رهبری و سیاست-زندگی نامه مقام معظم رهبری /

تخمین زمان مطالعه: 14 دقیقه

به فرمایش رهبر معظم انقلاب اولین جرقه های سیاسی را چه شخصیتی و در چه سالی در ایشان به وجود آورد؟


آیت الله خامنه اى به گفته خویش « از شاگردان فقهى ، اصولى ، سیاسى و انقلابى امام خمینى ( ره ) هستند » امّا نخستین جرقّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید « سید مجتبى نوّاب صفوى » در ذهن ایشان زده است ، هنگامیکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 1331 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان ، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى ، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملّت ایران ، ایراد کردند . آیت الله خامنه اى آن روز از طّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند ، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند . ایشان مى گویند : « همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد » . آیت الله خامنه اى درباره اولین دیدار خود با شهید نواب چنین مى گوید : « نواب یک سفر آمد مشهد . براى اولین بار نواب را آنجا شناختیم و فکر مى کنم که سال 31 یا 32 بود . ما شنیدیم که نواب صفوى و فداییان اسلام آمده اند مشهد و در مهدیه عابدزاده از اینها دعوت کرده بودند . یک جاذبه پنهانى مرا به طرف نواب مى کشاند و بسیار علاقمند شدم که نواب را ببینم . خواستم بروم مهدیه ولى نتوانستم بروم چون مهدیه را بلد نبودم . یک روز خبر دادند که نواب مى خواهد بیاید بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان که ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم . ما آن روز مدرسه را آب و جارو و مرتب کردیم . یادم نمى رود که آن روز جزو روزهاى فرا موش نشدنى زندگى من بود . مرحوم نواب آمد . یک عده هم از فداییا ن اسلام با او بودند که با کلاهشان مشخص مى شدند . کلاههاى پوستى بلندى سرشان مى گذاشتند و با آن مشخص مى شدند . اینها هم دور و برش را گرفته بودند و همراه با جمعیتى وارد مدرسه سلیمان خان شدند . راهنماییشان کردیم و آمدند در مدرس مدرسه که جاى کوچکى بود نشستند . طلاب مدرسه هم جمع شدند . هوا هم گرم بود . تابستان بود ظاهرا یا پاییز ، درست یادم نیست . آفتاب گرمى بود . ایشان هم شروع به سخنرانى کردند . سخنرانى نواب یک سخنرانى عادى نبود . بلند مى شد و مى ایستاد و با شعار کوبنده و با شعارى شروع به صحبت مى کرد . من محو نواب شده بودم . خودم را از لابلاى جمعیت به نزدیکش رسانده و جلوى نواب نشسته بودم . تمام وجودم مجذوب این مرد بود و به سخنانش گوش مى دادم واو هم بنا کرد به شاه وبه دستگاههاى انگلیس و اینها بدگویى کردن . اساس سخنانش این بود که اسلام باید زنده شود . اسلام باید حکومت کند واین کسانى که در راس کار هستند اینها دروغ مى گویند . اینها مسلمان نیستند و من براى اولین بار این حرفها را از نوا ب صفوى شنیدم و آنچنان این حرفها درون من نفوذ کرد و جاى گرفت که احساس مى کردم دلم مى خواهد همیشه با نواب باشم . این احساس را واقعا داشتم که دوست دارم همیشه با او باشم . چنان که گفتم آن روز هوا خیلى گرم بود . عده اى که با خود نواب بودند شربت آبلیمو درست کردند و یک ظرف بزرگ ، یک قدحى شربت آبلیمو درست کردند و آوردند که ایشان و هر کس نشسته هست بخورد . یکى از دوروبریهاى ایشان لیوان دستش گرفته بود وذره ذره از آن شربت به همه مى داد و هر کس دور و بر نواب بود ( شاید 100 نفر آدم آن دوروبرها بودند ) با یک شور و هیجانى به همه شربت مى داد . اواخرشربت کم شد ، با قاشق به دهان هر کسى مى گذاشتند . وقتى که به من مى داد ، گفت : بخور ان شاء ا . . . هر کس این شربت را بخورد شهید مى شود . بعد گفتند که فردا هم نواب به مدرسه نواب مى رود . من هم رفتم مدرسه نواب براى اینکه بار دیگر نواب را ببینم . مدرسه نواب مدرسه بزرگى است . برعکس مدرسه سلیمان خان که کوچک است ، مدرسه نواب جا و فضاى وسیعى دارد . آن روز همه آن مدرسه را فرش کرده بودند و منتظر نواب بودند . گفتند که از مهدیه راه افتاده اند به این طرف . من راه افتادم و به استقبالش رفتم که هر چه زودتر او را ببینم . یک وقت دیدم از دور دارد مى آید . یک نیم دایره اى در پیاده رو درست شده بود که وسط آن نیم دایره نواب قرار گرفته بود و دو طرفش همینطور صف مردمى بود که از پشت سر فشار مى آوردند و مى خواستند او را ببینند و پشت سرش جمعیت زیادى حرکت مى کرد . من هم وارد شدم . باز رفتم نزدیک نواب قرار گرفتم . جذب حرکات او شده بودم . نواب همین طورى که مى رفت شعار هم مى داد . نه این که خیال کنید همین طور عادى راه مى رفت ، یک منبر در راه شروع کرده بود : ما باید اسلام را حاکم کنیم . برادر مسلمان ! برادر غیرتمند ! اسلام باید حکومت کند . از این گونه حرفها و مرتبا در راه با صداى بلند شعار مى داد . به افراد کراواتى که مى رسید مى گفت : این بند را اجانب به گردن ما انداخته اند ، برادر بازکن . به کسانى که کلاه شاپو سرشان بود مى گفت : این کلاه را اجانب سر ما گذاشته اند برادر بردار . و من دیدم کسانى را که به نواب مى رسیدند و در شعاع صداى او و اشاره دست او قرار مى گرفتند ، کلاه شاپو را بر مى داشتند و مچاله مى کردند در جیبشان مى گذاشتند . اینقدر سخنش و کلامش نافذ بود . من واقعا به نفوذ نواب در مدت عمرم کمتر کسى را دیده ام . خیلى مرد عجیبى بود یک پارچه حرارت بود ، یک تکه آتش بود . با همین حالت رسیدیم به مدرسه نواب و وارد مدرسه شدیم . جمعیت زیادى هم پشت سرش آمدند . البته مدرسه پر نشد ، اما حدود مسجد مدرسه جمعیت زیادى جمع شده بودند . باز من رفتم همان جلو نشستم و چهار چشمى نواب را مى پاییدم . شروع به سخنرانى کرد . با همه وجودش حرف مى زد . یعنى این جور نبود که فقط زبان و سر و دست کار کند ، بلکه زبان و سر و دست و پا و بدن و همه وجودش همینطور حرکت مى کرد و حرف مى زد و شعار مى داد و مطلب مى گفت . بعد هم که سخنرانیش تمام شد ظهر شده بود و پیشنهاد کردند که نماز جماعت بخوانیم . قبول کرد و اذان گفتتند . ایستاد جلو و یک نماز جماعت حسابى هم ما پشت سر نواب خواندیم . بعد نواب رفت و دیگر ما بى خبر بودیم و اطلاعى از نواب نداشتیم تا خبر شهادتش به مشهد رسید ، بعد از حدود تقریبا دو سال که از سفر نواب به مشهد مى گذشت . » ( منبع : خبرگزارى فارس / 62 ) در ادامه به مبارزات و فعالیت هاى سیاسى رهبر فرزانه انقلاب مى پردازیم : همراه با نهضت امام خمینى ( قدس سره ) آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى ، آغاز شد ، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند . نخستین بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمینى ( قدس سره ) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم ، برسانند . ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى ، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند . بدین خاطر در 9 محرّم « 12 خرداد 1342 » دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند . با پیش آمدن حادثه خونین 15 خرداد ، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده ، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند . دوّمین بازداشت در بهمن 1342 - رمضان 1383 - آیت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند . پس از دو سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلّاب آن شهر ، عازم زاهدان شدند . سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان بویژه درایّام ششم بهمن سالگرد انتخابات و رفراندوم قلّابى شاه مورد استقبال مردم قرار گرفت . در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن ( ع ) بود ، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى ، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد . رهبر بزرگوار ، حدود دو ماه به صورت انفرادى در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند . سوّمین و چهارمین بازداشت کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد . همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند . بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد 1346 دستگیر و محبوس شدند . همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند . پنجمین بازداشت حضرت آیت الله خامنه اى « مد ظله » درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد : « از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود . حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من ، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد ، افزایش یافت . سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم . برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلّحانه به کانون هاى تفّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است . پس از آزادى ، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و . . . گسترش بیشترى پیدا کرد » . بازداشت ششم در بین سالهاى 13531350 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه اى در سه مسجد « کرامت » ، « امام حسن » و « میرزا جعفر » مشهد مقدس تشکیل میشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت . درس نهج البلاغه ایشان از شور و حال دیگرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان : « پرتوى از نهج البلاغه » تکثیر و دست به دست مى گشت . طلّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند ، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران ، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند . این فعالیّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده ، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند . این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند . در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند . سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند ، به تعبیر خودشان « فقط براى آنان که آن شرایط را دیده اند ، قابل فهم است » . پس از آزادى از زندان ، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت . البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند . در تبعید رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356 ، آیت الله خامنه اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد . در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران ، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى ، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى ، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند . در آستانه پیروزى درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى ، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران ، « شوراى انقلاب اسلامى » با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى ، شهید بهشتى ، هاشمى رفسنجانى و . . . از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید ، آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد . پیام امام توسط شهید مطهرى « ره » به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب ، از مشهد به تهران آمدند . پس از پیروزى آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم : پایه گذارى « حزب جمهورى اسلامى » با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود : شهید بهشتى ، شهید باهنر ، هاشمى رفسنجانى و . . . دراسفند . 1357 معاونت وزارت دفاع در سال . 1358 سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ، . 1358 امام جمعه تهران ، . 1358 نماینده امام خمینى « قدّس سرّه » در شوراى عالى دفاع ، . 1359 نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى ، . 1358 حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس ، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق . ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران . ریاست جمهورى به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران ، آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى ( قدس سره ) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند . همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند . ریاست شوراى انقلاب فرهنگ ، . 1360 ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ، . 1366 ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى ، . 1368 رهبرى و ولایت امّت ، که از سال 1368 ، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى ( قدس سره ) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند ، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل ، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران ، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند . ( زندگینامه آیت الله خامنه اى ، پایگاه اطلاع رسانى دفتر مقام معظم رهبرى ) .

پرسمان دانشگاهیان

مرجع:

ایجاد شده در 1401/03/25



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر

آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image