تخمین زمان مطالعه: 15 دقیقه
یکی از ویژگیهای برتر قرآن در کنار جامعیت و جهانی بودن ، جاودانگی آن است؛ یعنی قرآن به زمانی خاص یا ملت یا گروهی ویژه ، اختصاص ندارد و به فراخنای حیات بشری تا پگاه رستاخیز با تمام اقوام و ملل و زبانها و ملیتها به گفتگو میپردازد. قرآن به عنوان تنها کتاب آسمانی تحریف نیافته ، گفتار و پیام خداوند را، به طور مستقیم در دسترس بشریت قرار داده است، و ناسخ آن نخواهد آمد . بدین جهت پیامبر اکرم (ص) در خطبة الوداع با عنوان « ثقل اکبر» از آن یاد کرد. برگهای زرین تاریخ این کتاب ـ از آغاز ظهور تاکنون ـ برای هر مخاطب منصفی این امر را به اثبات میرساند که قرآن با برخورداری از اصل جاودانگی و میزان حضور درمیان جهانیان و نقشآفرینی در تحولات اساسی جهانی و اهتمامی که از سوی پیروان عموم ادیان و مذاهب به آن شده، بیهمتاست.« مایکل هارت» ـ نویسنده و مورخ امریکایی ـ پس از سالها تحقیق و پژوهش و مصاحبه با شخصیتهای معروف و طبقات مختلف مردمی،درباره یکصد تن از انسانهای بانفوذ و تأثیرگذار در طول تاریخ بشری ، اعم از پیامبران ، نوابغ ، پادشاهان و ... کتابی به نام « یکصد انسان سرنوشتساز تاریخ» منتشر کرد. در صدر این ردهبندی صد نفری ، نام پیامبر اسلام به عنوان « محمد متنفذترین انسان تاریخ» آمده است1.همچنین پس از جنگ جهانی دوم ، یک پژوهشگر انگلیسی با تألیف کتابی با عنوان « کتابهایی که دنیا را به حرکت درآورده »، ده کتاب را به عنوان بهترین و تأثیرگذارترین کتابهای تاریخ بشری معرفی کرد، که در صدر آنها قرآن و سپس انجیل قرار دارد.میزان اهتمام مسلمانان نسبت به قرآن از آغاز تاکنون جای هیچ گفتوگو ندارد و به یقین میتوان ادعا کرد که قرآن در تمام تاریخ تابناک خود کانون توجه همه فرق اسلامی و دانشجویان همه شاخههای علوم اسلامی بوده و بدون تردید بیشترین آثار و نگاشتههای علمی اندیشمندان اسلامی مستقیم یا غیرمستقیم ناظر به قرآن بوده و هست.اینک جای این پرسش است که راز جاودانگی قرآن در چیست ؟ به راستی قرآن دارای چه عناصر و ویژگیهاست که آن را جاودانه ساخته است ؟آنچه در این مقاله دنبال شده ، پاسخ اجمالی به این پرسش سترگ و بررسی مختصر هشت عامل مهم از عوامل جاودانگی قرآن است که به ترتیب عباراتند از :1. برخورداری از عمق و ژرفا ، 2. کلان نگری ، 3. تمرکز بر نیازهای اساسی ، 4.پاسخگویی به نیازهای هر عصر ، 5. برخورداری از استدلال و برهان ، 6. تکیه بر مبانی فطرت ، 7. رعایت نزاهت در بیان ( پیرایش سخن ) ، 8. رعایت عناصر زیباشناختی .از میان این عوامل ، هفت عامل نخست به محتوا و مضمون قرآن ناظر است و عامل هشتم به ساختار وشکل ارائه محتوای قرآن مربوط میشود .اینک به بررسی این عوامل میپردازیم : 1. برخورداری از عمق و ژرفاقرآن کتابی است که در نگاه بدوی ، ساده و سطحی به نظر میرسد اما هنگامی که شخصی به تدبر وتفکر در آن میپردازد ، درمییابد که به عکس آنچه درنگاه اولیه به نظرش آمده ، این کتاب بس عمیق و ژرف است . شاید بتوان قرآن را از این جهت ، بسان کتاب طبیعت دانست . پدیدههای طبیعی بسان درختی در باغ ، در نگاه نخست ، بسیار ساده و فاقد ژرفا به نظر میرسند ، و بسیار میشود که انسان را فریفته ظاهر زیبای خود میسازد؛ اما وقتی با نگاه یک عارف یا یک زیستشناس به آن چشم دوخته شود هزاران رمز و راز در آن فراچنگ میآید . به راستی آیا چنان نیست که اسرار ناپیدای درون هر یک از پدیدههای طبیعت ، سدههای متمادی است که انسان را در تفکر و تدبر فرو برده و او هر بار با کشف بخشی از اسرار آن اعتراف میکند که هنوز افقهای ناگشوده و ناشناخته بسیار است؟! از همین رو است که حضرت امیر (ع) قرآن را این چنین توصیف فرمودهاند: « ظاهره انیق و باطنه عمیق . ظاهرش زیبا و باطنش ژرف است »3.