوان نموده اند.قرآن اين كتاب آسماني، بيش از يك سوّم آن مربوط به زندگي ابدي، و روز حسابرسي مي‌باشد، در يك دسته از آيات، بر لزوم ايمان به آخرت تأكيد شده است.[1] و در دستة ديگر، پي‌آمدهاي انكار آن گوشزد شده است،[2] و در دستة سوّم نعمت‌هاي ابدي،[3] و در دسته چهارم عذاب‌هاي جاوداني بيان شده است.[4] هم‌چنين در آيات فراواني رابطة بين اعمال نيك و بد با نتايج اخروي آنها ذكر گرديده؛ و نيز با شيوه‌هاي گوناگوني امكان و ضرورت رستاخيز مورد تأكيد و تبيين قرار گرفته و به شبهات منكران، پاسخ داده شده؛ چنان‌كه منشأ تبهكاري‌ها و كج‌روي‌ها، فراموش كردن يا انكار قيامت و روز حساب معرّفي شده است.[5]اين نكته را هم اضافه كنيم كه براي رسيدن به يقين در هر چيزي، آنچه در اختيار ما مي‌باشد، مقدّمات و زمينه‌هاي باور و يقين است مثل تصور صحيح و شناخت كامل آن چيز، باور نمودن فوائد و ثمرات آن، و تلاش نمودن براي رسيدن به آن مطلب و... . بعد از اين مقدّمه، پاسخ اين است كه براي رسيدن به درك حقيقت قيامت، و باور روز جزا راه‌هاي مختلفي وجود دارد، كه به برخي از آنها بطور اختصار و گذرا اشاره مي‌شود:1. تزكية نفس و تصفية دل: يكي از راه‌هاي ازدياد ايمان به مسائل ديني، عمل به دستورات ديني و اجتناب و دوري از گناهان است، هرچه انسان با تقواتر و باپرواتر باشد، قلب او صفا و جلاي بيشتري مي‌يابد، صفاي قلب هم باعث شهود و درك قلبي حقيقت‌هاي غيبي از جمله قيامت مي‌شود،[6] برعكس گناه و آلودگي رفتاري باعث سياهي و آلودگي روح و قلب انسان مي‌شود، وقتي روح آلوده شد، و دل زنگار گرفت، انكار عقائد، و ضعف ايمان را بدنبال خواهد داشت.[7]پيامبر اسلام فرمود: «اگر شيطان بر گِرد دل‌هاي آدميان (از طريق وادار نمودن به گناه) نفوذ نمي‌كرد به حقيقت انسان‌ها، ملكوت (و باطن عالم) را مي‌ديدند.[8]شاهد عيني:براي روشن شدن مطلب و تأييد آن، به يك نمونة عيني و تاريخي اشاره مي‌شود «رسول خدا بعد از نماز صبح چشمش به جواني رنگ پريدة... افتاد پرسيد چگونه صبح كردي؟ گفت در حال يقين به سر مي‌برم. فرمود: علامت يقينت چيست؟ عرض كرد علامتش آن است كه مرا... شب‌ها بيدار و روزها تشنه (و روزه‌دار) قرار داده است و مرا از دنيا و مافيها جدا ساخته تا آن‌جا كه گوئي عرش پروردگار را مي‌بينم كه براي حسابرسي مردم نصب شده است و مردم همه محشور شده‌اند، و من در ميان آن‌ها هستم، گويي هم اكنون اهل بهشت را متنعّم، و اهل دوزخ را در جهنّم معذّب مي‌بينم گويي هم اكنون با اين گوش‌ها آواز و حركت آتش جهنّم را مي‌شنوم رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: اين بنده‌اي است كه خداوند قلب او را به نور ايمان منور گردانيده آن‌گاه به جوان فرمود: حالت خود را حفظ كن كه از تو سلب نشود...[9] اين باور و شهود بر اثر عبادت‌ها و رفتارهاي نيك بدست آمده.2. استدلال عقلي: از طريق استدلال و برهان عقلي هم مي‌توان بوجود قيامت و روز واپسين يقين پيدا نمود، كه در اين‌جا به دو برهان اشاره مي‌شود.برهان حكمت: از آن‌جا كه در جاي خود به اثبات رسيده[10] كه خداوند حكيم است و مقتضاي حكمت آن است كه مخلوقات را به غايت و كمال لايق به خودشان برساند، از طرف ديگر انسان داراي روح قابل بقاء مي‌باشد كه مي‌تواند واجد كمالات ابدي و جاوداني گردد آن هم كمالاتي كه از نظر مرتبه و ارزش وجودي قابل مقايسه با كمالات مادّي نيست؛ اگر حيات او منحصر به همين حيات دنيوي توأم با رنج‌ها و سختي‌ها و ناگواري‌هاي فراوان، كه غالباً تحصيل يك لذّت آن بدون تحمل رنج و يا رنج‌ها فراهم نمي‌شود، باشد با حكمت الهي سازگار نخواهد بود. از سوي ديگر، يكي از غرايز اصيل انسان، حبّ به بقاء و جاودانگي است كه دست آفرينش الهي در فطرت او به وديعت نهاده است و حكم نيروي محرّك فزاينده‌اي را دارد كه او را بسوي ابديّت سوق مي‌دهد، در نتيجه وجود چنين ميل فطري، هنگامي با حكمت الهي سازگار است كه زندگي ديگري جز اين زندگي محكوم به فنا و مرگ، در انتظار او باشد[11] ضمناً بدست آمد كه زندگي ابدي انسان بايد داراي نظام ديگري باشد كه مانند زندگي دنيا مستلزم رنج‌هاي مضاعف نباشد و گرنه، ادامة همين زندگي دنيوي حتي اگر تا ابد هم ممكن بود با حكمت الهي سازگار نمي‌بود.برهان عدالت: در اين جهان كساني يافت مي‌شوند كه تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او نموده‌اند، و از سوي ديگر، تبهكاراني ديده مي‌شوند كه براي رسيدن به هوس‌هاي شيطاني خودشان بدترين ستم‌ها و زشت‌ترين گناهان را مرتكب مي‌گردند، امّا مي‌بينيم كه در اين جهان نيكوكاران و تبهكاران به پاداش و كيفري كه در خور اعمالشان باشد نمي‌رسند و چه بسا تبهكاراني كه از نعمت‌هاي بيشتري برخوردار بوده و هستند و اساساً زندگي دنيا ظرفيّت پاداش و كيفر بسياري از كارها را ندارد مثلاً كسي كه هزاران شخص بي‌گناه را به قتل رسانيده است نمي‌توان او را جز يك بار، قصاص كرد و قطعاً ساير جناياتش بي‌كيفر مي‌ماند در صورتي كه مقتضاي عدل الهي اين است كه هر كس كوچك‌ترين كار خوب يا بدي انجام دهد به نتيجه آن برسد، در نتيجه هم‌چنان‌كه اين دنيا سراي اعمال و رفتار است بايد جهان ديگري باشد كه سراي پاداش و كيفر و ظهور نتايج اعمال باشد و هر فردي به آنچه شايسته آن است نايل گردد تا عدالت الهي تحقّق عيني يابد.[12]معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:1. معاد، محسن قرائتي، تمام كتاب.2. وجود بقاء روح زندگي پس از مرگ، پروفسور سزار لومبروز، ترجمة حسن سعيد، فصل دوّم، فصل هفتم.3. زندگي جاويد يا حيات اخروي، استاد مرتضي مطهري، تمام كتاب. .

سامانه پاسخگویی به سوالات و شبهات

مرجع:

ایجاد شده در 1400/12/28



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image