فکر گناه / اخلاق و تربیت اسلامی / ضد ارزش ها / معصیت و گناه / آثار گناه /

تخمین زمان مطالعه: 3 دقیقه

آیا فکر گناه هم گناه است؟


انسان تا عملی را مرتکب نشده ، گناهی بر وی نوشته نمی شود. اما فکر گناه تاثیر خودش را در درون انسان بر جای می گذارد همان طور که از معصوم نقل شده فکر گناه مانند روشن کردن آتش در اتاقی سفید است گرچه اتاق را نمی سوزاند اما دیوارهای اتاق را سیاه می کند. فکر کردن به گناه، خود می تواند مقدمه ارتکاب گناه باشد. و کم کم انسان را به مرحله ای برساند که نتواند خود را کنترل کرده و اقدام به گناه کند. بنابراین تا آن جا که ممکن است انسان نه تنها باید مرتکب گناه نشود بلکه فکر گناه را نیز نکند از معصوم پرسیده شد چگونه می شود که شما فکر گناه هم نمی کنید حضرت برای وی مثال ملموسی میزند و از وی می پرسد تا بحال مستراح رفته ای؟ شخص می گوید بله . حضرت از وی می پرسد آیا تا کنون شده است که فکر کنی از آن چه که از تو خارج می شود اندکی میل کنی؟ شخص بدون مکث می گوید هرگز! حضرت می گوید نگاه ما هم به گناه همین گونه است. یعنی چهره گناه و حقیقت گناه در نگاه معصوم، طوری است که ایشان حتی فکر گناه و معصیت را هم نمی کند. چرا که انسان اگر حقیقت گناه را بداند و یا در اثر بالا بردن معرفت و شناخت از خود و مسیری که باید در این زندگی دنیوی طی کند ، آثار نامطلوبی را که گناه بر این سلوک و حرکت در مسیر کمال وی برجای می گذارد، بفهمد هیچ گاه به فکر ارتکاب گناه نمی افتد در باره فکر گناه و تصور ارتکاب آن داستان جالبی گفته شده است که یکی از پولداران خوشگذران روزی جلوی درب خانه اش نشسته بود. زنی زیبا به حمام معروف یعنی حمام مَنجاب می رفت، ولی راه حمام را گم کرده و خسته شده بود، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسید: حمام منجاب کجاست؟ آن مرد به خانه خود اشاره کرد و گفت: حمام منجاب همین جاست. آن زن به گمان اینکه حمام همانجاست، به آن خانه وارد شد، آن مرد سریع درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضای گناه کرد. زن دریافت که گرفتار مرد هوسباز شده است، چاره ای جز حیله ندید و گفت: من هم به پیشنهاد تو اشتیاق دارم، ولی چون کثیف هستم و گرسنه، مقداری عطر و غذا تهیه کن تا با هم بخوریم بعد در خدمتتان باشم. مرد قبول کرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهیه کرد و برگشت، اما زن را در خانه ندید، بسیار ناراحت شد و آرزوی گناه با آن زن در دلش ماند و همواره این جمله را می خواند: چه شد آن زنی که خسته شده بود، و می پرسید راه حمام منجاب کجاست؟ مدتی از این ماجرا گذشت تا اینکه در بستر مرگ افتاد، آشنایان به بالین او آمدند و او را به کلمه (لا اله الا الله محمّد رسول الله) تلقین می کردند اما او به جای این ذکر، همان جمله مذکور در حسرت آن زن را می خواند، و با این حال از دنیا رفت. مانوس شدن با خیالات و اوهام، در تصمیم گیری و اراده انسان نقش بزرگی دارد. کتاب عالم برزخ ص ۴۱ .

پایگاه اطلاع رسانی حوزه

مرجع:

ایجاد شده در 1401/04/17



0 دیدگاه
برای این پست دیدگاهی وجود ندارد

ارسال نظر



آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود

09111169156

info@parsaqa.com

حامیان

Image Image Image

همكاران ما

Image Image