ملاحظه میشود که میان کتاب طبیعت و کتاب شریعت ( قرآن ) شباهتهای بسیاری وجود دارد . به خاطر برخورداری قرآن از چنین ژرفایی در آیات زیادی از خود قرآن بر تدبیر و تفکر در آن تأکید شده است . نظیر آیه « افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجدوا اختلافاً کثیراً. ( نساء / 82 ) آیا در آن تدبر و تفکر نمیکنند ؟ و اگر قرآن از جانب غیر خداوند میبود ، در قرآن اختلاف زیادی مییافتند ». چنان که در برخی آیات ، به تدبر در کتاب هستی ، دعوت شده است نظیر آیه: « و فی الارض آیات للمومنین و فی انفسکم أفلا تبصرون ( ذاریات /21) در زمین و در وجود خودتان ، نشانههایی باری مومنان است ، آیا نمیگردید ».پیامبر اکرم (ص) در گفتار بلندی درباره قرآن چنین فرمود « ما من آیة الا و لها ظهرو بطن . هیچ آیهای نیست مگر آنکه افزون بر ظاهر دارای باطن است»4.و امام علی (ع) درجایی دیگر ، قرآن را مایه سیرابی عطش دانشمندان دانسته است « و جعله ریّاً لعطش العلماء . خداوند قرآن را وسیله سیرابی عطش اندیشهورزان قرار داده است »5.گاه برخی از آیات و سورههای قرآن چنان ژرف و عمیقاند که در روایات آمده است مخاطب آنها تنها مردانی ژرفاندیش در آخرالزمان هستند . در روایتی از امام سجاد (ع) چنین آمده که : « چون خداوند متعال میدانست در آخرالزمان ، مردم ژرفاندیش پدید خواهند آمد ، سوره توحید و شش آیه نخست سوره حدید را برای آنان فرو فرستاده است»6. در روایتی دیگر آمده است که سوره توحید ، ثلث قرآن است؛ بدین جهت هر بار پنج آیهای ، نظیر سوره توحید ، دارای چه عمق و ژرفایی است که یک سوم معارف و مفاهیم قرآن را درخود جای داده و برای فهم ژرفای آن پدیدار شدن مردانی ژرفاندیش در آخرالزمان لازم میباشد؟ آیا نگاهی بدوی به این سوره که بارها در نمازهای خود تکرارش میکنیم چنین عمقی را بدست میدهد؟!عارف و مفسر ژرفاندیش ـ امام خمینی (ره) ـ در این باره چنین میگوید: « آیاتی در روایات ما وارد شده است که برای متعمقین آخرالزمان وارد شده است ، مثل سوره توحید و شش آیه از سوره حدید؛ گمان ندارم که واقعیتش برای بشر تا الان و تا بعدها بشود آن طوری که باید باشد ، کشف شود . تحقیقات بسیار ارزندهای هم صورت گرفته ، لکن افق قرآن بالاتر از این مسائل است. همین آیه شریفه « هوالاول و الاخر والظاهر والباطن » انسان خیال میکند که خوب، اول ما خلق الله است و آخر هم همان است، لکن اصلاً مسأله این نیست که ما میفهمیم و فهمیدهاند؛ بیش از این مسائل است . « هو الظاهر » اصل ظهورش را به غیر خودش میخواهد نفی کند ازغیر خودش ، مال اوست . واقع مطلب همین است »8.برخورداری قرآن از عمق و ژرفا از این جهت به آن جاودانگی میبخشد که اندیشمندان در هیچ عصری معارف و مفاهیم آن را پایان یافته نمیدانند و با گذشت هر عصری خود را نیازمند کاوش هرچه بیشتر ، در زمینه آیات قرآن میبینند . سر آن که در سخن حضرت امیر (ع) ، قرآن چنان ژرف بوده و افق معارف آن چنان دور از دسترس است که اندیشمندان، هماره خود را در برخورد با قرآن تشنه میبینند و احساس میکنند برای سیرابی خود پیوسته از زلال معارف آن بهره گیرند .پیداست اگر قرآن فاقد چنین عمق و ژرفایی بود ، پس از گذشت روزگاری با فراچنگ آمدن کرانههای معارف آن ، دیگر به کناری گذاشته میشد و هرگز حضور فعال و پویا درمیان اجتماع نمیداشت . 2. کلاننگریقرآن ، در راستا هدف تربیت و انسانسازی خود سرگذشت شماری از اقوام نیکبخت و نگونبخت را منعکس ساخته و برای بسیاری از حوادث و گرههای اجتماعی عصر نزول ، چارهجویی کرده است؛ چنان که در بسیاری از زمینههای اساسی حیات فردی و اجتماعی ، رهنمودهای بنیادین ارائه نموده است . از سوی دیگر ، ناظر بودن این دسته از آیات ، به حوادث بیرونی و مقتضیات عصر نزول، این اقتضا را داشت که قرآن را در چنبره جزئینگری و عصرگرایی به اسارت درآورد وکتابی جاودانه که تمام بشریت در پهنای تاریخ را مورد خطاب قرار داده باشد ، درنظر نیاید؛ اما به رغم چنین محذوراتی، قرآن به استواری هرچه تمامتر خود را از جزئی نگری رهانیده و در تمام عصرهای پیشگفته ، اصل « کلان نگری » خود را حفظ کرده است .برای آن که این مطلب ، روشن و ثابت بنماید ، چند نمونه از این مسائل را یادآور میشویم :قرآن به طور مکرر داستان موسی(ع) را آورده است ، به گونهای که سرگذشت حضرت موسی(ع) از نظر تکرار در صدر قصههای قرآن قرار دارد. به طوری که با کنار هم گذاشتن آیات مربوط به این ماجرا ، بسیاری از حلقههای گمشده آن آشکار میگردد. با این حال ، قرآن به بسیاری از پرسشها پاسخ نمیدهد و معتقد است کلاننگری کتابی جاودانه ، چنین اقتضایی دارد که خود را گرفتار طرح مسائل خرد نسازد .برخی از این پرسشهای بیپاسخ عبارتند از:1. نام والدین موسی(ع) و زیستنامه افراد خانواده و تبار او بویژه برادرش هارون (ع).2. نام فرعون عصر موسی(ع) ، چگونگی به سلطنت رسیدن ، زمان پادشاهی و پهنه حکومت او3. محدوده مشخص سرزمین مصر ، دیار ، شعیب ، بیابان معروف ( تیه ) ، باریکه عبور از رود نیل و ...4. مشخصات مردم شناسی بنیاسرائیل ، نام تیرههای دوازدهگانه و ...5. جزئیات برخورد با درخت معروف و معرفی شدن به عنوان پیامبر و جزئیات دعوت فرعونیان به یکتاپرستی و ... .قرآن در ساکت گذاشتن پاسخ به شماره اصحاب کهف9 تلویحاً به این نکته پای فشرده که شأن چنین کتابی جاوید و انسانساز ، فروگذاردن این جزئیات و واگذار کردن آن به تحقیقات و کنکاشهای تاریخی و باستانشناسی است : آنچه از کتاب خداوند انتظار میرود همانا کلاننگری است .قرآن در برخورد با دهها حادثه عصر نزول به خوبی نشان میدهد که بسیاری از آیات و سورهها، برای باز کردن گرهای در کار مسلمانان ، در پاسخ به پرسشی ، ارائه رهنمونی با توطئه کافران و منافقان و ... فرود آورده است . در تمام این روایات تاریخی ، بیشتر جزئیات ماجرا و نام اشخاص مورد نظر آمده است . اما در قرآن به هیچ روی به جزئیات این حوادث اشاره نشده و حتی از بردن نام اشخاص به استثنای داستان زید و زینب دختر جحش اجتناب شده است.10ما بر اساس همین روایات اسباب نزول میدانیم که مثلاً آیه نبأ ناظر به داستان و خیانت ولیدبن عقبه است و آیات«أریات الذی ینهی عبداً اذا صلی » ( علق /9-10)، به برخورد ابوجهل با پیامبر ( ص) در آغاز رسالت مربوط است و آیه « یا ایها الذین امنوا تخونوا لا تخونوا الله و الرسول تخونوا أماناتکم » ( انفال /27) در پی خیانت ابولبابه فرود آمد؛ چنانچه سوره کوثر برای تسکین خاطر و تسلای پیامبر اکرم (ص) در برابر سخن گزنده عاص بن وائل نازل شد و ... اما براستی چرا قرآن از ذکر جزئیات این حوادث و نام اشخاص و مکانهای مرتبط با اجراها ساکت است ، آیا اینها نشانگر کلاننگری قرآن نیست؟!به عنوان مثال قرآن بیآنکه وارد مسائل جزئی شود از مردان میخواهند که نسبت به همسرانشان به نیکی و معروف رفتار کنند « وعاشروهن بالمعروف» ( نساء/19). وی بدون آن که تعیین حد وسعت و تنگی روزی را ضروری بداند ، مرز رسیدگی به امور خانواده را توان مالی معرفی میکند . « علی الموسع قدره وعلی المقتر قدره » ( بقره /83) ، اما تبیین مصادیق حسن وخوب سخنی را به تشخیص خود آنان وا میگذارد؛ و آنجا که از مومنان میخواهد که خود را برای مقابله با دشمنان آماده سازند از واژه « قوه » کمک میگیرد که تمام گونههای توان نظامی را در برمیگیرد. « و أعدوالهم ما استطعتم من قوه »( انفال /60)، یا وقتی که ازممنوعیت انواع سلطه کفار بر مسملمانان سخن میگوید از تمام ابعاد آن عبارت « ولن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً » ( نساء/141) یاد میکند بدون آن که اشاره به نوعی خاص را ضروری بداند . 3. تمرکز بر نیازهای اساسی قرآن ، خود را کتاب هدایت و انسانسازی میداند : « ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للتمقین »( بقره/2)؛ « ان هذار القرآن یهدی للتی هی اقوم » ( اسراء/9). در حقیقت قرآن بیانگر آخرین ، جامعترین و کاملترین مرامنامه حیات فردی و اجتماعی انسانهاست که در آن اصول و مبانی بنیادین در زمینه عقاید ( هستی شناسی )، اخلاق ( باید شناسی) و احکام ( نظام تشریع ) انعکاس یافته است . از این جهت تفصیل و جزئیات این عرصهها را به سنت واگذار کرده است . آنجا که خود تصریح میکند: « و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم » ( نحل /44).حال که هدف نزول قرآن و محدوده مسائل آن دانسته شد، میبایست به این نکته توجه کنیم که قرآن در سرتاسر آیات خود هماره بر محور هدف خود چرخیده و از محدوده و مرز مسائل مورد نظر خود خارج نشده است. بدین خاطر در عین آن که قرآن خود را تبیان هر چیز میداند، ضرورتاً از مسائل جبر و مثلثات، ریاضیات و هندسه ، فیزیک و شیمی ، طب و نجوم ، زمین شناسی و صدها دانش زمینی دیگرسخن به میان نیاورده است ، مگر در حد اشاره به برخی اصول و کلیات ، آن هم در راستای همان هدف انسانسازی .از این رو، گفتهاند حتی اگر در قرآن برخی مباحث علمی انعکاس یافته که از آنها بیشتر در مبحث اعجاز علمی استفاده میشود ، بیشتر اشارههای گذارست که غالباً برای تبیین آیات و نشانههای خداشناسی که از جمله اهداف اساسی قرآن است ، بازگو شده است.11به عنوان مثال اگر قرآن در آیه شریفه « الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها » ( لقمان /10) به اصل جاذبه اشاره دارد، یا در آیه ... « کل فی فلک یسبحون» ( یس/40 ) از گردش افلاک سخن به میان آورده، یا در آیه « ثم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة ... » ( مومنون /14 ) مراحل تکون و رشد نطفه در رحم را به تصویر کشیده ، همگی در راستای تحقق بخشیدن به آن هدف اساسی، یعنی توجه دادن انسان به قدرت و نعمتهای الهی و دستیابی به معرفت عمیقتر از خداوند که اساسی ترین مرحله هدایت و رشدیابی است، ارائه شده است.و تبیان هرچیز بودن با عدم ورود به این عرصهها منافات ندارد ، زیرا به اذعان بیشتر مفسران، مقصود از بیان هرچیز بودن، بیان در زمینه هدایت و ارائه مرامنامه زندگی است.12به عبارت روشنتر ، قرآن برای خود قلمرو قایل است. قلمروی آن پرداختن به اموری است که از دسترس بشریت خارج بوده و با کنکاشهای آنان فراچنگ نمیآید و درعین حال در تمام عرصههای حیات به کار میآید. معرفة الله و راههای کسب فضایل اخلاقی و داشتن باور و بینشی از معاد و جهان آخرت، از این دست مسائل است که از سویی با عقل و تجربه بشری قابل تحصیل نیست و از سوی دیگر جزء نیازهای اصلی و اولیه بشری به شمار میآیند .سایر دانشها و آموزهها با قدرت عقلانیت و ابزاری شناخت که از سوی خداوند به انسانها ارزانی شده، قابل دستیابی است؛ لذا ضرورتی ندارد در کتاب هدایت به این امور پرداخته شود.حرکت در راستای قلمرو و تمرکز بر نیازهای اساسی انسانها ، از قرآن کتابی برخوردار از چهارچوب مشخص و تعریف شده ساخته که بسان بسیاری از نگاشتههای بشری به هر مناسب از محدوده قلمرو خود به صورت استطرادی خارج نشده و ذهن مخاطب خود را به سمت نیازهای و پرسشهای غیر اساسی سوق نمیدهد .به عنوان مثال گفته میشود که بنیاد معارف قرآن، تبیین ابعاد توحید و چگونگی دستیابی به آن ویژه توحید افعالی است؛ زیرا قرآن معتقد است اگر انسانها به حقیقت توحید راه یابند و به این کان بیپایان معرفت دست یابند که « لا موثر فی الوجود الا الله » بسیاری از بحرانهای فردی و اجتماعی که در اثر تکیه بر عناصر غیرخدایی رخ مینماید، رنگ خواهند باخت . حال وقتی به خط سیر آیات و سورههای قرآن توجه میکنیم ، درمییابیم که هماره این قانون بنیادین و سورههای قرآن توجه میکنیم ، در مییابیم که هماره این قانون بنیادین به شکلهای گوناگون مورد توجه قرار گرفته و پیوسته این مسأله، اساسی را در پیش روی انسان نصبالعین او قرار داده است که قرآن از قانون « اسلوب حکیم » استفاده کرده است . مقصود از اسلوب حکیم ، پاسخگویی به پرسش مخاطب در راستای نیاز او و نه ضرورتاً در چهارچوب پرسش اوست .به عنوان مثال طبق آیه: « یسئلونک عن الأهلة قل هی مواقیت للناس والحج » پرسش حقیقی پرسشگران ناظر به تحلیل ماهیت و چگونگی شکلگیری حالات مختلف ماه از هلال تا بدر و تا محاق بوده است؛ اما قرآن به جای پاسخ به این پرسش که در حقیقت آن را نیاز اصلی ندانسته ، چنین پاسخ داده که فلسفه تغییر حالات ماه ، کمک به زمان شناسی مردم و نیز تشخیص ایام عبادت، بویژه در ایام حج است. حال جای این پرسش است اگر قرآن به جای رعایت اصل تمرکزگرایی پراکندهگویی میکرد و کشکولی از هر یک از دانشها و معرفتها میبود چنین جاوید و جاودانه میبود؟ و چنین مورد توجه جهانیان قرارمیگرفت؟!پینوشتها :1ـ تفسیرامثال القرآن ، ص 66-65 ، به نقل از روزنامه اطلاعات، مورخه 7 مرداد 1357 .2ـ همان ، ص 79 .3ـ نهجالبلاغه، خطبه 18 .4ـ بحارالانوار، ج 23 ، ص 197؛ بصائر الدرجات، ص223.5ـ نهجالبلاغه ، خطبیه 198.6ـ متن روایت چنین است :« سئل عن السجادعن التوحید فقال: ان الله عزوجل علم انه یکون فی آخرالزمان اقوام متمعقون فانزل الله قل هوالله احد و الایات من سوره الحدیدای قوله: علیم بذات الصدور فمن رام وراء ذلک فقد هلک » تفسیر صافی ، ج5 ، ص 393؛ تفسیر نور الثقلین ، ج5، ص6و7.7ـ هم چنین در روایات آمده است که سوره کافرون یک چهارم قرآن است. ر. ک: کافی ، ج2 ، ص621؛ عیون أخبارالرضا(ع)، ج1 ، ص41.8 ـ قرآن کتاب هدایت در دیدگاه امام خمینی ، ص 158-157.9ـ آیه 22 سوره کهف « ... فلا تمار فیهم الا مراءاً ظاهراً » به این نکته ناظر است.9 احزاب /37.10 ـ برای آگاهی بیشتر ر. ک: التمهید فی علوم القرآن، ج6 ص6 ، آیة الله معرفت از این دانشها با عنوان « اشارت عابره » یاد کرده است .11 - ر. ک: مجمع البیان ، ج 6، ص190؛ المیزان ، ج12 ، ص 324.منبع : گلستان قرآن ، سال ششم ، شماره 167
.
پرسمان دانشگاهیان
تماس با ما
آدرس : آزمايشگاه داده کاوي و پردازش تصوير، دانشکده مهندسي کامپيوتر، دانشگاه صنعتي شاهرود
09111169156
info@parsaqa.com
حامیان
همكاران ما
کلیه حقوق این سامانه متعلق به عموم محققین عالم تشیع است.